فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
آنچه در میانه راه آموزش، نقش پر رنگی را از خود نشان می دهد، مهارت خواندن و درک کردن مطلب خوانده شده، از سوی زبان آموز است. هدف از این پژوهش، ارزیابی درک مطلب دانشجویان کارشناسی فارسی زبان، آلمانی آموز، در بکارگیری متون ادبی طبقه بندی شده، در قالب طرح درسی با سطح زبانی «آ دو» است. در این پژوهش، با هدف تسهیل درک متون ادبی آلمان، داستان هایی از این ادبیات انتخاب و سعی گردید که با استفاده از یک طرح درس ویژه، برای بهبود مهارت های درک مطلب و خواندن، مورد مطالعه قرار گیرد. در این راستا، با روش پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون، بر جامعه آماری 40 دانشجوی مترجمی زبان آلمانی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات ایران، در مقطع کارشناسی، اثرات این طرح درس بر درک مهارت مطلب خوانی زبان آموزان آلمانی مورد مطالعه قرار گرفت و عملکرد آن در درک متون ادبی آلمانی، در دو گروه آزمایش و کنترل مقایسه گردید. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که آموزش متون ادبی با کمک طرح درس می تواند مؤلفه درک مطلب را به طور معناداری بهبود بخشد (P‹0.01) و مقایسه عملکرد دو گروه، در پیش آزمون و پس آزمون بر اساس میزان درک مطلب، طی یک دوره آموزشی نشان داد که میان بکار بردن طرح درس بر پایه متون ادبی و میزان درک مطلب رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. بنابراین، بهره گیری از طرح درس، برای آموزش درک مطلب متون ادبی می تواند مورداستفاده مدرسان زبان آلمانی قرار گیرد.
بررسی مؤلفه های برنامه درسی «ترجمه رسانه ای» در رشته زبان و ادبیات آلمانی در مقطع کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن و سلطه رسانه های جهت دار بر اطلاعات، نیاز به متخصصان زبان در حوزه ترجمه رسانه ای به شدت احساس می شود. این نیاز از رشد پیوسته و تکامل صنعت رسانه ای ناشی می شود که تقاضای بیشتری برای تربیت مترجمان ایجاد می کند. اما با بررسی جوانب مختلف آموزش ترجمه متون رسانه ای در ایران، این گونه نتیجه گیری می شود که به دلیل درنظر نگرفتن ساختار رسانه ها و کارکرد این نوع ترجمه، اهداف آموزشی محقق نمی شوند. هدف در این جستار این است که با تکیه بر چهارچوب نظریه اسکپوس و همچنین نظریه های ترجمه از جمله «ترجمه کارکردی»، «نظریه مطالعات توصیفی ترجمه» و دیگر نظریه های غالب بر علم ترجمه، «سرفصل نویسی» درس ترجمه رسانه ای در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات آلمانی را در دانشگاه های ارائه دهنده نیز بررسی کند. این پژوهش توصیفی به بررسی داده های سرفصل این درس مصوب وزارت علوم می پردازد و برای این منظور تحلیل های کیفی ارائه می کند. در این تحقیق پس از تحلیل نقاط ضعف و قوت سرفصل درس، راهکارهایی علمی و عملی برای پردازش و انتقال مهارت ترجمه رسانه ای به دانشجویان ارائه می شود و در این خصوص بر اساس تحلیل علمی، راه حل هایی در جهت برطرف کردن نقاط ضعف پیشنهاد می شود. نتیجه این مقاله نشان می دهد نیاز به ارائه درس تکمیلی یا حتی ارائه یک دوره تخصصی در ترجمه رسانه ها وجود دارد.
ریخت شناسی طنز در کاریکاتورهای کرونایی عربی بر اساس نظریه ایوان فوناژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاریکاتور اغلب به شکل طنزآمیز طراحی می شود تا همزمان با این که نقدی بر مسایل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد، مخاطب را نیز به تفکر دعوت نماید. پس از همه گیری کرونا در جهان، کاریکاتوریست ها علاقه زیادی به طراحی کاریکاتورهایی با موضوعات مرتبط به کرونا، قرنطینه و دستورالعمل های بهداشتی پیدا کردند. از آن جا که ویژگی بارز کاریکاتور، انحراف از معیار و تبدیل نمودن ویژگی ها و رفتارهای افراد و پدیده ها به شکل های جالب و خنده دار است؛ کاریکاتورهای کرونایی عربی را می توان بر اساس شگردهای انحراف از معیار که نخستین بار توسط ایوان فوناژی مطرح شد، تحلیل نمود. بر این اساس در این پژوهش تلاش می شود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی کاریکاتورهای کرونایی عربی بر اساس نظریه فوناژی تحلیل شود. نتایج نشان می دهد مهم ترین شگردهای به کار رفته در کاریکاتورهای مورد بحث عبارتند از اتصال کوتاه، گروتسک، تخریب حدس، غرابت صور خیال، انسان انگاری و جاندارانگاری. همچنین تعامل گسترده و خلاقانه ای در به کارگیری هر یک از این شگردها وجود دارد که گاه یک کاریکاتور را تبدیل به تلفیقی از چندین شگرد انحراف از معیار می کند. در نتیجه کاریکاتوریست های عرب تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا نتیجه کارشان شبیه به موضوع کرونا باشد، با این تفاوت که با اضافه شدن عنصر اغراق در متن و تصویر، نتیجه کار انتزاعی تر و منحصر به فردتر شده است.
پردازش واژگانی-معنایی در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر: شواهدی از تکلیف نامیدن تصویر در دوزبانه های ایرانی تورکی آذربایجانی-فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات آسیب شناختی ذهن با رویکردی زبان شناختی برروی دوزبانه های مبتلا به اختلالات زبانی ناشی از بیماری آلزایمر زمینه پژوهشی بین رشته ای گسترده ای را در سال های اخیر برای پژوهشگران فراهم آورده است. با این حال، علیرغم وجود این واقعیت که زوال زبان یکی از علائم غالب بیماری آلزایمر است اختلالات زبانی در دوزبانه ها در ارتباط با بیماری آلزایمر به صورت کافی مورد بررسی تجربی واقع نشده است. این پژوهش آزمون محور با هدف بررسی چگونگی تأثیر نام پریشی ناشی از بیماری آلزایمر بر روی مهارت های واژگانی- معنایی زنان دوزبانه تورکی آذربایجانی و فارسی ایرانی صورت گرفته است. به این منظور یک گروه تجربی شامل 20 فرد 55-82 ساله که نمره آزمون کوتاه تعیین وضعیت شناختی آن ها بین 19-23 بود با یک گروه کنترل شامل 20 فرد دچار اختلال شناختی خفیف و با نمره آزمون کوتاه تعیین وضعیت شناختی 23-30 از نظر سن، سن آشنایی با زبان فارسی و تحصیلات رسمی همتا شدند. تولیدات شفاهی زبان هر دو گروه به وسیله تکلیف زبان پریشی دوزبانه نامیدن تصاویر در دو زبان تورکی آذربایجانی و فارسی به طور جداگانه بررسی شد. مقایسه میانگین زمان واکنش به تصاویر محرک در دو زبان نشان داد که بیماری آلزایمر زبان غیرغالب (فارسی) را با شدت بیشتری نسبت به زبان غالب (تورکی آذربایجانی) دچار اختلال کرده است. نتیجه این پژوهش در راستای تأیید فرضیه سه انباره در چارچوب انگاره عصب-زبان شناختی پارادی است که بیان می کند دوزبانه ها از دو زیرنظام زبانی با دستور و واژگان مستقل و جداگانه و یک نظام غیرزبانی شناختی برخوردارند.
مشخصه پیچیدگی در گفتمان تجربه نزدیک به مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارزترین مشخصه کلامی راست گویی بر اساس تحقیقات گسترده اخیر، مشخصه پیچیدگی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مشخصه پیچیدگی در گفتمان تجربه نزدیک به مرگ بوده و مسئله این است که زیر شاخه های اصلی پیچیدگی در این نوع از گفتمان چیست و آیا پیچیدگی در خاطره افرادی که مدعی تجربه نزدیک به مرگ هستند بیشتر از افرادی است که داستانی دروغین از تجربه نزدیک به مرگ در ذهن می سازند یا خیر. بدین ترتیب با بررسی متن داده ها سه شاخه اصلی برای پیچیدگی مشخص شد که شامل این موارد است: موضوع فرعی اول، با عنوان نمونه سازی، که موضوع اصلی را واضح تر بیان می کند، موضوع فرعی دوم، با عنوان بالقوه سازی، که خود پتانسیل این را دارد که تبدیل به موضوعی اصلی شود و تأکید و تدقیق که اولی شامل مترادف وتکرار و دومی شامل هم پوشانی معنایی و تضاد است. سپس هرکدام از این موارد جداگانه در متن داده های دو گروه، 50 نفر دروغ گو و 50 گزارش تجربه گران تجربه نزدیک به مرگ در برنامه زندگی پس از زندگی، کدگذاری شد. طبق نتایج آماری از مقایسه تولید هر یک از زیر شاخه های پیچیدگی توسط افراد دو گروه مشخص شد که تفاوت در تولید تمام موارد به غیر از مترادف و موضوع فرعی دوم در دو گروه معنی دار بوده و به طور کلی پیچیدگی توسط تجربه گران در ویدئوهای برنامه زندگی پس از زندگی بیشتر تولید شده است.
An Investigation of Written Corrective Feedback in EFL Writing Assessment: How Teachers’ Feedback Practices Meet Students’ Expectations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Written corrective feedback (WCF) becomes an essential part of students writing development. The efficacy of WCF for EFL learners has been the subject of numerous studies. However, the studies neglected the idea of the feedback literacy. Thus, this study aimed to investigate how two English teachers provide WCF, what students expect from their teachers, and whether or not both students and teachers share common grounds seen from the feedback literacy framework. Thus, thirty EFL students and two teachers from EFL writing classes of one Indonesian Islamic university participated in this study. The data related to students' expectations of WCF and teachers' practices were gathered through open ended questionnaire, interview, and observations. Positive attitudes toward WCF were shared by students and teachers. It was discovered that students place a higher value on direct feedback rather than indirect feedback. Students perceived their learning motivation is best preserved through a positive tone of feedback, such as interaction with teachers and teachers' compliments on their strength instead comments on deficiencies. The study indicated that there was a gap between students’ expectation and teacher practices about the type and relevance of feedback. Students perceived indirect feedback as less helpful in addressing their specific writing issues. While teachers have demonstrated feedback literacy in their practices, students' readiness and ability to fully engage in feedback literacy may vary depending on their proficiency levels and developmental stages. To bridge this gap, both students and teachers need to have good literacy in feedback. The findings highlight the potential significance of further exploring the impact of cultural factors in driving WCF decisions.
شکسته نویسی در ترجمه: مطالعه موردی رمان ماجراهای هاکلبری فین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال ۵۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
132 - 161
حوزههای تخصصی:
تعیین مرز شکسته نویسی در زبان فارسی همواره مورد مناقشه بوده است و در ترجمه که مترجم با دو زبان سروکار دارد نمود بیشتری پیدا می کند. مطالعه حاضر با رویکردی توصیفی - مقایسه ای در تحقیق کیفی از نوع موردپژوهی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصول شکسته نویسی طبیب زاده به بررسی 15 ترجمه از رمان «ماجراهای هاکلبری فین» می پردازد تا به راهکارهای مترجمان در انتقال افت وخیز کشمکش های طبقانی میان فرادستان و فرودستان به واسطه استفاده آنان از زبان پی ببرد. بررسی 15 ترجمه مذکور روشن ساخت که هرگاه مترجمان با به کاربردن واژگان و نحو محاوره، متن را به گفتگو نزدیک کرده اند ترجمه انسجام زبانی بیشتری دارد و هرگاه مترجمان به طور افراطی جهت نشان دادن طبقه اجتماعی فرودستِ قهرمانِ داستان، واژگان شکسته به کار برده اند رسایی و روانی متن را مختل کرده اند که همین امر نهایتاً با معرفی واژگان نامأنوس، می تواند به آسیب جدی به زبان فارسی بینجامد.
راهبردهای مدرسان زبان انگلیسی ایرانی برای اصلاح خطاهای خود در کلاس درس و عوامل مؤثر بر انتخاب آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال ۵۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
120 - 154
حوزههای تخصصی:
این پژوهش راهبردهای به کارگرفته شده توسط مدرسان زبان انگلیسی برای اصلاح خطاهای ایجاد شده توسط خودشان در کلاس درس را مورد بررسی قرار داد. هدف این مطالعه بررسی میزان استفاده از هر راهبرد و عوامل مؤثر بر انتخاب روش اصلاح خطا توسط مدرسان بود. دوازده مدرس باتجربه زبان انگلیسی ایرانی به طور هدفمند برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، مشاهدات کلاسی و مصاحبه های یادآوری تحریک شده جمع آوری و با استفاده از رویکرد تحلیل موضوعی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مدرسان شرکت کننده از راهبردهای مختلفی از جمله اصلاح فوری خود، اصلاح تأخیری خود، اصلاح توسط فراگیران و پذیرش و توضیح خطاها استفاده می کردند. انتخاب راهبردها تحت تأثیر عواملی مانند باورهای آموزشی، دانش محتوایی و مهارت های مدیریت کلاس قرار داشت. مدرسان به طور کلی خطاهای ایجاد شده توسط خود را جدی تر و نیازمند اصلاح فوری در مقایسه با خطاهای فراگیران می دانستند.
بررسی جنبه های اجتماعی و ارتباطی استعاره در مناظره های انتخاباتی: کاربست نظریه نظام های پویا در تحلیل گفتمان استعاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد نظام های پویا چارچوبی را جهت توصیف استعاره در گفتگوهای رودررو ارائه می دهد که در آن استعاره نگاشت ثابت میان حوزه ها نیست؛ بلکه نوعی پایداری موقت است که از فعالیت نظام های در هم تنیده و مرتبط با کاربرد اجتماعی زبان و فعالیت شناختی حاصل می شود. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی کاربرد و درک عبارات استعاری در مناظره های انتخاباتی در زبان فارسی در چارچوب نظریه نظام های پویا می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده های تحقیق از طریق مشاهده مناظره های مردمی مربوط به انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1402 و از برنامه تلویزیونی به اضافه یک جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که در کنش استعاری به عنوان فرایندی خودسازمانده، جنبه های بدنمند مربوط به تجارب پرتکرار زیستی از قبیل طرحواره های ذهنی دوری-نزدیکی (دور شدن از بحث) یا استعاره های اولیه ای نظیر مقاومت، ایستادن به صورت عمودی است(قد عَلم کردن) نقطه تعادل و بستر ظهور عبارات استعاری محسوب می شوند. به علاوه، تنوع در مفهوم سازی یک موضوع واحد (انتخابات) با استفاده از واژه های حامل متفاوت (قمار، حق)، باعث فهم و استدلال متفاوت از دنیای پیرامون و ظهور عبارات استعاری متنوع (تغییر فاز) در گفتمان می شود. ضمناً، بکارگیری استعاره های مفهومی(سیستان جسد نیمه جان یک انسان است)، استفاده از طرحواره نیرو (سنگین کردن بار طرح) و کاربرد عبارات استعاری بدیع (تقدیم کادو به مخالفین شرکت در انتخابات یا رقیب انتخاباتی) در کنار مؤلفه های فرهنگی و عناصر بافتی-شناختی به صورت غیرخطی و در مقیاس های زمانی و اجتماعی متفاوت شرایط مقتضی برای بیان نگرش و اقناع مخاطبین جهت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات را فراهم می آورد.
تبیین مرکبهای گروهی در فارسی در چارچوب صرف توزیعی و رویکرد هارلی (2008) و صدیقی (2009)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
50 - 25
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مرکب های گروهیِ زبان فارسی در چارچوپ صرف توزیعی و رویکرد هارلی ( 2008) و صدیقی( 2009) پرداخته است. هدف این جستار مشخص کردن وجود یا نبود این عناصر در زبان فارسی و توصیف و تبیین شیوه ساخته شدن آنها بر اساس ساخت و کار موجود در نظریه مذکور بوده است. بررسی داده ها نشان می دهد که در این زبان دو نوع مرکب دیده می شود که مرکب نوع اول دارای ساخت های دارای N/A [N/A + NP] و N[S + NP] و مرکب نوع دوم دارای ساخت N/A[N/A + PP] است. در ساخت هایی مانند «بادمجان دور قاب چین» و «دست از جان شسته» مشخص شد که در این زبان یک مرکب گروهی در جایگاه غیر هسته مرکب گروهی دیگری واقع می شود که تایید کننده نظر پفل(2017) است. همچنین نتایج نشان می دهد که ساخت مرکب های گروهی در فارسی به روش اشتقاق سطح صفرِ هارلی(2008) است، به این صورت که یک هسته نقشیِ اسم ساز یا صفت ساز از طریق وند افزایی به گروه نحوی ضمیمه می شود و از طریق قانون درونداد- بروندادِ پفل(2015-2017) در درون بافت به اسم یا صفت تبدیل می شود. بر اساس این مشخص شده است که مرکب های گروهیِ فارسی دارای ساخت NN و AN هستند. داده های این پژوهش که برگرفته از شّمِ زبانیِ نویسندگان و طباطبایی (1387) است و تحلیلی که برای آنها ارائه شد موید این باور زیربنایی موجود در صرف توزیعی است که صرف ساختِ متناسبی از نحو است که در چارچوب برنامه کمینه گرا شکل می گیرد. به بیانی دیگر، در صرف توزیعی توصیف صریحی از ساخت واژه ارائه می شود.
On the Importance of Learning Vocabulary in Academic Materials: A Mixed- Methods Study to Probe into the State of Language Progress, Willingness to Communicate and Academic Engagement from the Voices of EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This investigation aimed to inform instructional practices that foster linguistic development and enhance the overall language learning experience by unraveling the nuanced dynamics at play. To this end, the researchers explored the influence of two distinct vocabulary books, "Keyword for Fluency" and "1100 Words You Need to Know," on language growth, willingness to communicate (WTC), and academic engagement within the upper-intermediate learner demographic. With 40 participants in the experimental group (EG) exposed to "Keyword for Fluency" and 40 participants in the control group (CG) using "1100 Words You Need to Know", all demonstrating upper-intermediate language proficiency, a concurrent mixed-methods research design was employed. A comprehensive teacher-made test was designed and administered to gauge language growth. The EG received targeted instruction based on "Keyword for Fluency," while the CG adhered to conventional language teaching methods centered on "1100." Our findings showcased substantial language growth, increased WTC, and enhanced academic engagement among participants in the EG as opposed to the CG. This study offers valuable insights for educators, curriculum designers, and researchers seeking to optimize vocabulary instruction strategies for upper-intermediate learners.
برچسب های کاربردی در فرهنگ های عمومی یک زبانه فارسی/Usage Labels in Persian General Monolingual Dictionaries(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
235 - 268
حوزههای تخصصی:
برچسب زنی یکی از امکانات خردساختار است که فرهنگ نویس برای معرفی مؤلفه های صوری و معنایی واژه در اختیار دارد اگر هر مدخل را در قالب یک جفت صورت معنا در نظر بگیریم، آنگاه برچسب هایی که به اطلاعات نحوی و ساختاری واژه مربوط می شوند، از جنس صورت و برچسب هایی که به جنبه های معنایی و کاربردشناختی واژه می پردازند، از جنس معنا بوده و «برچسب های کاربردی» نامیده می شوند. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر طبقه بندی نه گانه اتکینز و راندل، برچسب های کاربردی در سه فرهنگ یک زبانه فارسی (معین، معاصر و سخن) را واکاوی نماید. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی توصیفی، شیوه های برچسب گذاری در پیکره پژوهش را بررسی کرده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در هر سه فرهنگ، برچسب «حوزه» کارآمدترین شیوه برای ارائه اطلاعات کاربردشناختی و نشان دارکردن عناصر فرهنگ محور بوده است. این در حالی است که از ظرفیت برچسب «سیاق» که به درجه رسمیت واحدهای زبانی دلالت دارد، در فرهنگ های نامبرده استفاده نشده و میزان رسمی بودن یا نبودن واژه ها را باید از سایر برچسب ها دریافت. در خصوص برچسب های کاربردی چندگانه، نکته حائزاهمیت درج نظام مند آنهاست، به گونه ای که کاربر فرهنگ بتواند اطلاعات کاربردشناختی لازم را به سهولت دریافت نماید. بررسی برچسب های کاربردی چندگانه با تکیه بر علوم رایانشی می تواند الگوهای تکرارشونده ای در شیوه درج آنها فراهم آورد، به این معنا که برخی از انواع برچسب های کاربردی احتمال وقوع نوعی دیگر را افزایش می دهند. این هم وقوعی ها در واقعیت های مربوط به زبان شناسی اجتماعی بسیار اهمیت دارند.
تعامل میان ساخت واژه و نحو در زبان علم: مطالعه موردی فرایند انضمام اسم و ساخت گروه های نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
255 - 298
حوزههای تخصصی:
ارتباط بین دو حوزه زبانی ساخت واژه و نحو یکی از موضوعات مناقشه برانگیز میان زبان شناسان بوده است. هدف از پژوهش حاضر نیز، واکاوی ارتباط و بازنمایی تعامل میان این دو حوزه ساختاری زبان است. به همین منظور، به بررسی دو فرایند زایا در واژه سازی زبان علم پرداخته ایم که یکی از آنها محصول حوزه ساخت واژه است، اما می توان زیرساختی نحوی برای آن قائل بود. دیگری، موجودیتی نحوی دارد، اما رفتارهایی ساخت واژی از خود نشان می دهد. این دو فرایند به ترتیب فرایند انضمام اسم و ساخت گروه نحوی هستند. در پژوهش حاضر، 500 واژه از دفتر اول فرهنگ واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب و 500 واژه از دفتر شانزدهم به طور تصادفی انتخاب شده ودو فرایند یادشده در آنها بررسی شد. چارچوب نظری پژوهش حاضررویکرد تعاملی به مطالعه زبان بوده است. ولیکن، در بررسی دقیق دو فرایند اصطلاح سازی ذکرشده از برخی ابزارهای پژوهشی رویکردهای نظری دیگر، نظیر طرحواره های ساختاری در رویکرد ساخت واژه ساختاری نیز بهره گرفته ایم. بررسی های صورت گرفته نشان داد که تعریف نام های مرکب انضمامی در دفتر واژه های مصوب فرهنگستان مؤید وجود زیرساختی نحوی در این نام ها است. از سوی دیگر، ازدست دادن نشانه های نحوی در برخی گروه های نحوی نیز، بیانگر واژگانی شدگی آنها است. تنوع طرحواره های ساختاری در فرایند انضمام اسم بیشتر از گروه های نحوی و درمقابل، زایایی گروه های نحوی از زایایی نام های مرکب انضمامی بیشتر است. همچنین، به طورکلی بهره گیری از فرایند ساخت گروه های نحوی در بازه زمانی 10ساله، سیر افزایشی داشته است.
برنامه ریزی راهبردی برای آموزش و یادگیری الکترونیکی زبان انگلیسی با استفاده از ماتریس SWOT: مطالعه موردی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت های شگرف فناوری اطلاعات (IT) تغییرات گسترده ای در حوزه های مختلف اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرده است و حوزه آموزش زبان نیز از این قاعده مستثنا نیست. از مهم ترین تغییرات صورت گرفته در حوزه آموزش زبان می توان به آموزش الکترونیکی اشاره کرد. بکارگیری فناوری اطلاعات در آموزش زبان با وجود مزیت های فراوان، با چالش هایی نیز مواجه می باشد. هدف از این پژوهش بررسی نقاط قوت و ضعف در بکارگیری آموزش الکترونیکی و ارائه راهبردهای ترکیبی در جهت بهبود وضعیت آموزش و یادگیری الکترونیکی زبان انگلیسی در مقطع متوسطه دوم در ایران است. در این راستا، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی بر اساس ماتریس SWOT، نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدهای آموزش الکترونیکی آموزش و یادگیری زبان انگلیسی در مقطع متوسطه دوم شهر تهران شناسایی شده و راهبردهای ترکیبی برای بهبود وضعیت موجود در آموزش و یادگیری الکترونیکی زبان انگلیسی در مقطع متوسطه دوم در ایران پیشنهاد شده است. تحلیل یافته های پژوهش نشان داد مهم ترین نقاط قوت آموزش و یادگیری الکترونیکی، دستیابی به آموزش در زمان و مکان متغیر و منعطف، توجه به تفاوت های فردی، کاهش حواسپرتی، پیشرفت همه فراگیران و ارتقای سریع و مؤثر میزان یادگیری زبان انگلیسی در فراگیران بوده و مهم ترین نقاط ضعف آن، نیاز به مهارت استفاده از فناوری و هزینه های اولیه بالا است. افزون بر این، عوامل بیرونی مؤثر بر آموزش و یادگیری الکترونیکی زبان انگلیسی تحت عنوان فرصت ها و تهدیدها نیز بیان شدند.
بررسی خطاهای زبان آموزان ایرانی زبان ژاپنی، در استفاده از حرف اضافه «ni» در مهارت نوشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر براساس نظریه ی «تحلیل خطا» و با بهره گیری از روش میدانی، به ارزیابی و بررسی پربسامدترین خطاهای زبان آموزان ایرانی در زمینه ی کاربرد حرف اضافه «ni» در مهارت نوشتاری زبان ژاپنی پرداختیم. نخست داده های این پژوهش، از نگارش 59 نفر از دانشجویان زبان ژاپنی دانشگاه تهران استخراج شد، سپس از نظر منشأ در قالب خطاهای «بین زبانی»، «درون زبانی» و «مبهم» و از نظر نوع خطا در سه گروه «حذف»، «اضافه» و «جایگزینی» مورد بررسی قرار گرفت. پس از تحلیل داده ها، درصد به کارگیری هریک از خطاها و فراوانی آنها به تفکیک دسته بندی های ذکر شده، محاسبه گردید. با توجه به داده های جمع آوری شده و با تکیه بر نتایج حاصل از تحلیل آنها، مشخص شد که از میان چهارده گروه خطای استخراج شده، پنج گروه از خطاهای تولید شده توسط زبان آموزان ایرانی، با منشاء «بین زبانی»، پنج گروه با منشاء «درون زبانی» و چهار گروه با منشاء «مبهم» هستند. علاوه بر این، عمده ترین دلیل ایجاد خطاها بر اساس فرایند تولید، از نوع «جایگزینی» بوده است؛ غیر از نقش معنایی «نشانگر زمان و ترتیب انجام عمل» که هر سه نوع خطا در آن مشاهده گردید، در بقیه نقش ها، فقط خطای «جایگزینی» رخ داده بود. یافته های این پژوهش، ما را به این نتیجه رهنمون ساخت که «تداخل زبانی» و خطاهای «درون زبانی» به طور یکسان در بروز خطاهای مرتبط با حرف اضافه «ni»، نقش دارند.
ساخت فعل در گویش لری خرم آبادی و فارسی میانه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش مستقل درباره گویش های امروزی و زبان های کهن در هر خانواده زبانی به نتایج مهمی می انجامد. با این حال برخی ابهامات در هر یک از این دو حوزه را نمی توان به تنهایی برطرف ساخت و نیاز است با بررسی گویش امروزی و زبان کهن، آن ها را به دو بال هم نوا بدل کرد که در کنار یکدیگر برای روشن ساختن دامنه وسیع تری از یک خانواده زبانی توانمند هستند. به این ترتیب، با بررسی چارچوب های آوایی، نحوی و معنایی امروزین می توان بر تیرگی های تاریخی زبان های باستانی پرتو افکند و با تکیه بر ساخت های دیرپا در زبان های کهن، از ابهامات موجود در گویش های رایج کاست. در مقاله حاضر انواع فعل از نظر زمان، وجه و نمود، ماده های ماضی و مضارع، فعل مجهول، صرف فعل بودن و ساخت مصدر در لری خرم آبادی در مقایسه با فارسی میانه پهلوی مورد بررسی قرار گرفته و نگارندگان کوشیده اند وجوه اشتراک و تمایز این گویش را تا حد امکان در نسبت با فارسی میانه پهلوی روشن کنند. با توجه به آن که فارسی میانه پهلوی از جمله زبان های ایرانی میانه جنوب غربی و لری و زیرمجموعه های آن از جمله زبان های ایرانی نو جنوب غربی به شمار می روند، مقایسه این دو می تواند برای بررسی تحول زبان های ایرانی سودمند باشد.
جنس دستوری در زبان پشتو/Grammatical Gender in Pashto Language(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
305 - 340
حوزههای تخصصی:
جنس دستوری از جمله تمایزات دستوری است که در اسامی و صفات متبلور می شود. در زبان پشتو جنس دستوری (مؤنث و مذکر) وجود دارد، پرسش پژوهش حاضر این است که چگونه جنس دستوری در زبان پشتو حفظ شده و دیگر آنکه، آیا در این زبان جنس دستوری تنها به مقوله اسم محدود می شود و یا در دیگر مقولات زبان هم وجود دارد. هدف از مقاله حاضر ارائه تحلیلی از جنس دستوری و چگونگی کارکرد آن در زبان پشتو است. روش پژوهش کتابخانه ای است و در بخش تحلیل داده ها ویژگی های نحوی جملات این زبان بررسی شده است. نتایج نشانگر آن است که جنس دستوری در زبان پشتو حفظ شده و مطابقه جنس دستوری در مقوله های نحوی مختلف این زبان (اسم، صفت، عدد و ضمیر) مشاهده می شود. اسامی جان دار و بی جان هم بر اساس جنسیت تفکیک می گردند. همچنین، مطابقه موصوف با صفت در این زبان مشاهده شده است. به منظور شناسایی جنس مذکر از جنس مؤنث، قاعده هایی در زبان وجود دارد؛ جنس بیشتر اسم ها را می توان باتوجه به پسوندهای آنها از هم تفکیک کرد. علاوه براین، با افزودن پسوندی خاص می توان از اسم مذکر، اسم مؤنث ساخت.
تحلیل تعادل معنایی در ترجمه خدیوجم از کتاب الأیام بر اساس الگوی رایس و بیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع متن، راهکارهای ترجمه را مشخص می کند؛ بنابراین برخورداری از نظامی که تعیین کننده نوع متن است، بسیار اهمیت دارد. رایس در الگوی خود از چهار نوع متن با نقش های: اطلاعاتی، بیانی، ترغیبی و نیز شنیداری- رسانه ای نام برده است. آثاری نظیر: الأیام که در ژانر زندگی نامه خودنوشت طبقه بندی شده اند، ترکیبی از نقش های: اطلاع رسانی، بیانی و ترغیبی هستند؛ بنابراین مترجم باید در ترجمه این آثار از راهکارهای متناسب با هر نقش استفاده کند؛ زیرا این نقش ها هستند که تعیین می کنند، مترجم چگونه و بر اساس چه راهکارهایی باید ترجمه کند. پس از شناخت نوع متن، دو سنجه عینی در اختیار تحلیلگر ترجمه است؛ نخست معیارهای زبانی و دوم معیارهای فرازبانی. معیارهای زبانی شامل: تعادل های معنایی، واژگانی، دستوری و سبکی است که در پژوهش حاضر، تنها تعادل معنایی مد نظر است و با الگوی بیکر در ارتباط با انواع معانی منطقی، القائی، پیش انگاشته و برانگیخته حمایت می شود. به منظور کاربست الگوی رایس و بیکر در معنی شناسی نقش گرا، ترجمه حسین خدیوجم، از کتاب الأیام طه حسین، انتخاب شده است. خدیوجم، کتاب یاد شده را با عنوان آن روزها به فارسی ترجمه کرده است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که خدیوجم، الأیام را بر اساس نقش مسلط آن یعنی: اطلاع رسانی، ترجمه کرده است. مترجم، صرف نظر از برخی کاستی هایی که در ترجمه معانی تأکیدی دارد، توانسته، تعادل معنایی را بین متن مبدأ الأیام و متن مقصد آن (= آن روزها) در ابعاد منطقی، القائی، پیش انگاشته و برانگیخته برقرار سازد. ترجمه خدیوجم، از الأیام، بر اساس سنجه های معنی شناسی نقش گرا هم ارز با متن مبدأ است.
دستوری شدگی ساخت آینده در برخی زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
43 - 69
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل درونی دگرگونی های زبانی فرایند دستوری شدگی است و منظور از آن اعطای ماهیت یا نقشی دستوری به واژه ای است که پیش تر آزاد و مستقل بوده است. بررسی های تاریخی بیانگر آن است که اکثر فعل های کمکی در بسیاری از زبان های دنیا قبلاً فعل واژگانی بوده اند و کاربرد ثانوی آنها در نقش فعل کمکی نتیجه موردی از دستوری شدگی با عنوان معین شدگی است. این مقاله با بررسی شواهد و نمونه هایی از برخی از زبان های ایرانی میانه و نو، به ویژه زبان ها و گویش های مرکزی ایران، مشخص می سازد که به موازات و مشابه با آنچه در تحولِ زبان فارسی میانه به نو رخ داد و فعل واژگانی «خواستن» با تبدیل شدن به فعل کمکی برای بازنمایی مفهوم آینده مورد استفاده قرار گرفت، در این زبان ها نیز فعل جعلی «کامیدن» دستخوش تغییر شده و به فعل کمکی آینده ساز تغییر یافته است. ولی با این تفاوت اساسی که در این زبان ها فعل مذکور با از دست دادن کاربرد واژگانی خود به عنوان یک واژه مستقل، به طور کامل به فعلی کمکی یا در مواردی حتی به ادات کمکی تبدیل شده است.
تأثیر عوامل گفتمانی-کاربرد شناختی بر حذف مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
129 - 151
حوزههای تخصصی:
حذف مفعول، پدیده ای کاهنده ظرفیت فعل است که در خلال آن فعل دوظرفیتی تنها با موضوع فاعل خود در جمله نمایانده می شود. برخلاف دیگر فرآیندهای ظرفیت کاه، مفعول حذف شده در این ساخت، عنصری تهی یا حرکت داده شده نبوده و نمی توان رد آن را جای دیگری در متن یافت. حذف موردنظر در پژوهش حاضر نیز آن نوع حذف مفعولی است که برخلاف حذف به قرینه یا بافت محور، مرجع مفعول محذوف جایی در گفتمان آورده نشده و بافت تأثیری بر درک آن نداشته باشد. بااین حال، حذف موضوع خللی در انتقال پیام به مخاطب ایجاد نمی نماید. از آن جا که درک مفهومی که در جمله نمود آشکار ندارد را می توان به عوامل گفتمانی-کاربردشناختی و دانش زبانی طرفین گفت وگو مرتبط دانست، نگارندگان پژوهش حاضر کوشیده اند با بررسی نمونه های گوناگونی از ساخت حذف مفعول که از منبع های گوناگونی همچون فیلم، رمان، روزنامه و محاوره های روزمره گردآوری شده است، روشن سازند کدام عوامل گفتمانی-کاربردشناختی بر رخداد حذف مفعول تأثیر دارند و دلیل تأثیرگذاری آن ها چیست. به سبب نبود پیکره مناسب و سیال بودن مبحث های گفتمانی-کاربردشناختی، پژوهش حاضر آماری نبوده و به شیوه ای توصیفی-تحلیلی به ارائه مهم ترین عواملی می پردازد که احتمال حذف مفعول را بالا می برد. یافته ها نشان می دهد برخی از این عوامل به ویژگی های فعل، برخی به ویژگی های مفعول و برخی دیگر به ساختارهایی مربوطند که وجود هریک را می توان عاملی در ایجاد شرایطی درنظر گرفت که در آن احتمال رخداد حذف مفعول بیشتر خواهد بود.