مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
اینشورتک
حوزه های تخصصی:
پس از گسترش استارتاپ ها در ایران، فین تک ها نیز با فاصله اندکی ظهور کردند و به سرعت در حال پیشرفت و گسترش هستند. فین تک ها دارای انواع مختلفی هستند که یکی از مهم ترین آنها اینشورتک است. اینشورتک در تلاش است تا فناوری را وارد حوزه بیمه کند و صنعت بیمه را با استارتاپ پیوند بزند. این مقاله با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر در فناوری بیمه (اینشورتک) در شرکت بیمه ایران انجام شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی است که با رویکردی پیمایشی-مقطعی انجام شده است. جامعه آماری این مطالعه شامل مدیران شرکت بیمه ایران هستند. ملاک انتخاب نمونه سابقه کاری و تحصیلات است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با روش گلوله برفی در نهایت هفده خبره در این مطالعه مشارکت کرده اند. برای رتبه بندی عوامل موثر در فناوری بیمه (اینشورتک) از روش سوارا استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد شاخص های تدوین چشم انداز دیجیتال، سواد دیجیتالی، چابکی ذهنی، شاخص سازگاری سریع و یادگیری سریع عمده ترین عوامل فناوری بیمه (اینشورتک) می باشند. براساس نتایج این پژوهش به مدیران شرکت بیمه ایران پیشنهاد می شود برای موفقیت در زمینه فناوری بیمه بهتر است استراتژی، فرهنگ، نوآوری و مهارت های کارکنان را به عنوان حلقه هایی در کنار فناوری در نظر بگیرند که برای هدایت شرکت بیمه در مسیر دیجیتالی شدن، بسیار کارآمد است.
طراحی الگوی پذیرش فناوری بیمه (اینشورتک) با روش مدل سازی ساختاری-تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۴)
101 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف: توسعه فناوری بیمه و پذیرش آن از سوی مشتریان، علاوه بر کاهش هزینه، باعث افزایش ضریب نفوذ بیمه و کاهش تخلفات و تقلبات بیمه ای می گردد. اما، علی رغم رشد کاربران اینترنت و کارافزارها، فناوری های بیمه ای سهم ناچیزی در تولید حق بیمه در کشور دارند. از سویی، این فناوری ها زمانی مؤثر خواهند بود که مورد پذیرش قرار گیرند. به همین دلیل، تحقیق حاضر به شناسایی و طراحی الگوی آمادگی پذیرش فناوری بیمه پرداخته است. روش شناسی: به منظور طراحی الگوی پذیرش فناوری بیمه از دو روش داده بنیاد و مدل سازی ساختاری-تفسیری استفاده شده است. به این صورت که ابتدا، عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری بیمه به روش داده بنیاد و ابزار مصاحبه عمیق با خبرگان بیمه ای (مجموعاً ۴۳ مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری) شناسایی شد. سپس، از روش مدل سازی ساختاری–تفسیری برای طراحی الگوی پذیرش فناوری بیمه و شناسایی سازه ها و روابط بین آنها بهره گرفته شد. یافته ها: بخش مدل سازی ساختاری–تفسیری به طراحی مدل اولیه پذیرش فناوری بیمه منجر شده و نتایج خروجی الگو بر اساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی نشان داد متغیرهای حمایت، مشروعیت بخشی، توسعه فرهنگی و عملکرد، قدرت نفوذ بالایی داشته و تأثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه متغیرهای مستقل قرار می گیرند و متغیرهای قیمت، همکاری، اعتماد و مزایای خرید نیز از وابستگی بالا، اما نفوذ اندکی برخوردارند و وابسته محسوب می شوند. همچنین، متغیرهای محدودیت و پیچیدگی قدرت نفوذ و میزان وابستگی مشابهی دارند و متغیرهای پیوندی هستند. نتیجه گیری: حمایت صنعت بیمه در مشروعیت بخشی و تقویت زیرساخت های لازم برای فعالیت کسب وکارهای نوپای بیمه ای موجب کاهش محدودیت های موجود و افزایش اعتماد و همکاری شرکت های بیمه ای با فناوری بیمه شده و می تواند افزایش استقبال مشتریان از فناوری بیمه و استفاده از مزایای خرید ناشی از این شیوه را به دنبال داشته باشد.
تعیین مسیر گذار به فناوری های نوین بیمه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۶)
147 - 179
حوزه های تخصصی:
هدف: صنعت بیمه یکی از شاخص های توسعه در کشور است. اما، ضریب نفوذ بیمه در ایران پایین است و نیازمند تغییر نحوه ارائه خدمات و افزایش جذابیت است تا مورد استقبال مردم واقع شود. اینشورتک ها شرکت های فین تکی هستند که خدمات بیمه ای مبتنی بر نوآوری فناورانه ارائه می دهند. لذا نقش مهمی در بهبود زیست بوم بیمه دارند و به بهبود کارایی بیمه کمک می کنند. اینشورتک ها با ارائه خدمات سفارشی و مقرون به صرفه نقش موثری در افزایش ضریب نفوذ بیمه دارند. با وجود درک این مهم از سوی تصمیم گیران حوزه، خدمات اینشورتک ها در ایران به فروش محصولات بیمه ای محدود شده و نتوانسته اند به طور کامل زنجیره ارزش بیمه را پوشش دهند. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف بررسی و تحلیل نحوه گذار اجتماعی-فنی به اینشورتک در ایران انجام شده است. روش شناسی: این مطالعه با استفاده از مرور نظام مند درصدد توضیح فرایند گذار و شناسایی مسیر گذار به اینشورتک ها است. پارادایم پژوهش تفسیری است و از چارچوب تحلیلی نظام نوآوری فناورانه و دیدگاه چند سطحی استفاده شده است. چون تحقیق درباره پدیده های پیچیده مانند گذار را نمی توان به الگوهای با روش های دقیق روش شناختی فروکاست و به تفسیر خلاق محقق نیاز دارد، از روش تحقیق کیفی روایت پژوهی استفاده شده است. داده ها از طریق مطالعه اسناد و آیین نامه های بیمه مرکزی و گزارش ها و مصاحبه های منتشره در رسانه های فین تکی از ابتدای 1393 تا پایان 1399 جمع آوری شده است. تعداد 107 گزارش بررسی و از میان آنها 52 گزارش مرتبط با بحث بود که نظرات 50 خبره در حوزه های مختلف بیمه کشور را دربر داشت که تحت بررسی و کدگذاری قرار گرفتند. یافته ها: در گام اول، کارکردهای نظام نوآوری فناورانه در بیمه شناسایی شدند که شامل تأمین زیرساخت فناورانه، شکل گیری ارتباطات، تبادل دانش، سیاستگذاری و قانونگذاری، آگاهی رسانی به شهروندان، تامین مالی، توسعه منابع انسانی، تحقیق و ارائه خدمات نوآورانه بیمه ای بود. در گام دوم، بازیگرانی که این کارکردها را اجرا می کنند شناسایی شد و رفتار آنها در برابر خدمات نوآورانه کسب و کارهای نوپا بررسی گردید. سپس با توجه به این که بازیگران رژیم تحولات فناورانه و تغییرات نهادی را همزیست درک می کنند یا رقیب، مسیر گذار اینشور تک شناسایی شد. نتیجه گیری: به دنبال تحولات حاصل از ورود فناوری به بیمه در سطح بین الملل، بازیگران مسلط تغییر جهت جزئی و تغییرات نهادی تدریجی را آغاز کرده اند. مسلط های صنعت بیمه به اهمیت و ضرورت نوآوری در بیمه آگاه بوده و خدمات کسب و کارهای نوپا را پذیرفته اند. روابط میان اینشورتک ها و مسلط های رژیم از نوع همزیست بوده که ارتقاء عملکرد صنعت بیمه را به همراه دارد. اما با توجه به آن که شرایط برای کسب و کارهای نوپا جهت ارائه خدمات و محصولات متنوع و پوشش مراحل مختلف زنجیره بیمه همچون ارزیابی خسارت و سنجش ریسک و ... فراهم نشده، لذا کنام های نوآورانه سطح توسعه بافتگی کمی دارند؛ بنابراین مسیر گذار به اینشورتک از مسیر تحول بوده است.
ارائه مدل بازاریابی فناوری بیمه (اینشورتک) برای کسبو کارهای نوپا در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
197 - 216
هدف: امروزه استفاده از فناوری های بیمه برای افزایش ارزش و بهبود کسب وکار می تواند برای شرکت های بیمه مزیت رقابتی محسوب شود. باتوجه به اهمیت و نقش این فناوری ها در رشد و توسعه بیمه، هدف این مقاله ارائه مدل بازاریابی فناوری بیمه (اینشورتک) برای کسب وکارهای نوپا در صنعت بیمه است. روش شناسی : روش این پژوهش، از نوع تحلیل آمیخته است. در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و کد گذاری باز و محوری به شناسایی مؤلفه ها و شاخص ها پرداخته شده و در ادامه با کد گذاری گزینشی روابط میان مفهوم، ابعاد و مؤلفه های مشخص شده است. در مرحله کمّی با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به شیوه تحلیل و مسیر و تحلیل عاملی تأییدی به توصیف مؤلفه های شناسایی شده پرداخته شده است. یافته ها: در این پژوهشْ ابعاد و مؤلفه های شناسایی شده در تحلیل کیفی مدل بازاریابی فناوری بیمه ( اینشورتک) برای کسب وکارهای نوپا در صنعت بیمه، شامل شناسایی فرصت های موجود، بازار شناسی، فضای رقابتی، تبادل اطلاعات، تنوع و نوآوری، دانش مشتری، مدیریت ریسک، راهبرد قیمت گذاری، مشارکت در سرمایه گذاری، تبلیغات، منابع فناوری سازمانی و فناوری اطلاعات بود و در کنار مشخص شدن مؤلفه های مرتبط و مؤثر، نحوه ارتباط آنها نیز مشخص شده است. نتیجه گیری: باتوجه به مدل ارائه شده، مؤلفه های شناسایی فرصت ها و مشارکت در سرمایه گذاری و تبلیغات بر تنوع و نوآوری و مدیریت ریسک و راهبرد های قیمت گذاری و دانش مشتری تأثیر خواهد داشت و ازاین طریق بر تبادل اطلاعات و بازار شناسی و فضای رقابتی تأثیر گذارند. نتایج مدل همچنان نشان می دهد مؤلفه های تبادل اطلاعات و بازار شناسی و فضای رقابتی بر منابع فناوری سازمانی و فناوری اطلاعات تأثیر گذار است.
شناسایی و رتبه بندی آثار اینشورتک بر بوم کسب و کار شرکت های بیمه بر پایه روش تلفیقی دیمتل و فرایند تحلیل شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
213 - 224
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: صنعت بیمه تأثیر بسیار زیادی بر پویایی و پیشرفت اقتصاد در کشورها دارد. نفوذ فناوری ها در ساختار سازمان های بیمه گر، ماهیت کسب وکار بیمه را متحول کرده است. در این پژوهش سعی شده است با کمک بوم کسب و کار، عوامل مؤثر اینشورتک بر بلوک های بوم کسب و کار که مدل تجاری شرکت های بیمه را تشکیل می دهند، و همچنین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این عوامل بررسی شود. روش شناسی: در این پژوهش پس از بررسی ادبیات، عوامل مؤثر اینشورتک بر بوم کسب و کار صنعت بیمه جمع آوری و به صورت پرسش نامه در اختیار خبرگان قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را مدیران فناوری اطلاعات و مدیران تحقیق و توسعه صنعت بیمه و خبرگان صنعت بیمه که با فناوری بیمه در ارتباط اند، تشکیل می دهد. در این راستا پرسش نامه نظرخواهی از خبرگان توسط 15 خبره این حوزه تکمیل شد. پس از بررسی پاسخ خبرگان به پرسش نامه، 26 زیرمعیار مؤثر بر بوم کسب و کار صنعت بیمه تعیین شد. سپس پرسش نامه دنپ توسط 8 خبره صنعت بیمه تکمیل شد و با استفاده از ترکیب روش های فرایند تحلیل شبکه ای و دیمتل، عوامل مؤثر شناسایی و رتبه بندی گردید. یافته ها: براساس نتایج حاصل از روش تحلیل دیمتل معیارهای منابع کلیدی، فعالیت های کلیدی، مشتری مداری، بخش های مشتریان و کانال ها از معیارهای تأثیرگذار هستند. همچنین معیارهای جریان درآمدی، شرکای کلیدی، ارزش پیشنهادی و ساختار هزینه ها معیارهای تأثیرپذیر می باشند. نتایج حاصل از روش تحلیل شبکه ای نشان داده است که در سطح معیارهای اصلی، معیار شرکای کلیدی با وزن 0.206 رتبه اول، ارزش پیشنهادی با وزن 0.192 رتبه دوم، ساختار هزینه ها با وزن 0.185 رتبه سوم، منابع کلیدی با وزن 0.125 رتبه چهارم، مشتری مداری با وزن 0.099 رتبه پنجم، فعالیت های کلیدی با وزن 0.097 رتبه ششم، کانال ها با وزن 0.044 رتبه هفتم، جریان درآمدی با وزن 0.037 رتبه هشتم و بخش های مشتریان با وزن 0.015 رتبه نهم را کسب کرده اند. نتیجه گیری: شرکت های بیمه برای بهره گیری از فرصت های اینشورتک باید بوم کسب وکار خود را به روز کنند. مدیران شرکت های بیمه باید بیشترین توجه خود را به شرکای کلیدی شرکت در درجه اول و پس از آن به ارزش پیشنهادی و ساختار هزینه ها معطوف کنند.
شناسایی و تحلیل موانع پذیرش فناوری سبز (شرکت توزیع نیروی برق زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
87 - 94
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش تقاضاها برای حفاظت از محیط زیست از سوی ذینفعان مختلف؛ اتخاذ یک راه حل فناورانه سبز متناسب با ویژگی های عملیاتی هر سازمان، وظیفه ای اساسی برای دستیابی به مدیریت پایدار از سوی مدیران سازمان ها است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل موانع پذیرش فناوری سبز در صنعت برق است. پژوهش حاضر به لحاظ شیوه انجام کمّی؛ از نظر جهت گیری کاربردی و از حیث استراتژی، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان شاغل در شرکت توزیع نیروی برق زنجان می باشند. در گام اول پژوهش برای شناسایی موانع و شاخص های مؤثر در راستای پذیرش فناوری سبز از بررسی ادبیات پژوهش و برگزاری گروه کانونی استفاده گردید. در گام دوم پژوهش، برای رتبه بندی عوامل و شاخص های شناسایی شده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. به منظور سنجش روایی پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی استفاده گردید. همچنین، برای سنجش پایایی از ضریب نرخ ناسازگاری ماتریس های مقایسه زوجی فازی مثلثی استفاده شد و با توجه به اینکه این مقدار کمتر از 1/0 است؛ پایایی پرسشنامه تأیید شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهمترین موانع در راستای پذیرش فناوری سبز به ترتیب اولویت عبارتند از: موانع فرآیندی، موانع فردی، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع مشتریان. همچنین، شاخص «عدم توجه به مسائل زیست محیطی از سوی دولت مردان» مربوط به عامل «موانع اجتماعی» بالاترین امتیاز را در بین شاخص ها به دست آورد.
شناسایی چالش های موجود در شکل گیری اینشورتک در صنعت بیمه ایران با رویکرد نظریه اسکات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
331 - 346
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف : امروزه توسعه بازارهای مالی نوین به منظور افزایش سرمایه گذاری مولد مورد توجه محققان و سیاست گذاران رشد و توسعه اقتصادی قرار گرفته است. در چند دهه اخیر نوآوری فنّاورانه محرک اصلی تحول صنایع مختلف در جهان بوده و صنعت بیمه هم جزء این صنایع است. توسعه این بازارها که با ظهور فنّاوری های نوظهور و برافکن بوده، کسب و کارهای نوپا را ایجاد کرده است که در کشورهای در حال توسعه با چالش هایی مواجه اند. این مطالعه با هدف شناسایی چالش های موجود برای شکل گیری اینشورتک در شرکت های بیمه ای در ایران انجام شده است. روش شناسی: روش پژوهش کیفی و گردآوری اطلاعات به دو روش مطالعه مبانی نظری و پیشینه و مصاحبه عمیق با خبرگان انجام شده است. برای تحلیل اطلاعات گردآوری شده از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. به منظور بررسی اعتبار نتایج حاصل از تحلیل محتوا از اعتبار معطوف به داده استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش تمامی مدیران کسب و کارهای اینشورتکی کشور است، اما به دلیل عدم امکان شناسایی همه آن ها، نمونه برداری قضاوتی هدفمند انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد سطح اجماع برای موضوع خاصی که از طریق مصاحبه به دست آمد، به عنوان مبنایی برای تفکیک نتایج برای تخمین شدت رابطه استفاده شد. پس از مرحله کدگذاری باز 52 شاخص اولیه استخراج و در کدگذاری محوری 21 مؤلفه فرعی و 12 مؤلفه اصلی شناسایی و به منظور بررسی اعتبار کدگذاری از آزمون کاپا استفاده شد که نشان داد کدگذاری از اعتبار بالایی برخوردار است، که این ابعاد و مقوله ها شامل فرهنگ سازی، یکپارچگی، آموزش، تضاد منافع، مشکلات مالی، ساختار مدیریتی، زیرساخت ها، قوانین، بی توجهی به نوآوری و محصولات جدید، عدم سرمایه گذاری، مالیات و قراردادهاست. خبرگان قوی ترین اجماع بین تضاد منافع، ساختار مدیریتی، قوانین، زیرساخت ها، فرهنگ سازی و آموزش پیش بینی کردند که نشان می دهد آن ها عناصر اصلی چارچوب پیشنهادی هستند. نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد چالش ها و موانع استفاده از اینشورتک در ایران را می توان به دو دسته عمده خرد و کلان تقسیم کرد. در سطح کلان موانعی مثل قوانین و مقررات، وجود انحصار و مشکلات مربوط به زیرساخت های کلان وجود دارد که همت و توجه مسئولان دولتی و مدیران صنعت بیمه را می طلبد. در سطح خرد که بیشتر جنبه درون سازمانی دارد، موانعی مثل منافع، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، زیرساخت های سازمانی و مسئله آموزش کارکنان است که باید مورد توجه مدیران سازمان ها قرار گیرد. با توجه به ورود فنّاوری به بیمه در سطح بین الملل، تغییرات مختلفی در عرصه بیمه به وجود آمد. براساس نتایج این تحقیق چنانچه کارکردهایی مانند زیرساخت ها، ساختار مدیریتی، منافع، قوانین، فرهنگ سازی و آموزش در ایران به درستی انجام نشود، زمینه فعالیت اینشورتک ها در ایران به خوبی فراهم نخواهد شد. همچنین چارچوب مطرح شده در این پژوهش به مدیران و سیاست گذاران این عرصه در رفع چالش های موجود کمک خواهد کرد.
شناسایی و اولویت بندی مولفه ها و شاخص های موثر بر اینشورتک برای کسب و کارهای نوپا در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی شناسایی و اولویت بندی مولفه ها و شاخص های موثر بر اینشورتک برای کسب و کارهای نوپا در صنعت بیمه می باشد. روش تحقیق این پژوهش، از نوع تحلیل آمیخته می باشد. در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و کد گذاری باز و محوری به شناسایی مولفه ها و شاخص ها پرداخته شده و در ادامه با کد گزاری گزینشی روابط میان مفهوم، ابعاد و مؤلفه های مشخص شده است. در مرحله کمی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به شیوه تحلیل و مسیر و تحلیل عاملی تاییدی به توصیف مولفه های شناسایی شده پرداخته شده است. جهت بررسی پایایی متغیرهای تحقیق از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و همچنین جهت تأیید روا بودن مدل های اندازه گیری از روایی همگرا استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که مولفه های شناسایی شده شامل؛ شناسایی فرصت های موجود، بازار شناسی، فضای رقابتی،تبادل اطلاعات، تنوع و نوآوری، دانش مشتری، مدیریت ریسک، استراتژی قیمت گذاری، مشارکت در سرمایه گذاری، تبلیغات، منابع فناوری سازمانی و فناوری اطلاعات بوده و در کنار مشخص شدن مولفه های مرتبط و موثر، نحوه ارتباط آنها نیز مشخص و همچنین 79 شاخص شناسایی و مورد تایید خبرگان قرار گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش مولفه های شناسایی فرصت ها و مشارکت در سرمایه گذاری و تبلیغات بر تنوع و نوآوری و مدیریت ریسک و استراتژی های قیمت گذاری و دانش مشتری تاثیر خواهد داشت و از این طریق بر تبادل اطلاعات و بازار شناسی و فضای رقابتی تاثیر گذار می باشند.