مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
هوشمندی کسب وکار
حوزه های تخصصی:
شناسایی و رتبه بندی عوامل موفقیت هوشمندی کسب وکار با رویکرد استقرار مدیریت دانش (مطالعه موردی: صنعت بیمه ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دسترسی به اطلاعات صحیح، تأثیرگذار و به روز در فضای شدیداً رقابتی کسب وکار امروز یکی از ابزارهای قدرت هر شرکتی در سطح ملّی و بنگاهی برای تصمیم گیری و اتخاذ استراتژیهای رقابتی آن است؛ اما در صنعت بیمه کشور استقرار صحیح و کارآمد نظامهای هوشمندی کسب وکار و مدیریت دانش و شناسایی و ارتقای عوامل کلیدی موفقیت این نظامها حیاتی به نظر می رسد. هدف این تحقیق طراحی مدلی برای موفقیت هوشمندی کسب وکار با رویکرد ارتقای مدیریت دانش در صنعت بیمه است. متغیرهای مهم تأثیرگذار در موفقیت هوشمندی کسب وکار و مدیریت دانش با استفاده از روش زمینه ای از موضوع استخراج شده و مبنای روش دلفی قرار گرفته است. در ادامه، پرسشنامه دلفی در اختیار پاسخ دهندگان قرار گرفت و در دور چهارم به متغیرهای کلان و خرد تحقیق دست یافته و درنهایت 34 متغیر در قالب چهار دسته به نام متغیرهای مدیریت دانش، هوشمندی کسب وکار، میانجی، و نتایج شناسایی و مدل طراحی و اعتبارسنجی شد و با استفاده از الگوی معادلات ساختاری، مدل استخراج شده مورد تأیید قرار گرفت.
عوامل مؤثر بر پیاده سازی هوشمندی کسب وکار در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت فناوری اطلاعات سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۳
33 - 81
حوزه های تخصصی:
اگرچه بسیاری از سازمان ها به استقرار و استفاده از سیستم های هوشمندی کسب وکار روی آورده اند؛ اما همه آن ها در پیاده سازی این سیستم ها موفق نبوده اند. تحقیق حاضر به بررسی جامع عوامل تأثیرگذار بر فرآیند پیاده سازی اثربخش این سیستم ها در صنعت بانکداری ایران پرداخته است. این تحقیق از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی و به لحاظ استراتژی اجرا، یک پژوهش پیمایشی محسوب می شود؛ همچنین بر اساس طرح پژوهش و نحوه گردآوری داده ها، پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که برای گردآوری اطلاعات روش های مطالعه اسنادی و میدانی بکار گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل متخصصان و خبرگان حوزه فناوری اطلاعات و فعال در پیاده سازی راهکارهای هوشمندی کسب وکار در صنعت بانکداری ایران است. در این تحقیق ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی گسترده ادبیات موضوع پرداخته شده که نتیجه آن تهیه چارچوب اولیه عوامل مؤثر بر پیاده سازی هوشمندی کسب وکار و معیارهای اثربخشی هوشمندی کسب وکار بوده است. سپس با استفاده از این چارچوب اولیه و اخذ نظرات خبرگان با رویکرد تکنیک دلفی فازی، عوامل کلیدی مؤثر بر فرآیند پیاده سازی هوشمندی کسب وکار و معیارهای مهم اثربخشی هوشمندی کسب وکار در صنعت بانکداری ایران شناسایی شده و در نهایت مدل پیاده سازی اثربخش هوشمندی کسب وکار ارائه شده است. در ادامه تحقیق با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و آزمون های آماری به اعتبارسنجی مدل پرداخته شد. بر اساس نتایج تحقیق، ابعاد مدل پیاده سازی اثربخش هوشمندی کسب وکار در صنعت بانکداری ایران شامل 10 بعد: سازمانی، انسانی، کیفیت داد، محیطی، قابلیت سیستم، راهبردی، کیفیت سرویس، زیرساخت فنی و مدیریتی و اثربخشی هوشمندی کسب وکار است.
مدلی برای انطباق سازمان های آموزشی با ملزومات هوشمندی کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت فناوری اطلاعات سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۳
145 - 175
حوزه های تخصصی:
هوشمندی کسب وکار به عنوان یک فلسفه مدیریتی و اب زاری جه ت کمک به سازمان ها برای مدیریت و تصفیه اطلاعات، یکی از نوآوری های مهم در عرصه فناوری اطلاعات است که سازمان ها برای کسب منافع حاصل از آن نیازمند انطباق با آن هستند. بر این اساس ارائه مدلی برای انطباق سازمان های آموزشی با پدیده هوشمندی کسب وکار، انگیزه و هدف انجام این پژوهش است. برای نیل به این هدف، در این مقاله از روش توصیفی-پیمایشی و مطالعه موردی شهرستان اسدآباد استفاده شده است. با توجه به تمرکز این پژوهش روی سازمان های آموزشی، جامعه آماری پژوهش شامل 145 نفر اعضا هیئت علمی و کارکنان 5 دانشگاه شهرستان اسدآباد در نظر گرفته شده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران شامل 106 نفر بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده شده است. با مطالعه پیشینه پژوهش، 42 شاخص متمایز برای انطباق سازمانی با هوشمندی کسب وکار تعیین شد که در قالب یک مدل مفهومی سه سطحی ارائه شده است. برای بررسی مدل از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. طی تحلیل عاملی مرتبه اول 27 شاخص مؤثر، تأیید شدند. سپس با استفاده از این 27 شاخص و تعیین متغیرهای پنهان، تحلیل عاملی مرتبه دوم انجام شد و شش عامل مورد شناسایی قرار گرفتند.
الگوی سنجش هوشمندی کسب وکار در صنعت تلکام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال هفتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
267 - 281
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی سنجش سیستم هوشمندی کسب وکار با استفاده از رویکرد آمیخته است. در این مقاله، ابتدا مبانی نظری پژوهش بررسی شده و سپس، با مرور پژوهش های پیشین، شاخص های سنجش سیستم هوشمندی کسب وکار استخراج شده است. در ادامه، متغیرهای اولیه استخراج شده با روش کیفی و با گروه های کانونی غربال و متغیرهای مناسب به منظور طراحی مدل و سنجش آن تایید شدند. جامعه آماری شامل مدیران، روسا و کارشناسان کسب وکار یکی از اپراتورهای تلفن همراه کشور است و نمونه آماری به صورت سرشماری جامعه آماری انتخاب شد. در ادامه، داده های کمی پژوهش با پرسشنامه جمع آوری و با توجه به این که جامعه آماری سرشماری شده بود، با روش های آمار توصیفی و ماتریس اهمیت- عملکرد تحلیل شد. نتایج نشان داد که وضعیت سیستم هوشمندی کسب وکار در سطح متوسط رو به بالایی است؛ اما سطح ابعاد آن باهم متفاوت اند. هوشمندی فناورآنه و هوشمندی رقبا در وضعیت مطلوبی قرار دارند و وضعیت هوشمندی بازار در سطح متوسط روبه بالا و نزدیک به مطلوب است؛ اما سطح هوشمندی راهبردی ضعیف ارزیابی شد. بر اساس ماتریس اهمیت- عملکرد در مجموع هوشمندی فناورآنه، هوشمندی رقابتی و هوشمندی بازار در ناحیه قوت های سیستم هوشمندی کسب وکار قرار گرفتند؛ اما هوشمندی راهبردی در ناحیه ضعف های کلیدی سیستم هوشمندی کسب وکار است.
طراحی مدل هوشمندی کسب وکار با رویکرد داده -بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
247 - 272
حوزه های تخصصی:
سازمان ها با مشکلات متفاوتی در استفاده بهینه از داده ها مواجه اند. هوشمندی کسب وکار به خوبی سازمان ها را در این امر یاری می کند. این مقاله مبتنی بر پژوهش کیفی است که با استفاده از استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد به طراحی مدل هوشمندی کسب وکار در شرکت های پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر می پردازد. به همین منظور با 13 تن از مدیران و خبرگان مهندسی/فناوری پتروشیمی به عنوان نمونه و به روش نیمه ساختاریافته مصاحبه انجام شد و متون مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفت. مدل پس از طراحی به روش دلفی مورد ارزیابی مشارکت کنندگان و تأیید آنان قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق مدلی را ارائه می دهد که به انگیزه های روی آوردن به هوشمندی کسب وکار و عوامل مؤثر بر آن می پردازد و به شرکت های پتروشیمی منطقه در پیاده سازی موفق هوشمندی کسب وکار، تصمیم گیری بهینه در تمامی سطوح و دستیابی به سازمانی هوشمند کمک می کند.
مدل مفهومی یکپارچه مبتنی بر تمامیت برای ایجاد، نگهداشت و توسعه قابلیت های بازاریابی، مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر کسب وکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
594 - 626
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل مفهومی یکپارچه مبتنی بر تمامیت، به منظور توسعه قابلیت های بازاریابی، دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر کسب وکار است.
روش: در مرحله کیفی، مصاحبه های عمیق با 20 نفر و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 نفر از مدیران ارشد، میانی و خبرگان و همچنین 4 گروه کانونی متشکل از 6 عضو، در یکی از بزرگ ترین صنایع فولادی کشور، برنامه ریزی و انجام شد. در مرحله کمّی نیز، 350 نفر، از بین مدیران و خبرگان شرکت های صنعت فولاد ایران و پذیرفته شده در سازمان بورس و اوراق بهادار تهران برای نمونه انتخاب شد. روش اجرای پژوهش، از نوع آمیخته کیفی کمّی (اکتشافی تأییدی) است. به این منظور، ابتدا در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل مضمونی، داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته، گروه های کانونی و همچنین مرور جامع ادبیات موضوع، مدل اولیه پژوهش مفهوم سازی شد. سپس در مرحله کمّی با استفاده از داده های گردآوری شده از طریق پرسش نامه و همچنین داده های مربوط به عملکرد شرکت های در دست بررسی از سامانه کدال سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، مدل مفهومی اولیه، در چارچوب معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی و با استفاده از آخرین نسخه نرم افزار اسمارت پی ال اس آزمون شد و مدل مفهومی نهایی پژوهش با تحلیل تلفیقی یافته های مراحل کیفی و کمّی به دست آمد.
یافته ها: بنگاه های کسب وکار به منظور ایجاد، نگهداشت و توسعه قابلیت های بازاریابی و سایر قابلیت های سازمانی مرتبط، به توسعه تمامیت داخلی بنگاه نیازمندند. تمامیت داخلی بنگاه های کسب وکار، به توسعه هوشمندی کسب وکار، یادگیری مستمر سازمانی و مدیریت دانش منجر می شود و توسعه موارد پیش گفته، توسعه قابلیت های بازاریابی، یکپارچگی زنجیره تأمین، ارتقای خصیصه های منابع بازاریابی، مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر کسب وکار را به همراه می آورد. همچنین، تمامیت شرکای زنجیره تأمین و تمامیت بخش های حاکمیتی، روابط بین قابلیت های بازاریابی، مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر بنگاه را تعدیل می کند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، در ارتباط با ایجاد، نگهداشت و توسعه قابلیت های بازاریابی و ارتباط آن با مزیت رقابتی پایدار و عملکرد بنگاه، سه مفهوم جدید تمامیت داخلی بنگاه، تمامیت شرکای زنجیره تأمین و تمامیت بخش های حاکمیتی را وارد ادبیات راهبرد بازاریابی و مدیریت راهبردی کرده است. ضمن آنکه مفاهیم جدیدی را نیز به ادبیات قابلیت های بازاریابی افزوده است و پیکربندی جدیدی را در خصوص پیشایندهای توسعه قابلیت های پیش گفته، پیشنهاد می دهد.
طراحی سیستم استنتاج فازی- عصبی انطباقی برای ارزیابی استقرار سیستم هوشمندی کسب وکار در صنعت تولید نرم افزار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
85 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، طراحی سیستم استنتاج فازی عصبی انطباقی برای ارزیابی استقرار سیستم هوشمندی کسب وکار است. این سیستم برای استفاده در سازمان های تولیدکننده نرم افزار به منظور ارزیابی استقرار سیستم هوشمندی کسب وکار طراحی شده است. در ایران سازمان ها با مشکلات بسیاری در زمینه استقرار سیستم هوشمندی کسب وکار مواجه اند، این سیستم کمک خواهد کرد سازمان ها وضعیت موفق یا ناموفق خود را با وارد کردن ورودی ها بسنجند و با تغییر ورودی ها، بار دیگر به محاسبه خروجی بپردازند و تحلیل کنند کدام ورودی در سازمان آنها بیشترین تأثیر را بر خروجی دارد و پس از برطرف کردن مشکلات در زمینه آن ورودی، به نتایج موفقیت آمیز دست یابند. این سیستم به کمک بخشی از داده ها، آموزش می بیند و پس از اعتبارسنجی، با خطای کمینه 08/0 طراحی شده است. پیشنهادهای پژوهش نشان می دهد چه حوزه هایی در شاخص های ارزیابی استقرار سیستم از اهمیت بیشتری در سازمان ها برخوردار است و به تمرکز بیشتری بر فعالیت های بهبوددهنده نیاز دارد.
طراحی مدل تأثیر هوشمندی کسب وکار بر عملکرد زنجیره تأمین با تأکید بر یکپارچگی و چابکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
279 - 315
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت زنجیره تأمین باید راهکارهایی را اتخاذ کند تا بتواند پاسخگوی نیازهای متغیر مشتریان باشد. استفاده از هوشمندی کسب وکار به همراه تقویت یکپارچگی و قابلیت چابکی، موجب ایجاد مزیت رقابتی در زنجیره تأمین می شود و درنتیجه زنجیره تأمین می تواند موقعیت بهتری در کسب وکار داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر هوشمندی کسب وکار بر یکپارچگی، چابکی و عملکرد زنجیره تأمین است. درضمن اثر یکپارچگی و چابکی بر عملکرد زنجیره تأمین موردبررسی قرار می گیرد. در این پژووهش ابتدا با مرور پیشینه موضوع، یک مدل مفهومی ارائه شده است؛ سپس روش پیمایش برای جمع آوری داده ها به کار رفته است. داده ها از 369 شرکت از صنایع مختلف و شهرهای متفاوت در ایران طی آذر و دی ماه سال 1399 جمع آوری شد. واحد تحلیل پژوهش، شرکت های تولیدی بودند. برای آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هوشمندی کسب وکار، یکپارچگی و چابکی نقش مهمی در دستیابی به عملکرد بهتر زنجیره تأمین دارند؛ البته در این میان، هوشمندی کسب وکار بیشترین تأثیر را بر عملکرد زنجیره تأمین دارد. هوشمندی کسب وکار بر یکپارچگی و چابکی زنجیره تأمین نیز تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ همچنین مشخص شد که یکپارچگی تأثیر مستقیمی بر چابکی زنجیره تأمین دارد.
تاثیر هوشمندی کسب و کار بر کارآفرینی سازمانی با نقش میانجی بلوغ مدیریت دانش (مورد مطالعه: بانک تجارت استان تهران)
منبع:
مدیریت نوآفرینی سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
63 - 79
هدف این پژوهش مطالعه تاثیر هوشمندی کسب و کار بر کارآفرینی سازمانی با نقش میانجی بلوغ مدیریت دانش در بانک تجارت است. برای نیل به این هدف، پس از مطالعه و بررسی یافته های پژوهش های پیشین در قالب مبانی تئوریک تحقیق، چارچوب مورد نظر ارائه می گردد. روش پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از نظر گردآوری داده ها در زمره تحقیقات توصیفی- پیمایشی محسوب می گردد. به منظور بررسی میدانی در تحقیق حاضر، از جامعه آماری شامل کارکنان بانک تجارت که تعداد آنها 600 نفر هستند استفاده شده است. برای نمونه نیز با توجه به تعداد جامعه از فرمول کوکران تعداد 234 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، پرسشنامه است که روایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آن از طریق روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفته است. برای تحلیل ابعاد چارچوب مفهومی از روش تحلیل عاملی تاییدی، و همچنین به منظور بررسی میزان روابط میان ابعاد چارچوب تحقیق از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شده است.یافته های تحقیق نشان می دهد گزارش گیری تولید بر کارآفرینی سازمانی تاثیر دارد، گزارش گیری و پرس و جو بر کارآفرینی سازمانی تاثیر ندارد، فرایند تحلیل آنالیز بر کارآفرینی سازمانی تاثیر ندارد، گزارش گیری تولید بر بلوغ مدیریت دانش تاثیر دارد، گزارش گیری و پرس و جو بر بلوغ مدیریت دانش تاثیر دارد و فرایند تحلیل آنالیز بر بلوغ مدیریت دانش تاثیر ندارد.
توسعه مدل هوشمندی بازار در زنجیره عرضه محصولات تندگردش (فساد پذیر) در حوزه خرده فروشی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
257 - 298
حوزه های تخصصی:
در عرصه رقابت فشرده، مدیران کسب وکارها، بیش از همیشه به اطلاعات مناسب برای اتخاذ تصمیم های راهبردی نیاز دارند. برای آن دسته از مدیران اجرایی که در حوزه خرده فروشی آنلاین محصولات فسادپذیر فعالیت دارند، دسترسی به این گونه اطلاعات از اهمیت برخوردار است چراکه این محصولات چرخه عمر کوتاهی دارند. در این پژوهش، با به کارگیری رویکرد تحقیق ترکیبی، ابعاد و مؤلفه های مدل هوشمندی بازار در زنجیره عرضه محصولات فسادپذیر شناسایی شده است. از تحلیل عاملی و نرم افزار اسمارت پی آل اس برای اعتبارسنجی مدل استفاده شده است. مدل مذکور، شامل 5 بعد هوشمندی کسب وکار، بینش بازار و مشتری، هوشمندی زنجیره عرضه، هوشمندی رقابتی و هوشمندی کسب وکار اجتماعی است.
شناسایی عوامل مؤثر بر پیاده سازی موفق سیستم هوشمندی کسب و کار در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: فرایند جهانی سازی و توسعه سریع فناوری های اطلاعاتی نه تنها منجر به رقابت مشهود بین سازمان ها شده است، بلکه این پدیده را می توان میان دانشگاه ها نیز مشاهده کرد. در این زمینه، هوشمندی کسب وکار به عنوان فرایند جمع آوری، تجزیه و تحلیل، تفسیر، انتشار داده ها و اطلاعات باارزش بالا، برای استفاده در فرایند تصمیم گیری می باشد. هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر پیاده سازی هوشمندی کسب وکار متناسب با سازمان های تحصیلات عالی و در نهایت سنجش آمادگی دانشگاه شیراز برای پیاده سازی این سیستم است. طرح پژوهش: این مطالعه در چهار مرحله انجام شد. در آغاز برای شناسایی جامع عوامل مؤثر بر آمادگی سازمان جهت پیاده سازی سیستم هوشمندی کسب وکار از روش مرور نظام مند استفاده شد. سپس برای متناسب سازی عوامل با دانشگاه و مؤسسه های آموزشی به پالایش آن عوامل با نظر خبرگان دانشگاهی و غربالگری فازی عوامل متناسب با دانشگاه پرداخته شد که در نتیجه هشت بعد مدیریت، زیرساخت سخت افزاری، مدیریت طرح، تیم هوشمندی کسب وکار، زیرساخت نرم افزاری، کاربران، سازمان و فرهنگ سازمانی و 44 شاخص شناسایی و تأیید شد. سپس عوامل شناسایی شده به وسیله روش بهترین-بدترین فازی وزن دهی شدند. در نهایت، آمادگی دانشگاه شیراز با استفاده از چارچوب عوامل و نظر 60 نفر از مدیران، کارشناسان و استادان دانشگاه شیراز که به صورت قضاوتی هدفمند انتخاب شدند، از مسیر پرسش نامه سنجش شد. یافته ها: علاوه بر شناسایی عوامل آمادگی هوشمندی در دانشگاه، یافته دیگر نشان داد که دانشگاه شیراز بیشترین آمادگی را به ترتیب در ابعاد کاربران، مدیریت، گروه هوشمندی، فرهنگ سازمان، زیرساخت سخت افزاری، مدیریت طرح، سازمان و زیرساخت نرم افزاری دارد. نوآوری پژوهش: ارزش نظری این پژوهش، ارائه چارچوبی بر اساس شاخص های استخراج شده و اوزان آنها است که می توان میزان آمادگی یک دانشگاه در پیاده سازی سیستم هوشمندی کسب وکار را ارزیابی کرد. نتایج مطالعه برای مدیران دانشگاه ها جهت ارزیابی وضعیت سازمان خود و شناسایی نقاط قوت و ضعف ابعاد مختلف مؤسسه در پیاده سازی هوشمندی کسب وکار کاربرد دارد.
مدلی برای بلوغ هوشمندی کسب وکار در حوزه مراقبت های سلامت بر پایه ترکیب روش های دلفی و DEMATEL-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلوغ هوشمندی کسب وکار که هدف اصلی این پژوهش است، نقش مهمی در تصمیم گیری، برنامه ریزی، کنترل و نظارت هوشمند در حوزه مراقبت های سلامت دارد. بصورت کلی، به منظور شناسایی عوامل موثر از روش دلفی و تجمیع نظرات خبرگان استفاده گردید و به منظور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شاخص ها و در نهایت اولویت بندی آن ها از ترکیب روش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه بهره گرفته شد. نمونه آماری شامل 20 نفر از خبرگان هدفمند دانشگاهی و کارشناسان حوزه مراقب های سلامت هستند. گردآوری داده ها در هر دو بخش از طریق پرسشنامه صورت پذیرفت. طبق نتایج بخش دلفی، 26 شاخص اصلی نهایی شده در تحقیق، شناسایی شد که در سه دسته اصلی شامل معیارهای سازمانی، فرآیندی و فناوری تقسیم بندی می شوند. طبق نتایج بخش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه به ترتیب معیارهای زیرساخت فنی انعطاف پذیر و قابل توسعه (سخت افزاری و نرم افزاری)، کیفیت داده و سیستم و تعریف درست از مشکلات و فرایندهای هوشمندی کسب وکار به عنوان سه معیار با رتبه برتر در بلوغ هوشمندی کسب وکار اولویت دهی شدند. مدل بلوغ هوشمندی کسب وکار پیشنهادی پژوهش، می تواند نقشه راهی برای پیاده سازی موفق بلوغ هوشمندی کسب وکار در حوزه مراقبت های سلامت باشد.
چارچوب عوامل مؤثر بر بلوغ هوشمندی کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلوغ هوشمندی کسب وکار، نتیجه ای از تکامل و پیشرفت فناوری و رویکردهای مدیریتی است که با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته مانند هوش مصنوعی و تحلیل داده ها، به ارائه اطلاعات دقیق، تحلیل های پیش بینی و بهبود تصمیمات در سازمان ها کمک می کند. علی رغم بلوغ فنی که کارایی و عملکرد سازمان ها را در طول زمان بهبود می بخشد، هوشمندی کسب وکار فاصله زیادی تا تبدیل شدن به روند اصلی در سازمان ها دارد. باتوجه به پژوهش های متعدد در حوزه هوشمندی کسب وکار، هدف این پژوهش ارائه چارچوب عوامل مؤثر بر بلوغ هوشمندی کسب وکار با استفاده از رویکرد فراترکیب بود. به منظور رسیدن به چارچوبی جامع که دربرگیرنده همه عوامل بلوغ هوشمندی کسب وکار باشد، 221 پژوهش علمی مرور شدند. کدهای مربوطه با استفاده از تحلیل محتوا در روش فراترکیب استخراج شدند. مقوله ها با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری جامع، سطح بندی شدند و تأثیرگذارترین آنها مشخص شدند. یافته ها نشان می دهند که در مجموع 93 کد استخراج شده که در 6 مقوله تقسیم شدند. این مقوله ها شامل عوامل سازمان و مدیریت، محیط، زیرساخت فناوری، منابع انسانی – دانش، مدیریت داده و تحلیل داده هستند. مقوله های زیرساخت فناوری، مدیریت داده و تحلیل داده در سطح سه قرار گرفتند و بیشترین تأثیر را بر بلوغ هوشمندی کسب وکار دارند.
واکاوی کارکرد هوشمندی کسب وکار درکتابخانه های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هوشمندی کسب وکار بر فعالیت های کلیدی کتابخانه های دانشگاهی انجام شده است. روش: پژوهش از نوع کاربردی با ماهیت اکتشافی به روش آمیخته است. رویکرد آن جزء به کل، و استقرائی است. ابتدا، فعالیت های کلیدی با روش مطالعه اسنادی، شناسایی و از طریق روش کیفی دلفی فازی، طی دو مرحله اعتبارسنجی شدند. سپس، با روش کمی پیمایش تأثیر هوشمندی کسب وکار بر فعالیت های شناسایی شده بررسی شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ساختاریافته بود. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ محاسبه شد. جامعه آماری با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها: 43 فعالیت کلیدی در 11 حیطه عملکردی شناسایی شدند: 1) مدیریت راهبردی، 2) برنامه ریزی، 3) مدیریت منابع انسانی، 4) مدیریت دانش، 5 ) مدیریت فضای فیزیکی، 6) ارزیابی، 7) ارتباطات برون سازمانی 8) مجموعه سازی 9) مشارکت و همکاری، 10) مدیریت اطلاعات و ساماندهی، و 11) خدمات مرجع و اطلاع رسانی. هوشمندی کسب وکار در حیطه های عملکردی برنامه ریزی، بیشترین تأثیر و در مدیریت فضای فیزیکی کمترین تأثیر را داشته است. بیشترین تأثیر در فعالیت کلیدی مدیریت تغییر و کمترین، در چابک سازی در سازگاری با تغییرات محیطی مشاهده شد. نتیجه گیری: کتابخانه های دانشگاهی با همسو کردن فعالیت های خود با پیشرفت های فناورانه به ویژه هوشمندی کسب وکار، می توانند خدمات نوآورانه و خلاقانه با استفاده از داده ها و روش های تحلیلی ارائه داده و به طور مؤثر کارایی را در کتابخانه ها افزایش دهند. پیشنهاد می شود که با افزایش گاهی در سطوح مدیریتی در مورد اهمیت هوشمندی کسب وکار در کتابخانه ها و فرهنگ سازی جزء برنامه های با اولویت بالای مدیران ارشد کتابخانه های دانشگاهی قرار گیرد.
تأثیر هوشمندی کسب وکار بر واکنش رفتاری مشتریان با تأکید بر نقش میانجی بازاریابی، نوآوری و عملکرد مالی (مورد مطالعه: کسب وکارهای نوپای پارک علم و فناوری شهر کرمانشاه)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
112 - 93
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی تأثیر هوشمندی کسب وکار بر واکنش رفتاری مشتریان از طریق بازاریابی، نوآوری و عملکرد مالی پرداخته است. پژوهش بر مبنای هدف، جزء پژوهش های توسعه ای- کاربردی است و از نظر شیوه گردآوری داده ها، از نوع توصیفی- پیمایشی است و با توجه به بررسی رابطه میان متغیرها، پژوهشی همبستگی- علی است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان و مدیران کسب وکارهای نوپای فعال مستقر در پارک علم و فناوری شهر کرمانشاه به تعداد 231 نفر بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 140 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که پایایی و روایی آن بررسی و تأیید گردید. تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS16 و Smart PLS3 انجام شد. بر اساس نتایج پژوهش، مقدار معناداری t در تمامی هفت فرضیه از مقدار بحرانی 1/96 بزرگ تر بود و همچنین سطح معناداری کمتر از 0/05 است لذا تمامی فرضیه های پژوهش پذیرفته شدند. بیشترین تأثیر مربوط به نوآوری بر عملکرد مالی کسب وکار نوپا بود که نشان دهنده تأثیر ایده های نو و خلاقانه در محصولات و خدمات بر فروش کسب وکار نوپا است؛ همچنین هوشمندی کسب وکار تأثیر زیادی بر عملکرد مالی کسب وکارهای نوپا و واکنش رفتاری مشتریان دارد؛ به طور کلی متغیرهای پژوهش، توانایی پاسخگویی به 33/5 درصد از تغییرات واکنش رفتاری مشتری را داشتند. در انتها به مدیران این کسب وکارهای نوپا توصیه می شود که با به کارگیری هوشمندی کسب وکار به شناخت بازار و نیاز مشتریان پرداخته و محصولات نوآورانه متناسب با آن تولید نمایند چراکه از این طریق زمینه افزایش فروش و ارتقاء عملکرد مالی آن ها فراهم می گردد.