فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسأله امکان استدلال و توجیه عقلی در اخلاق، به عرصه ای برای اختلاف دیدگاه فلسفه های اخلاق معاصر بدل شده است. هیر (Hare) برآن است درحالی که شهودگرایان مانند مور، راس و پریچاد با بی واسطه دانستن شناخت خوب و بد راه را برای استدلال در اخلاق می بندند، احساس گرایان با محور قرار دادن احساس و عاطفه و تأکید برآزادی در انتخاب عمل همین راه را می پیمایند. توصیف گرایان و از جمله طبیعت گرایان نیز، هرچند با خبری دانستن گفتارهای اخلاقی، امکان استدلال در اخلاق را می پذیرند اما بهای آن را با نفی یا محدودکردن آزادی فاعل در انتخاب عمل می پردازند. او مدعی است می خواهد هم آزادی فاعل را بر منصب پذیرش بنشاند و هم امکان استدلال در اخلاق را تبیین کند. بدین سان هیر برای تأمین عقلانیت در اخلاق، به اصل عدم تناقض و سازواری توسل می جوید و فرمان های اخلاقی را «توصیه هایی تعمیم پذیر» معرفی می کند. داوری یکسان در وضعیت های مشابه، شرط سازواری در اخلاق است که تعمیم پذیری و امکان استدلال در آن را در پی دارد. هیر در پی آن است با روش تحلیل زبانی نشان دهد که همانند گزاره های خبری، میان جمله های امری و اخلاقی نیز روابط منطقی استلزام و سازواری برقرار است. از این منظر، شرط موجه بودن داوری های یک شخص آن است که با سایر داوری های او تناقض نداشته باشد و از همگان در موقعیت های مشابه، انتظار یکسانی داشته باشد. هدف این مقاله، تبیین و تحلیل و نقد ساز و کار های هیر برای تأمین عقلانیت و امکان استدلال اخلاقی و چالش های او با مکاتب رقیب است.
شک و یقین در ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در معرفت شناسی کلاسیک، شکاکیت در مقابل معرفت قرار داشته و روشهای مختلفی برای پاسخ به شکاکان ارایه می شود. ویتگنشتاین متأخر با تمایز نهادن میان معرفت و یقین رویکرد جدیدی را در نقد شکاکیت مطرح کرده است. او یقین را امری مقدم بر معرفت می داند که ریشه در عمل و نه معرفت دارد. به باور وی صورت ابتدایی بازی زبانی، یقین است که در عین معقولیّت بی نیاز از هرگونه توجیه و دلیل است. به زعم وی برخی از گزاره ها وجود دارند که در عین این که تردید در آنها محال است ادعای معرفت به آنها نیز مهمل است. ویتگنشتاین، این گزاره ها را گزاره های محوری می نامد و معتقد است تصویر ما از جهان با تکیه بر آنها ساخته می شود. این گزاره های محوری از آن جهت که مبنای بازی های زبانی ما و اساس هرگونه تحقیق و پژوهشی هستند که به دست ما انجام می گیرد قطعی و یقینی اند. او قطعیت و یقینی بودن این گزاره ها را به منزله خطاناپذیر بودن یا مطابقت آنها با واقع نمی داند، بلکه یه یاور وی یقین به آنها ناشی از طرز تلقی افراد است که لزومی ندارد با واقعیت مطابقت داشته باشد. به باور وی، مبانی معرفت آدمی نه بر توجیه، که بر حوزه ای ورای آن یعنی عرصه عمل و نحوه معیشت وی متکی است. در این مقاله دیدگاه ویتگنشتاین درباره یقین را تبیین خواهیم کرد و در نهایت درباره این که آیا نظریه وی توانسته است معضل شکاکیت در فلسفه را حل کند داوری خواهیم نمود.
منطق و عقلانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقلانیت به معنای سازگاری، ارتباطی مستقیم با استنتاج منطقی دارد. این ارتباط که جنبة صوری منطق را در بر می گیرد، اندیشة پنهان در برهان خلف است.
واکاوی روش پیتر برگر در فهم دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برگر برای معرفی رویکرد خود در دین پژوهی، از اصطلاح «شهروندی دوگانه» استفاده کرده است؛ کسی که هم می تواند به کار الهیاتی بپردازد و هم خود را از زمرة شهروندان محققان بداند. این مقاله کوشیده است تا مؤلفه هایی را نشان بدهد که براساس آنها برگر توانسته است با دو روشی که دارای موضوع و روش متفاوت هستند، یعنی جامعه شناسی و الهیات، به بررسی دین بپردازد. ابتداً ساختارهای مرتبط درون آگاهی برای برگر نشان می دهد که در برخورد با پدیده ها، انسان می تواند از ساختارهای مختلف ذهنی خود بهره بگیرد، مشروط به اینکه ضوابط هریک را مراعات نماید. سپس تعلیق ارزش ها کمک می کند تا ضوابط رویکرد جامعه شناسی برای وی روشن شود. در نهایت، ماهیت جهان های معنایی انسان به او نشان می دهد که رویکردهای تجربی، به ویژه رویکرد جامعه شناسی، نمی تواند آخرین داوری و حکم را برای دین انجام دهد. اگر در برخی نظریه های علوم انسانی، دین محصول ذهن آدمی است، براساس جامعه شناسی معرفت، خود آن نظریه ها هم نزد وی از این نقد مبرا نیستند. بنابراین، صرف نظر از نتایج تحقیقات جامعه شناسی، برگر به راحتی به کار الهیاتی خود می پردازد.
تعریف و تشخیص انسان از نگاه ملاصدرا و کارل یاسپرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یاسپرس و صدرا گرچه به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند ولی هر دو بر ضرورت شناخت انسان تاکید و به وجود هسته ای مرکزی به نام نفس اشاره دارند که به علت فعالیت و مدرک بودن و نیز حرکت و آزادی غیر قابل تعریف و شناسایی حدی است این حقیقت دارای تعیین ها و تحصل ها و مراتب بی شمار است اساساً انسان دارای ماهیتی از پیش تعیین شده نیست و هر فردی خود نوع منحصر به فرد است در نظام فکری صدرا نفس و بدن با هم ارتباطی عمیق دارند و بدن مرتبه نازله نفس و نفس حقیقت تکامل یافته بدن است نزد یاسپرس نیز وجود انسان که عبارتند از دازاین آگاهی کلی ذهن و نفس با هم در ارتباط و تعاملند.
بررسی مسألهی علیت ذهنی در فیزیکالیسم تحویل گرا و غیرتحویل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ی علیت ذهنی این است که حالت ذهنی چگونه رفتار را ایجاد می کند. برای حل این مسأله، لازم است که نوعی قانون روان فیزیکی تدوین کنیم که اولاً چگونگی ظهور امر ذهنی از ساختار فیزیکی و ثانیاً نقش علّیِ حالت ذهنی در ایجاد رفتار را تبیین کند. این همانی نوعی به عنوان فیزیکالیسم تحویل گرا منجر به شبه پدیدارگرایی می شود و این همانی مصداقی نیز به عنوان فیزیکالیسم غیر تحویل گرا نتیجه ای جز شبه پدیدارگرایی ندارد. کارکردگرایی به جای علیت، مفهوم تحقق را مطرح می سازد، ولی در نهایت با خلط معرفت شناختی و وجودشناختی مواجه می گردد و همچنین تلاش برخی از فلاسفه برای ارائه ی فیزیکالیسمی که منتهی به شبه پدیدارگرایی نشود، نافرجام می ماند. بنابراین فیزیکالیسم با یک قیاس ذوحدین روبه رو است که یک سوی آن شبه پدیدارگرایی و سوی دیگر آن حل یک مسأله ی وجودشناختی با ترفند معرفتی است.
نظریه ذره از فلاسفه یونان تا متکلمان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ذره یا جوهر فرد حاصل تحقیقهای نخستین فیلسوفان طبیعی یونان باستان است؛ از جمله لوکیپوس و دموکریتوس که آن را پرورانده اند. اعتقاد به اجزاء بنیادی و خلاء در جسم اساس این نظریه است. این اجزاء بلحاظ تعداد و شکل نامتناهیند و از حرکت همیشگی و جسمیت برخوردار بوده و نفوذناپذیرند. تجمع و تفرق آنها سبب کون و فساد میگردد و بازآرایی آنها بر اثر حرکت، دگرگونی را بدنبال دارد. ولی ارسطو و پیروان او بدلیل تفاوت دیدگاه فلسفیشان با فلاسفه یونان باستان، این نظریه را رد کرده اند. در این میان، برخی از متکلمان اسلامی بدنبال علت پیدایش هستی، این نظریه را پذیرفته اند؛ گرچه در آن تغییراتی اعمال کرده اند از جمله اینکه ابدیت آنها و متناهی دانستن اینگونه اجزاء و تأکید بر آن را رد کرده اند. اما برخی مانند نظّام به مخالفت با جزء لایتجزا برخاستند. با وجود این، نظریه ذره با پیشرفت دانش تجربی طی سه سده اخیر قوت گرفت و آثار فراوانی از جمله پیدایش و پیشرفت شگفت انگیز فیزیک کوآنتوم و شیمی نوین را در برداشته است.
گسست چیست؟
«فلسفه برای کودکان» و کنترل پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرخاشگری، درمیان واکنش های هیجانی، به دلیل پیامدهای فردی و اجتماعی اش توجه بسیاری از روان شناسان و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. علی رغم بروز برخی رفتارهای پرخاشگرانه در سال های اولیة تولد، کودک درطی فرایند رشد خود فرصت هایی برای یادگیری مهارت های نظارت بر هیجان و رفتار را خواهد داشت، که منجر به کنترل مناسب خشم و پرخاشگری می شود. بااین حال، بعضی از کودکان در کسب این مهارت ها موفق نیستند، در نتیجه سطوحی از پرخاشگری را در روابط میان فردی بروز می دهند. در کنار خانواده، مدرسه مهم ترین نهاد برای پرورش مهارت های اجتماعی کودک است. تحقیقات، درباره علل پرخاشگری در کودکان، نشان داده است که ناکامی در خود ابرازگری، قرارگرفتن در موقعیت هایی که کودک دچار دوگانگی و تضاد درونی می شود، و فقدان کفایت در قوة استدلال می تواند از مهم ترین آن ها باشند. بنابراین ایجاد فضایی دوستانه و تفکربرانگیز، که در آن گوش دادن به سخن کودکان ارزش محسوب می شود و منجر به ارتقای قدرت استدلال و داوری کودک می شود، می تواند در پیشگیری از پرخاشگری بسیار کارساز باشد. مبدعان برنامة «فلسفه برای کودکان» بر این باورند که پرورش قدرت تمییز، داوری، و استدلال ورزی، که مبتنی بر تفکر منطقی است، باید از دوران کودکی و با شروع زندگی اجتماعی کودک آغاز شود. بدین ترتیب، برنامة فلسفه برای کودکان در تلاش است با ایجاد فضایی موسوم به «حلقه کندوکاو» فرصت تقویت قدرت استدلال و داوری را برای کودکان فراهم سازد. می توان انتظار داشت که هم زمان با تقویت تفکر استدلالی و منطقی کودک از طریق گفت وگوهای جمعی، بتوان پرخاشگری را در آنان مهار کرد. نتایج تحقیقات متعددی تأثیرات مثبت این برنامه بر کنترل رفتارهای پرخاشگرانه را در کودکان نشان داده است.
امکان و ظرفیت آموزش تفکر انتقادی در بخش «بخوان و بیندیش» از کتب فارسی دوره دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی شیوه ای برای آموزش عمیق و عقلانی است که اغلب با پرسش های باز مخاطب را به تأمل و کنجکاوی وامی دارد و موجب می شود تا او به درکی ژرف از موضوع مورد تأمل برسد. از همین روست که یکی از اهداف صریح و ضمنی اغلب نظام های تربیتی، پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان می باشد. در کتب فارسی ابتدایی پایه دوم تا ششم، در هر فصل، بخشی با عنوان "بخوان و بیندیش" وجود دارد که شامل یک داستان است و دانش آموزان را به تأمل و ژرف اندیشی فرامی خواند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، پژوهشگران با شیوه توصیف و تحلیل، امکان به کارگیری و آموزش روش تفکر انتقادی را در داستان های بخش "بخوان و بیندیش" فارسی ابتدایی مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان می دهد که داستان های این بخش به جهت قالب، درون مایه و قدرت تخیل، ظرفیت طرح پرسش های کلی برای پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان را دارد. بدین منظور، در راستای غنابخشیدن به شیوه آموزش تفکر انتقادی در آنها، نمونه هایی از مفاهیم و پرسش های فلسفی تکمیل کننده برای هر داستان پیشنهاد شده است.
اعتبار و حقیقت در اخلاق؛ افتراق و اشتراک اخلاق طباطبایی و اخلاق ویتگنشتاین متقدم
حوزههای تخصصی:
در فلسفه و کلام اسلامى واژه اعتباری کاربرد پردامنه ای دارد. ظاهراً جز شهاب الدین سهروردی (از متقدمان ) و محمدحسین طباطبایى (از متاخران )، کسى فصلى مستقل در تبیین اعتباریات و چگونگی تمایز آن ها با دیگر مفاهیم نگشوده است . در مقاله حاضر، ذیل عنوان اعتباریات، فلسفه اخلاق طباطبایی به بحث گذاشته شده و از سه منظر وجود شناختی، دلالت شناختی و معرفت شناختی بررسی شده است. در نهایت نیز برای درک بهتر موضع طباطبایی، اشتراک و افتراق فلسفه اخلاق وی با فلسفه اخلاق لودیگ ویتگنشتاین طرح شده است.
زبان و سکوت
تالس، تولد فلسفه
بررسی رویکرد هایدگر در مواجهه با تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکنولوژی و ماهیت آن، از کلیدی ترین موضوعات مورد توجه در اندیشة هایدگر است. هرچند رویکرد هایدگر با آن چه در فلسفة تکنولوژی متداول شاهد آن هستیم تفاوت چشم گیری دارد، رد پای بینش های موجود در تفکر هایدگر را می توان در فلسفة تکنولوژی معاصر، حتی در سنت فلسفة تحلیلی نیز به وضوح مشاهده کرد. در این مقاله، ابتدا کوشش می شود تا بر پایة اندیشة هایدگر، ماهیت تکنولوژی مدرن روشن شود. تحلیل هایدگر از تکنولوژی مدرن و ماهیت آن، مقدمه ای است برای فهم خطراتی که امروزه آدمی را تهدید می کند. پس از روشن شدن مفهوم گشتل به مثابة ماهیت تکنولوژی مدرن، و خطر حاکمیت آن بر جهانی که در آن زندگی می کنیم، نگرش هایدگر نسبت به رهایی از جهان بی معنای تکنولوژیک مطرح می شود. هایدگر نجات انسان معاصر را فقط با برپاشدن پارادایمی نو که در آن فهم جدیدی از موجودات، غالب شود ممکن می داند. وارستگی از اشیا در پیوند با تفکر معنوی، می تواند آمادگی انسان برای ظهور چنین پارادایمی را محقق سازد. در پایان، نقدهایی بر رویکرد هایدگر نسبت به تکنولوژی مدرن بیان خواهد شد
مقایسه دیدگاه تکثرگرایی دینی هیک با دیدگاه انحصارگرایی دینی پلنتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مقایسه و ارزیابی دیدگاه جان هیک و آلوین پلنتینگا در مورد مسئله ی تنوع دینی است. هیک در تبیین دیدگاه تکثرگرایی خود، مشکلات انحصارگرایی و شمول گرایی دینی مسیحی را طرح کرده، و تنها راه خلاصی از این چالش ها را نگاهی کثرت گرایانه به ادیان معرفی می کند. وی با تأکید بر تحول رستگارآفرین از خود محوری به خدا محوری، به عنوان گوهر اصلی دین، اختلاف ظاهری میان ادیان و دعاوی آن ها را ناشی از بی توجهی به زبان سمبلیک دین می داند. پلنتینگا برخلاف هیک، اختلافات موجود بین ادیان را دلیلی بر تناقض آمیز بودن موضع کثرت گرایی، و حقانیت انحصارگرایی دینی تلقی می کند. وی در تبیین و دفاع از موضع انحصارگرایانه خود، دو دسته از انتقادات اخلاقی و معرفتی را مورد بررسی قرار داده و به رد آن ها می پردازد. پلنتینگا، به کمک نظریه کارکرد گرایی صحیح خود، و با وام گرفتن از الگویی معروف به الگوی آکوئیناس-کالوین، به اثبات اعتبار معرفتی موضع انحصارگرایی می پردازد. از مقایسه این دو نظریه و ارزیابی استدلال ها و مبانی آن ها، به نظر می رسد که اشکالات عمده ای بر هر دو دیدگاه، به ویژه به لحاظ توجیه معرفت شناختی آن ها، وارد است و هیچ کدام از توجیه معرفتی مناسبی برخوردار نیستند. با این وجود، به نظر می رسد، نظریه هیک، به جهت تأکید بر تسامح بین پیروان ادیان، از جذابیت بیشتری نسبت به دیدگاه انحصارگرایانه پلنتینگا، بر خوردار است.
تاریخچه و تبیین ساختار الهیات سیاسی و رهایی بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات رهایی بخش، یک جنبش سیاسی و الهیاتی در جهان مسیحیت است که کانون عمده ظهور آن، امریکای لاتین بوده است. این جنبش الهیاتی، برای مبارزه با فقر، تبعیض و بی عدالتی پدید آمده و می کوشد با ارائه تفسیری از ایمان مسیحیِ انقلابی و ظلم ستیزانه، به حمایت از مستمندان برخاسته و به رنج آنها پایان دهد. این الهیات، از تفسیرهای مارکسیستی برای تفسیر واقعیت های اجتماعی بهره می گیرد. ولی از جهت هستی شناختی به اصول مسیحیت وفادار است. این نظام الهیاتی، با معناگذاری جدید عقاید مسیحی، تفسیری انقلابی و نو از مسیحیت عرضه می کند و فقرا را مجرای فیض خداوند می داند که مسیح به خاطر آنها قیام کرد تا آنها را آزاد کند. مفاهیمی همچون ترجیح فقرا، تأکید بر عمل انقلابی و اجتماعی، انتقاد از فقر و بی عدالتی، گناه ساختاری و نگاهی انقلابی به شخصیت مسیح و تعریف نقش رهایی بخشی برای کلیسا از محورهای اصلی این نظام الهیاتی است.