فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
239 - 260
حوزههای تخصصی:
در حیات انسان عوامل بسیاری در شکل گیری هویّت فردی او دخالت مستقیم یا غیر مستقیم دارد که در مجموع، موجب تمایز فرد از دیگران می شود. در نظام فکری ابن سینا برخی از عوامل هویّت ساز مانند ویژگی های فیزیولوژیکی، مستقیماً با بدن و برخی دیگر مانند روحیات و خلقیات، مستقیماً با نفس در ارتباط اند؛ اما با توجه به رابطه تنگاتنگ و دوسویه ای که میان نفس و بدن برقرار است، این عوامل نیز همواره از حالات و ویژگی های یکدیگر متأثرند و در کنار هم در شکل گیری هویّت فرد نقش ایفا می کنند. هدف نوشتار حاضر این است که با روش توصیفی- تحلیلی دیدگاه ابن سینا درباره چگونگی تأثیر عوامل غیر اکتسابی بر شکل گیری هویّت فردی انسان را در پنج مقطع مهم حیات، یعنی «دوران جنینی»، «زمان تولد تا دوسالگی»، «دو تا پنج سالگی»، «شش سالگی تا ابتدای نوجوانی» و «دوران نوجوانی و جوانی» واکاوی کند. از میان این عوامل، برخی مانند «ماده اولیه بدن»، «جنسیت» و «محیط خانواده»، می توانند متأثر از دخالت انسان های دیگر باشند؛ ولی برخی دیگر مانند «محیط زیست» و «فصول مختلف سال»، عوامل کاملاً طبیعی هستند که اساس تغییر در آن ها خارج از حیطه انسان است. این عوامل که تأثیرات بلندمدت یا کوتاه مدتی در جنبه های فیزیولوژیکی، اخلاقی و رفتاری انسان دارند، در مجموع سازنده فردیّت او هستند.
بررسی و نقد راه حل ویلیام استوگر در مسئله فعل الهی بر مبنای حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۹
113 - 139
حوزههای تخصصی:
این مقاله با این پرسش آغاز می شود که «آیا می توان به فهمی از فعل الهی در جهان دست یافت که در عین حفظ حضور فعالانه و مستمر خداوند در عالم، نیازمند دست شستن از پذیرش قانونمندی موجبیتی جهان نباشیم؟». در این مسیر، پس از بررسی مهم ترین نقاط موجود در سیر تحول مفهوم خدا و فعل او، از گذشته تاکنون، نخست به توضیح امیدبخش ترین نظرات مطروحه در دوره معاصر، یعنی ایده راسل و پوکینگهورن، پرداخته و سپس با بررسی ظرفیت موجود در ایده استوگر به نقد این نظرات و بررسی قوت ها و کاستی های آنها می نشینیم. در ادامه با فهمی که قرائت علامه طباطبایی از حکمت متعالیه از حضور و نحوه فاعلیت خدا در جهان به ما می دهد در عین حفظ بصیرت ها و نکات کارآمد ایده استوگر به نقد آن پرداخته و از خلال این گفتگوها نظریه مختار خود را - که سعی بر تجمیع ویژگی های مثبت نظرات پیشین دارد- بر می گزینیم. در این نظریه، خداوند فاعلی است که از سویی جهان را بر اساس قانونمندی حاکم بر آن آفریده و همه ویژگی ها و روابط و قوانین موجود در آن را همزمان با فعلِ هستی بخشیِ خویش بدان داده و از طرف دیگر به سبب هستیِ عین ربطی و سراسر فقر جهان و وجودبخشی آن به آنِ خداوند، حضور مستمر و دائمی در ادامه حیات آن داشته و این فاعلیت فقط به لحظه خلقت محدود نمی گردد. با طرح و پذیرش این نگرش، امکان رهایی از دام اشکالات دئیستی وارد بر برخی نظرات پیشین از جمله فیزیک کلاسیک نیوتن نیز منتفی خواهد شد.
موضوع متافیزیک: نقد رویکرد نوکانتی ناتورپ با استناد به تفسیر هاملن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
381 - 398
حوزههای تخصصی:
ارسطو در متافیزیک در پی مطالعه دانشی است که از آن با نام های حکمت، علم به موجود بما هو موجود، فلسفه اولی، و الهیات یاد کرده است. رابطه عناوین مختلف دانش متافیزیک با یکدیگر، اول بار توسط پل ناتورپ به عنوان یک تناقض صورت بندی شد که در ادبیات ارسطوشناسی به تناقض ناتورپ شهرت یافته است؛ موضوع فلسفه اولی نمی تواند هم موجود بما هو موجود (موجود به نحو کلی) و هم موجود الهی (برترین موجود) باشد. هدف این نوشتار، بررسی بنیان نوکانتی تناقض ناتورپ و نیز ارائه تفسیر اکتاو هاملن از نظریه وجود ارسطو، به عنوان تفسیری است که می توان از آن برای سازش بین دو وجه ظاهرا متناقض متافیزیک ارسطو و در نتیجه یافتن پاسخی مناسب به این تناقض استفاده نمود. در واقع ما در پی آنیم که بدانیم چه پیش فرض هایی در پس تفسیر ناتورپ از متافیزیک ارسطو نهفته است؛ و بر این باوریم که تفسیر وجودشناختی هاملن از ارسطو به گونه ای است که می توان از آن در جهت ارائه راهکاری برای عدم مواجهه با تناقضاتی از این دست استمداد نمود.
مقایسۀ گفتمان اشاعرۀ معاصر جهان اسلام(عرب زبان) با اشاعرۀ کردستان ایران در رابطه با فلسفه ورزی (مطالعه ای تاریخی- تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین و تحلیل تاریخی و مقایسه ای گفتمان اشاعره معاصر اسلام(جهان عرب) با آراء اندیشمندان معاصر اشاعره مسلک استان کردستان ایران می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهش های اسنادی - کتابخآن های و توصیفی - تحلیلی، تاریخی و تطبیقی، بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که نگرش برخی از متکلمان معاصر جهان اسلام مانند طه عبدالرحمن، ابوزید، آرکون، جابری و شیخ عبده به دلیل تعصب در عربیّت، با فلسفه ارسطویی مخالف و به فلسفه ای با ریشه ای برگرفته از متون دینی موافق اند. البته اشاعره عرب زبان جهان معاصر اسلام، به دلیل تعامل فکری با جهان غرب در شرایط کنونی با فلسفه و فلسفه ورزی ارتباط بهتری داشته و مخالفت های اشاعره سنتی با فلسفه را نمی پذیرند. امّا در میان اشاعره معاصر کردستان، جدای از خاندان تختی مردوخی - که به واسطه اقتدار خاندانی خود به فلسفه ورزی علاقه نشان داده و بحث های فلسفی را تدریس می نمودند - سایر متکلمان مانند مصنف چوری، محمود مدرس و باقر بالک، تمایلی به فلسفه ورزی نشان نداده و دلیل آن، شرایط حاکم بر حوزه های سنتی و تعامل ضعیف با دانشگاهیان به نسبت اشاعره معاصر عرب زبان جهان اسلام و همچنین به واسطه شرایط سنتی حاکم برحوزه های علمیه در کردستان می باشد و تنها تعدادی از حوزویان امروزی که تحصیلات دانشگاهی دارند، به فلسفه تمایل داشته ولی همچنان علاقه ای به طرح دیدگاه خود در جامعه، ندارند.
تبیین عقلانیت دینی ونقد عقلانیت سکولاری با تأکید بر اندیشه صدراالمتآلهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
263 - 285
حوزههای تخصصی:
تبیین عقلانیت دینی با تأکید بر اندیشه صدراالمتآلهین ونقد عقلانیت سکولاری چکیده بحث عقلانیت، یکی از پیچیدهترین و مهمترین مباحث معرفتشناسی است. با توجه به بررسی تحلیلی- منطقی در حوزه دین وسکولاریسم وایضاح تفاوت ورابطه عقلانیت دراین دو حوزه که هدف این مقاله می باشد وبراساس مطالب بررسی شده به این نتیجه خواهیم رسید عقلانیت در سکولاریسم یک عقلانیت ابزاری است که با فطرت ، معنویت وعقلانیت عملی وارزشی در تضاد است که در زندگی روزمره بازتاب دیدگاهی صرفاً عملگرایانه و خودسرانه دارد وسکولاریسم با عقلانیت ابزاری و نفوذ در همه عرصههای زندگی اجتماعی بشر غربی، جهان اجتماعی او را شکل داده و سیاستگذاری کرده است. اما در اندیشه دینی، عقلانیت همراه فطرت سالم ،ملازم معنویت ،کنترل کننده، تعدیل کننده واصلاح کننده قدرت وسیاست است؛و با تأکید بر اصول و قواعد علمی دینی برای خردورزی به برخی اصول نظیر عقل، ایمان، قدسی بودن، حکمت، حریت، تهذیب واخلاق برگرفته از شریعت ؛نیازمند است. کلید واژه ها: عقلانیت دینی،سکولاریسم،انسان محوری،قدسی بودن،اخلاق،حکمت،حریت،فطرت،معنویت،خرد ورزی،خدامحوری،صدراالمتآلهین
طرح تبیینی در اتحاد نفس و بدن بر اساس رهیافت وجودی ملاصدرا (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مسئله رابطه نفس و بدن را از رهگذر رهیافت وجودی صدرالمتألّهین بررسی می کنیم. صدرا در تبیین این رابطه گاه به یگانگی و گاه به دوگانگی حکم می کند؛ همچنین تبیین مشهور وی از منظری تحلیلی با چالش هایی روبروست. در تعلیل این دو مشکل می توان گفت فیلسوف برای افاده حقایق وجودی لازم است دخل و تصرف هایی در چارچوب های متعارف فلسفی صورت دهد اما هر کجا خود را به استلزامات منطقی این چهارچوب ها مقید کند، نتیجه ای غیر از پیامد رهیافت وجودی به دست خواهد آورد. در این نوشتار پس از توضیحی پیرامون رویکرد وجودی و مرور آراء فلاسفه در مسئله، تبیین مشهور صداریی را تقریر می کنیم. سپس با اشاره به چالش های تبیین مشهور، تبیینی دیگر بر اساس رهیافت وجودی ملاصدرا ارائه کرده و مبتنی بر آن به این چالش ها و توضیح پدیده های تعیین کننده در مسئله می پردازیم. همچنین نشان می دهیم تصرف هایی که او از افقی وجودی در چارچوب های متعارف صورت داده آنها را مهیّای ارائه معانی متعالی کرده و نشان می دهیم در صورت مواجهه مفهومی با عبارات مبین آنها، چه اشکالاتی پیش می آید.
پژوهشی در محورهای اساسی اشکالات در قلمرو اعجاز عددی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم معجزه ای جاوید برای هدایت بشر است. یکی از جنبه های اعجاز قرآن که تا اندازه بسیاری متأثر از رایانه و برنامه های نرم افزاری است، اعجاز عددی آن است. موضوعی که بسیاری از قرآن پژوهان بدان پرداخته اند و باعث شکل گیری بحث ها و دیدگاه های موافق و مخالف فراوانی دراین باره شده است. ازآنجاکه سروکار محقق در اعجاز عددی با شمارش حروف، کلمات، آیات و سوره هاست و بدین صورت به نتایج موردنظر دست می یابد، ضروری می نماید که اشکالات وارده به دقت بررسی شود تا درستی و نادرستی گفتار مخالفان روشن گردد. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درپی تحقق این هدف نگارش یافت. ارائه نظریه برپایه گزینش دیدگاه خاص در مسائل اختلافی در علوم قرآن، پایبند نبودن به اصول و روش های پذیرفته شده، پیروی نکردن از قواعد منطقی و بیان نتایج اغراق آمیز، جزء مهم ترین ایرادات وارده است. بنابراین انتظار اعجاز عددی از قرآن، توقعی نابجاست و نمی توان پذیرفت که خداوند با بندگان خود از راه رمز و معما سخن گفته باشد و اساساً با بیان قرآن در تضاد است؛ زیرا قرآن خود را کتابی روشن و پُرمحتوا معرفی می کند، نه کتابی اسرارآمیز و معماگونه!
همه گیری، قرنطینه و قدرت سیاسی پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری کووید 19 در اوایل سال 2020 که بسرعت به همه گیری جهانی تبدیل شد مناسبات گوناگون بشری را بشدت تغییر داد. بکارگیری تکنیک قرنطینه برای جلوگیری از شیوع این بیماری، مناقشات فراوانی را در حوزه های بهداشت عمومی و کنترل اجتماعی مطرح کرد. لازمه وقوف بر این تغییرات گسترده و مناقشات حاصل از آن، شناخت تاریخ همه گیری و تاثیرات آن در حوزه سلامت و بهداشت عمومی و تبعات آن در تغییر الگوی سیاسی و کنترل اجتماعی است. در این مقاله می کوشیم ابتدا بطور اجمال تاریخی از تطور مفهوم همه گیری از یونان تا قرون وسطی را بیان کنیم و نشان می دهیم که شیوه غالب برای کنترل همه گیری ها تکنیک جداسازی بود. سپس نشان می دهیم که چگونه در قرن چهاردهم با گسترش همه گیری طاعون و تاثیر آن بر کاهش جمعیت و به خطر افتادن بقای حکومت های اروپایی؛ تکنیک قرنطینه برای مهار و کنترل همه گیری ها ابداع شد. نهایتا در قرن هیجدهم و نوزدهم سلامت ، بهداشت عمومی، جمعیت و کنترل آن خود ابژه جدیدی برای پیدایش دانش های جدیدی همچون آمار و کنترل اجتماعی شدند. در واقع پزشکی شهری در قرن هیجدهم ادامه و توسعه نهاد پزشکی-سیاسی قرنطینه در اواخر قرون وسطی بود که متضمن مطالعه مکان هایی بود که پدیده های همه گیری را تکثیر می کردند وگسترش می دادند. به عبارت دیگر برنامه بهداشت عمومی به عنوان رژیمی از سلامت برای جمعیت مطرح شد که مستلزم دخالت ها و کنترل های پزشکی اقتدارگرا شد.
پدیدارشناسی معنای زندگی در اندیشه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادموند هوسرل، فیلسوف سرشناس معاصر، با تکیه بر حیث التفاتی آگاهی، روش نوین پدیدارشناسی استعلایی را در فلسفه غرب مطرح کرد. طبق این روش، بر خلاف تجربه باوران، حقیقت نه ریشه در تجربه های حسی از جهان فیزیکی دارد، نه از عناصر متافیزیکی برمی خیزد، بلکه امری است که پیشاروی آگاهی قرار گرفته و متعلَّق آن به حساب می آید. در این فرایند، جهان فیزیکی به تعلیق درمی آید و آنچه باقی می ماند آگاهی و تجربه التفاتی و ایدئال از ذات اشیاء است. از این رو، جهان آن گونه که بر آگاهی پدیدار می شود معیار حقیقت خواهد بود. از نظر او، تنها راه تبدیل شدن فلسفه به علمی متقن و به تبع آن رهایی از بحران جهان معاصر و دست یابی به عالم زندگیِ مطلوب به کارگیری روش پدیدارشناسی استعلایی است. هوسرل پرسش از معنای زندگی را به شکل مستقیم مورد بررسی قرار نداده، اما چشم انداز نوینی را برای عالم زندگی تصویر کرده است. طبق این نگرش نوین، که در پژوهش حاضر تحلیل خواهد شد، زندگی آن گونه که بر ما پدیدار شده و شهود بی واسطه از آن داریم، حقیقتی استعلایی است که بر بستر عقلانیت می تواند افق نوینی را برایمان بگشاید.
معرفت شناسی واقع گرای دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
«نظریه معرفت شناسی واقع گرای دینی» که مؤلف مقاله آن را ارائه کرده است، بر مقدمات و مقوِّمات چندی استوار است. این مقدمات و مقومات را در قالب اصول و انگاره های هشت گانه در این مقاله تبیین شده است. خلاصه نظریه عبارت است از: 1. «معرفت» برایند فرایندهایی است که با عناصر شش گانه زیر در پیوند است: یک) فاعل معرفت (شناخت بخش) که حق تعالی است؛ دو) وسایط و وسایل معرفت (شناخت افزارها)؛ سه) معِدّات معرفت (شناخت یارها)؛ چهار) موانع معرفت (شناخت شکن ها)؛ پنج) قابل معرفت (شناختگر/ شناسنده) که انسان است؛ شش) متعلق معرفت (شناخته) که موجودات اند. 2. تکون معرفت برایند دو فرایند «طولی- عمودی» و «عرضی- افقی» ای است که در ترابط با اطراف شش گانه پیش گفته صورت می بندد. 3. فرایند «طولی- عمودی» تکوّن معرفت، از «سپهر ربوبی» آغاز و با طی فرایند خاص و مناسب با هر یک از وسایط و وسایل معرفت، به «ساحت انسانی» تنزل می کند. 4. فرایند «عرضی- افقی» نیز- که با چهار ضلع/ عنصر مرتبط است- در ساحت بشری و متناسب با مقتضیات نشئه ناسوت و در تعامل میان عناصر چهارگانه این فرایند (عناصر دوم، سوم، چهارم، و ششم) صورت می بندد. 5. برای دستیابی به آگاهی قدسی که معرفت صائب است، باید عوامل دخیل در تکون معرفت به درستی مدیریت شوند. 6. تولید علم دینی نیز از فرایند و سازکارهای مذکور در تبیین نظریه معرفت شناسی واقع گرای دینی تبعیت می کند.
پیامدهای نفی سنخیت میان خالق و مخلوق در اندیشۀ قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر قاضی سعید قمی، توحید یعنی نفی هر گونه سنخیّتی میان خداوند و مخلوقات. هدف از نوشتار حاضر، ارائه مهم ترین پیامدهای این تفسیر سلبی از توحید در اندیشه وی و نشان دادن کیفیت ابتناءِ این فروع بر آن اصل است. بر اساس الهیات سلبی قاضی سعید، هیچ مفهومی ایجابی بر مبدأ اول صدق نمی کند و او به هیچ صفتی متصف نمی شود؛ بنابراین: 1 نزاع اصالت وجود یا ماهیت در مورد خداوند جریان پیدا نمی کند، چون خداوند نه از سنخ وجود است و نه از سنخ ماهیت، 2 بین خداوند و مخلوقاتش هیچ گونه رابطه تشکیکی وجود ندارد، 3 خداوند حتی از وجوب وجود نیز فراتر است، بلکه واجب الوجود اسم او و مخلوق اوست، پس تمام مواد ثلاث از او منتفی اند، 4 و 5 و 6 برهان امکان و وجوب، برهان صدیقین و سایر براهین برای اثبات واجب الوجود، و همچنین براهین اثبات یگانگی واجب الوجود، برای اثبات مبدأ اول و یگانگی او کارایی ندارند، 7 ملاک نیازمندی به علت، نه حدوث و نه امکان، بلکه ترکیب است(و لو ترکیب اعتباری)، 8 مقام ذات نمی تواند مورد پرستش باشد، بلکه معبود، همان اسم اعظم(الله) است، 9 قدرت خداوند یعنی انجام فعل بدون نیاز به صفت قدرت و در مرتبه ای فارغ از موادّ ثلاث، 10 علم خداوند نه حصولی است و نه حضوری.
منابع معرفتی هنرمند در آفرینش محتوای اثر هنری با تکیه بر مبانی صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۶
63 - 84
حوزههای تخصصی:
در حکمت اسلامی علم مستقلِ مدونی که کل مباحث نظری هنر در آن طرح شود، به وجود نیامده است؛ اما می توان با عنایت به تعالیم حکمت اسلامی، در خصوص هنر اسلامی نظریه پردازی نمود. بی تردید این حکمت هنر تبیینی از آثار هنری اصیل اسلامی نیز به دست می دهد. مبانی معرفت شناختی و منابع معرفتی هنرمند در تولید و آفرینش محتوای اثر هنری، از جمله مباحث مهم در فلسفه هنر است. اثر هنری علاوه بر اینکه دارای یک قالب مادی زیباست، واجد یک محتوا و مضمون نیز هست که قالب در خدمت آشکارگی آن محتواست و پیامی به مخاطب القا می کند. با توجه به مبانی مختلف جهان شناختی و معرفت شناختی هنرمندان، منابع معرفتی محتوای اثر نیز متغیر است. هنرمند در آفرینش اثر هنری، علاوه بر ادراکات حسی، خیالی و عقلی، از پشتوانه معرفتی مبتنی بر شهود، فطرت، وحی و نقل بهره مند می گردد.
بررسی و نقد خوانش انتقادی پوپر از معرفت شناسی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۷
81 - 108
حوزههای تخصصی:
پوپر در عین حال که فلسفه کانت را نقطه آغاز فلسفه خویش قرار داده و نظریه ای در باب معرفت مطرح کرده که شبیه معرفت شناسی کانتی است، خوانشی انتقادی از نظریه معرفت وی دارد. با این حال به نظر می رسد وی از جهات مختلفی در خصوص فلسفه کانت دچار سوء برداشت شده است. از نظر پوپر خطای بنیادین کانت این بود که تصور می کرد علم اپیستمه است یا معرفت متضمن حقیقت است. اما بر خلاف تصور پوپر، کانت معرفت تجربی را اپیستمه نمی داند و در نظر وی معرفت تجربی مفید یقین نیست. خطای اصلی پوپر این است که تمایز مهم کانت بین معرفت استعلایی و معرفت تجربی را نادیده انگاشته است. معرفتی که برای کانت قطعی و ضروری است، معرفت تجربی نیست، بلکه معرفت استعلایی است که معرفت جهان نیست، بلکه شرایط امکان معرفت تجربی را فراهم می کند. در این مقاله ضمن مقایسه معرفت شناسی کانت و پوپر، خوانش انتقادی پوپر از نظریه معرفت کانت مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته، نشان داده خواهد شد برخی از دیدگاه هایی که پوپر در نظریه معرفت کانت رد می کند، به این دلیل است که به درستی آ نها را درک نکرده است.
تصور علامه طباطبایی از ذات خدا؛ عارفانه یا فیلسوفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه و گفتگو درباره خدا، جزء موضوعاتی است که از ابتدای تأملات بشری جایگاه ممتازی داشته است. بسیاری از مسائلی که در مورد خداوند مطرح می شود متوقف بر چگونگی تصور خداست. تصور فلاسفه از خدای متعال با تصور عرفا نسبت به خدا متفاوت است. در نگاه فیلسوفانی که قائل به کثرات متباین هستند، ذات حق تعالی حقیقت بشرط لا است و در نگاه فیلسوفانی که قائل به وحدت تشکیکی وجود هستند، خدای سبحان حقیقت لابشرط قسمی است. در حالی که در نگاه عارفان ذات خدای سبحان حقیقت لابشرط مقسمی، مطلق از حد، و بریئ از هر گونه قید حتی قید اطلاق است. خدای تصور شده نزد آن فیلسوفان تنها تعینی از تعینات حقیقت مطلقه حق تعالی و مقید به قید اطلاق است. سوال پژوهش این است که رویکرد علامه طباطبایی نسبت به خدا رویکردی عرفانی یا فلسفی؟ یا یکی را دقیق و دیگری را دقیق تر می داند؟ در این پژوهش روشن می شود که ایشان با عبور از «تشکیک در وجود» به «تشکیک در مظاهر» نه تنها رویکرد عرفانی دارند بلکه رویکرد عرفانی را دقیق تر از رویکرد فیلسوفانه می بیند.
اعجاز بیانی قرآن کریم در پساپرده اسلوب ادبی عدول بین اسم و فعل (با تکیه بر نظریه نقش گرای یاکوبسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
595 - 623
حوزههای تخصصی:
صاحبان علم و اندیشه در بررسی اعجاز قرآن کریم از دیرباز تاکنون به بخش بیان و اسلوب آن توجه ویژه ای داشته اند. در این زمینه پژوهش های ارزشمندی انجام گرفته است که از این طریق ربانی بودن مصدر این متن بی نظیر نیز نمودی بارز دارد. عدول به عنوان یکی از اساسی ترین شیوه های بیانی قرآن کریم به معنای تغییر در سیاق و اسلوب کلام است، که خود گونه های مختلفی دارد و اندیشمندان علم بلاغت به دسته بندی آن پرداخته اند. از جمله عدول از حقیقت به مجاز، عدول از تعابیر نزدیک و آسان به تعابیر دور و پیچیده، عدول از یک صیغه به صیغه دیگر در فعل ها و اسم ها که اغراضی را نیز برای آن بیان کرده اند. زبان شناسان نیز به اغراض فرعی تکنیک های زبانی تأکید دارند. رومن یاکوبسن زبان شناس بنام روسی از اغراض فرعی به عنوان نقش های زبانی یاد می کند. وی برای زبان شش نقش ترغیبی، عاطفی، ادبی، همدلی، فرازبانی و ارجاعی در نظر گرفته است. پژوهش حاضر سعی دارد با تکیه بر نظریه نقش گرایی یاکوبسن، اغراض عدول بین اسم و فعل در قرآن کریم را بررسی و تحلیل کند و از این دریچه به اعجاز بیانی قرآن بنگرد. این بررسی نشان می دهد که عدول در هریک از آیات، مخاطب را دچار کاوش ذهنی و تعقل و تدبر می کند؛ تعقل و تدبری که از اهداف اساسی خداوند متعال در قرآن کریم است. نتایج نشان می دهد که دلالت اسم بر ثبوت و فعل بر تجدد و حدوث، بیشترین نمود را در این آیات داشته و در برخی آیات علاوه بر دلالت معنایی، رعایت فاصله آیات نیز مدنظر بوده است. نقش های شش گانه زبان گاهی با هم همپوشانی دارند و در برخی موارد، عدول صورت گرفته بیش از یک نقش را نمود بخشیده است که همه این موارد بیانگر اعجاز بیانی قرآن کریم و ثابت کننده مصدر ربانی این کتاب آسمانی است.
مسئله شر و قابلیت های صورت بندی نظریه عوض(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
91 - 113
حوزههای تخصصی:
مسئله شر در اشکال مختلف آن، یکی از مهم ترین چالش های فلسفی و کلامی انسان معاصر می باشد که در پاسخ به آن، نظریه عوضِ متکلمان مسلمان یکی از راه کارهای تا حدودی کارآمد، درون سنت خداباوری دینی می باشد. این نظریه با استناد به عقل و وحی و با پیش فرض گرفتن خداوندی با صفات مطلق و ضرورت وجود آخرت، اصولی را معرفی می کند که برای پاسخ به برخی ابعاد مسئله شر، کارآمد هستند. از جمله این اصول می توان به این موارد اشاره کرد: تعلق جعل ذاتی خدا برای آفرینش شرور، مقصود بالعرض بودن شرور برای خدا، گسترش دامنه حیات بشری و نتایج اعمال او به زندگی اخروی، تأکید بر محدودیت دنیا برای تحقق کامل نتیجه اعمال نیک و بد، تفصیل جزئیات رسیدگی به اعمال بندگان در آخرت، لزوم جریان سنت های ثابت الهی در جهان برای آزمون انسان ها، اهمیت تفاوت منظر بشری و سرمدی، اعطای اجر بی گناهان توسط خدا در قیامت. صورت بندی جدید چنین نظریه ای می تواند قابلیت های بیشتر آن را آشکار سازد. هدف از این پژوهش، نشان دادن اهمیت صورت بندی جدید نظریات مستند به نصوص دینی، مانند نظریه عوض، در برابر برخی چالش های کنونی پیش روی سنت خداباوری در حوزه مسئله شر است. در این مقاله نویسنده می کوشد به روش تحلیل محتوای نصوص دینی چون قرآن، کارآمدی نظریه عوض در پاسخ به برخی جوانب مسئله شر را نشان دهد.
معرفت شهودی و مولفه های آن بر اساس حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
157 - 182
حوزههای تخصصی:
مسئله این مقاله سرشت معرفت شهودی و مؤلفه های آن بر اساس حکمت صدرایی است. معرفت شهودی به عنوان یکی از معارف مورد توجه در حکمت صدرایی است و با توجه به کاربست ویژه آن در حکمت صدرایی، شایسته بررسی است. بهره از معرفت شهودی و همچنین معرفت عقلی مقرون به سابقه است؛ اما برجستگی ملاصدرا در استفاده توأمان از آن دو گونه معرفت است و این امر موجب بنیان شدن حکمت متعالیه به عنوان نظام فلسفی منحصر در نوع خود است که معرفت شهودی را به بیان برهانی عرضه می کند. معرفت شهودی ثمره مکاشفه عارف است که از طریق تزکیه به دست می آید و خاستگاه آن -یعنی مکاشفه- از سنخ علم حضوری بوده و خطاناپذیر است، اما یافته هایش در مقام گزارش، تفسیر و داوری از سنخ معرفت حصولی بوده و خطاپذیر است. از این رو حقانیتش منوط به دو سنجه عقل و ودایع روایی (کتاب و سنت) است. ژرفای معرفت شهودی موجب اهمیت آن از حیث معرفت افزایی شده است. این امر موجب کارکرد بی بدیل معرفت شهودی در نظام صدرایی شده است. اهم این کارکردها عبارت اند از: تکوین، تکمیل، تصحیح، تثبیت و تعمیق آموزه های حکمت متعالیه. مقاله ضمن ایضاح سرشت و جایگاه معرفت شهودی در حکمت صدرایی، بر اهمیت والای آن نزد ملاصدرا اشاره می کند.
موقعیت عدم شناسی در دانش مابعدالطبیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۵
93 - 109
حوزههای تخصصی:
فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه بنیادی ترین دانش است. نیاز همه دانش ها به مابعدالطبیعه نه فقط در سلسله طولی دانش هاست، که مفاهیم آن نیز به دانش ها وارد شده است و آن ها را از درون به خود وابسته کرده است. اصلی ترین مفاهیم مابعدالطبیعه سه مفهوم است: وجود و عدم و ماهیت (= هستی و نیستی و چیستی= بود و نبود و نمود). نمی توان بحثی از مباحث مابعدالطبیعه را بدون حضور صریح یا ضمنی این سه مفهوم تصور یا تصدیق کرد. عموماً فلسفه ها وجود و ماهیت را بیشتر کانون توجه قرار داده اند، بی آنکه به عدم توجه نکرده باشند. ازاین رو، عدم و بحث های ناظر به آن بیشتر به صورتِ استطرادی در کتاب های فلسفی مطرح شده اند. در این نوشتار می کوشیم نشان دهیم که سهم عدم در به سامان رسیدن دانش مابعدالطبیعه و مباحث آن تا چه اندازه است. پس از نشان دادن موقعیت شناخت عدم در مباحث معرفت شناسی، خداشناسی و جهان شناسی، طرح یک مابعدالطبیعه درباره عدم پیشنهاد می شود که مابعدالطبیعه وجودی و ماهوی را کامل می کند. نتیجه این پژوهش ضرورت شناخت عدم و احکام آن به دلیلِ حضور وسیع آن در مباحث مابعدالطبیعه و به تبعِ آن در سایر علوم است.
خوانش روایی از مواجهه انسان با مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل جدی در فلسفه ،چگونگی مواجهه انسان با مرگ است.متفکران بسیاری از دیرباز نسبت به مساله مرگ در خلال تجارب زیسته مواجهه خود را تقریر کردند.برخی نگاه تراژیک و برخی نگاه کمیک را در زیست و نوع تفکر خویش برگزیدند.در عین حال اگر مرگ از زیست انسان حذف شود ،نامیرایی و ملال مساله بغرنجی است که زیست انسان را فرا می گیرد.تجارب زیسته انسان حاوی یک ویژگی ذاتی روایی هستند. روایت یک فرم ادبی صرف نیست ،بلکه قابلیت سامان دهی به تجارب بی شکل و بی زمان انسان را دارد.روایت حاوی توان قاب گیری رخدادهای معنادار را در زیست انسان در بهترین شکل است.در این پژوهش نشان خواهیم داد که روایت چیست و سپس نسبت روایت با تجربه را تقریر می کنیم.در ادامه پس از توصیف کوتاه از مساله مرگ و شکنندگی زیست انسان ،امکانهای روایت را در مقابله با مساله مرگ و شکنندگی زندگی با ذکر مثالهای ارائه خواهیم نمود.
علامه طباطبایی و الزامات اعتباری بودن علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
31 - 64
حوزههای تخصصی:
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی چالش های فراوانی را میان اندیشمندان برانگیخته است. از جمله این مباحث بررسی نظریه اعتباریات در علوم انسانی است. با فرض اعتباری دانستن علوم انسانی، تفصیل در طبقه بندی علوم، نسبیت و انشایی بودن گزاره های علوم انسانی و همچنین نفی رابطه تولیدی بین گزاره های حقیقی و اعتباری و جدلی بودن علوم اعتباری از جمله مواردی است که گمان می شود از لوازم اعتباری دانستن این گونه از علوم باشد. نوشتار حاضر تلاش کرده است با استفاده از روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات و روش توصیفی تحلیلی در استنتاج دیدگاه، پنج نکته فوق را در قالب عدم سریان احکام ادراکات اعتباری به ادراکات حقیقی مورد واکاوی قرار دهد. تبیین نگاه علامه نسبت به موارد فوق الذکر و همچنین داوری در پذیرش یا عدم پذیرش این الزامات از نتایج این مقال می باشد