مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
عدول
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، از سبک و اسلوبی ویژه برخوردار است که هیچ اسلوب دیگری نظیر آن نیست؛ به نحوی که با واژه های الهام برانگیزش، ترکیب ها و جمله های بی نظیرش، از سایر متون دینی متمایز گشته است. هر حرف، واژه و جمله ای در قرآن کریم، معانی جدیدی دارد، چون قرآن کریم، به یک کلمه معنایی می بخشد که به کلمه ی دیگر نمی بخشد و برای یک معنا، از ترکیبی خاص استفاده می کند، سپس از آن ترکیب عدول کرده و در موقعیت و مقامی دیگر - که موجد معانی ثانویه می شود - از ترکیب دیگری سود می جوید. بیشتر اوقات می بینیم که قرآن کریم، از نُرم رایج و معمول کلام خارج شده و از تکنیک هایی استفاده می کند که خارج از معیار زبانی است؛ همان تکنیک هایی که در اثر اختلاف معانی، دچار تغییر و تحول می شوند. مفهوم ""تناوب"" یکی از مهمترین تکنیک های هنجار گریزی است که از پدیده های مهم زبانی به شمار می رود؛ مفهومی که هدف اصلی آن در خلق معانی جدید، از طریق آشنایی زدایی و خروج از معیار زبانی، است . تناوب، یعنی جایگرینی کلمه یا جمله ای به جای کلمه یا جمله ای دیگر که با آن نظیر بوده و منجر به معنای جدید می شود. به دلیل بسامد بالای تناوب در قرآن کریم و استعمال زیاد آن در آیات شریفه، این مفهوم، به یک پدیده ی سبکی بدل گشته است و قرآن کریم از این مضمون استفاده کرده است تا دو هدف را با هم محقق کند: ابتدا، جنبه ی دلالی که به شکل توسع و شمولیت در معنی نمود پیدا کرده است و دیگری تنوع سبکی که از مهمترین ویژگی های سبک قرآن کریم به حساب می آید.به این ترتیب، این مفهوم را – به شیوه ی تحلیلی توصیفی- در سوره ی مبارکه ی اعراف مورد تحلیل و بررسی قرار داده ایم و به بررسی ویژگی انواع مختلف تناوب از جمله: تناوب در فعل (تضمین نحوی)، تناوب در اسم، تناوب در صیغه ها و تناوب در جمله پرداختیم، به صورتی که برای ما مشخص گشته است که تناوب در فعل (تضمین نحوی)، در مقایسه با انوع سه گانه ی دیگر، فضای بیشتری را به خود اختصاص داده است و همچنین ثابت گشته است میان دو کلمه ی (پیشین و جایگزین) ارتباطی وجود دارد و بیشترین نوع ارتباط از نوع مترادف و لزوم است. ضمن اینکه، این پژوهش مشخص کرده است که بافت – چه از نوع زبانی و چه از نوعی موقعیتی- یکی از عناصر اصلی پیدا کردن مفهوم تناوب و معانی ثانویه ای است که در کلمه یا جمله های برگزیده پنهان گشته است.
تأملی در حکم تبدیل نیت تمتع به اِفراد در بانوان حج گزار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
149 - 166
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیشِ رو حکم تبدیل نیت عمره تمتع به حج اِفراد در مورد بانوان در انجام فریضه حج و عمره، به دلیل لزوم رعایت شرط طهارت را بررسی کرده است. همچنین، فتواهای فقیهان و مستندات آنان را نیز در این باره کاویده است. یافته های این پژوهش، که به صورت اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته، چنین است: با توجه به اینکه شرط ورود به مسجدالحرام و انجام طواف، طهارت است، بانوان می توانند جهت رعایت این شرط، با استفاده از دارو از ایجاد قاعدگی جلوگیری کنند؛ مشروط به اینکه استفاده از دارو برای آنان ضرر قابل توجهی نداشته باشد. اما در فرض پیشامد قاعدگی، درصورتی که فرصت برای انجام اعمال عمره و درک حج، ضیق باشد، پنج نظریه مطرح شده است و مطابق با نظر مشهور فقیهان، بانوی حج گزار باید نیت عمره تمتع را به حج اِفراد تبدیل نماید. اما دقت نظر در دو دسته از روایات موجود در این زمینه، ما را به این نتیجه می رساند که ملاک حکم در مورد وظیفه مکلفی که دچار قاعدگی شده، علم به امکان حصول طهارت، پیش از فرارسیدن زمان حج و عدم علم است: بدین معنا که اگر مکلف می داند حصول طهارت پیش از فرارسیدن زمان حج ممکن نیست، باید نیت خود را تبدیل به حج اِفراد نماید؛ اما اگر علم به حصول طهارت تا آن زمان ندارد، باید بر نیت تمتع باقی بماند و سعی و تقصیر را انجام دهد. در این صورت، چنانچه بعد از حصول طهارت فرصت داشت، بقیه اعمال عمره تمتع را انجام دهد و اگر فرصت ضیق بود یا طهارت حاصل نشد، اعمال حج را به جا آورده و پس از آن، طواف عمره قبل از انجام طواف حج را قضا کند.
نقد نظریه تحویل قضایا به موجبه کلیه بتّاته در منطق اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق با بیان تحییل همه قضّایای شرطی، همه حملیهای سالبه و همه حملی های جزئیصه به کلیه و همه میجهات غیر ضروری به میجبه کلیه ضروریه مدعی منطق اشصراقی در حصیز ه منطق صیرت است. او با روش افتراض، تمام ضروب جزئیه را بصه کلیصه و بصا روش عصدول ، تمام سالبه ها را به میجبه معدوله و با روش اشراب میجهات در محمیل تمام میجهصات را بصه ضروریه بر گرداند. طبق این روش هر شکلی تنها یک ضرب بیشصتر نخیاهصد داشصت. شصیخ اشراق در روش اشراقی خید سایر اشکال را به شصکل اول تحییصل نبصرد و نیصز قیصاس هصای استثنایی را به اقترانی حملی برنگرداند، ولی با این روش به ضمیمه عکس یصا عکصس نقصیض می تیان سایر اشکال را به شکل اول و نیز قیاس های استثنایی را به شکل اول برگردانصد و در این مقاله این دو مهم به انجام رسید. بر این اساس بصا اعمصال روش اشصراقی و تحییصل همص ه قضایا به میجبه کلیه ضروریه )بتاته و تحییل همه قیاس هاس اسصتثنایی بصه اقترانص ی و همصه اقترانی به شکل اول و همه ضروب شکل اول به ضصرب اول شصکل اول، تمصام اسصتدلال هصا منحصرا به ضرب اول شکل اول بر می گردد. تنها مشکل در روش اشراقی تحییصل سصالبه بصه انتفای میضیع در کلیه ها به معدوله است که البته ایصن اشصکال مصانع از اعمصال ایصن روش در استدلال ها در علیم نمی شید؛ زیرا سالبه های علیم معمیلا ناظر بصه امصیر میجیدنصد. بنصابراین می تیان روش اشراقی را در خصی سالبه های به انتفای محمیل جاری دانست.
اعجاز بیانی قرآن کریم در پساپرده اسلوب ادبی عدول بین اسم و فعل (با تکیه بر نظریه نقش گرای یاکوبسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
595 - 623
حوزه های تخصصی:
صاحبان علم و اندیشه در بررسی اعجاز قرآن کریم از دیرباز تاکنون به بخش بیان و اسلوب آن توجه ویژه ای داشته اند. در این زمینه پژوهش های ارزشمندی انجام گرفته است که از این طریق ربانی بودن مصدر این متن بی نظیر نیز نمودی بارز دارد. عدول به عنوان یکی از اساسی ترین شیوه های بیانی قرآن کریم به معنای تغییر در سیاق و اسلوب کلام است، که خود گونه های مختلفی دارد و اندیشمندان علم بلاغت به دسته بندی آن پرداخته اند. از جمله عدول از حقیقت به مجاز، عدول از تعابیر نزدیک و آسان به تعابیر دور و پیچیده، عدول از یک صیغه به صیغه دیگر در فعل ها و اسم ها که اغراضی را نیز برای آن بیان کرده اند. زبان شناسان نیز به اغراض فرعی تکنیک های زبانی تأکید دارند. رومن یاکوبسن زبان شناس بنام روسی از اغراض فرعی به عنوان نقش های زبانی یاد می کند. وی برای زبان شش نقش ترغیبی، عاطفی، ادبی، همدلی، فرازبانی و ارجاعی در نظر گرفته است. پژوهش حاضر سعی دارد با تکیه بر نظریه نقش گرایی یاکوبسن، اغراض عدول بین اسم و فعل در قرآن کریم را بررسی و تحلیل کند و از این دریچه به اعجاز بیانی قرآن بنگرد. این بررسی نشان می دهد که عدول در هریک از آیات، مخاطب را دچار کاوش ذهنی و تعقل و تدبر می کند؛ تعقل و تدبری که از اهداف اساسی خداوند متعال در قرآن کریم است. نتایج نشان می دهد که دلالت اسم بر ثبوت و فعل بر تجدد و حدوث، بیشترین نمود را در این آیات داشته و در برخی آیات علاوه بر دلالت معنایی، رعایت فاصله آیات نیز مدنظر بوده است. نقش های شش گانه زبان گاهی با هم همپوشانی دارند و در برخی موارد، عدول صورت گرفته بیش از یک نقش را نمود بخشیده است که همه این موارد بیانگر اعجاز بیانی قرآن کریم و ثابت کننده مصدر ربانی این کتاب آسمانی است.
نقد نظریه «عدول از فسخ قرارداد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۱
55 - 78
حوزه های تخصصی:
عدول از فسخ قرارداد عبارت است از اینکه یکی از متعاقدین یا هر دو یا شخص ثالثی بعد از اینکه قرارداد را به نحو تام فسخ کرده اند، با نادیده گرفتن فسخ و رجوع به قرارداد، قرارداد را احیا می کنند و این در صورتی محقق می شود که فسخ به طرف قرارداد اعلام شده باشد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی - توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای، بر آن است تا ضمن تحلیل مفهوم عدول از فسخ قرارداد، میزان اعتبار آن را ازنظر فقهی و حقوقی موردبررسی و مداقه قرار دهد. به نظر می رسد عدول از فسخ قرارداد با مبانی فقهی و حقوقی سازگاری ندارد. زوال حیات قرارداد، فقدان نصوص قانونی، أکل مال به باطل، قاعده الناس مسلطون علی الناس و اختلال نظام و قاعده لاحرج، ازجمله ادله ای هستند که عدول از فسخ قرارداد را در نظام فقهی و حقوقی ما ناممکن می سازد؛ مگر اینکه عدول از فسخ قرارداد در ضمن قرارداد شرط شده باشد.
آثار و احکام بازگشت به ملک پس از اعراض در فقه امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال بیست و نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
158 - 183
حوزه های تخصصی:
عدول از اعراض از ملک به معنای انصراف از عمل حقوقی انجام شده بر اساس اصل آزادی و حاکمیت اراده در انسان، حق هر مالک است و شارع نیز آن را با شرایطی به رسمیت شناخته است. در نتیجهٔ اعمال این حق، مالکیت مال مورداعراض به مالک اول آن بازمی گردد. هدف اصلی این مقاله، پاسخ به چیستی آثار و احکام عدول از اعراض از ملک است؛ پاسخی که با حل اختلافات میان اعراض کننده و گیرنده ملک، انتظار جامعه را از فقه اسلامی برای این گونه اختلافات برآورده می سازد. براین اساس برای تحقق این هدف، مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شد. یافته این تحقیق براساس ادله این است که عدول از اعراض را به عنوان عمل حقوقی ایقاعی مانند وصیت عهدی، تنها در بعضی از صور آن جایز می داند؛ یعنی این ایقاع تنها زمانی جایز و قابل رجوع است که هیچ کس در مال اعراض شده تصرف نکرده باشد، اما درصورت قبض یا تصرف دیگران، امکان عدول مالک اول وجود نخواهد داشت. نتیجه این تحقیق، حل برخی منازعات اجتماعی در هنگام اختلاف میان مالک اول و گیرنده مال در زمان تعارض منافع است. نتیجه دیگر، روشن شدن حکم مالکیت اموالی است که به سبب عدول از اعراض بلاتکلیف مانده و از چرخه اقتصاد جامعه خارج شده است.