ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۰۱ تا ۵٬۲۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۵۲۰۱.

بررسی نسبت پدیدارشناسی هایدگر و کربن (با تکیه بر دو مسئله هستی و زمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی هستی زمان هایدگر کربن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۰ تعداد دانلود : ۴۵۵
نسبت پدیدارشناسی کربن و سنت پدیدارشناسی و سهم کربن در تکوین جنبش پدیدارشناسی غالباً امری مفروغ عنه پنداشته شده است؛ و جای خالی پژوهش هایی دامنه دار و جدی در این زمینه احساس می شود. این در حالیست که روش نشدن چنین نسبتی می تواند ارزیابی ها درباره ارزش روش شناسانه پژوهش های کربن در مطالعات ایرانی اسلامی را روشن تر سازد. ما در این گفتار تلاش کرده ایم تا با تمرکز بر دو مسئله اساسی پدیدارشناسی هایدگر و کربن، یعنی هستی و زمان، به مقام مقایسه پدیدارشناسی هایدگر و کربن نزدیک شویم؛ این مقایسه می تواند گامی در جهت تحلیل تبارشناسانه پدیدارشناسی کربن باشد. سنجش تلقی کربن از هستی و زمان در نسبت با اندیشه هایدگر حکایت از شکاف های بنیادین میان این دو پدیدارشناسی دارد که بیش از هر چیز برآمده از مسامحتی است که کربن با اندیشه ایرانی اسلامی برقرار می سازد. در این مقاله پس از ارائه تحلیلی از نظرگاه هایدگر و کربن پیرامون هستی و زمان به بررسی مقایسه ای نظرگاه این دو پرداخته ایم و نشان داده ایم که تفاوت های موجود میان این دو چگونه از آبشخور افتراق روش شناسانه سیراب می شود.
۵۲۰۲.

آموزشِ حکمت متعالیه یا پیچیده کردن و تخریب آن نقد بخش اول کتابِ شرح منظومه حکمت (در باب وجود و عدم)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود حکمت متعالیه ماهیت موضوع فلسفه شرح منظومه بساطت مشتق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۷ تعداد دانلود : ۶۶۸
شرحِ منظومه حکمت، تألیف رضا اکبری و سیدمحمد منافیان، کتابی است که به ادعای نویسندگان آن برای آموزش حکمت متعالیه تألیف شده است. این کتاب امتیازهای زیادی دارد، اما به باورِ نگارنده نمی تواند کتابی آموزشی در حکمت متعالیه باشد، زیرا علاوه بر این که آموزش فلسفه صدرایی را بسیار پیچیده کرده است، اشکالات متعددی نیز دارد؛ اشکالاتی هم در روش نویسندگان و هم در درک نادرست ایشان از مسائلی مانند موضوع فلسفه، بساطتِ مشتق، پیشینه بحث اصالت وجود، اتصاف ماهیت به موجودیت و حتی مسئله ای مانند حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی
۵۲۰۳.

نسبت میان پایان هنر و پایان انسان از دیدگاه ژان بودریار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه فروپاشی ارزش رمزگان استفاده فراپاشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۸ تعداد دانلود : ۱۶۳۲
از منظر ژان بودریار، رویکرد پساتجدد با غلبه رمزگان، نشانه ها و جایگزین کردن مصرف به جای تولید، در فضای زندگی روزمره، روندی را آغاز کرده که در پی آن، نه تنها شعار فردیت انسان معاصر و ایجاد فرصت برای عرضه خواست های او محقق نشده است، بلکه در این فضای اشباع شده از نشانه های رسانه ای، هنر، سیاست، مذهب و اقتصاد، واقعیت بیرونی خود را به عنوان حوزه هایی مجزا و انضمامی، از دست داده اند و با مفهوم سوژه در افق غلبه رسانه، محو و ناپدید شده اند.این رویکرد به زعم بودریار در قالب بازی و با استفاده از مفهوم عام هنر شکل گرفته است. با این تفاوت که دیگر هنر به شاخصه ای مجزا از سیاست، مذهب و اقتصاد، اطلاق نمی شود، هنر در معنایی عام، به شیوه و روشی استحاله می یابد که در پرتو آن، زشت و زیبا، خوب و بد و درست و نادرست از مراجع خود؛ یعنی اخلاق، دین، اقتصاد و اثر هنری، رخت بربسته، همراه سوژه در انتهای مسیر، از بین می روند.
۵۲۰۴.

نقد و بررسى دیدگاه جورج مور در باب فهم عرفى(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدیهى فهم عرفى جورج ادوارد مور داده حسى شناخت واقعیت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۵۶۱ تعداد دانلود : ۶۳۲
فلسفه فهم عرفى که نخست توسط توماس رید و سپس توسط جورج ادوارد مور پایه ریزى شد، با هدف مبارزه با شکاکیت و ایدئالیسم، تأثیرى چشمگیر در معرفت شناسى پس از خود داشت. آنچه درباره «فهم عرفى» اهمیت دارد عبارت است از: 1. تحلیل مفهومى «فهم عرفى» و تبیین شاخصه هاى آن؛ 2. منشأ و سرچشمه گزاره هاى «فهم عرفى»؛ 3. ملاک صدق و کذب و میزان اعتبار «فهم عرفى». در این نوشتار این سه مسئله از منظر جورج مور بررسى شده و سپس نظریه او در باب «فهم عرفى» در بوته نقد قرار داده شده و چالش هاى جدى آن مطرح گردیده است. در پایان با یک رهیافت تطبیقى، میان نظریه «فهم عرفى» و بحث «بدیهیات»، سنجشى صورت گرفته است.
۵۲۰۵.

آیا مدل تکیونیتبیین خوبی برای پدیده ناموضعیت کوانتومی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناموضعیت کوانتومی نسبیت خاص تکیون چارچوب های مرجع متافیزیک مدل تکیونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۰ تعداد دانلود : ۷۴۵
پدیده ناموضعیت کوانتومی به معنای وجود ارتباطات علّی فوق نوری بین ذرات کوانتومی در هم تنیده است. یکی از راه های تبیین چنین پدیده ای ارائه مدلی تکیونی است.در اینرویکرد ذرات فوق نوری (تکیون ها) واسطه ارتباط علّی میان نقاط دارای جدایی فضاگون می شوند. وجود تکیون ها ظاهراً با ساختار فضا-زمانی نسبیت خاص سازگار است و شواهد خوبی برای این ادعا وجود دارد.اما مسأله اینجا است که هر مدل تکیونی ای نمی تواند پدیده ناموضعیت را تبیین کند. مدل [1]تکیونی ای که بخواهد تبیین درستی از ناموضعیت کوانتومی ارائه دهد به دلیل تبصره ای بودن و داشتن تعهدات متافیزیکی خارج از عرف هنوزتبیین خوبی نیست اما وجود یک برنامه پژوهشی برای کار های فیزیکی آیندهاز ویژگی های مثبت آن است. [1] دانشجوی دکتری فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی sajad.malmir@gmail.com   استادیار وعضو هیأت علمی گروه فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی a_mansourius@yahoo.com تاریخ دریافت:11/4/1395 تاریخ پذیرش:8/7/1395
۵۲۰۶.

مساله تمایز و معنای دوگانه وجود در تفکر دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمایز واقعی تمایز وجهی تمایز عقلی تمایز صوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۰۹۸
پیش از دکارت، فیلسوفان سده های میانه هنگام بحث از نسبت وجود و ماهیت به سه گونه تمایز توجه کرده بودند و دکارت نیز به این سه گونه توجه دارد اما این مساله را صرفا در ذیل بحث از نسبت میان نفس و بدن طرح می کند و جز اشاره هایی کوتاه به مساله ی تمایز وجود از ماهیت نمی پردازد. پرسش این است که با توجه به سکوت دکارت در این مساله در عین اهمیت آن برای درک متافیزیک وی، آیا می توان به درکی روشن از معنای وجود و نسبت آن با ماهیت از راه پی گیری مساله ی تمایز رسید یا خیر. این کار در گام نخست با پرداختن به چهار گونه تمایز ممکن نزد دکارت و سپس روشن سازیِ چهارگونه تمایز میان وجود و ماهیت بر اساس آن ها آغاز می شود تا سرانجام آشکار شود که دکارت درکی دوگانه از معنای وجود دارد. در پایان چنین ادعا خواهد شد که این درک دوگانه و نیز عدم امکان گذر از آن در تفکر دکارتی، سبب پدید آمدن ابهام و ناکامی در تفسیر متافیزیکی دکارت از واقعیت، هم نزد خودش و هم هنگام فهم برای دیگران است.
۵۲۰۷.

بررسی و تطبیق جعل یا کشف معنای زندگی در اندیشه کیرکگور و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سارتر معنای زندگی کشف جعل کیرکگور

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۲۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۵۷۴
حذف علت غایی در تاریخ اندیشه، در مباحث علمی و فلسفی تغییراتی ایجاد کرده است و این موضوع عامل تغییر نگرش انسان به بحث خداوند بهعنوان یک خالق و قدرت لایزال بوده است و اصلیترین مسئله انسان، یعنی بحث درباره معنای زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. این امر، دلیل اصلی بهحاشیهراندن اولوهیّت خداوند و جایگزینشدن قوای انسانی شده است که نتیجه نهایی آن حاکمیّت رویکردهای نیهیلیستی و پوچگرایانه بوده است. به دنبال آن، استیلای سکولاریسم و دینپیرایی مسئله معنای زندگی انسان را به چالش کشیده است و پس از آن، انسان خداوند را نه همچون منشأ معنا، بلکه بهعنوان مانعی بر سر راه زندگی می داند. ازاینرو، بر آگاهی و اراده خود تکیه می کند و خود را آفریننده معنای زندگی میپندارد. به همین دلیل، بحث کشف و جستجوی معنای زندگی، دستخوش تغییر شده است و به جای آن، رویکردهای معنا آفرین و سخن از جعل معنا، جایگزین شدهاند. این مسئله که آیا انسان سازنده و آفریننده معنای زندگی خویش است یا آن را از عاملی بیرونی کسب میکند، امروزه به چالش بزرگی برای بشر تبدیل شده است. تقابل اندیشمندان خداباور و ملحد اهمیت چنین مسائلی را دوچندان می کند. به همین دلیل، در این پژوهش تلاش شده است برای این پرسش، با توجه به دو رویکرد خداباور و غیرخداباور کیرکگور و سارتر، که از اندیشمندان مکتب اگزیستانسیالیسم و از پیشگامان تحولات شگرف فلسفه معاصر هستند، پاسخی مناسب بیابیم. ازیکسو، تکیه کیرکگور بر سابجکتیویته بهعنوان یک حقیقت پایدار برای کشف معنای آبجکتیو زندگی با توجه به سپهرهای هستی، و ازسویدیگر، بیمعنابودن بنیادین زندگی به دلیل وجودنداشتن خداوند از نظر سارتر که با توجه به آگاهی انسان میتوان به روش سابجکتیو برای آن معنایی جعل کرد، ژرفاندیشی شده است.
۵۲۰۸.

Suhrawardi: Avicennian Sciartist(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Suhrawardi SciArtist emanation Cosmology sense perception

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۴ تعداد دانلود : ۳۴۶
شیخ شهاب الدین سهروردی موسس حکمت اشراق، در رساله های متعدد داستانی، دیدگاه های خویش را به زبان هنر، رمز و نماد بیان کرده است. لذا او را هنر-دانشمند می نامیم. بررسی این نمادسازی ها نشان می دهد که سهروردی در زبان سمبلیک، روی آوردی سینوی دارد. این روی آورد در سه مساله اساسی فلسفی قابل بررسی است: حواس ادراکی، مساله صدور، و کیهان شناسی. در مساله ادراکات، ده حس ظاهری و باطنی توسط ده برج، ده بند، ده گور، ده پرنده، ده موکل، پنج حجره و پنج دروازه تمثیل شده اند. در مساله صدور، عقول عشره با ده پیر خوب سیما، و عقل دهم با نماد پدر، استاد و عقل سرخ تجسم شده اند. در مساله کیهان شناسی، افلاک توسط نه طبقه و رکوه یازده لایه، یازده کوه، پسران و آسیاها تصویر شده اند. حواس ادراکی دهگانه، عقول عشره و افلاک نهگانه و یازده گانه، متفاوت با آرای سهروردی در حکمت اشراق و منطبق بر آرای شیخ الرییس بوعلی سینا است.
۵۲۰۹.

بازخوانی اندیشه های احمد فردید

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دین سنت گرایی تاریخ فردید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۴ تعداد دانلود : ۹۰۱
فردید »بازگشت به دین« را راهکار برون رفت از طاغوت زدگی و غرب زدگی چه در غرب و چه در ایران می داند. مسئله به تمام بشریت بر می گردد که در دوره جدید مظهر اسم اجلال و اضلال الهی شده اند و اینک که بارقه هایی از احساس تعالی پدید آمده، می باید با تفکر آماده گر در بازگشایی افق آینده بکوشیم. سرنوشت همه انسان ها به هم گره خورده است. اگر بپذیریم که دین هسته و گوهر سنت را تشکیل می دهد و اگر پیش فرض فردید اینست که دین اصالت دارد، می توانیم وی را سنت گرا بنامیم. تاریخ مرسوم به این مضا (برندگی)، سیر از تعالی به سوی تلانی است، سیر نزولی است. تاریخ به معنی فردیدی اش به صورت ادوار و اکوار، به شکل موقف و میقات و در نسبت انسان با هویت غیب مطلق معنا می دهد. نگرش فردید به تاریخ نگرش عرفانی است و تقابل زمان باقی و زمان فانی در آن حفظ شده است. آنچه ما تاریخ می نامیم از دریچه نگرش زمان، فانی است و آنچه فردید تاریخ می نامد از دریچه نگرش زمان، باقی است. بنابراین فردید سنت گرا به معنی تاریخی آن نیست. با این همه اگر سنت گرایی را به معنی معرفتی آن بگیریم فردید را می توانیم سنت گرا بنامیم.
۵۲۱۰.

نسبت سنجی تریلوژی آیسخولوس وآپولوژی سقراط از رهگذر تراژدی (جستاری فلسفی- سیاسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آپولوژی تریلوژی آیسخولوس سقراط تاریخی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پیش سقراطیان وسوفسطاییان (6 ق.م- 4 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو سقراط (470-399ق.م)
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۱۳۸ تعداد دانلود : ۹۲۹
آفرینش تریلوژی به مثابه قالبی نمایشنامه ای و موضوع خلق تراژدی در چارچوب نخستین اجرای آن، ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر داشته و همچنانکه به آیسخولوس نسبت داده می شوند به طور منطقی می توان از تقارن زمانی آنها سخن گفت. از سوی دیگر آپولوژی به عنوان رویدادی تاریخی یا زیسته ای عینی و واقعی که توسط افلاطون و از قضا در قالب همپرسه و نمایشنامه روایت شده است، عنصر بدیع و فن آورانه تریلوژی یعنی تراژدی را بازآفرینی می کند. در تلاش برای بازتفسیر و رمزگشایی از آپولوژی براساس بستر و زمینه متنی و فکری (متدلوژی زمینه گرا)، تریلوژی رابطه ویژه و ممتازی با آن برقرار می سازد. متن حاضر در ادامه «کلان تز» تاثیرپذیری سقراط از تراژدی به تبیین رابطه تریلوژی آیسخولوس و آپولوژی سقراط می پردازد و بر آن است تراژدی به مثابه درونمایه اصلی تریلوژی در شکل بخشی به آپولوژی و جهت دهی به آن نقشی بنیادین و بی بدیل ایفا می کند. تلاش این متن ارائه تصویری روشن از چنین رابطه ای است. نسبت سنجی آپولوژی و نمایشنامه های آیسخولوس به قاعده رویکرد هرمنوتیک زمینه گرا منجر به رمزگشایی از آپولوژی و آشکارگی معنای فوق الذکر می گردد که به عنوان فرضیه این متن بیان می شود. این همان معنایی است که بخش عمده ای از رویکردهای سیاسی و مدنی سقراط را تبیین می کند
۵۲۱۱.

نقش معانی متعدد موجود در تمایز افراد در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زیرنهاد هستی شناسی جوهری شناخت شناسی صورت ژنتیکی فردیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۷ تعداد دانلود : ۴۵۹
تمایز افراد در فلسفه ارسطو بر پایه تفاسیر موجود در باب  نسبت صورت و ماده، خواه سنتی یا رایج، همچون مسئله ای بنیادی ظاهر می شود. مقاله حاضر ضمن نقادی از این تفاسیر می کوشد تا تفسیری کاملاَ متفاوت و جدید نسبت به گذشته عرضه کند که  نخست و به طور اصیل مبتنی  بر فصل دوم از کتاب چهارم و سپس کتاب زتا از کتاب متافیزیک ارسطو است. این مقاله به اعتبار این دکترینش برخی از مفاهیم بنیادی ارسطو چون چیستی یا ماهیت و به طور کل شناخت شناسی و همچنین هستی شناسی را در یک شیوه کاملاَ جدیدی بر پایه معانی متعدد موجود تبیین می کند. تفسیر حاضر سازگاری مفهوم ارسطویی از معانی متعدد موجود (بر پایه تفسیر ما) با مفهوم منطق جدید از عبارت های تابعی از سویی و از سویی دیگر با مفهوم صورت تا آنجا که به علم ژنتیک، از منظر نقدی ما به این علم، مربوط است، نشان می دهد. بنابراین به اعتبار این تفسیر، ابعاد پنهان تحلیل ارسطو از معانی متعدد موجود و نسبت آن با کل فلسفه او و به طور خاص با تمایز افراد بیشتر روشن می شود. در فصل پایانی ما استدلال می کنیم که روش تفسیر سنتی و دیوید راس گرفتار مسائل چاره ناپذیری هستند.  
۵۲۱۲.

رابطه سعادت و فضیلت از دیدگاه ارسطو و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعادت خیر اخلاق ارسطو فضیلت فارابی سیاست کمال

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  8. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
تعداد بازدید : ۲۰۰۱ تعداد دانلود : ۱۵۵۹
تبیین مسئله سعادت و فضیلت در نظام فکری ارسطو به عنوان معلم اول و فارابی به عنوان معلم ثانی گره-گشای مهم ترین مسائل حکمت عملی یعنی اخلاق و سیاست بوده است. مسئله ی اساسی این نوشتار بیان رابطه ی فضیلت و سعادت است. اطلاق عنوان کمال اول به فضیلت و کمال ثانی به سعادت و حصول سعادت از طریق فضیلت بر مبنای رعایت حدوسط، در نگرش این دو فیلسوف مشایی بهترین رابطه لحاظ شده این دو مسئله است. از طرفی به کارگیری طرح مدینه ی فاضله توسط فارابی و تأکید بر آن به این دلیل بوده که تحقق سعادت فردی منوط به سعادت اجتماع است و این مسئله را بیان می کند که فارابی سعادت را در نظام اجتماعی هم به صورت کامل به کاربرده است. هردو فضیلت را برحسب جنس ملکه و برحسب نوع حدوسط می دانستند. باوجوداین اشتراکات اختلافاتی در دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد که مهم ترین آن ها تفاوت در نگرش این دو متفکر بوده است؛ ارسطو سعادت را مسئله ای اخلاقی و نه دینی دانسته، ولی فارابی سعادت را مسئله دینی و اخلاقی قلمداد کرده و اساس هستی شناسی خود را بر مبنای توحید بنانهاده است. نقطه افتراق دیگر این دو فیلسوف در تحقق سعادت است که ارسطو سعادت را به این دنیا محدود می داند ولی فارابی علاوه بر سعادت دنیوی به سعادت قصوی معتقد است که همان قرب به کمال خداوند است و در این دنیا محقق و حاصل نمی شود. فارابی با این تفکر به سعادت جنبه و حیثیتی عرفانی بخشیده است. علاوه بر این در مشهورترین تقسیم فضیلت که مشترک بین ارسطو و فارابی است، ارسطو بر نقش فضایل عقلانی در تحصیل سعادت اعتقاد داشته اما فارابی هرچند سعادت را درگرو کسب فضایل دانسته، درعین حال مهم ترین نقش را به فضایل اخلاقی داده است و به سعادت اجتماعی در قالب مدینه ی فاضله توجه بیش تری نموده است.
۵۲۱۳.

پژوهشی در بابِ پیروی از هَنجارِ باور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صدق باور هنجار هنجارینگی هدایت گر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۷ تعداد دانلود : ۷۳۳
بنا بر تزِ هنجارینگیِ باور، رابطه ای هنجارین میان باور و محتوای آن وجود دارد. رابطه هنجارینِ مذکور را معمولاً توسط هنجاری که در ادبیات فلسفی «هنجار باور» می نامند صورتبندی می کنند؛ به این صورت که «شخص باید به p باور داشته باشد اگر و فقط اگر p صادق باشد» (Shah, 2003, 2009). تمرکز ما در این مقاله، ناظر به موضوعی خاص راجع به تزِ هنجارینگی باور به نامِ «استدلال هنجار غیر هدایتگر» بوده که توسط گلور ویکفورس (2009, 2010, 2013, 2015) صورتبندی شده است. گلور و ویکفورس با ارائه این استدلال ادعا کرده اند که هنجار باور فاقدِ نقش هدایت کنندگی برای فعل تولیدِ باور است، بر این اساس آنان نادرستیِ تز هنجارینگیِ باور را نتیجه گرفته اند. هدف کلیدی ما در مقاله پیش رو، نقد مدعای آن ها است. بدین منظور، پس از ارائه شرحی از تزِ هنجارینگی باور، دامنه افعالی را که بر اساسِ این تز توسط هنجار باور مقیّد می شود مشخص می نماییم. پس از نقد مدعای گلور و ویکفورس مقاله را با ارائه یک توضیح تحلیلی در مورد نحوه پیروی از هنجار باور مبتنی بر تز هنجارینگیِ باور به پایان خواهیم برد.
۵۲۱۴.

تحلیل تطبیقی بنیادهای معرفت شناختی اقدام پژوهی از منظر فلسفة انتقادی و تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقدام پژوهی بنیادهای معرفت شناختی فلسفه تفسیری فلسفه انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۴ تعداد دانلود : ۹۳۸
هدف اصلی این پژوهش بررسی بنیادهای معرفت شناختی اقدام پژوهی از منظر فلسفه انتقادی و تفسیری است. برای رسیدن به هدف مذکور نظریات ویلفرد کار و استفان کمیس، از اندیشمندان فلسفه انتقادی، و جان دیویی و ریچارد رورتی، از اندیشمندان فلسفه تفسیری، به عنوان نمایندگان این دو فلسفه، مورد بررسی قرار گرفت. روش این پژوهش تحلیل تطبیقی است. الگوی استفاده شده در این زمینه الگوی جرج زی. اف. بردی لهستانی است که چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جوارسازی و مقایسه را در مطالعات تطبیقی شامل می شود. از جمله یافته های این پژوهش عبارت است از تأکید هر دو رویکرد فلسفی بر پیوند بین نظر و عمل در اقدام پژوهی، ارتباط دیالکتیکی و منظم بین عمل و نظر در آن و تلاش هر دو رویکرد فلسفی برای ترمیم شکاف احتمالی بین نظر و عمل در اقدام پژوهی. تفاوتهایی که مشاهده شد مربوط به نسبی بودن حقیقت از منظر فلسفه تفسیری و تکیه فلسفه انتقادی بر عقل استعلایی کانتی بود. یافته دیگر اینکه دغدغه اصلی فلسفه تفسیری، افزایش کارایی از طریق تجربه و انجام دادن، و دغدغه اصلی فلسفه انتقادی آموزش تفکر بازتابی است.
۵۲۱۵.

عقلانیّت دینی، معیارها و ویژگی ها

کلیدواژه‌ها: عقلانیت دین اخلاق احکام باورها باورهای بنیادی باورهای میانی باورهای حاشیه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۴ تعداد دانلود : ۵۴۱
پرسش از عقلانیّت دینی، پرسش از انسجام منطقی نظام باورهای دینی است. در این زمینه ابتدا بایستی بر عقلانیّت نیاز بشر به دین توجه داشت. زیرا محدودیت های وجودی و معرفتی و نیاز بشر به جاودانگی، و نقش دین در پاسخ دهی به نیازهای اساسی او، تبیین کننده چنین عقلانیّتی است. همچنین با توجه به تکثّر عقلانیّت های نظری، عملی و ابزاری که دارای روابط عرضی و طولی هستند، می توان از تنوع عقلانیّت دینی در اشکال نظری، عملی و ابزاری آن سخن گفت. از سوی دیگر، تنوع نظام اعتقادات دینی در سه حوزه باورها، احکام و اخلاق، این امکان را ایجاد می کند تا بتوان در هریک از این حوزه ها از سطوح مختلف عقلانیّت دینی سخن گفت. در زمینه باورها می توان از سطوح عقلانیّت باورهای بنیادی، میانی و حاشیه ای که دارای روابط تشکیکی معرفتی و وجودی هستند سخن گفت که در آنها، عقلانیّت باورهای بنیادی در بالاترین سطح بوده و باورهای حاشیه ای بهره کمتری از عقلانیّت دارند. در حوزه اخلاق با ملاحظه نقش دین در کلیّت اخلاق، می توان این نقش را در قالب عقلانیّت نظری در معنادهی بیشتر به مبانی و اصول اخلاقی، و در قالب عقلانیّت عملی، ارزش شناختی و وظیفه شناختی در تعیین چهارچوب های لازم و ضمانت های کافی برای افعال اخلاقی دانست. عقلانیّت دینی در حوزه احکام به این است که بخش عمده ای از دین، احکام عبادی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است؛ یعنی دین بر انجام اعمال اخلاقی شایسته و ترک اعمال ناشایست دستور می دهد که این امر، بر بعد و کارکرد اجتماعی دین دلالت می کند و عقلانیّت عملی و ابزاری آن را تامین می نماید. نتیجه اینکه عقلانیّت دینی حقیقتی متکثر و تشکیکی و دارای سطوح و لایه های مختلف بوده و کارکردهای گوناگونی دارد.
۵۲۱۶.

تبیین اثبات وجود رابط از طریق قضایا(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قضیه وجود رابط وجود مستقل مطابَق خارجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۸ تعداد دانلود : ۵۱۹
در استدلال بر وجود رابط، از مفاد قضیه شخصیه یعنی «ثبوت شیء لشیء» استفاده می شود. قضیه حملیه موجبه به دو نوع هلیه بسیطه و هلیه مرکبه تقسیم می شود و در استدلال بر وجود رابط، از هلیه مرکبه استفاده می شود. قضیه هلیه مرکبه نیز به دو دسته تقسیم می شود و ما در این استدلال از آن دسته از هلیات مرکبه ای که در آنها وجود محمول در خارج غیر از وجود موضوع است، استفاده می کنیم. در این نوع از قضایا چیزی به نام «نسبت» وجود دارد. نسبت از سنخ معانی حرفیه، و رابط بین موضوع و محمول است. وجود داشتن نسبت در این نوع قضیه به اثبات نیاز ندارد، بلکه رجوع به وجدان و علم حضوری برای تصدیق آن کافی است. اما اینکه نسبت، یک مفهومی حرفی است، به استدلال نیاز دارد. اگر بگوییم نسبت یک مفهوم اسمی است، تسلسل و محال لازم می آید. پس نسبت یک مفهوم حرفی است. یک مرحله از استدلال را پشت سر نهادیم و آن اثبات وجود رابط در عالم ذهن و مفاهیم بود؛ اما مرحله نهایی و مقصود اصلی فیلسوف، اثبات وجود رابط در عالم خارج است. در این مرحله می گوییم که هلیات مرکبة خارجیة صادق، با تمام اجزا بر خارج منطبق اند؛ پس نسبت بین موضوع و محمول نیز بر خارج منطبق است و مصداقی خاص به خود دارد.
۵۲۱۷.

نقد برداشت گایر از رد انگاره نگری کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بازنمایی استعلایی ظهور شی‏ء فی نفسه وحدت آگاهی انگاره نگری شیء پدیداری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۱۲۲۵ تعداد دانلود : ۸۵۹
این نوشته تلاشی است برای نشان دادن این نکته که نگاه گایر در کتاب رد انگاره نگری کانت با طرح اینکه مکان به شیء فی نفسه قابل اطلاق است تا چه اندازه بر فهمی غیرکانتی و غیر منطبق با نگاه فلسفی کانتی بنا شده و چگونه با همین برداشتِ غیرکانتی انگاره نگری کانتی را واقعگرایانه[1] فهمیده، درحالی که همه ویژگی بروز اندیشه فلسفی کانت به اینست که شیء فی نفسه یا وجود بیرون از سوژه هست ولی هیچ شناخت پدیدارانه ای از آن ممکن نیست و از همین رو مکان بدان قابل اطلاق نیست. تلاش خواهد شد با رجوع به متن کانت روح اندیشه وی آشکار و از آن طریق فهم تجربه نگرانه[2] گایر را با تردیدی فلسفی مواجه کرد. برای دفع مطول شدن، مقاله پیش رو تنها به فهم گایر از ویراست دوم نقد نخست کانت نظر داشته، به بخش دیگری از کتاب وی که به آثار متاخر کانت Nachlass استناد کرده نظر نداشته، زیرا روح استدلال وی در آن بخش نیز بر همان فهم تحلیل شده در این مقاله استوار است.
۵۲۱۹.

برداشت ربطی از منطق رواقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق ربط شرطی ربطی منطق رواقی شرطی فیلونی شرطی خروسیپوسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳۹ تعداد دانلود : ۷۷۵
در این مقاله به بررسی برداشت ربطی از منطق رواقی پرداخته شده است. برای این منظور ابتدا دو دیدگاه اصلی در مورد گزاره های شرطی در منطق رواقی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس دیدگاه نخست که بکر و اگلی بر آن تاکید دارند، شرطیِ به کار رفته در نظام نحوی منطق رواقی، شرطی فیلونی است؛ در حالی که مطابق دیدگاه دوم که افرادی مانند استوپر، بارنز و نازینیوسکی آن را مطرح ساخته اند، این شرطی، شرطیِ ربطی است. دیدگاه نخست با چالش های مهمی مواجه است، از جمله پارادوکس های استلزام مادی که رواقیان از آنها آگاه بودند و در صدد برطرف کردن آنها در نظام منطقی خویش بر آمدند؛ این در حالی است که بر اساس دیدگاه دوم، نه تنها پارادوکس های استلزام مادی که پارادوکس های استلزام اکید نیز برطرف می گردند؛ بر این اساس در بخش دوم این مقاله بر اساس کار نازینیوسکی، صورت بندی ربطی از بخش شرطی منطق رواقی به دست داده شده و در نهایت بر اساس منابع رواقی باقی مانده اشکالات چنین برداشتی مورد بررسی قرار گرفته است.
۵۲۲۰.

عرفان منطقی یا منطق عرفانی؟ معرفی و نقد اجمالی کتاب عرفان و منطق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه عرفان برتراند راسل نقد کتاب عرفان و منطق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶۸ تعداد دانلود : ۹۰۱
در این مقاله کتاب عرفان و منطق را که برآمده از مجموعه مقالات برتراند راسل است معرفی و به اجمال نقد می کنیم. پس از معرفی کلی اثر، به امتیازها و کاستی های آن در دو بُعد شکلی و محتوایی توجه و، از میان مقالات، بر مقاله «عرفان و منطق» تأکید می کنیم. راسل در این نوشته از زاویه طرح چهار مسئله به مَسلک عرفا می پردازد و آن را نقد می کند. این چهار مسئله عبارت اند از: 1. اذعان به دو تمایل متفاوت در انسان برای شناختن عالَم یعنی عرفان و علم؛ 2. تلاش بزرگان فلسفه برای هماهنگ کردن این دو نیاز؛ 3. مشخصه های چهارگانه فلسفه عرفانی، یعنی اعتقاد به بینش در برابر دانش استدلالی، اعتقاد به وحدت و انکار تکثر و تضاد، انکار واقعیت داری زمان و توهمی دانستن بدی؛ و 4. اشتباه عرفان در هریک از این چهار جنبه. در مقاله حاضر، با طرح این عناوین، آن ها را تحلیل خواهیم کرد؛ نگاه تجربه گرایی راسل سبب شده تا عرفان را از این منظر تحلیل کند و لذا اگر هم به عرفان معتقد باشد به عرفانی منطقی روی آورد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان