ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۲۱ تا ۴٬۸۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۴۸۲۱.

حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر حضور علم حضوری ملاصدرا عالمداری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  7. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۲۱۴۰ تعداد دانلود : ۳۴۱۹
علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به معنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی و توانایی انسان بر تفسیر و ارزیابی هستی و فرارفتن از هستی، مسئله حضور و عالمداری را مطرح می کند. بنابراین می توان گفت حضور آدمی نزد خود، بنیان عالمداری اوست و از این لحاظ، ملاصدرا و هایدگر مشابهت بسیاری به یکدیگر دارند.
۴۸۲۲.

استیفای عوامل مهجوریت ایده «ترادف مفهومی» در باب صفات الهی (با تأکید بر آثار ابن سینا و شیخ احسائی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترادف مفهومی صفات خداوند ذات احدی انتزاع مفاهیم متغایر ابن سینا احمد احسائی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۳۲۴
ایده سینوی در باب ترادف مفهومی صفات ذاتی ایزد متعال شاذترین نگاه در باب اوصاف ذات احدی محسوب می شود. طبعاً این رخداد معلول برخی دلایل علمی و عوامل غیرمعرفتی است، که پژوهش پیشِ رو عهده دار گردآوری و تبیین آنهاست. عدم ارائه استدلال قیاسی به سود این مدعا در آثار مشهور سینوی، عدم طرح نظریه در اشارات و تنبیهات، بی توجهی شارحان آراء بوعلی به اصل نظریه، گزارش های ناقص اندک ناقدان ایده «ترادف»، خوانش کلامی از کلمات شیخ، و تقلیل نظریه وی به اتحاد مصداقی صفات، همگی عوامل مستند مهجوریت ایده سینوی در باب مفاهیم اوصاف الهی به شمار می آیند. اما نقدهای پررنگ صاحب أسفار بر ایده «ترادف» بستر مناسبی برای اطلاع اجمالی متأخران، از آن نظریه، فارغ از شناخت قائل آن فراهم ساخت. در این میان، احمد احسائی از ایده «ترادف» استقبال کرد و با تمهیدات بیشتری به تبیین دقیق تر آن نظریه و دفع انتقادات صدرایی همت گمارد. احسائی همچنین در جهت تطبیق ایده «ترادف» با آموزه های شیعی تلاش شایانی نمود، اما به دلیل مهجوریت مکتب فکری وی در محافل علمیِ رسمی و نیز برخی نقود تخریبی اندیشمندان متأخر بر آراء او، به فاصله اندکی، مجدداً ایده مزبور به دست فراموشی سپرده شد.
۴۸۲۳.

اتّحاد عاقل و معقول از دیدگاه ملاصدرا و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۷۶ تعداد دانلود : ۷۸۵
اتحاد عاقل و معقول تلاشی است در راستای تبیین نحوه رابطه علم با عالِم و کیفیت ادراک که به واسطه آن اشکالات معروف وجود ذهنی دفع می شوند. با قبول این نظریه اشکال جوهر و عرض بودن شئ واحد و صدق دو مقوله بر یک شئ که به قول حکیم سبزواری عقل ها را سرگردان کرده، مطرح نخواهد شد؛ مدعای ملاصدرا در نظریه اتّحاد این است که هر وجود معقولی، عاقل نیز هست، بلکه هر صورتی که در نفس ناطقه آدمی حاصل گردد، خواه معقول و خواه محسوس، با مدرک خود یکی است. اتحادی که ابن سینا بر ابطال آن برهان اقامه نموده است مربوط به دو موجودی است که قبل از اتحاد در عرض هم بالفعل موجود و متحصل باشند (و تغایر آن دو، حقیقی باشد نه تحلیلی عقلی). صدرا نیز چنین اتحادی را به همان دلیلی که ابن سینا بیان نموده است پذیرفتنی نمی داند. در اتحاد عاقل و معقول، در بحث از علمِ نفس به غیر، فلاسفه اختلاف دارند، در عین حال که همگی اتفاق دارند که هر موجودِ مجردِ قائم بذات، نسبت به خود، عقل و عاقل و معقول است. هیچ یک از حکمای اسلامی در علم مجرد به ذات خود، منکر اتحاد نیست، زیرا در این مورد، صورت ذهنی وجود ندارد تا صورت ذهنی، عارض بر نفس و نه عین آن باشد. آنچه مورد تردید بحث است مربوط به ادراک به غیر است. در حقیقت اینجا یک جوهر است که به اعتباری عاقل، به اعتباری عقل و به اعتباری دیگر معقول است. در واقع، اینجا وحدت است نه اتحاد.
۴۸۲۴.

تعلیلِ تفاوتِ اعتقاد به«وحی الهی»در اسلام و مسیحیت از منظر جامعه شناختی و تفاوت های کلامی ناشی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسلام وحی وحی غیرگزاره ای وحی گزاره ای مسیحیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۸ تعداد دانلود : ۴۹۱
در مقایسه دیدگاه اسلام و مسیحیت نسبت به وحی دو پرسش عمده امکان طرح دارد: پرسش اول اینکه دیدگاهِ متفاوتِ این دو سنت دینی نسبت به ماهیتِ وحی (با توجه به اینکه هر دو دین از ادیان وحیانی به شمار می روند) عمدتاً از کجا ناشی شده است؛ پرسش دیگر اینکه: این تفاوت، به چه تفاوت های کلامی دیگر و با چه سطحی از قوّتِ استدلال منجر شده است. پرسش اول در حوزه جامعه شناسی دین و پرسش دوم در حوزه فلسفه دین قرار می گیرد. پاسخ پرسش اول این است که چون پارادایم فرهنگی یونان در زمان پیدایش دین مسیح، پارادایم شرک و باور به خدایان انسان نما بوده است؛ متفکران صدر مسیحیت و به ویژه پولس (برای فهم پذیر کردن و مقبول جلوه دادن دین مسیح و به منظور توسعه و ترویج آن) متناسب با پارادایم فرهنگی غالب آن روز یونان، تفسیر جدیدی از ماهیت عیسی و دین مسیح ارائه کردند که تا امروز نیز ادامه دارد. پارادایم فرهنگی زمان پیدایش دین اسلام نیز مبتنی بر شرک و بت پرستی بود، اما عواملی چون پیروزی و تسلط اسلام در سرتاسر حجاز در کوتاه مدت، نزول قرآن به نحو تدریجی و در طول مدت 23سال، کتابتِ قرآن به عنوان یک مرجع نهایی و وجود امامان شیعه بعد از پیامبر، سبب شد تا پارادایم توحید و یکتاپرستی بدون هیچ گونه تغییری مقبولیت لازم را پیدا کند و به طور کامل جای پارادایم شرک و بت پرستی را بگیرد. پاسخ پرسش دوم این است که: این دو نگاه متفاوت به ماهیت وحی، سلسله ای از لوازم کلامیِ متفاوت نسبت به ماهیت ایمان، ماهیت پیامبری، ماهیت متون مقدس و کیفیت دستیابی به هدایت و رستگاری را به دنبال می آورد که به برخی از آنها اشاره شده است. اثبات این نتایج کلامی در مسیحیت به مراتب دشوارتر از اسلام و با تکلف بیشتری مواجه است.
۴۸۲۵.

جهان وطنی نوری به مثابه اتوپیای اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهان وطنی انسان سهروردی اشراق مشرق مغرب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴۰ تعداد دانلود : ۷۹۵
با توجه به جایگاه نور در حکمت اشراق این سوال پیش می آید که چرا سهروردی از یک سو نور را به جای وجود بر گزیده و از سوی دیگر از شرق و غرب جغرافیایی که در مورد وطن به کار می رود، استفاده می کند.  پاسخ اصلی نوشته حاضر اثبات جهان میهنی اشراقی از منظر سهروردی است. در این مجال با بررسی هستی شناسی نوری و به تبع آن معنای وطن از منظر حکمت اشراق به تحلیل جهان وطنی سهروردی می پردازدیم. با توجه به اینکه سهروردی از یک سو در هستی شناسی خود از نظام نوری استفاده  می کند و از سوی دیگر واژه هایی مرتبط با مقوله وطن مانند شرق و غرب را به کار می برد؛ هستی شناسی اش با مقوله وطن و به واسطه آن جهان وطنی پیوند می یابد. بر این اساس در اندیشه سهروردی نه تنها وطن همسان با هستی است بلکه باید گفت عین هستی به شمار می رود و پهنای وطن به گستره هستی امتداد می یابد. دراندیشه جهان وطنی سهروردی، چون انسان ها متعلق به یک حیقیقت نوری اند به لحاظ ذاتی میان آن ها اختلافی نیست و به یک اندازه دارای حرمت هستند بنابراین مبنا هیچ یک از اختلافات عرضی مانند رنگ و زبان و خاک و... حق ویژه ای را به گروهی خاص  نمی دهد و هیچ گروهی را بر دیگری برتر نمی کند.
۴۸۲۶.

Phenomenology of love: The Destructive and Constructive Nature of Love(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: love Phenomenology Emotion excellence of self-awareness Hafiz

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۲ تعداد دانلود : ۳۲۱
Love, this eminent humane experience, has been explored not only by writers and poets, but also by philosophers, psychologists and even experimental scientists. This paper aims to discuss a novel aspect in phenomenology of love, as the concept of destructive and constructive nature of love, which is to the best of our knowledge, presented for the first time. The fundamental idea of this paper was obtained from verses of Hafiz, then polished by theories of Robert Cloninger and several other thinkers in the field of human emotions. Many verses of Hafiz display love experience as a necessary step towards growth, in a way that could be evinced further by the development of the "self-aware psych" introduced by Cloninger. He introduces the "self-aware psych" as one of the three constituting domains of human mind and personality, the intuitive essence bringing integrity for personality. If self-aware psych flourishes by favorable growth and development, it would prepare the ground for creativity, wisdom and well-being, otherwise, personality disorders would be contingent. The destructive and constructive nature of love, towards development of self-awareness and mental growth, is further determined by re-explaining the proposed theory of "ego as a complex" by Carl Jung, the theory of "network of intentionality" by John Searle, and the theory of "emotional processing" by Edna Foa and Michael Kozak in this context.
۴۸۲۷.

بازخوانی نظریّه حدوث دهری میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حدوث زمانی حدوث ذاتی حدوث دهری زمان دهر سرمد عدم مقابل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۱ تعداد دانلود : ۵۰۷
میرداماد در مسأله حدوث و قدم عالم، دیدگاه حدوث دهری را ارائه کرده است. به اعتقاد وی اتّصاف به «قدمت» خاصّ هستی سرمدی حق تعالی است و وجود هر مخلوقی (اعمّ از مجرّد و مادّی) مسبوق به عدم دهری و متّصف به حدوث دهری است.مقصود میرداماد از «عدم دهری»، عدم مقابل واقعی و نفس الأمری است که بدون اتّصاف به هیچ گونه کمیّت و امتداد حقیقی یا وهمی و متوهّم بر هستی عالم تقدّم دارد و موجب تأخّر انفکاکی وجود ماسوی الله از وجود خالق متعال می گردد، نه عدم مقابل زمانی و نه عدم مرتبه نازل وجود که از فقدان و غیبت آن در مرتبه عالی وجود، مرتسم می شود و با ازلّیت بالغیر سازگار است؛ چه اینکه عدم دهری کاملاً مناقض با وجود لاحق است و با جعل وجود از ناحیه جاعل به طور کلّی رفع و طرد می گردد. میرداماد بر این باور است که هر چند خالق فیّاض در افاضه فیض وجود هیچ بخل و امساکی ندارد؛ امّا هیچ یک از مخلوقات مجرّد و مادّی به دلیل اتّصاف به «امکان ذاتی»
۴۸۲۸.

نقدهایی بر نظریه های معنا در فلسفه تحلیلی ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفسیر نظریه معنا نظریه ربط دلالت فرامتن قصد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۸ تعداد دانلود : ۴۷۰
قصدگرایی و ضد-قصدگرایی دو نظریه اصلی در فلسفه تفسیر ادبی هستند که هر یک موضع گیری مشخصی درباره نسبت قصد مؤلف با معنای اثر دارند. داشتن نظریه ای درباره چگونگی شکل گیری معنا از لوازم هر یک از این دو موضع فلسفی است. آنها باید به این پرسش پاسخ دهند که معنای یک قطعه ادبی چگونه قوام می یابد؟ برای یافتن پاسخ درست، تمرکز بر فلسفه زبان و نظریات معنا مفید خواهد بود. بعضی از رقبای قصدگرایان، از جمله ضد-قصدگرایان، اغلب مجبور شده اند تا تفسیر ادبی را از تفسیرهای معمول در زندگی روزمره جدا کنند، اما نتوانسته اند چرایی این جدایی را توجیه کنند. در نقطه مقابل، پاسخ قصدگرایان نیز، که مبتنی بر نظریه معنای گرایس بوده، قانع کننده نیست؛ نظریه معنای ایشان فقط قسمتی از معناهای موجود در متن را پوشش می دهد. در این مقاله پاسخ دو تن از قصدگرایان میانه رو معاصر، رابرت استکر و پیسلی لوینگستون به این پرسش نقد میشود. در انتها، نگارنده نظریه ربط را به عنوان نظریه ای جایگزین برای توضیح معنای آثار ادبی پیش می نهند و نتایج این جایگزینی را تبیین می کند. نگارنده نتیجه می گیرد که نظریه ربط امتیازاتی بر نظریه گرایسی معنا دارد که استفاده از آن را در بحث از تفسیر ادبی موجه می سازد.
۴۸۲۹.

نحوه علم الهی به وجود منبسط و سایر موجودات از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الواحد اصالت وجود وجود منبسط علامه طباطبایی صدور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۴ تعداد دانلود : ۶۰۵
مساله وجود منبسط از مهم ترین موضوعاتی است که  فلاسفه اسلامی  در تبیین نظام هستی شناسی خود به آن توجه ویژه ای داشته اند. ملاصدرا در پرتو  اصول حکمت متعالیه مانند اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و اختصاص جعل به وجود و همینطور تقسیم وجود به رابط و مستقل، توانست تفسیری جدید از این مساله ارائه دهد. بر این اساس واحد صادر شده -که همان وجود منبسط امکانی است- واحدی بلا ماهیت است و از این رو نحوه علم الهی به وجود منبسط تبیین درستی خواهد داشت. از سوی دیگر، با توجه به اینکه از نظر ملاصدرا ماهیات در وجودات رابط به تبع وجود موجود است، علم الهی به ماهیات موجودات به تبع وجود آنها وبالعرض خواهد بود. این مقاله سعی دارد با نشان دان اشکالات دیدگاه ملاصدرا، با طرح مبانی علامه طباطبایی نشان دهد که ایشان با علم به این مشکل، با ارائه دیدگاهی جدید به حل این مساله و تبیین  علم خداوند به موجودات مقید نائل آمده است. در این دیدگاه ماهیات شأن معرفت شناختی داشته و متعلق معرفت بشرای ا ند نه علم الهی و بنابراین علم الهی به وجودات مقید تعلق می گیرد و ماهیت جنبه ذهنی و مفهومی برای بشر خواهد داشت.
۴۸۳۰.

ابتنای ایمان دینی بر معرفت عقلی از منظر غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ایمان غزالی ایمان گرایی ابتناء ایمان بر دلیل استدلال عقلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۳۶۲
نحوه رابطه ایمان با دلیل عقلی از مسائل مهم فلسفه دین است. غزالی به منزله منتقد جدی فلسفه و کلام، از سویی علم کلام را حرام و عموم مردم را از ورود به این علم نهی می کند و از سوی دیگر انتقادات جدی بر کسانی دارد که سعی دارند ایمان دینی را بر پایه های دلایل کلامی و عقلی استوار کنند. وی ایمان مبتنی بر دلیل عقلی را در معرض شبهات و به همین دلیل زوال پذیر و ایمان عوام را راسخ تر از ایمان مبتنی بر دلایل عقلی می داند. غزالی معتقد است ایمان عموم مسلمین صدر اسلام نیز ایمان تقلیدی بوده است که با عبادت و قرائت قرآن تقویت شده است. مخالفت غزالی با کاربست روش عقلی در ایمان، تا حدی است که بسیاری وی را ایمان گرای مسلمان دانسته اند. در این مقاله ابتدا دیدگاه غزالی شرح و سپس به مهمترین کاستی های نظریه وی در باب ایمان اشاره شده است. تفسیر غزالی از ایمان، زمینه ساز نسبیت گرایی و کثرت گرایی در دین است. وی به رابطه ایمان و تصدیق نظری بی توجه بوده و گزارشی ناقص از سیره پیامبر(ص) را ملاک قرار داده است.
۴۸۳۱.

محمول وجود در منطق فرگه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راسل کواین فرگه محمول وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۲۸۱
یکی از مقدماتی ترین مطالبی که در هر کتاب آموزشیِ منطقِ فرگه ای در بحث منطق محمولات به چشم می خورد، این است که «وجود داشتن» نمی تواند در هیچ گزاره ای محمول واقع شود؛ بلکه جایگاه «وجودْ» سور گزاره ی جزئی است. هدف من در این مقاله این است که نشان دهم بنیان گذاران منطق فرگه ای چه دیدی به ساختار گزاره داشتند و چرا وجود در این ساختار نمی تواند محمول واقع شود. سپس تبیین و راه حل این منطق دانان از گزاره های وجودی را بیان می کنم؛ و در پی آن، اشکالات و نارسایی های تحلیل ارائه شده را بررسی خواهم کرد. بسیاری از فیلسوفان تحلیلی، چون مور (Moore, 1936)، نیل (Kneale, 1936)، ویزدم (Wisdom, 1931)، اِیِر (Ayer, 1947) و دیگران، بیش تر در بحث های مربوط به برهان وجودی برای اثبات خدا، به محمول نبودن وجود اشاره کرده اند. اما من در این مقاله تنها به فرگه، راسل، و کواین خواهم پرداخت. آرای فیلسوفان نامبرده با اندکی مسامحه ذیل رای این سه می گنجد.
۴۸۳۲.

بدن زیسته مرلو پونتی و جایگاه بدن در فلسفه تَرا بشریت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تَرا بشریت مرلو - پونتی بدن تکنولوژی ادراک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۴ تعداد دانلود : ۴۵۱
مرلو پونتی فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی به دنبال نظریات پدیدارشناسان پیش از خود در باب ادراک آدمی، زیست کردن و بودن در جهان را مهم ترین راه ادراک انسان دانست. مرلو پونتی با استفاده از اصطلاح «بدن- زیسته» از درهم تنیدگی بدن انسان و جهان پیرامون سخن گفت. یکی از نظریه های فلسفی که می تواند رگه هایی از نظریات مرلو پونتی را در آن جست و جو کرد، فلسفه «تَرا بشری» است. مقاله حاضر به بیان این موضوع می پردازد که فلسفه ترابشری از طریق شناخت انسان و ترکیب آن با تکنولوژی، تصویری از آینده انسان مطرح می کند که در علم، جامعه شناسی ، روانشناسی، هنر و فلسفه تأثیرگذار است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به بررسی نظریه های مرلو پونتی در باب التفات بدنی و بَدَنمند بودن معرفت انسان پرداخته می شود، و به این پرسش ها پاسخ داده می شود که بدن انسان، در فلسفه ترابشری چه جایگاهی دارد و آینده بشری با وجود ترکیب انسان و ربات چگونه خواهد بود. در پایان، نتیجه مشخص می کند که وقتی هوش مصنوعی تجسدیافته (انسان-ربات) بتواند از طریق بدن به معرفتی - مشابه آنچه مرلو پونتی گفته است - دست یابد، تصویر جدیدی از انسان و آینده اش ارائه خواهد کرد.
۴۸۳۳.

مفهوم قدرت از دیدگاه نیچه

کلیدواژه‌ها: نیچه ارادة معطوف به قدرت مفهوم قدرت اصالت اراده نسبیت ارزش های اخلاقی حقیقت و مرگ خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۵۷ تعداد دانلود : ۹۲۳۰
فردریش نیچه، از اندیشمندان برجستة آلمانی است که متأثر از فیلسوف بدبین هم وطنش، آرتور شوپنهاور، کوشید با تأکید بر ارادة آدمی رویکردی نو به عالم و آدم افکند. او اراده آدمی را، اراده ای معطوف به قدرت می داند. لذا بر محور آن، ساختار هستی شناسی او پی ریزی می گردد؛ بدین معنا که نیچه تمام مفاهیم ارزشی همچون اخلاق، حقیقت و... را متناسب با ارادة معطوف به قدرت در آدمی درک می کند. بر این اساس، نگاهی نسبیّت انگارانه را در پیش می گیرد. نیچه بر آن است که اخلاق سنّتی را فرومایگانی که از شکوفا کردن ارادة معطوف به قدرت خویش ناتوان بودند، بازآفرینی کردند تا ارادة دیگران را بدین وسیله به مهار قدرت خویش درآورند. لذا سخت به مسیحیت، که وارث ارزش های اخلاقی است، می تازد و آن را مایة ننگ بشر غربی برمی شمارد. از این رو، نیچه تنها حقیقت مطلق را ارادة معطوف به قدرت می داند که چون این گونه اراده ها، گوناگون اند و تأویل های آن ها نیز فراوان است، لذا حقیقت ها نیز فراوان خواهند بود. پس، جهان از نگاه او، معنا و ارزش ذاتی ندارد و ارزش ها، به تأویل های آدمیان از ارادة قدرت شان وابسته است. از آنجا که اصل بنیادین در سراسر فلسفه نیچه " اراده معطوف به قدرت" است، در این نوشتار نخست به تبیین ابعاد مختلف این اصل می پردازیم و سپس رویکرد وی را به ارزش های اخلاقی در پرتو آن بررسی می کنیم.
۴۸۳۴.

سقوط و ظهور استعاره: سیر تاریخی استعاره در فلسفه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعاره ارسطو دیدگاه کلاسیک نیچه دیویدسن کاسیرر هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۲۰۲
غالباً استعاره را به شعر و خطابه مربوط می دانند. ارسطو اولین فیلسوفی است که به مطالعه استعاره می پردازد. وی در فن شعر استعاره را تشبیه محذوف تعریف می کند و در فن خطابه، استعاره را مبتنی بر تناسبی چهار مولفه ای می داند. پس از ارسطو و تا اواخر قرن نوزدهم همه فیلسوفان به این دو تعریف ارسطو وفادار بوده اند و همه بر این استعاره محتوای شناختی ندارد وفادار بوده اند. با شروع قرن بیستم این فضا دگرگون شد. فیلسوفان تحلیلی نشان دادند که اولاً تحلیل ارسطو نمی تواند تعریفی قانع کننده باشد زیرا معنای استعاره و معنای تشبیه در منتها درجه ی تفاوت هستند تا جایی که هر نوع بازگویی استعاره بر مبنای تشبیه محکوم به شکست است؛و نیز، برخلاف تصور استعاره حاوی بار شناختی فراوانی است. فیلسوفان قاره ای اعتراضشان به این است که استعاره جوهره و مبنای زبان است در حالی که تحلیل کلاسیک مبتنی بر این است که استعاره انحرافی از زبان است. زیرا چنانکه نیچه نشان می دهد کلمات، ذات اشیاء را فراچنگ نمی آورند بلکه صرفاً به آن اشاره می کنند، بنابراین همه ی واژگان زبان در اصل استعاره هایی هستند که استعاره بودنشان فراموش شده است. دلیل اصلی طرد استعاره از فلسفه این گمان فیلسوفان است که زبان فلسفی باید شبیه زبان علمی و دور زینت و آرایه باشد. در این نوشته نشان داده می شود که این گمانی غیرضروری است و در واقع امکان پذیر نیست. چراکه تحمیل قواعد علمی بر فلسفه منجر به تضعیف آن می شود. همچنین، طرد استعاره از فلسفه سبب تهی کردن فلسفه از جنبه های ضروری مانند معنویت آن می شود.
۴۸۳۵.

مسئله علی الاطلاقیّتِ «مُطلقِ برابرایستا": ملاحظه ای درباره "ایده نوعی منطقِ استعلایی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق استعلایی علی الاطلاقیّت هستی شناسی نقد عقل محض

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۵۲۵
در این نوشتار خواهم کوشید تا کُلیّتِ یک دیدگاه درباره "مفهومِ نوعی مُطلقِ برابرایستا" در نقد عقلِ محض را پیش گذارم. در این راستا، به مفصل بندیِ مقاله ای با عنوانِ علی الاطلاقیّتِ منطقِ استعلایی به نزد کانت مشخّصاً از این جهت خواهم پرداخت که مقاله پیش گفته این دیدگاه را به نحوی متکافو و پی گیرانه طرح کرده است؛ در ضمنِ این مفصل بندی، ملاحظه ای را نیز درباره این کُلیّت به میان خواهم آورد. تعیُّنِ اصلیِ کُلیّتِ این دیدگاه عبارت است از تمرکز بر تعیینِ جایگاهِ «منطقِ استعلایی» به عنوانِ (1) نوعی منطقِ ضرورتاً «غیرصوری» که بااین همه، (2) هم چنان «کُلّی» یا هم چنان علی الاطلاق است. این گونه، «منطقِ استعلایی» می تواند به مثابه نوعی «هستی شناسیِ کُلّیِ» استعلایی به میان بیاید که موضوع اش عبارت است از «"مفهومِ مُطلقِ برابرایستا"». مهمّ این که بر اساسِ این دیدگاه «منطقِ استعلایی» برای احراز این دو شرط باید از هرگونه نسبتِ ذاتی با مرتبه "حسیّاتِ استعلایی" و "مُطلقِ شهود" تجرید شود. راهنمای این تجرید این قاعده است که «منطقِ استعلایی در معنای دقیقِ کلمه» فقط می تواند در مرتبه "مُطلقِ عقل" احراز شود و هرگونه رجوع به مرتبه نقد "مُطلقِ عقل" پیشاپیش «منطقِ استعلایی» را از کار می اندازد. خواهم کوشید تا ذیلِ یک ملاحظه از این بحث کنم که این دیدگاه، با حذفِ مرتبه "نقد عقلِ محض" از «منطقِ استعلایی»، تاچه اندازه به "ایده نوعی منطقِ استعلایی" پای بند می ماند.
۴۸۳۶.

« مشاهده» کلینیکی به مثابه عملی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشاهده زیست سیاست سیاست سلامت پزشکی رده بندی قدرت تاریخ کلینیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۶ تعداد دانلود : ۵۸۸
است. فیلسوفان تحلیلی « مشاهده » یکی از مباحث مهم و مناقشه برانگیز فلسفه علم عمل علم از منظرهای گوناگون این موضوع را مورد بررسی قرار دادهاند. آنان نشان داده اند آنچه که در امور طبیعی مشاهده می شود متاثر از اهداف و تجرب ههای پیشین مشاهد هگر م یباشد از این رو مشاهده متاثر از عوامل معرف تشناختی، معناشناختی، روانشناختی یا جامعه شناختی است. اما مشاهده تنها مورد توجه فیلسوفات تحلیلی نبوده است بلکه فیلسوفان قاره ای نیز بدان پرداخت هاند. یکی از این فیلسوفان میشل فوکو می باشد که در کتاب تولد کلینیک به چگونگی اُبژه مشاهد هشدن بدن انسان در پزشکی می پردازد. او نشان می دهد که علاوه بر عوامل تاثی رگذار بر مشاهده که توسط فیلسوفان تحلیلی بیان شده اند باید به این نکته توجه کرد که مشاهده اساسا فعلی سیاسی است. هدف این مقاله نشان دادن این وجه سیاسی برای مشاهده است. بدی نمنظور از آرای فوکو درای نباره استفاده می کنیم. گرچه فوکو در آثار گوناگون خود به این موضوع اشاره کرده است اما م ی توان گفت که مشاهده موضوع محوری در کتاب تولد کلینیک است. از ای ن رو با بررسی این مورد می کوشیم تا نشان دهیم که منظور از سیاسی بودن عمل مشاهده چیست . بدین گونه سعی م یکنیم تا نشان دهیم که فیلسوفان علم در بررسی های خود درباره مشاهده باید وجه سیاسی آ نرا نیز در نظر بگیرند.
۴۸۳۷.

نگاه وجودى صدرالمتألهین به «کلیات خمس»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صدرالمتألهین منطق وجودى جنس فصل ماده صورت ترکیب اتحادى

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۳
منطق ارسطویى سینوى با غفلت از وجود و بر پایه نگاه ماهوى به واقعیت خارجى بنا شده است. نگاه متفاوت صدرالمتألهین به واقعیت خارجى و نحوه آگاهى انسان از آن، موجب تغییر بنیان هاى منطق ماهوى مى شود. صدرالمتألهین در آثار منطقى خود به ارائه نظام مند منطق وجودى خود نپرداخته، اما در آثار فلسفى خود به نحو پراکنده برخى از مطالب منطق وجودى را ارائه کرده است. در دیدگاه صدرالمتألهین وجود، فصل یا صورت اخیر تأمین کننده جهت اتحاد بین نوع، فصل اخیر و دیگر جنس ها و فصل هاى پیشین است؛ برخلاف دیدگاه جمهور که ترکیب انضمامى ماده و صورت، تنها وحدت اعتبارى ماهیت را افاده مى کند و نمى تواند توجیه گر جهت اتحاد در حمل کلیات ذاتى بر یکدیگر باشد. در دیدگاه مشهور ماده و صورت واقعیت خارجى و از معقولات اولى به شمار مى آیند، اما جنس و فصل صرفا لحاظ ذهنى و از معقولات ثانى منطقى هستند؛ ولى در نگاه وجودى صدرالمتألهین آنچه واقعیت دارد و در خارج محقق است، وجود فصل است که به دنبال آن نوع، جنس، فصل هاى پیشین و امور عرضى به همان وجود موجودند. ازاین رو جنس و فصل و نوع، صرفا لحاظ ذهنى و از معقولات ثانى منطقى به شمار نمى آید. صدرالمتألهین اعتبارات لابشرطى در کلیات خمس را از احکام خارجى ماهیت مى داند و آن را به وجود و احکام وجود ارجاع مى دهد. همچنین در نگاه وجودى او، سنخ صورت و فصل اخیر از سنخ ماهیات نوع و جنسى کاملاً جداست و این دو داخل در ذات ماهیت نیستند.
۴۸۳۸.

کارویژه های نظام سیاسی اسلام در اندیشه سیاسی علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کارویژه های نظام سیاسی رهبری و مرکز تصمیم گیری دامنه و قلمرو قدرت جریان قدرت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۴ تعداد دانلود : ۴۵۳
کارکرد نظام سیاسی از منظر علامه طباطبایی در سه محور نهاد رهبری و مرکز تصمیم گیری نظام سیاسی، سپس دامنه و قلمرو قدرت در بخش حوزه عمومی و خصوصی و سرانجام شیوه و جهت جریان قدرت در نظام سیاسی مورد بررسی قرار می گیرد. در محور اول نقش رهبری و مرکز تصمیم گیری است که از نظر علامه حاکم و رهبر جامعه در امور داخلی و خارجی نظام سیاسی تصمیم گیرنده نهایی است؛ ولی شور و مشورت با مردم قبل از تصمیم گیری جنبه الزام آوری دارد. محور دوم دامنه و قلمرو قدرت است که در دولت اسلامی فقط محدود به حوزه عمومی است و محور سوم شیوه و نوع جریان قدرت در نظام سیاسی است که از پایین به بالاست؛ یعنی نقش مردمی و حضور آنان در قدرت محسوس است. هر سه این امور اساسی در اندیشه سیاسی علامه طباطبایی مطرح و نظریه ایشان در مورد کارویژه های نظام سیاسی اسلام، تحلیل و تبیین خواهد شد.
۴۸۳۹.

کاستی های تبیین طبیعی انگارانه شناخت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طبیعی انگاری اخلاقی شناخت اخلاقی کیفیتهای طبیعی کیفیتهای اخلاقی توجیه تجربی زنجیره ی استنباطی تبیینهای اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۴۵۴
طبیعی انگاری قسم مهمی از تحویل گرایی اخلاقی است و عبارت است از قول به این که همه ی کیفیتهای ارزشی قابل فروکاستن به کیفیتهای طبیعی هستند و به عبارت ساده تر «همان کیفیتهای طبیعی هستند».چنین دیدگاه هستی شناسانه ای، سوی شناخت شناسانه نیز دارد مبنی بر این که باورهای اخلاقی ما قابل توجیه تجربی هستند و با این نحو توجیه، شناخت اخلاقی هم سنگ شناخت علمی است. این مقاله، وفا به وعده ای است که در ... کردیم. در مقاله ی پیش رو به این نتیجه رسیده ایم که (الف) تبیین مشاهده بودن باورهای اخلاقی خاص بر اساس «زنجیره ی استنباطی»، ناموفق است؛ زیرا اولاً نمی تواند توضیح دهد که در وهله ی اول باور ما به کیفیتهای اخلاقی به تمایز از کیفیتهای طبیعی چگونه موجه است و ثانیاً این تالی فاسد دارد که در همانی های علمی کیفیتهای پایه را به صرف شناخت کیفیتهای متکی می شناسیم. (ب) «تبیینهای اخلاقی امور واقع نااخلاقی» نیز نمی تواند توجیه تجربی باورهای اخلاقی را به سرانجام برساند: هرچند براساس موضع طبیعی انگار، می توان تبیین گری امور واقع طبیعی را به امور واقع اخلاقی نیز نسبت داد، اما این فایده ی شناختی ندارد؛ برای این که فایده ی شناختی داشته باشد باید امر واقع قابل مشاهده ای را تبیین کند که فرض طبیعی پایه تبیین نمی کند. در نتیجه فرضهای اخلاقی کمکی به تبیین نمی کنند و توجیه آنها از طریق استنباط تبیینی ناممکن است.
۴۸۴۰.

بررسی تبیین تکاملی ماهیت انسان و مقایسه آن با نظریه فطرت در جهان بینی دینی (با تأکید بر انسان به عنوان موجودی اخلاقی)(مقاله پژوهشی حوزه)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۳ تعداد دانلود : ۵۸۰
زیست شناسی تکاملی و هم سو با آن، روان شناسی تکاملی، طیبعت انسانی را به عنوان چیزی که تکامل می یابد و نه ماهیتی ثابت و غیرقابل تغییر در نظر می گیرد. همان طور که کل طبیعت زیستی همیشه در معرض جریان های تکاملی است، طبیعت انسان نیز به عنوان جزیی از کل، تحت تأثیر تکامل قرار می گیرد. از طرفی در جهان بینی دینی، فطرت، سرشت ویژه و آفرینش خاص انسان است که غیر از طبیعت-که در همه موجودات جامد یا نباتی و بدون روح حیوانی یافت می شود- و متمایز از «غریزه» -که در حیوانات و در بُعد حیوانی انسان وجود دارد- می باشد. در جهان بینی دینی، فطرت، موهبتی است که از سوی خداوند به انسان عطا شده است تا او را به سوی کمال هدایت نماید. در این نوشتار تبیین زیستی از سرشت انسان با تأکید بر حس اخلاقی و تقریر دینی از فطرت (به عنوان خمیرمایه بنیادین ماهیت انسان و وجه تمایز او از سایر جانداران) مورد بحث قرار می گیرد و در نهایت نتیجه خواهیم گرفت که در تعریفِ مفهوم فطرت، می توان معنای موسعی را در نظر گرفت که هم موجودیت و سرشت خاص انسانی را در تمایز با سایر موجودات تبیین کند و هم با تبیینات زیستی از تکامل انسان هم خوانی داشته باشد. در این تعریف باید فطرت در نگرش دینی را معادل عقلانیت در نگرش زیستی در نظر بگیریم که در هردو نگرش با رشد و شکوفایی آن در گونه انسان، او را به سوی دین و اخلاق سوق می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان