فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۶۱ تا ۴٬۵۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پس از آنکه فیلسوفانى مانند لاک، بارکلى و هیوم نقایص ساختمان معرفتى دکارتى را کشف کردند و لوازم شکاکانه نهفته در آن را آشکار ساختند، ناامیدى از دستیابى به معرفت، فضاى فلسفى قرن هجدهم را آکنده بود. نخستین کسى که به صورت نظام مند به مقابله با شکاکیت مدرن برخاست، توماس رید بود. او با تکیه بر اصول اولیه فهم عرفى به چالش در نظریه پندارها که شکاکان آن را مسلم فرض کرده بودند پرداخت و آن را منافر با فهم عرفى معرفى کرد. در این نوشتار مى کوشیم با استفاده از کتب رید و مکتوباتى که درباره اندیشه هاى وى نوشته شده است، اشکالات رید علیه نظریه پندارها و نظریه جایگزین او در باب ادراک را شرح دهیم. همچنین استدلال هاى او در برابر زیاده خواهى هاى شکاکان را که عبارت اند از استدلال بر اساس عجز، لزوم احتیاط و سابقه، و برهان مانعه الخلو او در باب ناچارى از اعتماد بر قواى باورساز طرح و تبیین خواهیم کرد. در پایان به روش شناسى دلیل از دیدگاه رید مى پردازیم و در بخش نتیجه خواهیم گفت ما چاره اى جز اعتماد بر قواى باورساز نداریم.
فلسفه سیاسی کارل بارت در تقابل با برخی از آرای کلامی کلیسای لوتری آلمان در قرن بیستم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارل بارث به عنوان متکلمی آکادمیک و کشیشی موعظه گر، از هر دو جنبه مورد نظر و توجه اندیشمندان و الهی دانان مسیحی و به ویژه کسانی است که بر روی الاهیات قرن نوزدهم و بیستم آلمان کار می کنند. در بحث از نقش منفی کلیسای آلمان باید این نکته را مد نظر داشت که او به عنوان کشیشی موعظه گر به طور مستقیم با مسائل اجتماعی سر و کار داشته و به مسائل الاهیاتی تنها به شکل انتزاعی و آکادمیک نظر نکرده است. بر همین پایه، وی توانسته است اندیشه های الاهیاتی خود را به شکلی کاربردی در اجتماع مطرح سازد. از این رو همواره باید این موضوع در ذهن پژوهشگر باشد که کارل بارث به دنبال پیدا کردن راهی برای عملی ساختن کلام خداوند از سوی کلیسا در سطح جامعه است و تنها به طرح موضوع از نقطه نظرکلامی آکادمیک صرف بسنده نمی کند از این رو وی کلیسای قرن نوزده و بیست آلمان را برای جانبداری از جنگ و خدشه دار نمودن ارتباط میان خدا و انسان به چالش می کشد . در این نوشتار به دیدگاه بارث از کلیسای آلمان قرن نوزده و بیست و نیز نظرات وی نسبت به رسالت حقیقی کلیسا پرداخته شده است .
گذر از وحدت تشکیکی به تشکیک وحدت و ربط ذات الهی به احدیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
37 - 54
حوزههای تخصصی:
تبیین کثرت و ارتباط آن با وحدت از کهن ترین مسائل عرفان و فلسفه است. مشائیان در ربط کثرت به وحدت از قاعده الواحد و سلسله طولی علل، مدد گرفته اند. عرفا کثرت را با تشکیک در مظاهر و با ارجاع به واحدیت توضیح داده اند. حکمت متعالیه در دیدگاه نهایی خود با گذر از تشکیک خاصی و پذیرش تشکیک اخص به تبیین عرفانی در ربط کثرت به وحدت پرداخته است. به نظر می رسد تشکیک خاص و اخص در اتصال نهایی کثرت به وحدت توفیق کامل نیافته است. در این مقاله با روش تحلیلی نشان داده ایم که می توان با تصویر نحوه دیگری از تشکیک که با وجوب وجود منافی نبوده بلکه مؤکد وجوب و وحدت است، تبیینی از ارتباط احدیت با ذات الهی ارائه نمود. در این نگاه اساساً تشکیک از وجود به وحدت منتقل شده و برای وحدت قابلیتی لحاظ شده که نوعی تشکیک در ظهور وبطون را پذیراست، می توان آن را در عالم وجوبی فرض نمود و منشأ کثرت اندماجی در احدیت تلقی کرد. این نظریه، قابل جمع با دیدگاه حکما و صدرا و عرفا را بوده و تبیینی نو از این مسأله به شمار می آید.
ریاضیات، هستی شناسیِ نیستی (نقدی بر هستی شناسی آلن بدیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی، به تبیین گونه ای هستی شناسی مبتنی بر مفهوم نیستی پرداخته است، چارچوبی هستی شناسانه موسوم به هستی شناسی تفریقی که از کثرتی محض سخن می گوید. داعیه بنیادین این قسم هستی شناسی را تز«ریاضیات هستی شناسی است»، تشکیل می دهد که به باور بدیو تنها از طریق نظریه مجموعه ها قابل تبیین است. او می کوشد تا به یاری ریاضیات، مفهوم واحد را به طور کامل از هستی شناسی کنار گذارد. در این مقاله پس از معرفی عناصر کلیدی هستی شناسی تفریقی و بررسی اجمالی ارتباط اصول موضوعه نظریه مجموعه ها با نیستی، هستی شناسی مبتنی بر نیستی وکثرت محض مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
برساخت فانتزی و تحلیل سوژه ی هیستریک درگفتمان فیسبوک با تاکید بر ابژه ی نگاه خیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور تحلیل ارتباط گران فیسبوک همچون سوژه های لکانی انجام گرفته است. سوژه ی لکانی نه "فرد" است و نه "سوژه ی آگاه" در فلسفه مدرن غرب. تبیین روان کاوانه ی سوژه ی خط خورده لکانی، شرح و تحلیل ابژه ی نگاه خیره را در برساخت فانتزی و سوژه ی هیستریک امکان پذیر می کند. این تحقیق با بهره مندی از رویکرد پساساختارگرا و روان کاوی لکانی، در صدد پاسخ به دو پرسش است: ۱- چگونه ابژه ی نگاه خیره (ابژه a) فیسبوک را عرصه ی فانتزی می کند؟ ۲- چگونه گفتمان فیسبوک سوژه های هیستریک برمی سازد؟ در این تحقیق، کاربران فیسبوک چون سوژه هایی که در عرصه ی رانه ی دیداری با یاری امر تصویری برای پر کردن حفره ی تروماتیک تا بالاترین حد فانتزی، تعاملات خود را گسترش می دهند، تحلیل می گردند. با بازسازی هویت مندی کاذب سوژه ها در پیش زمینه ای نامرئی و کامیابی تنزل یافته از احاطه شدن توسط تصاویر منجمد، گفتمان فیسبوک در برساخت سوژه های هیستریک در گسترش رسوخ ایدئولوژی سرمایه داری، تحلیل پذیر و تولید حاصل از گفتمان فیسبوک همچون ابژه ی نگاه خیره، تبیین پذیر می گردد.
ریزوم- شبکه بررسی تطبیقی هستی شناسی ژیل دلوز و برنو لاتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژیل دلوز و برنو لاتور از یک هستی شناسی ساختارگریز دفاع می کنند که در آن ماشین های میل گر یا کنشگران سازندگان اصلی هستند. آن ها سیلان و صیرورت هستی را با اتصالات و پیوندهای ریزوماتیک و شبکه ای این ماشین ها یا کنشگران می فهمند. در نتیجه، هستی شناسی آن ها یک هستی شناسی ذات گریزانه، پویشی و نسبت گرایانه، و هستومند های این هستی شناسی، چندرگه و چندگانه خواهند بود که نه می توان آن ها را در قلمروهای خالص و متقابل جای داد و نه می توان پیوند های متکثر، غنی، و پیچیدة آن ها را به یک سری اصول، مفهوم یا ایدة اصیل، اولیه یا متعالی فروکاست.
«ستم گری اکثریت» و «زورگویی عرف» در «دموکراسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پیِ نشان دادن این نکته است که «دموکراسی» لزوماً «آزادی» و «حقوق بشر» را تضمین نمی کند و علل پیدایش این ناسازگاری و راه کارهای سازگار کردن آنها را در آرای جِیمز مَدیسن، اَلِکسی دو تُکویل و جان استوارت میل واکاوی می کند. «پدران بنیان گذار آمریکا» و «نویسندگان مقالات فدرالیست » به احتمال پیدایش این ناسازگاری پی برده و با پیروی از لاک و مُنتِسکیو مجموعه ای از «ابزارهای قانونی» را برای پاس داری از «آزادی» و «حقوق بشر» پیش نهاد کرده بودند. باوجوداین، این مقاله با تفکیک «علل اجتماعی و فرهنگی» از «علل سیاسی و قانونی»، به کارگیریِ «ابزارهای قانونی» صرف را برای حل این مشکل راه گشا نمی داند و با بهره گیری از مشاهدات و استدلال های تکویل در دموکراسی در آمریکا ، تمایز او میان «زورگویی ملایم» و «ستم گری اکثریت» و نیز مفهوم «توافق همگانی» در جعل رضایت نوآم چامسکی و اِدوارد اِس. هِرمن، گونه های محتمل «ستم گری» و «زورگویی» در یک نظام دموکراتیک، تأثیر «زورگویی ملایم» بر «خودسانسوری»، «فشارهای سیاسی و اجتماعی بر دگراندیشان» و ناکارآمدی «ابزارهای قانونی» صرف را در حل این مشکلات واکاوی می کند. در پایان، بسط نظریه «زورگویی ملایم» در نظریه «زورگویی عرف» میل و راه کارهای نظری و عملی او برای حل این مشکل واکاوی می شوند.
ضرورت گذارهای روح در پدیدارشناسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
103 - 124
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ادعای هگل مبنی بر ضرورت گذارهای روح در مواقف پدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است تا معنای مورد نظر وی از ضرورت این گذارها مورد پژوهش قرار گیرد. برای این منظور نخست به اجمال معانی مختلف ضرورت بیان شده و سپس به بررسی این مطلب پرداخته شده که ضرورت مورد التفات هگل کدامیک از انواع این ضرورت ها بوده است. به همین جهت نظر مک تاگارت، هولگیت، فیندلی، لاور و کوفمان در این زمینه ذکر گردیده است و سپس بر اساس دریافت های بدست آمده از این آثار و توجه به ریشه ی انتقادهای هگل به کارهای فلسفی فیلسوفان پیشین، رهیافتی پیشنهاد شده است که به نحوی دربرگیرنده ی تفاسیر مورد بررسی در این مقاله است. بر اساس این رهیافت ضرورت گذارهای روح در پدیدارشناسی، ناشی از شیوه ی نوینی است که هگل قصد دارد برای پژوهش فلسفی در افکند؛ بر این اساس وی سعی می کند میان دو شیوه ی روشن اندیشانه و رومانتیسم مآبانه گام بر دارد و در عین حال به جانب هیچ یک نلغزد.
مسئله شر در الهیات پویشی و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
589 - 607
حوزههای تخصصی:
بیشتر مباحثی که در اندیشه های فلسفی و کلامی غرب، درباره مسئله شر مطرح شده اند، به جنبه نظری آن، (آن گونه که در ساختار کتاب مقدس بیان شده است) توجه داشته اند. این مباحث اغلب با اشاره به منطقی بودن مسئله مذکور، ناسازگاری قدرت و علم مطلق خدا و رحمت واسعه او، وجود انواع مختلف شر در عالم را چالشی جدی پیش روی مؤمنان دانسته اند. الهیات پویشی به عنوان جنبش نوینی در مباحث کلامی - فلسفی با بهره گیری از دیدگاه های فلسفی وایتهد و پیروان او در مکتبشیکاگو، با ارائه تبیین و توصیف یکسره متفاوتی از تبیین سنتیِ مطرح در ادیان، به نوعی با تغییر دادن یا پاک کردن صورت مسئله مورد بحث، سعی در یافتن راه حلی برای پاسخگویی به مسئله شر داشته است. انکار قدرت مطلق خداوند و علم او به آینده، ارائه تفسیر متفاوتی درباره ارتباط میان خدا و جهان و نیز تفکیک شر ظاهری از شر واقعی، از مهم ترین مبانی الهیات پویشی در مواجهه با مسئله شر محسوب می شود. در جستار حاضر، برآنیم تا با تکیه بر آرای فلسفی و کلامی ملاصدرا، به ویژه اصالت وجود، تشکیک وجود، عدمی و نسبی بودن شر، رویکرد الهیات پویشی در مواجهه با مسئله شر را نقد و بررسی کنیم.
نحوه تحقق مفاهیم فلسفی در فلسفه مشاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر اغلب شاهد قرائت هایی صدرایی و یا نوصدرایی از دیدگاه مشائیان در مسئلة نحوة تحقق مفاهیم فلسفی هستیم؛ قرائتی که بر اساس مبانی فلسفی مشاء و آثار برجای مانده از آنها و نیز قرائت برجسته ترین شارحان و منتقدان فلسفة مشاء، از جمله صدرالمتألهین، مردود است و قابل دفاع نیست. امروزه اغلب این دیدگاه به مشائیان نسبت داده می شود که این جماعت مفاهیم فلسفی را به نحو عرض تحلیلی و متحد با معروض، در خارج موجود می دانند؛ لکن مراجعه به آثار برجای مانده از فیلسوفان مشاء، ما را به یک سلسله مبانی در فلسفه مشاء می رساند که طبق آن مبانی، اساساً فلسفة مشاء ظرفیت طرح نظریة عرض تحلیلی و اتحاد عرض با معروض را ندارد و نیز بر اساس همین مبانی، نحوة وجود اعراض صرفاً به صورت انضمامی ممکن خواهد بود. البته لازم است یادآور شویم که در آثار ابن سینا گاه وی در مواردی قائل به اتحاد چند مفهوم متباین در مصداق واحد است. ما این دیدگاه را به عنوان دیدگاه نادر و غیررایج در فلسفة مشاء ارزیابی می کنیم که البته همین دیدگاه، بعدها در حکمت متعالیه به عنوان دیدگاه رایج در نحوة تحقق مفاهیم فلسفی شناخته شد.
تحلیل و نقد هوش مصنوعی در طبابت از منظر معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خطای پزشکی امری اجتنابناپذیر در طبابت است که پدیدهای آسیبرسان است ودر مواردیباعث مرگ بیماران میشود. در سالیان گذشته تلاشهای بسیاری انجامشده تا هوشمصنوعی جایگزین پزشک شودکهتا حدممکن از خطاهای پزشکی اجتناب شود. سیستمهای هوشمند پزشکی سیستمهایی تشخیصی هستند که پس از شناسایی بیماری، پیشنهاد درمان به بیمار ارائه مینمایند. سیستمهای اولیه مانندMYClN و INTERNIST-I جهت مشاوره برای پزشکان طراحی شدند. اما علیرغم اینکه کارایی خوبی از خود نشان دادند، ندرتاً خارج از آزمایشگاههای تحقیقاتی بهکار گرفتهشدند. سیستمهایی که بعد از آن هم توسعهیافتند موفقیت کافی نیافتند تا جایی که علاقهمندی پژوهشگران در این حوزه کمکم رنگ باخت. عدمِتوجه به مسائل معرفتشناختی یکی از مهمترین موانعبرای رسیدن به موفقیت برای این سیستمها بودهاست. در این مقاله به منظور جستجوی این موانع ابتدا خطاهایشناختی در پزشکی که منجر به رویآوردن به هوشمصنوعی شده است معرفی شده و سپس معرفتشناسی پزشکی را مرور کردهایم. تعدادی از سیستمهای هوشمصنوعی در پزشکی با تأکید بر ساختارِ دانش آنها را مورد بررسی قرار دادیم. نهایتاًدلایل معرفتشناختی عدمموفقیت سیستمهای هوشمصنوعی در حوزه پزشکی تشریح شدهاند که عبارتند از پیشفرضهای نادرست در باب ماهیّت دانش، جداسازی دانش از استراتژیهای تصمیمگیری، عدمتوجه به معرفت ضمنی و جدا پنداشتن دانش از زمینه.
مفهوم یکه، مفاهیم تکه و نقش آن ها در تبیین اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان فلاسفه متأخر،آراء و اندیشه های ملاصدرا به ویژه نظریه اصالت وجود، تأثیر به سزایی در مباحث فلسفه به جای گذاشت. ساختار فلسفی پیشین را دگرگون ساخت و نظام ماهوی را کنار زد و در بسیاری از مسائل فلسفی از جمله: جعل ، علیت، حرکت، وحدت، کثرت و... سخنان بدیعی را به جهان فلسفه ارائه کرد.مسئله اصالت وجود، اگرچه در آثار صدرا و تابعین وی به کرّات درباره آن بحث شده است، همچنان از زوایایی اساسی دچار ابهام است. بازخوانی دقیق مسئله ما را به این نتیجه می رساند که اصالت وجود، همسایه بلافصل گزاره اول فیلسوف بلکه تفسیر دقیق تر آن است و پذیرش هر گزاره ای غیر از اصل واقعیت، پس از آن معنا دارد. بعد از پذیرش اصل واقعیت اولین مسئله به لحاظ منطقی، «یکه» یا «تکه» دانستن واقعیت است که تقسیمی ثنائی است و شق ثالث ندارد و اصالت وجود عبارت است از یکه دانستن واقعیت و لذا متعلق اصالت، وجود مطلق است.
تحلیل و بررسی مبانی و لوازم نظریه شناختاری علامه طباطبایی (ره) در زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
223 - 247
حوزههای تخصصی:
فلسفه زبان یکی از مهم ترین مباحث در پژوهش های فلسفی و زبان دین نیز یکی از مباحث دامنه دار در فلسفه دین است. نظریات متعدد در حیطه زبان دین به دو گروه شناختاری (ناظر به واقع) و غیرشناختاری تقسیم می شوند. نظریه زبان دینی علامه طباطبایی، با تتبع در آثار وی، خصوصاً تفسیر المیزان، در شمار نظریات شناختاری قرار می گیرد، زیرا وی تمامی گزاره های دینی را ناظر به واقع و توصیف گر واقعیت می داند. او با قائل بودن به زبان عرف، البته با اندکی تفاوت با آن (زبان عرف خاص) و مجموع اصول اشتراک معنوی و تأویل و نظریه غائیت و کارکردگرایی در معانی صفات الهی، معتقد به حقیقی، عینی و قابل صدق و کذب بودن زبان دین است که اینجا نظریه وی زبان «عرفی ترکیبی» نامید شده است. وی با توجه به این اصول، معانی اسما و صفات الهی را همانند معانی صفات مخلوقات، البته با تفاوت تشکیکی می داند، البته در موضع دیگری با توجه به محدودیت ذهن در نفی حد و نقص از خداوند و شناخت او، به سمت «اثبات بلاتشبیه» پیش می رود، ولی آن را لازمه الهیات سلبی نمی داند، بلکه معتقد است که باید این معانی را به خدا نسبت داد، اما دانست که این معانی بدون نقص نیستند. وی خداوند را متصف به صفات کمالی ایجابی، سلبی و فعلی و مقیاس شناخت معانی صفات خداوند را دو اصل «اصالت وجود» و «اصل صدور» می داند. از لوازم نظریه وی می توان به عدم انسان وار انگاری خدا و همچنین نفی نظریات غیرشناختاری زبان دین اشاره کرد.
تصور، امکان مفهومی و معرفت وجهی؛ نقدی به مدل ایچیکاوا و جارویس برای کسب معرفت وجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مدل پیشنهادی ایچیکاوا و جارویس (2011) برای تبیین کسب معرفت وجهی (یا امکان کسب چنین معرفتی) با استفاده از تصور را بررسی کردهام. ایچیکاوا و جارویس پس از تعریفِ مفهوم «تصور منسجم» ادعا میکنند که با تصور منسجم، گرچه به امکان متافیزیکی نمیرسیم اما به نوع دیگری از امکان، یعنی امکان مفهومی دست مییابیم. ایشان در توضیح اینکه چه گزارهای ممکن مفهومی است از انگاره «استلزام مفهومی» استفاده میکنند: گزارهای ممکن مفهومی است که به لحاظِ مفهومی مستلزم یک گزاره نامعقول نباشد. نویسندگان نشان میدهند که امکان مفهومی با تصور منسجم هممصداق است -و بنابراین هرگاه بتوانیم تصور منسجم از گزارهای داشته باشیم، آن گزاره از نظر مفهومی ممکن است. ایچیکاوا و جارویس در مرحله بعد مدلی برای رابطه امور وجهی مفهومی و متافیزیکی پیشنهاد میکنند: اگر گزارة P به لحاظ مفهومی مستلزم صدق گزارهای در جهان واقع باشد که در واقع برقرار نیست، آنگاه گزارة P غیرممکن متافیزیکی است. در این مقاله پس از گزارش مدل پیشنهادی ایچیکاوا و جارویس نشان دادهام که مدلی که ایشان برای رابطة تصورپذیری و معرفت وجهی ارائه میکنند، در تبیین کسب معرفت وجهی (یا امکان کسب چنین معرفتی) با استفاده از تصور ناتوان است.
کنوانسیون جهانی حقوق کودک و فرصت هایی که برای پرورش تفکر مستقل درکودکان ارائه می دهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل مفاد کنوانسیون جهانی حقوق کودک و بررسی فرصت هایی که برای پرورش تفکر مستقل در کودکان ارائه می دهد؛ انجام شده است. سوال کلی تحقیق عبارت است از این که کنوانسیون جهانی حقوق کودک از کدام محتوای مفید برای پرورش تفکر کودکان برخوردار است و چگونه بستر و شرایط لازم را برای رشد تفکر مستقل در کودکان فراهم می نماید؟ در این مقاله از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی استفاده شده است. در این پژوهش نخست به بررسی رویکردهای سنتی و رویکرد کنوانسیون به حقوق کودکان پرداخته شد، آن گاه حقوق تحت پوشش کنوانسیون از جمله حق مشارکت و حق محافظت و تأثیر آن ها بر فراهم کردن بسترهای و شرایط لازم برای پرورش تفکر مستقل در کودکان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که رعایت حقوق کودکان، بخصوص حق مشارکت کودکان، مندرج در کنوانسیون حقوق کودک و تنظیم نظام آموزشی بر مبنای این حق بستر و شرایط لازم را برای پرورش تفکر مستقل در کودکان فراهم می نماید
وظایف انسان ها در قبال محیط زیست از نظر اخلاق و اسلام: اجماع هم پوش در اخلاق محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
37 - 56
حوزههای تخصصی:
بحران محیط زیست همه مناطق کره زمین را در برگرفته و رهایی از آن نیازمند مشارکت همه انسان ها در حفاظت از محیط زیست است؛ مشارکتی که بدون توافق بر سر هنجارهای جهان شمول در اخلاق محیط زیست ممکن نیست؛ اما با توجه به اختلاف نظر فرهنگ ها و مکاتب گوناگون در جهان بینی و مبانی اخلاق، این پرسش مطرح می شود که «چگونه می توان به چنین توافقی دست یافت؟» ادعای اصلی این پژوهش این است که برای رسیدن به چنین توافقی می توان از ایده «اجماع هم پوش» بهره گرفت. بر اساس این ایده، این هنجارها باید به گونه ای صورت بندی شوند که توجیه آنها وابسته به جنبه های اختصاصی هیچ یک از سنت های دینی، مکاتب جامع علمی، فلسفی و اخلاقی نباشد، و پیروان سنت ها و مکاتب گوناگونِ عقیدتی با تمسک به دلایل پذیرفته شده در سنت و مکتب خود، بتوانند بر سر آنها توافق کنند. بنابراین، می کوشیم نشان دهیم که چنین اجماعی بر سر «لزوم اخلاقی احترام به طبیعت» میان مسلمانان و هواداران نظریه «احترام به طبیعت»-که نظریه ای فرادینی و بنیادین در اخلاق محیط زیست است- ممکن خواهد بود.
نسبت حکمت عملی با شاخه های آن در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
23 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مطرح در بحث از ماهیت علم شناختی دانش ها و به گونه خاص در بحث از جایگاه و طبقه بندی دانش ها، نسبت دانش ها با دانش عامِ مشتمل بر آنها و یا به دیگر سخن چگونگی اطلاق دانش عام بر دانش های جزئی زیر مجموعه آن است. این بحث به ویژه درباره نسبت حکمت عملی با دانش های تحت آن در نگاه فارابی از اهمیت خاص برخوردار است؛ زیرا فارابی بر خلاف دیگر حکما، حکمت عملی را نه چند دانش، بلکه یک دانش می شمارد و در جایی هم که فلسفه عملی را به دو صنف تقسیم می کند مرادش از این دو صنف نه دو قسم از اقسام مشهور دانش های حکمت عملی یعنی اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن است. نوشتار حاضر با تمرکز بر این مسئله تلاش دارد تا پس از بیان سخنان فارابی درباره اقسام دانش و نوع رابطه دانش ها با یکدیگر از حیث وحدت و تعدد و چگونگی ارتباط دانش های متعدد با هم، به بررسی دیدگاه فارابی درباره ماهیت حکمت عملی و نوع ارتباطش با دانش های زیر مجموعه آن بپردازد.
تقریر نوین مسئله منطقی شر و دفاع اختیارگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری بر این باور هستند که گونه سنتی تقریر منطقی مسئله شر، با دفاع اختیارگرایانه پلنتینگا، پاسخ متقنی یافته است. اما در سال های اخیر، جان شلنبرگ مدعی تقریر نوینی از مسئله منطقی شر شده است. او در تقریر خود با استناد به سه باور خداباوران که از آنها با تعبیر «برتری غیرقابل تفوق خداوند»، «استقلال وجودی» و «خلوص پیشین» یاد می کند و نیز توجه به مقایسه عدم و وجود شر قبل و پس از خلقت تقریری منطقی از مسئله شر ارائه می کند. به اعتقاد وی، دفاع اختیارگرایانه در خصوص این تقریر نوین کارگر نخواهد بود. اما تقریر شلنبرگ نیز در مقابل دفاع اختیارگرایانه پلنتینگا مصونیت ندارد و مقدمه ای از استدلال شلنبرگ که بیان می کند خداوند می تواند وجود جهان های برتر را به طور نامحدود تضمین کند مخدوش است. تحلیل اموری همچون «وضعیت کامل»، «تمایز میان آفریدن و تحقق بخشیدن»، «جهان ممکن» و «اختیار» در فهم آسیب پذیری تقریر شلنبرگ در مواجهه با این دفاعیه نقش دارند.
نقد و بررسی دیدگاه مشاء مبنی بربساطت جسم از اجزای بالفعل، با تاکید بر دیدگاه علامه حسن زاده(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تبيين حقيقت جسم، مسئله اي است که از دير باز حکماء الهي را به خود مشغول ساخته و موجب تضارب آراء و تکثر اقوال گشته است. در تقسيم اوليه گروهي حقيقت خارجي جسم را مرکب از اجزاء داراي وضع و بالفعل دانسته و گروه ديگري آنرا متصل و بسيط از چنين اجزايي پنداشته اند و البته در هر دو گروه نيز انشعابات گوناگوني رخ داده است. در اين معرکه قول ذيمغراطيس در بين گروه اول و قول مشاء از ميان گروه دوم اقوال مهمي مي نمايد. ذيمغراطيس جسم را مرکب از اجزاء صِغار صُلبه و بالفعل مي داند و مشاء جسم را متصل و بسيط از چنين اجزائي مي دانند و براي آن دو جزء هيولي و صورت قائلند. البته مشاء نيز معترفند که هيولي را مستقيم از خارج نمي يابند بلکه به ضرورتِ برهان آنرا مي پذيرند. اشراقيون نيز تا حدودي با قول اول همنوا بوده و بر خلاف مشاء منکر هيولي (البته به عنوان جزئي از جوهره جسم) هستند. لکن در اين ميان قول مشاء مشهورترين اقوال است چنانکه مبناي عمل فلاسفه قرار گرفته است. امروزه دانشمندان علوم تجربي مثل فيزيک و شيمي در ترکيب جسم از اجزاء بالفعل شکي ندارند. پس گويا امروزه قول مشاء که مبنا و مورد اهتمام فلاسفه است با چالش مواجه است. برخي از حکماء معاصر نيز قول مشاء را غير قابل قبول مي بينند و جسم را مرکب از اجزاء مي دانند. در اين ميان علامه حسن زاده آملي قول جديدي ابتکار نموده است که مشکلات اقوال قبلي را برطرف کرده و جمع بين اقوال مي نمايد.
نقش نقد قوه حکم در تبیین علّیت تجربی در ایدئالیسم استعلایی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
15 - 32
حوزههای تخصصی:
نقش نقد قوه حکم در تبیین علّیت تجربی در ایدئالیسم استعلایی کانت را از دو منظر می توان مورد توجه قرار داد. یکی، از نظرِ تکمیل تبیین معنای علّیت تجربی در آنالوژی دوم و آنتینومی سوم از نقد عقل محض و دیگری، تبیین ارتباط میان قانون پیشینی علّیت تجربی با قوانین پسینی علّیت تجربی. کانت در نقد قوه حکم با تأکید بر تمایز میان قانون پیشینی، قوام بخش و مطلقاً ضروری علّیت با قوانین پسینی، غیرضروری و تجربی علّیت، تلاش می کند شکاف میان این دو دسته قانون را با اصل پیشینی و نظام بخش غایتمندی پُر کند که اصول مکانیسم و اُرگانیسم (غایت شناسی) از کاربردهای آن هستند و می کوشد بدین وسیله تبیین ایدئالیسم استعلایی خود از علّیت تجربی را تکمیل کند که عبارت است از اینکه ما قانون عام علّیت را مستقل از قوانین تجربی خاصی داریم که قرار است در تجربه کشف شوند و اینکه علّیت همیشه به ادراک حسی برمی گردد.