مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه فناوری واقعیت مجازی به عنوان ابزاری نوین، توسط سازمانهای مختلف به کار گرفته شده و تحقیقات فراوانی نیز در خصوص چگونگی تاثیر آن بر رفتار مصرفکنندگان، انجام شده است. اما علیرغم مطالعات گسترده، در ایران و به ویژه در صنعت مسکن، تاکنون پژوهشی در این حوزه مشاهده نشده است و شکاف تحقیقاتی و عملی وجود دارد. از طرفی، با توجه به اپیدمی جهانی کرونا که تکرارشدنی هم به نظر میرسد، نیاز به توسعه بسترهای آنلاین و ابزارهایی در این حوزه، بیش از پیش احساس میشود. لذا با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر برای اولین بار به بررسی تاثیر استفاده از فناوری واقعیت مجازی بر قصد رفتاری مصرفکننده پرداخته است. هدف پژوهش، تعیین رابطه عوامل اثرگذار بر حس حضور هنگام استفاده از فناوری واقعیت مجازی با قصد تبلیغات و قصد حمایت مصرفکننده، با نقش میانجی تجربه خرید و تغییر در ارزش درک شده در صنعت مسکن است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی خریداران مسکن در شهر تهران است که از سایت و اپلیکیشن مسکن مجازی استفاده کردهاند. برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری دردسترس استفاده شد و گردآوری دادهها توسط پرسشنامه انجام گرفت. جهت تجزیهوتحلیل دادهها، از روش مدل معادلات ساختاری با نرمافزار Amos استفاده شد. یافتهها نشان داد بین احساسات و حس حضور با واقعیت مجازی، و بین حس حضور و تجربه خرید، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. تجربه خرید بر تغییر در ارزش درک شده، و همچنین ارزش درک شده با قصد تبلیغات شفاهی و قصد حمایت، تاثیر مثبت و معنادار دارد. نقش میانجی تجربه خرید، در رابطه بین حس حضور و تغییر در ارزش درک شده و نیز نقش میانجی تغییر در ارزش درک شده در رابطه بین تجربه خرید با قصد تبلیغات شفاهی و قصد حمایت تایید شد. با توجه به جدید بودن فناوری واقعیت مجازی در ایران و به ویژه در زمینه بازار مسکن، نتایج حاصل از این پژوهش میتواند راهگشایی در زمینه استفاده از این فناوری نوین در حوزه بازاریابی باشد.
همسویی راهبرد های نوآوری و محیط کسب و کار به منظور بهبود عملکرد تجاری در صنعت پلاستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجا که بازده تولید شده از پیاده سازی نوآوری در بنگاه ها جهت کسب مزیت رقابتی و درنهایت داشتن عملکرد بهتر، ماحصل تعامل بین محیط کسب و کار، راهبرد های نوآوری و قابلیت های شرکت ها است؛ و اینکه تاکنون مطالعاتِ قابل توجهی در مورد برهم کنشِ محیط کسب و کار (به عنوان عامل بیرونی) و راهبرد های نوآوری بر عملکرد شرکت ها صورت نگرفته است؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش، بررسی اثرپذیری عملکرد تجاری یک بنگاه از همسویی راهبرد های نوآوری (دو بعدِ نوآوری محصول و نوآوری فرآیند) با محیط کسب و کار (در چارچوب سه عامل پویایی، رقابت پذیری، و تغییرات تکنولوژیک) است. با استفاده از داده های بدست آمده از پرسشنامه - از خبرگان شرکت های تولیدی صنعت پلاستیک ایران - و سرانجام مدلسازی، و تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله سیستم استنتاج فازی در نرم افزار متلب با بکارگیری روش استلزام مَمدانی؛ مطالعه فوق نشان می دهد که در این صنعت، نوآوری فرآیند در مقایسه با نوآوری محصول تأثیر بیشتری بر عملکرد تجاری خواهد گذاشت. از سوی دیگر، تغییرات تکنولوژی در مقایسه با پویایی و رقابت پذیری تأثیر بزرگتری بر عملکرد تجاری می گذارد. در مجموع، این پژوهش همسویی راهبردی بین راهبرد نوآوری فرآیند و تغییرات تکنولوژیک در بهبود عملکرد تجاری را به تصویر کشاند. این نتایج، انتخاب هدفمند راهبرد نوآوری براساس شرایط مختلف محیطی برای بنگاه ها را ضروری می سازد.
توسعه همکاری فناورانه دانشگاه و صنعت با بکارگیری درس آموخته ها و تجربیات موفق جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به برنامه های توسعه علمی در سال های اخیر، رشد قابل توجه تولیدات علمی در کشور رخ داده است، ولی آنچه که می تواند این رشد را به توسعه پایدار کشور گره بزند، بکارگیری و تجاری سازی این دستاوردهای علمی در جهت تعالی جامعه است. جامعه دارای صنعت پیشرو و دانش محور، نیاز به هدف گذاری و درک درستی از گروه های مؤثر دارد. نحوه همکاری بین دانشگاه و صنعت، تعریف نقش های هر طرف و نکات کلیدی جهت مؤثر واقع شدن روابط، اهمیت زیادی دارند. برای این منظور استفاده از تجارب نهاد ها و دانشگاه های برتر پیشرو خارجی و مدل های اجرایی آن ها و مهم تر از همه، فکری که در پشت اجرای این طرح ها قرار داشته است، شاخص مهمی برای سیاست گذاری و هدف گذاری دانشگاه های داخلی خواهد بود. این پژوهش از منظر هدف کاربردی است چرا که نتایج آن هم برای صنعت و هم برای دانشگاه ها کاربردی است و می تواند زمینه افزایش تعاملات دو طرفه دانشگاه و صنعت را فراهم کند. روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و از نوع فراترکیب است و تمرکز اصلی پژوهشگران بر بررسی مطالعات کاربردی است که تعامل موفقیت آمیز صنعت و دانشگاه ها را در پی داشته است. نتایج حاکی از این بود که جهت افزایش تعاملات دانشگاه با صنعت باید بر هفت عامل ۱- شناخت فعالیت های داخلی ۲- اقدامات مشترک ۳- ارتباط های مؤثر با بخش صنعت ۴- ارتباط با شرکت ها و نهادهای دولتی ۵- ارتباطات بین الملل ۶- کارآفرینان و کسب وکارهای نوپا ۷- مسئولیت اجتماعی و ارتباط با جامعه، تمرکز شود.
یک دهه حضور نوآوری باز در نشریات معتبر علمی ایران (مرور سیستماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش عدم قطعیت در بازارهای رقابتی، نوآوری یکی از راه حل هایی است که منجر به کسب مزیت رقابتی و افزایش توانمندی سازمان می شود. هنری چسبرو در سال 2003 با هدف ارتقاء عملکرد سازمان ها پارادایم جدیدی را تحت عنوان نوآوری باز معرفی نمود. در ایران، مفهوم نوآوری باز از ابتدای دهه 90 وارد پژوهش های حوزه مدیریت گردید. پژوهش حاضر تلاش دارد مطالعات انجام شده در این حوزه را در دهه گذشته تا پایان سال 1399 مورد توجه قرار دهد. بر همین اساس این مطالعات با استفاده از مرور سیستماتیک از منظر فراوانی مطالعات انجام شده به تفکیک سال، نشریات علمی که این مطالعات را به چاپ رسانیده اند، روش های تحقیقاتی مورد استفاده و قلمروهای پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از بررسی 110 مقاله منتشره شده در حوزه نوآوری باز نشان می دهد، تعداد مطالعات با این مضمون در ایران به سرعت در حال افزایش می باشد. از منظر روش تحقیق، بیشترین و مهمترین روش مورد استفاده در مطالعات گذشته مدلسازی معادلات ساختاری می باشد. همچنین، مشخص گردید از میان 57 نشریه با مقالات چاپ شده در حوزه نوآوری باز، 17 نشریه حداقل دو مقاله در این حوزه را منتشر نموده اند. در این میان مجلات رشد فناوری، توسعه تکنولوژی صنعتی، بهبود مدیریت و مدیریت نوآوری بیشترین تعداد مقالات چاپی در حوزه نوآوری باز را به خود اختصاص می دهند. از منظر قلمرو مطالعاتی، حوزه های فناوری اطلاعات و ارتباطات، شرکت های کوچک و متوسط، شرکت های دانش بنیان و دانشگاه ها بیشترین توجهات را در مقالات منتشر شده در حوزه نوآوری باز به خود اختصاص داده اند.
نوآوری ها و فناوری های نوین در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخص های توسعه یافتگی اقتصاد کشورها، میزان توسعه صنعت بیمه در آن کشورها است. در سال های اخیر، توجه سیاست گذاران بر فراگیری فناوری مالی به ویژه در بخش بیمه به عنوان یکی از ارکان صنعت مالی و یکی از بخش های کلیدی اقتصاد معطوف شده است. استفاده از فناوری در صنعت بیمه به منظور دسترسی بیشتر افراد به خدمات مالی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته، به گونه ای که کسب وکارهای نوپای بیمه یا همان اینشورتک ها با خلق ارزش پیشنهادی یکتا و بهبود مدل کسب وکار وارد عرصه رقابت با شرکت های سنتی بیمه ای شده اند. اینشورتک ها با استفاده از فناوری های هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی، اینترنت اشیا، بلاک چین و سایر فناوری های نوین منجر به کاهش هزینه ، بهبود تجربه مشتری، ارائه محصولات جدید و مدیریت ریسک موثر می شوند. در این پژوهش بر اساس مرور نظام مند متون و گزارش های موسسات مشاوره معتبر جهانی و موسسات مطرح در حوزه بیمه به بررسی روندهای کلان صنعت بیمه، چالش های صنعت بیمه و ارائه راهکارهایی به منظور حل این چالش ها پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که روندهای کلان صنعت بیمه شامل هفت محور مشتری گرایی، تغییرات اجتماعی و محیطی، تغییرات فناورانه و دیجیتالی شدن، رقابت شدید، نیاز به سرمایه انسانی و استعداد از سایر بخش ها، مشارکت و همکاری راهبردی، ظهور مدل های کسب وکار جدید و چالش های کلیدی نیز شامل قدرت خرید محدود، شناخت محدود، اعتماد پایین، ارتباط ضعیف مشتریان و بیمه گران، محصولات نامتناسب، توزیع نامناسب و مدل های کسب وکار نامناسب هستند. در نهایت برای هر کدام از چالش های قدرت خرید محدود، شناخت محدود، اعتماد پایین، ارتباط ضعیف مشتریان و بیمه گران، محصولات نامتناسب، توزیع نامناسب و مدل های کسب وکار نامناسب، براساس روندهای بیان شده، راهکارهایی ارائه شده اند.
شناسایی و تحلیل موانع پذیرش فناوری سبز (شرکت توزیع نیروی برق زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش تقاضاها برای حفاظت از محیط زیست از سوی ذینفعان مختلف؛ اتخاذ یک راه حل فناورانه سبز متناسب با ویژگی های عملیاتی هر سازمان، وظیفه ای اساسی برای دستیابی به مدیریت پایدار از سوی مدیران سازمان ها است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل موانع پذیرش فناوری سبز در صنعت برق است. پژوهش حاضر به لحاظ شیوه انجام کمّی؛ از نظر جهت گیری کاربردی و از حیث استراتژی، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان شاغل در شرکت توزیع نیروی برق زنجان می باشند. در گام اول پژوهش برای شناسایی موانع و شاخص های مؤثر در راستای پذیرش فناوری سبز از بررسی ادبیات پژوهش و برگزاری گروه کانونی استفاده گردید. در گام دوم پژوهش، برای رتبه بندی عوامل و شاخص های شناسایی شده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. به منظور سنجش روایی پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی استفاده گردید. همچنین، برای سنجش پایایی از ضریب نرخ ناسازگاری ماتریس های مقایسه زوجی فازی مثلثی استفاده شد و با توجه به اینکه این مقدار کمتر از 1/0 است؛ پایایی پرسشنامه تأیید شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهمترین موانع در راستای پذیرش فناوری سبز به ترتیب اولویت عبارتند از: موانع فرآیندی، موانع فردی، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع مشتریان. همچنین، شاخص «عدم توجه به مسائل زیست محیطی از سوی دولت مردان» مربوط به عامل «موانع اجتماعی» بالاترین امتیاز را در بین شاخص ها به دست آورد.