۱.
مقدمه: جمعیت هلال احمر استان تهران برای دستیابی به نیروی انسانی کارا و کارآمد، اقدام به برگزاری دوره های آموزش کوتاه مدت ضمن خدمت برای کارکنان در سطح استان کرده است تا بدین وسیله کارایی و عملکرد کارکنان خود را ارتقا دهد. به همین منظور، این مقاله درصدد بررسی میزان تأثیر آموزش های ضمن خدمت ویژه کارکنان جمعیت هلال احمر استان تهران در میزان کارایی آنان از سال 86 تا 88 برآمده است. روش ها: در این تحقیق، با توجه به موضوع و اهداف مورد بررسی از روش توصیفی و از نوع پیمایشی به شیوه مقطعی بهره گرفته شده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است و جهت دسترسی به واحدهای نمونه (کارکنان) از روش نمونه گیری طبقه ای بهره گرفته شد. تعداد 119 انتخاب و نهایتاً 112 نفر از آنان به پرسشنامه پاسخ داده اند. یافته ها: در مجموع، دیدگاه نمونه مورد بررسی نسبت به "کارایی دوره های آموزش کوتاه مدت ضمن خدمت" در سطح متوسط بود. بر اساس نتایج، 1/5 درصد از تغییرات متغیر وابسته کارایی کارکنان توسط متغیر مستقل دوره های آموزش ضمن خدمت پوشش داده شد. میزان بتای به دست آمده در رگرسیون خطی ساده برای عامل مستقل معادل 226/0 است. نتیجه گیری: تجزیه و تحلیل شغل، بررسی و ارزیابی عملکرد کارکنان در شغل و برگزاری آزمون های مختلف در سازمان ها قابل توجه است
۲.
مقدمه: ایران یکی از ده کشور حادثه خیز از بُعد بلایای طبیعی است که بروز سوانح و حوادث متعدد، سبب خسارات قابل توجه جانی و مالی در آن می شود. ابعاد تخریب ایجاد شده از طریق سوانح طبیعی به ویژه زلزله، سیل و نظایر آن، چنان وسیع است که مناطق بسیار گسترده ای از کشور را می تواند تحت تأثیر قراردهد. از طرفی، سوانح و بحران ها اغلب ناگهانی هستند، در صورت تدریجی بودن نیز به بشر فرصت کافی نمی دهند و ضایعات، خسارات و تخریب های شدید محیطی را به دنبال می آورند. شهر تهران به عنوان پایتخت ایران، به علّت تمرکز بالای جمعیت و همچنین وجود سازمان ها، ارگان ها و نهادهای مهم تصمیم گیری سیاسی و اقتصادی کشور دارای اهمیت است و وقوع زلزله در آن موجب بروز فاجعه ملّی می شود. به علّت گستره وسیع بحران در زمان وقوع زلزله در شهر تهران، سازمان های مرتبط با مدیریت بحران، پتانسیل کافی برای اداره امور را ندارند و حضور نیروها و یگان های نظامی برای مهار، کنترل و کاهش آسیب ها و آلام شهروندان آسیب دیده ضرورت دارد. بر این اساس، تحقیق حاضر به مقایسه میزان آمادگی دو یگان از نیروهای مسلح یعنی لشکر 27 محّمد رسول الله (ص) و لشکر 10 سیدالشهداء (ع) با توجه به هفت شاخص بررسی نیروی انسانی آموزش دیده در برابر بلایای طبیعی، بررسی نظام ذخیره-سازی برای مدیریت پشتیبانی امداد و نجات، بررسی تجهیزات تخصصی عملیات امداد و نجات، بررسی تخصیص اعتبارات به موقع برای آمادگی سوانح، بررسی تشکیلات مناسب برای هدایت عملیات امداد و نجات، بررسی وضع موجود نظام اطلاع رسانی و بررسی وضعیت اثربخشی عملیات اضطراری پرداخته است. روش ها: تحقیق حاضر از نوع توصیفی-کاربردی است که به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه در حجم نمونه 100 نفر صورت گرفته است. به منظور دسترسی به جامعه آماری مورد نظر از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه و t مستقل استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر آن است که آمادگی یگان های نظامی در حد مطلوب بوده و در تمامی شاخص های مورد مطالعه، آمادگی لشکر 10 سیدالشهداء (ع) بالاتر از لشکر 27 محّمد رسول الله (ص) است. همچنین، در مواردی مانند آموزش نیروهای انسانی در برابر بلایای طبیعی، نظام ذخیره سازی برای مدیریت پشتیبانی امداد و نجات، مناسب بودن تجهیزات تخصصی عملیات امداد و نجات، تخصیص اعتبار به-موقع برای آمادگی سوانح، تشکیلات مناسب برای هدایت عملیات امداد و نجات، نظام اطلاع رسانی و وضعیت اثربخشی عملیات اضطراری لشکر 10 سیدالشهدا در شرایط مطلوب تری قرار دارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که آمادگی یگان های نظامی در حد مطلوبی است.
۳.
مقدمه: پروژه اسفیر که چارچوب عملیاتی سازمان های بشردوستانه برای فعالیت های امدادی در مرحله پاسخگویی سریع به بحران را تشکیل می دهد، بر پایه منشور بشردوستانه تدوین شده و در آن حداقل استانداردهای لازم در روند امدادرسانی در بلایا تعیین شده است. این استانداردها در سال 2000 در کتاب راهنمای اسفیر منتشر و در سال های 2004 و 2011 بازنگری شدند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل تغییرات محتوایی و ساختاری پروژه اسفیر ویرایش های 2004 و 2011 و مقایسه آنها در بخش استانداردهای مشترک انجام شده است. روش ها: مطالعه حاضر، بررسی مروری است که در بازه زمانی 1990 تا 2013 انجام شده است. حاصل جست وجوی 370 مقاله و متن علمی بود که با توجه به معیارهای ورود و خروج، 10 مقاله به عنوان مرتبط ترین مقالات و متون علمی به دست آمد. علاوه بر آن تعدادی مقاله دیگر از طریق بررسی مرجع مقالات منطبق با اهداف مطالعه استخراج شدند. این مطالعه در طول مدت دو ماه و توسط نویسندگان مقاله انجام گرفته است. یافته ها: گنجاندن اصول محافظت و امنیت از بازماندگان بلایا، لزوم ارتقای اقدامات و فعالیت های بشردوستانه و تغییر مفاد قوانین طی سال های اخیر از دلایل اصلی بازنگری بوده است. برخی عناوین در ویرایش جدید وجود ندارند یا اینکه اشاره مختصری به آنها شده است؛ نظیر عدالت، پیشگیری از بلایا، موضوعات بهداشت محیط و جنگ شهری. تغییر نام «حداقل استانداردهای مشترک» به «استانداردهای افراد و فرایندها» و تغییر ساختاری و محتوایی آن از 8 استاندارد مشترک به 6 استاندارد محوری از اهم این موارد بازنگری است. نتیجه گیری: از تحلیل یافته های به دست آمده چنین نتیجه گیری می شود که هدف از ویراست جدید پروژه اسفیر تغییر استانداردهای کیفی و یا تغییر بنیادین کتاب راهنمای اسفیر نبوده، بلکه هدف روزآمد کردن شاخص های کیفی و کمّی و نکات راهنمای ضروری است. در ویرایش جدید، ساختار کلی و یکپارچگی و انسجام متن بهبود یافته است. فصل حداقل استانداردهای محوری برای تمام بخش ها در قالب استانداردهای محوری ساختاربندی شده است. در روند پاسخگویی به بحران علاوه بر تأمین حداقل نیازهای پایه جمعیت آسیب دیده بر اساس منشور بشردوستانه، بر ایجاد و حفظ امنیت به عنوان پارامتری مهم در روند امدادرسانی توجهی ویژه مبذول شده است.
۴.
مقدمه: تریاژ فرایند اولویت بندی بیماران بر طبق نیاز پزشکی آنان است. پرستار تریاژ برای فرایند تریاژ ضروری بوده و بسیاری از کشورهای توسعه یافته انواعی از سیستم های اولویت بندی بیماران را در بخش اورژانس استفاده می کنند. هدف از این تحقیق بررسی وضعیت تریاژ در بخش های اورژانس بیمارستان های تبریز از دیدگاه پزشکان و پرستاران بود. روش ها : مطالعه از نوع توصیفی بوده و روی 176 نفر از پزشکان مسئول اورژانس و پرستاران شاغل در بخش های اورژانس شهر تبریز انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد فری و بورر و پرسشنامه گرانسون و همکاران بود که پس از تأیید روایی و پایایی استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار 14-SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و جهت دستیابی به اهداف مطالعه و پاسخ به سوالات پژوهش از آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سازماندهی تریاژ در بخش های اورژانس بر پرسنل انجام دهنده آن، تسهیلات، منابع و عملکردهای تریاژ تمرکز دارد اما اصول مربوط به تریاژ در بخش های اورژانس شهر تبریز به طور یکپارچه نیست. 8/68 درصد اعلام کردند پرستار تریاژ به بخش اورژانس اختصاص داده نشده است. 72 درصد از پاسخ دهندگان اظهار داشته اند که ایستگاه تریاژ در بخش های اورژانس وجود ندارد. 65 درصد پاسخ دهندگان اعلام نمودند که بیماران در سالن اورژانس تریاژ می شوند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد که با توجه به نبود سیستم تریاژ استاندارد و سازمان یافته از نظر تخصیص نیروی انسانی و الویت بندی بیماران و پرسنل، لذا در این تحقیق، ضرورت تحقیق بیشتر بر تریاژ در بخش های اورژانس و به ویژه در حوزه های پرسنلی و توجه بیشتر مسئولین درمانی در اجرایی شدن سیستم تریاژ استاندارد مورد تأکید است.
۵.
مقدمه: با توجه به نتایج جدیدترین پژوهش ها روی امدادگران، این افراد به سبب مواجهه با شرایط استرس زای شغلی در قیاس با سایر افراد جامعه از سلامت روانی مطلوبی برخوردار نیستند. از طرفی فعالیت ورزشی به عنوان یک راهکار مؤثر برای بهبود بهداشت روانی همواره مورد تأکید محققین بوده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی و مقایسه وضعیت بهداشت روانی امدادگران زن و مرد هلال احمر و نیز تعیین نقش ورزش در سلامت روانی این افراد است. روش : این مطالعه توصیفی از نوع علّی-مقایسه ای است. در این پژوهش 4 گروه آزمودنی (هر گروه 25 نفر) به شیوه نمونه گیری در دسترس مورد استفاده قرار گرفتند از این قرار: 1) گروه امدادگران مرد ورزشکار، 2) گروه امدادگران زن ورزشکار، 3) گروه امدادگران مرد غیرورزشکار، 4)گروه امدادگران زن غیرورزشکار. همگی افراد پرسشنامه اطلاعات فردی محقق ساخته و نیز پرسشنامه اختلال روانی SCL-90 را پر کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و در ادامه از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج تحقیق، درصد نسبتاً بالایی از امدادگران (31 درصد) دارای نمره اختلال روانی بالاتر از نقطه برش هستند. همچنین نتایج نشان داد که مردان ورزشکار و غیرورزشکار نسبت به گروه-های همتای خود در جنس مخالف از میانگین سلامت روانی بالاتری برخوردارند، هرچند این اختلاف از لحاظ آماری معنادار نبود. در نهایت نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که سلامت روانی زنان و مردان ورزشکار نسبت به گروه هم جنس غیرورزشکار خود به طور معناداری بالاتر است (P<0.01). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر که بیانگر تأثیر مثبت ورزش بر سلامت روانی امدادگران است، پیشنهاد می شود که مسئولین این سازمان ها، برنامه ها و مسابقات ورزشی را برای امدادگران به عنوان راهکاری سودمند و آسان برای کاهش عوارض منفی ناشی از حضور در شرایط استرس زای شغلی این افراد همواره توجه کنند
۶.
مقدمه: مهم ترین مهارت پرسنل فوریت های پزشکی احیای قلبی- ریوی (CPR) است و باید از آخرین تغییر اتالگوی آن مطلع باشند. این پژوهش با هدف تعیین میزان آگاهی پرسنل فوریت های پزشکی کرمانشاه از آخرین دستور العمل های CPR 2010 انجام شده است. روش ها: این مطالعه توصیفی، تحلیلی- مقطعی در استان کرمانشاه با حجم نمونه 159 نفر در سال 1391 انجام شد. با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته داده ها جمع آوری و دارای روایی محتوی و پایایی (74/0=r) بود. تحلیل داده ها با نرم افزارSTATA-11 و آزمون های ناپارامتری کروسکال والیس، یو- من ویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. (05/0 >P) یافته ها: طبق یافته های به دست آمده، میزان آگاهی پرسنل فوریت های پزشکی از آخرین دستورالعمل های احیای قلبی و ریوی 5/19 درصد عالی، 6/78 درصد خوب و 9/1 درصد متوسط بود. همبستگی آماری معنی دار بین میزان آگاهی با جنس، سابقه کار ، رشته تحصیلی ، محل خدمت قبلی ، گذراندن دوره احیای پیشرفته و سابقه نظاره گر بودن CPR وجود نداشت. اما میزان آگاهی در پرسنلی که سابقه گذراندن دوره CPR پایه و سابقه انجام CPR مستقل داشتند، بیشتر بود. محل خدمت ، مقطع تحصیلی و نظاره گر بودن CPR نیز بر میزان آگاهی در برخی از حیطه های عملیات احیا مؤثر بود (001/0 >P). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در بازآموزی پرسنل فوریت های پزشکی، آموزش CPR بر اساس دستورالعمل سال 2010 انجام و بر آموزش تعبیه راه هوایی حنجره ایو کامبی تیوب ، اختتام و عدم شروع CPR، تزریق داخل استخوانی و هیپوترمی القایی تأکید بیشتری شود.
۷.
مقدمه: امروزه در تمامی کشور ها، آمادگی پرسنل بهداشتی و درمانی در برابر تهدیدات بیولوژیک اهمیت زیادی دارد. در کشور ما نیز از بین کارکنان سیستم بهداشتی و درمانی، پرسنل فوریت های پزشکی به دلیل ماهیت ذاتی فعالیت خود در حوادث بیولوژیک پیش از همه در صحنه حادثه به امدادرسانی می پردازند. پرسنل فوریت های پزشکی باید از الگوهای بیماری و سرنخ های تشخیصی که ممکن است علامت هشدار یک اقدام بیوتروریستی باشد آگاه باشند. روش ها: این پژوهش با هدف بررسی میزان آمادگی پرسنل فوریت های پزشکی در مقابل حوادث بیولوژیک، با انتخاب 121 آزمودنی از میان پرسنل فوریت های پزشکی اورژانس تهران در سال 1391 به روش توصیفی انجام شده است. پس از تکمیل پرسشنامه توسط آزمودنی ها ، داده ها با استفاده از نرم افزار تحلیل آماری20-SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بر اساس نتایج، میانگین سن آزمودنی ها 34 سال بود که 43 درصد دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم بودند. میانگین سابقه کاری پرسنل 6/8 سال بود. 4/60 و 9/68 درصد پرسنل به ترتیب هیچ آموزش تئوری و عملی در مورد برخورد با شرایط آلودگی های بیولوژیک ندیده بودند. در مورد تجهیزات لازم برای مقابله با حوادث بیولوژیک، 5/48 درصد آزمودنی ها اعلام نمودند که تجهیزات لازم در آمبولانس آنها وجود ندارد. در مورد وجود دستورالعمل های لازم برای مقابله با حوادث پرتلفات و بیولوژیک، 51 درصد افراد اعلام نمودند که در سازمان آنها، این قبیل دستورالعمل ها وجود ندارد. در نهایت آمادگی این پرسنل در مقابل حوادث بیولوژیک 28 درصد ارزیابی گردید. نتیجه گیری: از لحاظ تئوری و علمی یکی از موضوعات مهمی که در نهایت باعث کاهش کارایی پرسنل فوریت های پزشکی در مقابل حوادث بیولوژیک و نیز افزایش احتمال آلودگی و بیمارشدن آنها را در شرایط آلودگی های بیولوژیک می شود، مسأله نبود آموزش کافی برای پرسنل است. لذا لازم است دوره های آموزشی مربوطه طراحی و اجرا شود و در فواصل زمانی مناسب دوره های بازآموزی نیز برگزار گردد. مشکل کمبود تجهیزات و امکانات استاندارد مورد نیاز در آمبولانس ها برای مقابله با حوادث بیولوژیک نیز باید برطرف گردد. در ضمن نیاز است در این خصوص دستورالعمل های لازم تدوین گردد.
۸.
مقدمه: بحث آتش سوزی یکی از مهم ترین مواردی است که در هر سه مقوله ایمنی، بهداشت و محیط زیست تأثیرگذار است. استفاده از روش های مناسب ارزیابی ریسک آتش سوزی با شناسایی خطرات موجود و به کارگیری اقدامات فنّی و مدیریتی لازم برای کنترل یا به حداقل رساندن احتمال وقوع حوادث و کاهش اثرات آنها می تواند خسارت های مختلف ناشی از حریق را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. لذا این تحقیق بر آن است تا با بررسی و مقایسه مدل های ارزیابی ریسک آتش سوزی، شرایط استفاده از مدل ها را مشخص نماید. روش ها: در راستای دستیابی به هدف اصلی تحقیق، ابتدا مدل های موجود ارزیابی ریسک آتش- سوزی شناسایی شد، سپس با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی به بررسی این مدل ها و کاربرد آنها پرداخته شد. در این تحقیق مدل های CESARE-Risk که در استرالیا توسعه یافته، FIRECAM و FIERASystem که در کانادا توسعه یافته، مدل CRISP در انگلیس و روش ارزیابی ریسک کمّی که در دانشگاه لوند سوئد توسعه پیدا کرده، بررسی شد. یافته ها: با توجه به بررسی انجام گرفته، در مدل های مبتنی بر روش های ارزیابی ریسک-هزینه مانند: CESARE-Risk، FiRECAM و FIERASystem، عدم قطعیت های معینی به دلیل پیچیدگی و نبود درک کافی از پدیده آتش سوزی و رفتار انسانی در نظر گرفته می شوند. بنابراین، در حالی که این مدل ها برای ارزیابی های مقایسه ای و انتخاب یک سیستم ایمنی مقرون به صرفه در برابر آتش سوزی در نظر گرفته می شوند، نمی توانند برای ارزیابی مطلق ریسک آتش سوزی استفاده شوند. به علاوه حوزه مدل CRISP محدود به ساختمان-های مسکونی دو طبقه است و کاربرد این مدل در ساختمان های پیچیده منوط به در نظر گرفتن ضوابط احتیاطی بیشتر می باشد. در نهایت، دشواری های موجود در توسعه و بسط اصطلاحات تحلیلی مناسب و فاکتورهای عدم قطعیت به عنوان محدودیت ها و چالش های استفاده از روش ارزیابی ریسک کمّی لوند مطرح می باشند. نتیجه گیری: در تحقیق حاضر سعی شد مدل های ارزیابی ریسک آتش سوزی بررسی شود. بر این اساس، مدل هایی که برای استفاده در ساختمان های خاص توسعه یافته بودند فقط در این ساختمان ها قابل استفاده بوده و به سادگی امکان بسط به ساختمان های دیگر را ندارند. این موضوع عمدتاً به علت فرض های ساده و ساده سازی هایی که در کد های کامپیوتری انجام می گیرد، می باشد. موضوع مهم دیگر میزان پذیرش روش های ارزیابی ریسک آتش سوزی برای طرح های ایمن در برابر آتش سوزی است. دلایل این امر مشکل اعتبار کامل مدل ها و کمبود دانش و تکنولوژی آموزش این مدل ها به طراحان و بازرسان است.
۹.
در کنفرانس صلیب سرخ جهانی که در ۱۹۰۶ در ژنو برگزار شد، ایران تنها کشور مسلمان حاضر در کنفرانس بود و باید به اتفاق اعضای دیگر در مورد نماد و نشانه پرچم امدادرسانی که همانا صلیب سرخ بود، تصمیم نهایی می گرفت. این کنفرانس در شرایطی تشکیل شد که جّو به شدت بر ضد عثمانی و مسلمانان بود و جهان در آستانه دسته بندی کشورها برای آغاز جنگ جهانی اول قرار داشت. دولت های مسیحی به خصوص نمایندگان دولت های بالکان، چنان بر ضد عثمانی و قراردادن هلال ماه به عنوان نشان پرچم سازمان امدادرسانی کشورهای مسلمان موضع گیری کردند که گمان می رفت فقط صلیب سرخ و شیر و خورشید سرخ به عنوان نشان های رسمی مورد تصویب قرار گیرد ؛ اما دفاع نماینده ایران از هلال ماه موجب دگرگونی فضای کنفرانس شد. متأسفانه این پیروزی دستگاه دیپلماسی ایران و ممتازالسلطنه، وزیرمختار ایران در پاریس، در تاریخ نویسی پهلوی اول نادیده و کمتر به آن پرداخته شد. در این بررسی تاریخی با توجه به اسناد و مدارک به دست آمده به نقش ایران در رسمیت بخشیدن به علامت هلال احمر می پردازیم.