۱.
مقدمه: جامعه پذیری سازمانی از عوامل بسترساز انطباق کارکنان جدیدالورود با سازمان است. عدم احساس تعلق کارکنان به سازمان و دقت ناکافی در انجام وظایف از معضلات بزرگ دستگاه های اجرایی است. مقاله حاضر با هدف کلی بررسی رابطه جامعه پذیری و تعهد سازمانی در کارکنان سازمان های داوطلبان و جوانان جمعیت هلال احمر به منظور ارتقای هریک از آنها صورت بندی شده است. روش ها: در این مطالعه، جامعه آماری کارکنان سازمان های داوطلبان و جوانان (225 نفر)، نمونه ای با حجم 134 نفر بر اساس جدول مورگان به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد تعهد سازمانی «آلن و می یر» و جامعه پذیری سازمانی جونز بود. ضریب پایایی پرسشنامه جامعه پذیری با 45 گویه، از طریق محاسبه آلفای کرونباخ، عدد 69/0 به دست آمد که با حذف برخی گویه ها، پرسشنامه 34 گویه ای با آلفای کرونباخ 82/0 حاصل شد. آلفای کرونباخ برای پرسشنامه تعهد سازمانی 78/0 محاسبه گردید. به منظور بررسی روایی ابزار پرسشنامه ها، از نظر سه متخصص منابع انسانی بهره گیری شد. با استفاده از میانگین فرضی در آزمون t تک نمونه ای، محدوده نظرات کارکنان مشخص گردید و با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی رابطه بین متغیرها بررسی شد. یافته ها: یافته ها بیانگر این بود که بین جامعه پذیری و تعهد سازمانی به صورت کل در نمونه مورد مطالعه رابطه ای وجود ندارد. بین مؤلفه تعهد مستمر و جامعه پذیری با ضریب همبستگی 209/0 رابطه در سطح معناداری 05/0 وجود دارد (016/0=sig)؛ جهت این رابطه مثبت و شدت آن ضعیف است. مقدار ضریب تعیین برابر با 156/0 بیانگر این است که متغیر مستقل جامعه پذیری توانسته 6/15 درصد از تغییرات متغیر وابسته تعهد مستمر را تبیین کند. نتیجه گیری: در نمونه مورد مطالعه، بین جامعه پذیری و تعهد سازمانی رابطه ای وجود ندارد. بین جامعه پذیری و تعهد مستمر رابطه ای ضعیف وجود دارد. بین جامعه پذیری و تعهد عاطفی و نیز بین جامعه پذیری و تعهد هنجاری در نمونه مورد مطالعه رابطه ای وجود ندارد.
۲.
مقدمه: اورژانس پیش بیمارستانی بخش مهمی از نظام ارائه خدمات بهداشتی درمانی را تشکیل می دهد. لازمه ارائه خدمات مناسب، وجود آمبولانس های مجهزی است که نقش مهمی در حفظ جان بیمارانی که نیاز به اقدامات فوری دارند، ایفا کند. با توجه به شیوع بالای حوادث رانندگی و سایر موارد اورژانس، مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود تجهیزات طبی آمبولانس های اورژانس پیش بیمارستانی رشت و مقایسه آن با استانداردهای کشوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر از انواع مطالعات کاربردی است که به صورت توصیفی تحلیلی انجام شده است. نمونه های پژوهش کلیه 13 آمبولانس فعال پایگاه های خدمات پزشکی اورژانس رشت و زمان مطالعه 4 ماهه نخست سال 1392 می باشد. ابزار جمع آوری داده ها شامل چک لیست کارت معاینه طبی استاندارد آمبولانس تیپ B وزارت بهداشت و چک لیست 4374 خودروهای امدادی و تجهیزات سازمان ملی استاندارد ایران بود. چک لیست ها توسط پژوهشگران و با مراجعه به پایگاه های خدمات پزشکی اورژانس رشت و مشاهده وضعیت تجهیزات طبی آمبولانس ها تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون t-test استفاده شد و p<0.05 از نظر آماری معنی دار تلقی شد. یافته ها: به طور کلی، متوسط تجهیزات خودروهای خدمات پزشکی اورژانس پیش بیمارستانی رشت نسبت به استاندارد های وزارت بهداشت و سازمان ملی استاندارد ایران، بترتیب 66.5 و 64.8 درصد بود که اختلاف معنی داری با استانداردهای مذکور نشان داد(p<0.05). همچنین متوسط تجهیزات موجود بر اساس استانداردهای مذکور و به تفکیک گروه های تجهیزات طبی، تجهیزات تشخیصی به ترتیب 80 و 82.4 درصد، تجهیزات اداره تهویه/ تنفس حدود 97 درصد، تجهیزات تزریق و داروها 73 و 4/58 درصد، تجهیزات مدیریت درمانی-حیاتی 3/65 و 7/55 درصد، مراقبت پرستاری و بانداژ 3/58 و 8/53 درصد بود که در همه موارد با استاندارد تعریف شده ایران اختلاف معنی داری داشت (p<0.05). حدود 84 درصد آمبولانس ها همه تجهیزات اداره تهویه و تنفس را بر اساس استاندارد های دوگانه داشتند. نتیجه گیری: بهترین وضعیت تجهیزات طبی آمبولانس های خدمات پزشکی اورژانس، مربوط به تجهیزات اداره راه هوایی/تهویه بود. در سایر گروه های تجهیزاتی، کمبود های قابل توجهی مشاهده شد. کمبود تجهیزات آمبولانس باعث کاهش کارایی خدمات پزشکی اورژانس پیش بیمارستانی خواهد شد، لذا رفع کمبودها و رسیدن به استاندارد کشوری بسیار ضروری به نظر می رسد.
۳.
مقدمه: نوع دوستی یک ارزش والای اجتماعی و تکلیف اخلاقی اجتماعی است که تضعیف آن، به اختلال نظم اجتماعی منجر می گردد، بنابراین بررسی وضعیت چگونگی رخداد این کنش ها در جامعه ضروری به نظر می رسد. با شناخت کنش های دگردوستانه و عوامل مؤثر بر بروز و ظهور آن در جامعه می توان سایر مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی را شناسایی و همچنین تا حدی به وضعیت اخلاقی و فرهنگی-اجتماعی جامعه پی برد. پژوهش حاضر بر آن است که چگونه با شناخت تأثیر مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی بر نوع دوستی در روابط اجتماعی، می توان زمینه های گسترش نوع دوستی را هر چه بیشتر فراهم آورد. روش: تحقیق حاضر از نوع جستجوی اسنادی در پیمایش انجام شده است. روش تحلیل نیز از نوع تحلیل ثانویه است. این پژوهش به تحلیل ثانویه داده های جمع آوری شده در شهر تهران خواهد پرداخت که این داده ها در مرداد و شهریور 1387 توسط دانشگاه علوم پزشکی ایران، سازمان بهداشت جهانی، شهرداری تهران و جهاد دانشگاهی در سطح تمامی محلات شهر تهران در قالب پروژه «ابزار ارزیابی و پاسخگویی عدالت در حوزه سلامت شهری» جمع آوری شده است. تعداد نمونه این پژوهش بالغ بر 20670 نفر از شهروندان بالای 18 سال ساکن شهر تهران می باشد. یافته ها: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، افراد با سرمایه اجتماعی بیشتر، در قیاس با دیگران نوع دوست ترند. نتایج رگرسیونی تحقیق بر حسب مؤلفه های سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت رسمی، مشارکت غیر رسمی، روابط اجتماعی، ارزش هاو احساس تعلق) نشان می دهد که از بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی تنها اعتماد اجتماعی، احساس تعلق و مشارکت غیر رسمی دارای تأثیر معنا دار و مثبت بر نوع دوستی است. همچنین در معادله دوم، تبیین نوع دوستی بر حسب مجموع متغیرهای مستقل نشان می دهد که متغیرهای اعتماد اجتماعی، احساس تعلق، مشارکت غیررسمی و تحصیلات، تأثیر معنا دار و مثبتی بر نوع دوستی دارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن تأثیر به سزایی در کنش های نوع دوستانه دارند، لذا باید با تقویت سرمایه اجتماعی برای توسعه همه جانبه و متوازن نظام اجتماعی و شخصیتی گام برداشت تا با ارتقای سطح توسعه جامعه و نظام شخصیتی افراد میزان کنش های اخلاقی و به طور خاص تر کنش های نوع دوستانه افزایش یابد.
۴.
مقدمه: همچنان که انسان نمی تواند جدا از فرهنگ زندگی کند، سازمان نیز بدون داشتن یک فرهنگ جامع و مدون، معنا و مفهومی نمی تواند داشته باشد. در حقیقت فرهنگ، روح سازمان است و بقای سازمان، منوط به داشتن یک فرهنگ سازمانی قوی و جامع است. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مؤلفه های فرهنگ سازمانی بر رضایت شغلی کارکنان سازمان آتش نشانی منطقه 4 شهر تهران پرداخته است. روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری، تمامی کارکنان شاغل در سازمان آتش نشانی منطقه 4 شهر تهران در سال 1391 می باشند. با استفاده از فرمول کوکران، 200 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب گردید. از روش نمونه گیری تصادفی لایه ای/طبقه ای استفاده شد. اعتبار صوری و پایایی ابزار اندازه گیری در سطح قابل قبول تائید شد. با استفاده از آزمون های t تک نمونه ای و تحلیل مسیر، فرضیه ها بررسی شد. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، فرهنگ سازمانی حاکم بر سازمان، بالاتر از سطح متوسط (میانگین فرضی) است. در رضایت شغلی در جنبه ارتقا و ترفیع در سطح متوسط (میانگین فرضی) و در میزان حقوق و مزایا پائین تر از سطح متوسط (میانگین فرضی) به دست آمده است. به علاوه، ضریب همبستگی بین مؤلفه های فرهنگ سازمانی (بُعد مدیریت تغییر، همسویی اهداف، توجه به ارباب رجوع، هماهنگی گروه کاری، هماهنگی قدرت) و رضایت شغلی به ترتیب 629/0r=، 565/0r=، 430/0 r=، 487/0 r=، 568/0r= می باشد. از این رو، بیشترین تأثیر، مربوط به بُعد مدیریت تغییر بر رضایت شغلی و کمترین تأثیر، مربوط به توجه به ارباب رجوع بر رضایت شغلی است. نتیجه گیری: از آنجا که بین متغیرهای مستقل بر وابسته رابطه مستقیم و مثبت مشاهده شده است و همچنین متغیرهای مستقل بر رضایت شغلی تأثیرگذار بوده است، هراندازه به مؤلفه های فرهنگ سازمانی توجه بیشتری شود، کارکنان از رضایت شغلی بیشتری برخوردار خواهند شد. از این رو، ضروری است، مدیران سازمان قبل از گماردن افراد در پست های سازمانی از طریق شرکت افراد در کارگاه های آموزشی و دوره های ضمن خدمت از دارا بودن این ویژگی ها در آنها اطمینان حاصل کنند و از این طریق گام هایی برای ایجاد رضایت شغلی در کارکنان بردارند.
۵.
مقدمه: تبدیل رواناب ها به سیلاب می تواند خسارات جبران نا پذیری به شبکه شریان های شهری وارد نماید. افزایش حدود 20 برابری گستره شهر ارومیه در پنجاه سال اخیر به علت توسعه ساخت وساز های شهری و به ویژه گسترش آن در مناطق کوهپایه ای و در نتیجه از بین رفتن پوشش گیاهی و جایگزینی آن با معابر آسفالت شهری، این پهنه را مستعد جریان یافتن رواناب و سیلاب در مواقع بارندگی به خصوص در هنگام بارش های رگباری نموده است. با توجه به ویژگی های مورفولوژیکی ارومیه زون بندی این شهر و مناطق اطراف آن با وسعت حدود 200 کیلومترمربع از نظر ایجاد رواناب و مناطق آسیب پذیر مورد بررسی قرار گرفته است. ارزیابی 4000 رکورد اطلاعاتی با توجه به داده های ایستگاه های سازمان آب منطقه ای و هواشناسی سال های آبی مختلف در شهر ارومیه نشان می دهد که سالیانه حدود 27 میلیون مترمکعب آب در قالب برف و باران بر گستره آن نازل می شود. بررسی های مقدماتی نشان داده است که سالیانه حدود 5 میلیون مترمکعب از این بارش ها به صورت رواناب و در زمان بارش های رگباری به صورت سیلاب در معابر عمومی جریان می یابد. روش: در این پژوهش زون های مستعد برای تشکیل رواناب در گستره ارومیه، حاشیه شهر و مناطق مسکونی شناسایی شده است. با بهره گیری از داده های آماری سازمان هواشناسی استان آذربایجان غربی شدیدترین بارش محتمل در گستره شهر با دوره بازگشت پنج ساله تعیین و با تلفیق داده های موجود و استفاده از روش تحلیل تاپسیس مستعدترین زون برای تشکیل سیلاب تعیین شده است. یافته ها: براساس این پژوهش 17 زون مجزا که از ویژگی های متفاوت مورفولوژیکی برخوردارند در اطراف شهر قابل شناسایی است. بررسی ها نشان می دهد که زون شماره 12 با مساحت حدود 757000 مترمربع با دارا بودن بیشترین فاصله از حالت ایده آل مستعدترین زون از نظر تولید و جریان یافتن رواناب و سیلاب شهری بوده و در یک بارش شدید بهاری در آن در هر دقیقه192 مترمکعب آب باران فرو می ریزد که با توجه به ضریب جریان سطحی و ضریب حوضه قسمت اعظم آن به رواناب تبدیل می گردد. ایمن ترین زون شهری نیز زون شماره 17 با دارا بودن کمترین فاصله از حالت ایده آل به مساحت1763000مترمربع بوده که در شدیدترین بارش های جوی 275 مترمکعب از نزولات جوی وارد آن می شود. نتیجه گیری: وزن دهی به شاخص های مؤثر در ایجاد رواناب نشان می دهند که شاخص زاویه اتصال مسیر آبراهه های طبیعی حامل رواناب ها با شریان های شهری و مساحت تحت شریان بیشترین و شاخص طول معبر جمع کننده رواناب و اختلاف ارتفاع کمترین وزن (تأثیر) را در معیار آسیب پذیری دارا هستند. بر این اساس زون های4، 12، 15 و 16 با حدود 2/4 کیلومترمربع در معرض آسیب پذیری خیلی زیاد می باشند. اما زون های 17، 1، 2 و 3 به ترتیب در معرض کمترین میزان آسیب پذیری قرار دارند. از طرفی احداث کانال های جمع آوری رواناب در گستره شهر و به خصوص در زون های 4 تا 6 و 11تا 16 ضروری بوده و این امر می تواند باعث کاهش خسارات مالی و جانی احتمالی در این مناطق شده و از ایجاد مناظر زشت و ناراحت کننده در هنگام بارش های رگباری بهاری بکاهد.
۶.
مقدمه: وقوع زلزله، محیط های شهری مخصوصاً تهران را به شدت تهدید می کند. بروز زلزله باعث ایجاد خرابی های گسترده می شود و می تواند مصدومان و تلفات بسیاری به دنبال داشته باشد. اولین نیاز سانحه دیدگان زلزله نجات آنها و دریافت خدمات امدادی در کمترین زمان ممکن است. برای تسریع در امداد رسانی باید بهینه ترین مسیر به لحاظ ایمنی مورد توجه قرار گیرد. از این رو در فاز پیش از بروز زلزله در بررسی ایمنی شبکه راه ها و تعین بهینه ترین مسیر، لازم است مجموعه ای از پارامترها با در نظر گرفتن اهمیت هریک از آنها لحاظ شوند. با توجه به این موضوع در این پژوهش، رویکرد تحلیل چند عاملی به منظور تعیین و ارزیابی پارامترهای ایمنی مؤثر در انتخاب مسیرهای بهینه امداد و نجات درون شهری پس از زلزله مورد توجه قرار گرفته است و به عنوان نمونه در محله 13 آبان شهر تهران پیاده شده است. روش: در این تحقیق که نمونه ای از روش موردی و زمینه ای می باشد، به تعیین پارامترهای مؤثر در ایمنی شبکه راه ها و تحلیل ارتباط بین آنها و میزان تأثیر هر یک از پارامترها در انتخاب بهینه ترین مسیر ایمن برای محله 13 آبان منطقه 20 شهرداری تهران پرداخته شده است. برای رسیدن به این منظور از مدل تحلیل فرایند سلسله مراتبی به عنوان مدل اصلی استفاده شده است. همچنین از قابلیت ها و تکنیک های تحلیل نرم افزار GIS مانند همپوشانی لایه های اطلاعاتی استفاده شده است. یافته ها: پارامترهای کاربری های خطرناک (از قبیل جایگاه های سوخت، مراکز نگهداری مواد شیمیایی و ...)، سازه های حمل و نقل (ازقبیل پل و تونل)، آسیب پذیری و خسارات سنگین وارده به ساختمان و تراکم جمعیت در تعیین مسیر بهینه ایمن امداد و نجات پارامترهای اصلی تأثیرگذارند که هر کدام دارای درجه اهمیتی متفاوت هستند؛ به طوری که آسیب پذیری ساختمان های مجاور شبکه با 38 درصد بیشترین و تراکم جمعیت با 15 درصد کمترین ضریب اهمیت را دارند. درضمن تأثیرگذاری عواملی نظیر شیب معابر، فاصله از گسل و قنوات را هم نمی توان انکار کرد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که تا کنون به تعیین و بهینه سازی مسیرهای امداد رسانی توجه شایسته ای نشده است. با تعیین و بهینه سازی مسیرهای امداد و نجات می توان در کمترین زمان ممکن بیشترین خدمات امدادی را ارائه کرد. پارامترهای اصلی تأثیرگذار در تعیین شبکه معابر ایمن شامل تراکم جمعیت، آسیب پذیری و خسارات سنگین وارده به ساختمان ها، مستحدثات حمل و نقل و کاربری های خطرناک می باشد.
۷.
مقدمه: امروزه یکی از دل مشغولی های برنامه ریزان در فضاهای شهری طراحی و مکان یابی مناسب و مطلوب فضاهای خدماتی است و یکی از این خدمات که تأمین بخشی از امنیت شهر را بر عهده دارد، ایستگاه های آتش نشانی است. برای بهبود ارائه خدمات ایستگاه های آتش نشانی، شناسایی و اولویت بندی نواحی شهری برای ایجاد ایستگاه های آتش نشانی در تمامی محدوده شهر به منظور خدمات رسانی ضرورت می یابد. روش : در این پژوهش با استفاده از مدل های ویکور و تاپسیس و معیارهایی از قبیل «دسترسی به شبکه ارتباطی، جمعیت تحت پوشش، واحدهای مسکونی، تجاری، صنعتی، مساحت تحت پوشش، آموزشی، اداری، فرهنگی و حمل و نقل» به اولویت بندی نواحی شهری خرم دره برای ایجاد ایستگاه های آتش نشانی اقدام شده است. روش پژوهش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی است. یافته ها: در وضعیت کالبدی و جمعیتی شهر خرم دره و همچنین اولویت بندی پیشنهادی مشخص شد که نتایج مدل ویکور نسبت به مدل تاپسیس ارزش بالاتری دارند و با واقعیت های عینی شهر خرم دره بیشتر منطبق است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق در هر دو مدل، ناحیه 3 شهر خرم دره بیشترین ضرورت و ناحیه 2 در مدل ویکور و ناحیه 5 در مدل تاپسیس دارای کمترین ضرورت برای ایجاد ایستگاه آتش نشانی است.
۸.
مقدمه: ایران جزء کشورهای بلاخیز دنیا محسوب می شود و از میان بلایای طبیعی، زلزله دارای بیشترین تکرار و مخرب ترین تأثیرات می باشد که این امر وجود یک طرح جامع مدیریت بحران برای هدایت اقدامات قبل، حین و پس از وقوع زلزله را ضروری می سازد. بر این اساس، مطالعه حاضر درصدد بررسی نقش تکنیک ارزیابی سریع در مدیریت زلزله مرداد ماه 91 آذربایجان است. روش: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی است که داده های موردنیاز آن توسط 24 نفر از کارشناسان مرکز بهداشت استان آذربایجان گردآوری شده است. بلافاصله پس از وقوع حادثه، ستاد مدیریت بحران و کاهش خطر بلایای مرکز بهداشت استان بر اساس شرح وظایف و آمادگی های قبلی تشکیل جلسه داد و تیم های ارزیابی سریع سازماندهی و به مناطق آسیب دیده اعزام شدند. در ادامه، نتایج ارزیابی های سریع در حوزه ها وضعیت منطقه از نظر شرایط دموگرافیک و تلفات انسانی، بیماری های شایع، منابع موجود و شرایط بهداشت محیط، عوامل محدودکننده و همچنین فهرست نیازهای ضروری به صورت فراوانی (درصد) تعیین و در جداول ارائه گردید، سپس با استفاده از نظرات کارشناسان انواع و اولویت نیازها به صورت کیفی مشخص شد. یافته ها: مناطق زلزله زده اصلی شامل سه بخش اهر، هریس و ورزقان است که ارزیابی سریع در مورد تمامی آنها با دقت بالا صورت گرفته است. با نگاهی به وضعیت جمعیتی، اپیدمیولوژیک و نیز بهداشتی نواحی مورد بررسی درمی یابیم که هریس به سبب وخامت اوضاع بهداشتی، بالاتربودن جمعیت و شدت تلفات مالی و جانی، نیازمندترین حوزه به شمار می رفت و ضرورت امدادرسانی به آن بیش از سایر بخش ها احساس می شد، اهر نیز به عنوان بخشی با کمترین نیاز بهداشتی و حمایتی شناسایی شد. در ادامه، میزان و نوع امدادرسانی به هر یک از مناطق مذکور با توجه به نتایج ارزیابی سریع، برنامه ریزی و تأمین شد. نتیجه گیری: تکنیک ارزیابی سریع در صورت طراحی و اجرای مناسب نقش ارزنده ای در مدیریت صحیح اقدامات پس از وقوع زلزله و سایر حوادث و بلایا دارد که می تواند تصویری گویا از تبعات حادثه و نیازمندی های جامعه آسیب دیده ارائه کند. این تکنیک در زلزله آذربایجان به شیوه ای قابل قبول انجام شد که می تواند الگوی مناسبی برای سایر موارد مشابه باشد.