۱.
مقدمه: برنامه ریزی و ساماندهی بلایا و مخاطرات ناشی از حوادث انسانی و طبیعی در مدیریت بحران کاربری های شهری اهمیت ویژه ای دارد. از سوی دیگر، در بین کاربری های شهری، بخش آموزش از حساسیت بیشتری برخوردارست. دانش آموزان و کارکنان مدارس و مراکز آموزشی به عنوان اصلی ترین سرمایه های انسانی یک منطقه یا کشور مسلماً باید در برنامه های مدیریت بحران و تخلیه اضطراری جمعیت در اولویت اول امدادرسانی باشند. روش: روش مطالعه در این پژوهش، اسنادی و تحلیلی- پیمایشی است. داده های پژوهش به دو بخش بنیادین و مدیریتی تقسیم شده و در یک دوره زمانی پنج ماهه با مطالعه کل جامعه تحقیق (142 مدرسه ناحیه دو آموزشی اصفهان) جمع آوری شدند که پس از طبقه بندی، محاسبه و ترسیم نمودار در نرم افزار SPSS با استفاده از مدل های کاربردی مانند فرمول سطح بندی تحلیل و نتایج ارائه شد. نقشه ها در محیط نرم افزار ArcGIS ترسیم شده اند. یافته ها: مدارس ناحیه دو آموزشی اصفهان در بخش شاخص های بنیادین دارای وضعیت مناسبی نبوده و آسیب پذیری آنها در بحران های احتمالی زیاد است؛ به عبارت دیگر، در این مراکز فقط وضعیت توزیع جمعیت و سیستم گرمایشی مناسب بوده و سایر معیارهای بنیادی وضعیت مطلوب ندارند. در بخش شاخص های مدیریتی، صرفاً 33 مدرسه تا حدودی استانداردهای مدیریتی دارند و 109 مدرسه باقیمانده، فاقد هر گونه استاندارد می باشند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از این است که میزان تاب آوری مدارس ناحیه دو آموزشی اصفهان از لحاظ ساختارهای بنیادین و پایه ای ضعیف است از سوی دیگر، مراکز مذکور استانداردهای مدیریتی کافی نداشته و از این رو آسیب پذیری بالایی دارند. در نهایت، وضعیت مدارس مورد مطالعه در حوادث احتمالی با درنظرگرفتن جمیع معیارها (شاخص های بنیادین و مدیریتی) نامناسب، آسیب پذیر و بحرانی است
۲.
مقدمه: امروزه با تغییر رویکردهای مدیریت بحران، جوامع به دنبال شرایطی هستند تا در صورت وقوع بحران، بازگشت سریع آنها به وضعیت قبل بحران فراهم آید. اگرچه نمی توان به طور کامل از وقوع مخاطرات جلوگیری کرد، اما می توان با تمهیداتی از آسیب های ناشی از آن کاست. شرایط متفاوت، سبب تفاوت در آسیب پذیری جوامع در برابر مخاطره می شود. از مهم ترین ویژگی هایی که میزان خسارات را تغییر می دهد، ویژگی اجتماعی ساکنان متأثر از مخاطره است. از این رو، برای برنامه ریزی صحیح و کاهش خسارت نخست باید محدوده ها و افراد آسیب پذیر شناسایی شوند. لذا هدف این پژوهش بررسی آسیب پذیری اجتماعی و تاب آوری اجتماعی در منطقه 2 شهر تهران است. روش: تحقیق ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است و در دو بخش آسیب پذیری اجتماعی و تاب آوری اجتماعی بررسی شد. در بخش آسیب پذیری با استفاده از 15 شاخص و وزن دهی با تکنیک دیمتل و هم پوشانی با استفاده از تکنیک ویکور در ArcGIS محدوده های آسیب پذیر شناسایی شدند. در بخش تاب آوری با استفاده از پرسشنامه، دیدگاه 384 ساکن منطقه 2 در رابطه با شاخص های سرمایه اجتماعی جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی مرتبه دوم در نرم افزار لیزرل بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که پهنه با آسیب پذیری اجتماعی بسیار بالا، 151 هکتار و پهنه با آسیب پذیری بسیار کم، 314 هکتار از مساحت منطقه را شامل می شوند. نتایج بخش تاب آوری نشان داد که حمایت اجتماعی با ضریب یک بالاترین ضریب و بعد از آن شاخص همبستگی و انسجام اجتماعی با ضریب 95/0، شاخص احساس اثرگذاری و کارایی با ضریب 87/0، شاخص مشارکت با ضریب 84/0، شاخص اعتماد با ضریب 81/0 و آگاهی با ضریب 47/0 پایین ترین ضریب را به دست آورده اند. نتیجه گیری: از نتایج به دست آمده می توان در برنامه های کاهش خطر و تاب آوری بهره گرفت. مدیران و مسئولان شهری در منطقه 2 شهر تهران باید تدابیری اتخاذ کنند تا وضعیت گروه های آسیب پذیر را بهبود داده و با آگاهی بخشی و آموزش، ویژگی هایی مانند مشارکت، همکاری و مسئولیت پذیری را در میان شهروندان افزایش دهند و به طورکلی رویکرد توانمندسازی و تاب آوری در اولویت برنامه های کاهش خطر قرار دهند.
۳.
مقدمه: توجه به فرایندهای عملیاتی مدیریت شرایط اضطراری یا بحران کشور ابعاد وسیع یافته که می توان به الزامات قانونی ذکرشده در سند چشم انداز در افق 1404 و سیاست های نظام مرتبط با ایجاد سازمان های مسئول در مدیریت بحران اشاره کرد. سیستم های مدیریت تداوم حیات سازمانی (BCMS) با الزامات استاندارد ایزو22301برای فعالیت های کلیدی شهرداری تهران از عوامل کاهش مخاطرات احتمالی است. این پژوهش، چالش های استاندارد مذکور در شهرداری منطقه یک تهران را تشریح می کند. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-کاربردی و به لحاظ هدف، کاربردی است که با به کارگیری روش دلفی، نخست موارد بحران ز ا با پرسشنامه، مصاحبه و سمینار گروهی شناسایی شد، سپس با نرم افزار SPSS به صحت سنجی و بررسی نتایج پرداخته شد. درادامه، با تحلیل پیامدهای توقف فعالیت ها(BIA) [1] در چهار زمینه مأموریت های اصلی، ایمنی و بهداشت، اعتبار سازمان و نارضایتی شهروندان و با استفاده از شاخص اهمیت نسبی وزن دار، رویدادهای مهم بحران زا مشخص شد. در آخرین مرحله دلفی در اهداف نهایی به اجماع رسیده با ارزش گذاری بر احتمال وقوع و شدت رویدادها، ریسک غیرقابل قبول معین شد. یافته ها: طبق یافته ها، میانگین گویه ها بیشتر از میانه است و اگر نمره آزمودنی در مقیاس لیکرت از میانه بالاتر باشد، نگرش نسبت به موضوع مثبت تلقی می شود. در سطح اطمینان 99درصد آزمون کولموگروف-اسمیرنوف معنی دار بود (05/0p-value˂) لذا باید از آزمون ناپارامتریک استفاده می شد. در جدول ضرایب همبستگی اسپیرمن بین متغیرهای تحقیق، بزرگترین عدد 569/0 به دست آمد و در بخش تحلیل ریسک، عدد ریسک رویدادهای مختل کننده فعالیت های حیاتی براساس رابطه احتمال و شدت رویداد از یک تا 16به دست آمد. نتیجه گیری: با تحلیل پیامد توقف فعالیت ها شش عامل خدمات اصلی سازمان یعنی نقض قوانین، خسارات مالی، محیط زیست، تبعات اجتماعی و امنیتی، اعتبار سازمان، ریسک محتمل هر پیامد در توقف فعالیت موردنظر محاسبه شد. با روش دلفی طی چند گام، اولویت ها از 208 فعالیت حیاتی به ترتیب به 56 و 38 کاهش یافت و در انتها در 10 فعالیت اصلی، اجماع نهایی صورت گرفت. رویدادهای مهم تر برای برنامه ریزی سال اول شامل جمع آوری زباله، برف روبی، خدمات پشتیبانی فنّاوری اطلاعات، مدیریت عملیات مقابله با شرایط اضطراری، فوریت ها و خدمات اضطراری است. بیشترین عدد ریسک برای رویداد وضعیت اضطراری برای نبود هماهنگی بین سازمان ها، مشکلات ترافیکی و مسدودشدن معابر، غافل گیری و نبود آمادگی و وقوع زلزله بالای 6 ریشتر به دست آمد [1] Business Impact Analysis (BIA)
۴.
مقدمه: مسأله آموزش یکی از مؤثرترین عوامل انطباق و سازگاری امدادگران با شرایط متحول دنیای کنونی است. ایجاد دگرگونی در نگرش امدادگران و ایجاد آمادگی در ایشان به منظور افزایش شایستگی های کاری برای پذیرش مسئولیت های مهم و سنگین در زمان حوادث برای بالابردن سطح کارایی با مسأله آموزش ارتباطی تنگاتنگ دارد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش های امدادی مبتنی بر روش های فراحافظه و فراشناخت بر یادگیری امدادگران جمعیت هلال احمر شهرستان بندرگز است. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون است که جامعه آماری آن شامل 100 امدادگر جمعیت هلال احمر شهرستان بندرگز در بازه زمانی ثبت نام در سال 1396 است که با روش نمونه گیری غیراحتمالی، 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) به عنوان حجم نمونه از نوع هدفمند انتخاب شدند. امدادگران گروه کنترل، امداد و کمک های اولیه را طبق روال گذشته طی 5 جلسه آموزش دیدند، اما گروه آزمایش، این دوره را طبق روش های مبتنی بر فراشناخت و فراحافظه آموزش دیدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از کتاب اصول کمک های اولیه و احیای دکترایوبیان و دکترپورحیدری (1389) استفاده و سپس داده ها در دو بخش آمار توصیفی همچون فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و نیز آمار استنباطی همچون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بر حسب عضویت گروهی (آزمایش و کنترل) در مرحله پس آزمون در سطح آلفای 5/0 (05/0>p) بین میانگین ها تفاوت معنادار وجود دارد. میزان تأثیر این مداخله در پس آزمون 23 درصد است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش های امدادی مبتنی بر راهبردهای فراشناخت و فراحافظه (آزمایش و کنترل) بر یادگیری امدادگران تأثیر معناداری داشته است. توان آماری 603/0 حاکی از دقت آماری است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که آموزش های امدادی مبتنی بر راهبردهای فراشناخت و فراحافظه باعث افزایش یادگیری در گروه آزمایش است. بنابراین می توان گفت آموزش های امدادی مبتنی بر راهبردهای فراشناخت و فراحافظه بر یادگیری مؤثر است
۵.
مقدمه: یکی از مهم ترین عوارض استرس گرمایی در آتش نشانان، اشتباه در عملکرد به لحاظ ایمنی است که حوادث جبران ناپذیری را سبب می گردد. لذا این مطالعه با هدف ارزیابی تأثیر تجهیزات حفاظت فردی (PPE)[1] بر استرس گرمایی آتش نشانان در سال 1396 طراحی و انجام شد. روش : این مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی است که روی 30 نفر از کارکنان عملیاتی آتش نشانی شهرستان لارستان استان فارس صورت گرفت و نمونه مطالعاتی به صورت سرشماری انتخاب شدند. این مطالعه در اتاقک استاندارد محیطی با تجهیزات آتش نشانی یکسان و ارزیابی تأثیر دما و متابولیسم حاصل از تجهیزات حفاظت فردی بر اندازه شاخص های میانگین و درصد پیش بینی شده نارضایتی (PPD)[2] انجام شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که وزن ناشی از تجهیزات حفاظت فردی می تواند به طور غیرمستقیم و با تأثیر بر ضربان قلب و متابولیسم منجر به تغییرات میانگین رأی پیش بینی شده و درصد پیش بینی شده نارضایتی گردد. ارزیابی تأثیر وزن تجهیزات حفاظت فردی و ضریب مقاومت لباس یا ضریب کلو (Clo) بر شاخص های رأی پیش بینی شده و درصد پیش بینی شده نارضایتی نشان داد که ضریب مقاومت لباس آتش نشانی دارای تأثیر بیشتری بر این شاخص ها می باشد. (001>p) نتیجه گیری: یافته های مطالعه بیانگر این بود که استفاده از تجهیزات حفاظت فردی و همچنین ضریب مقاومت لباس آتش نشانی بر شاخص های رأی پیش بینی شده و درصد پیش بینی شده نارضایتی تأثیرگذار بوده، بنابراین برای جلوگیری از بروز تنش گرمایی در آتش نشانان می توان از جلیقه های خنک کننده استفاده کرد تا ضمن کاهش تنش حرارتی حاصل از دما، متابولیسم و وزن تجهیزات حفاظت فردی منجر به خنک شدن دمای درونی بدن تا حد قابل قبول رأی پیش بینی شده و درصد پیش بینی شده نارضایتی گردد. [1] personal protective equipment [2] predicted percentage of dissatisfied
۶.
مقدمه: خستگی عاطفی نیروهای امدادی یکی از موضوعات مهم در حوزه جمعیت هلال احمر است. لذا در این پژوهش هدف آن است که رابطه صداقت رهبری بر خستگی عاطفی نیروهای امدادی با نقش میانجی رهبری اخلاقی را بررسی شود. روش: این مطالعه از لحاظ هدف، کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری آن نیز 120 نفر از کارکنان جمعیت هلال احمر شهر سمنان است که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه 25 گویه ای مبتنی بر طیف لیکرت استفاده شد. به منظور برازش پایایی، آلفای کرونباخ استفاده شد که در تمام سازه های این پژوهش بیشتر از 7/0 است. برای تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که صداقت رهبری بر رهبری اخلاقی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج پژوهش اثر منفی و معنادار رهبری اخلاقی و صداقت رهبری را بر خستگی عاطفی نیروی های امدادی تأیید می کند و اینکه رهبری اخلاقی رابطه میان صداقت رهبری و خستگی عاطفی نیروهای امدادی را میانجی گری می کند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه نیروهای امدادی در جمعیت هلال احمر با ماهیت شغلی دشوار مواجه هستند، صداقت داشتن در رهبری می تواند عامل مؤثری در کاهش میزان خستگی عاطفی آنها تلقی شود. در صورتی که مدیران جمعیت هلال احمر رفتاری صادقانه از خود نشان دهند و از سبک رهبری اخلاقی استفاده کنند، از میزان خستگی عاطفی نیروهای امدادی نیز کاسته می شود. این پژوهش برای اولین بار تلاش کرد صداقت رهبری و تأثیر آن بر رهبری اخلاقی و خستگی عاطفی نیروهای امدادی را مورد سنجش قرار دهد
۷.
مقدمه: از آنجا که در فوریت های پزشکی تصمیم های زیادی در یک نوبت کاری گرفته می شود، مطالعه خطای انسانی بسیار اهمیت دارد. در کار با بیمار، خطای درمانی تهدیدی جدّی و اجتناب ناپذیر برای ایمنی بیمار محسوب می گردد. لذا هدف این مطالعه شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی در کارکنان فوریت های پزشکی استان قزوین با استفاده از روش تجزیه و تحلیل خطا با تأکید بر قابلیت اطمینان شناختی (CREAM)[1] است. روش: این مطالعه به صورت توصیفی و مقطعی در سال 1396 با استفاده از تکنیک CREAM انجام گرفت. در این مطالعه پس از آنالیز وظایف فوریت های پزشکی، برگه کار تکنیک CREAM از طریق مشاهده و مصاحبه با کارکنان فوریت پزشکی تکمیل گردید. اطلاعات به دست آمده در نرم افزار 20-SPSS تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: در این مطالعه 4 وظیفه و 24 زیروظیفه تجزیه وتحلیل شد. بالاترین احتمال رخداد خطای کلی در وظیفه تکنسین (01771/0) پیش بینی شد. همچنین از کل خطاهای شناسایی شده، کارکرد شناختی اجرا با 69/39 درصد و خطای تفسیر با 33/33 درصد نسبت به سایر کارکردهای شناختی بالاترین مقادیر را به خود اختصاص دادند. تشخیص نادرست در معاینه بالینی و گرفتن شرح حال و ارائه آن به پزشک از طریق بی سیم با احتمال خطای شناختی 03169/0 بالاترین مقدار را به خود اختصاص داد. نتیجه گیری: طبق نتایج، زمان انجام کار، توانمندسازی، شرایط کار و انجام دو یا چند کار به طور هم زمان از عوامل مؤثر بر کاهش عملکرد می باشند. بهبود شرایط کاری، افزایش توانمندی، انجام دو یا چند کار به طور هم زمان توسط افراد با توانایی بالا، تنظیم شیفت های کاری منظم برای کارکنان، تنظیم برنامه های آموزشی مدون بر اساس نیازسنجی کارکنان، برگزاری جلسات مشترک برای افزایش عملکرد، ازجمله راهکارهای پیشنهادی در بهبود شرایط و بهره وری بیشتر کارکنان فوریت های پزشکی و کاهش خطاهای انسانی در این گروه می باشد. [1] Cognitive Reliability Error Analysis Method
۸.
مقدمه: جمعیت هلال احمر از سال 73 در زمره مؤسسات عمومی غیردولتی قرارگرفت. امری مطابق با «قانون فهرست نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی» که ظاهراً قرار بود شامل همه نهادها باشد اما برخی از مؤسسات نظیر سازمان بورس و اوراق بهادار و سازمان های دهیاری در این قانون ذکر نشده اند. پرسش این است که آیا نهادهای عمومی غیردولتی خارج از این قانون، مشمول نظام حقوقی نهادها می شوند. چراکه نهادهای عمومی غیردولتی، سازمان هایی در ساختار حکومت هستند که مطابق قانون اساسی، نظارت قضایی بر آنها در صلاحیت دیوان عدالت اداری است. قوانین سه گانه دیوان از سال 60 تا 92، رویه قضایی دیوان، رویه شورای نگهبان و دکترین رویکردهای متفاوتی داشته اند به طوری که صلاحیت دیوان در این خصوص، روند متناقضی داشت. در حال حاضر، مطابق قسمت الف بند یک ماده 10 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان با درج عبارت «تصمیمات و اقدامات واحدهای دولتی اعم از وزارتخانه ها، سازمان ها، مؤسسات، شرکت های دولتی، شهرداری ها، سازمان تأمین اجتماعی، تشکیلات و نهادهای انقلابی و مؤسسات وابسته به آنها»، رسیدگی به دعاوی علیه هلال احمر مورد تردید قرار گرفته است. ازاین رو در پژوهش حاضر، به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بررسی قوانین دیوان، آرای هیأت عمومی و شعب دیوان؛ این نتیجه به دست آمد که از میان دو تفسیر «لفظی» و «غایی» ماده 10 قانون موصوف (توصیف شده)، اولی منجر به عدم صلاحیت و دومی منتهی به صلاحیت دیوان می شود. تفسیر غایی با فلسفه تعبیه دیوان، قانون اساسنامه هلال احمر و ظرفیت ماده 10 مذکور از جمله اصطلاح نهادهای انقلابی همخوانی دارد و بدین لحاظ، شعب دیوان، همچنان صلاحیت رسیدگی به دعوی علیه هلال احمر را دارند. هرچند که رویه جاری برخی شعب دیوان، خلاف این مهم نظر دارد.