۱.
مقدمه: کاهش خسارت های جبران ناپذیر بحران های طبیعی در ایران به فهم صحیح علل و راه حل های کاهش آنها نیاز دارد. در این ارتباط، شناسایی شدت آسیب پذیری از جنبه های مختلف از جمله محیطی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روانی و میزان آمادگی جامعه در برابر آنها، عوامل تعیین کننده اصلی بحران عنوان می شود. در این خصوص، مقاله حاضر به ارزیابی آسیب پذیری محیطی شهرستان طالقان پرداخته است. روش: روش تحقیق در این مطالعه ترکیبی است. به طوری که ابتدا از روش دلفی و سپس از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده گردید. در مرحله اول، جامعه آماری شامل تمامی کارشناسان و خبرگان در زمینه موضوع مورد مطالعه بود که۳۰ نفر با روش نمونه گیری غیراحتمالی از نوع هدفمند انتخاب شدند. منطقه مورد مطالعه شهرستان طالقان در استان البرز بوده است. در روش AHP ابتدا روایی و پایایی ابزار اندازه گیری از طریق تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شد. از آنجایی که مقدار شاخص KMO برابر 0.879 بوده است. تعداد نمونه برای تحلیل کافی بود که این کفایت نمونه گیری را می رساند. همچنین سطح معنی داری آزمون بارتلت کوچکتر از 5 درصد و ضریب آلفای کرونباخ 0.856 می باشد. نتایج نیز با استفاده از نرم افزار Expert Choice تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که بخش های مرکزی، جنوبی و غربی در محدوده آسیب پذیری بالا قرار می گیرند و بخش های شمالی و تا حدودی شرقی در محدوده آسیب پذیری پایین قرار می گیرند. همچنین امتداد رودخانه طالقان و سرشاخه های آن نیز در محدوده آسیب پذیری بالا جای گرفته اند. نتیجه گیری: تعیین و تحلیل آسیب پذیری محیطی به تنهایی نمی تواند متضمن حفاظت و بهبود کیفیت محیط زیست شود، بلکه باید به طور ملموس نتیجه این مطالعات در اختیار برنامه ریزان توسعه قرارگیرد تا اجرای پروژه های عمرانی را در آن منطقه قرار گیرد که میزان آسیب پذیری پایین دارد.
۲.
مقدمه: همه روزه مردم سراسر جهان، با وقایعی روبه رو می شوند که منجر به مرگ، آسیب، تخریب اموال و اختلال در فعالیت های روزانه ایشان می گردد . این تجارب ناخوشایند به عنوان بحران های طبیعی یا انسان ساخت تلقی می شوند . ایران به علت شرایط جغرافیایی، از کشورهای بلاخیز دنیا محسوب می شود. عاملی که مدیریت بحران را در حوادث طبیعی تسهیل می کند وجود یک زنجیره یکپارچه از تمامی اجزا و خدمات امدادی و بشردوستانه است که به انسان های درگیر در حوادث عرضه می گردد و به عنوان زنجیره تأمین بشردوستانه شناخته می شود . روش: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است و با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت زنجیره تأمین بشردوستانه در سه دسته اصلی سازمان، محیط و فنّاوری و سپس اولویت بندی هر کدام با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و بهره گیری از اطلاعات و تجربیات 18 نفر از مدیران باتجربه جمعیت هلال احمر در سوانح به وسیله طراحی و توزیع پرسشنامه مقایسات زوجی در بین آنها انجام شده است . پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات کسب شده در نرم افزار اکسپرت چویس در 11 مورد اولویت بندی شده است . یافته ها: در این پژوهش که بر اساس تئوری TOE انجام شده است، سه شاخص اصلی سازمان، محیط و فنّاوری به عنوان شاخص های اصلی و 14 زیرشاخص با عناوین مدیریت ارشد، منابع انسانی، پشتیبانی، استراتژی و برنامه ریزی، فرهنگ سازمانی، مدیریت کیفیت شرایط حقوقی سیاسی، شرایط فرهنگی اجتماعی، شرایط جغرافیایی، فنّاوری محیط، آموزش فنّاوری و سیستم های اطلاعاتی شناسایی شدند. نتیجه گیری: مطابق نتایج، عامل سازمان با شاخص های شرایط مدیریت منابع انسانی، پشتیبانی، استراتژی و برنامه ریزی، فرهنگ سازمانی و مدیریت کیفیت در اولویت اول، عامل محیط با شاخص های شرایط حقوقی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی اجتماعی، جغرافیایی و فنّاوری محیط در اولویت دوم و عامل فنّاوری با شاخص های آموزش فنّاوری و سیستم های اطلاعاتی در اولویت سوم قرار گرفته اند .
۳.
مقدمه: آموزش به عنوان مهم ترین عامل، کم هزینه ترین و کوتاه ترین زمان و مسیر برای پرورش نیروی انسانی در مدیریت مؤثر و بهینه سوانح است. هدف از پژوهش حاضر تطبیق برنامه درسی رشته مدیریت سوانح طبیعی و انسان ساخت در ایران و مدیریت اضطراری و بلایا در ایالات متحده است. روش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی براساس شیوه بردی انجام گرفته، داده ها از پایگاه های اطلاع رسانی رسمی ملّی و بین المللی و مستندات آموزش عالی کشور گردآوری شده است. برنامه ریزی درسی رشته های فوق در مقطع کار شناسی در مؤسسه آموزش عالی هلال ایران و دو دانشگاه Upper Iowa وAmerican Public در ایالات متحده مقایسه، تحلیل و بر مبنای آن پیشنهاداتی ارائه شد. یافته ها: با توجه به نتایج، موضوعات برنامه ریزی درسی در حیطه های علوم پایه، مدیریت عمومی، علوم اجتماعی و ارتباطات، علوم طبیعی و سوانح، علوم مدیریت بحران در ایران در مقاطع کاردانی و کارشناسی و گرایش های طبیعی وانسان ساخت برای تمامی مراکز ارائه دهنده و فراگیران ثابت و بدون تغییر و مبتنی بر نیاز بومی است. در دو دانشگاه مورد مطالعه ایالات متحده در هر دو گرایش هنر و علوم، موضوعات برنامه ریزی درسی در حیطه های فوق، متفاوت، اختیاری واز قابلیت انعطاف بالایی برخوردارست. نتیجه گیری: موضوعات برنامه ریزی و محتوای دروس در هر دو مقطع و دو گرایش مذکور، مطابق با الگوی جهانی مدیریت بحران و با تأکید بر نیاز های بومی سوانح طبیعی و انسان ساخت ایران است. برای پوشش کامل نیاز های کشور استفاده از دروس اختیاری متنوع، منعطف، متناسب با نیاز فراگیران شاغل در نهاد های گوناگون و طراحی رشته های جدید با توجه به تنوع سوانح کشور پیشنهاد می شود.
۴.
مقدمه: با توجه به این که گروه های امدادی، در تمام فازهای مدیریت سوانح نقش مهمی ایفا می کنند، افزایش آگاهی این گروه ها سبب مشارکت بیش تر در کاهش سوانح می شود. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی میزان آگاهی گروه های امدادی نسبت به علایم هشدار دهنده نصب شده روی ماشین های سنگین جاده ای می باشد. روش : این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل تمامی پرسنل گروه های امدادی (آتش نشانی، اورژانس، هلال احمر) مستقر در جاده های قزوین در سال ۱۳۹۴ بوده است که براساس گزارش های رسمی ۱۱۵ نفر بوده اند. در این مطالعه از روش تمام شماری (سرشماری) بهره گرفته شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سنجش میزان آگاهی پرسنل امداد نسبت به علائم هشداردهنده استفاده شد. روایی (براساس فرمول اس اچ لاوشه معادل 82/0) و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ 71/0) ابزار اندازه گیری محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون های آمار توصیفی و رگرسیون لجستیک و نرم افزارSPSS نسخه 18 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متوسط درصد پاسخ های درست معادل 75/54 درصد بوده است. آتش نشان ها نسبت به سایر گروه ها از آگاهی بیشتری برخوردار بودند. به علاوه افراد با مدرک تحصیلی فوق دیپلم، با سابقه کاری کمتر از ۱۲ سال و سنین ۳۳ تا ۳۵ ساله نسبت به علایم هشداردهنده نصب شده روی ماشین های سنگین جاده ای آگاهی بالاتری داشتند. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنادار بین تحصیلات و میزان آگاهی پرسنل گروه های امدادی نسبت به علایم هشداردهنده، تشویق کارکنان برای شرکت در مقاطع بالاتر دانشگاهی، برگزاری دوره های آموزشی بیشتر در زمینه علایم هشداردهنده و مقابله با شرایط اضطراری در حوادث جاده ای در افزایش میزان آگاهی پرسنل گروه های مؤثر می باشد
۵.
مقدمه: بیمارستان به عنوان بازوی مهم ارائه خدمات بهداشتی- درمانی، اولین سطح ارجاع خدمات درمانی در بحران محسوب می شود که مکان یابی نامناسب آن، ضررهای اقتصادی و جانی غیرقابل جبرانی را به دنبال دارد. باتوجه به اهمیت این کاربری ها در زمان بحران، ضرورت توجه به اصول و ضوابط مناسب مبتنی بر رویکرد پدافند غیرعامل در مکان یابی و طراحی آنها اهمیتی دو برابر می یابد. هدف این تحقیق مشخص نمودن موارد مهم در مکان یابی بیمارستان ها با رویکرد پدافند غیرعامل است. روش: این مقاله یک مطالعه مروری است که از روش کتابخانه ای و جستجوی اینترنتی از بانک ها و پایگاه های اطلاعاتی، سایت مجلات تخصصی مرتبط با پدافند غیرعامل و مکان یابی بیمارستان و ... استفاده شده است. یافته ها: براساس یافته ها، محل های استقرار بیمارستان باید امن بوده و در کنار کاربری های سازگار قرار گیرد و از کاربری های ناسازگار فاصله داشته باشد. از موارد قابل توجه در مکان یابی بیمارستان با رویکرد پدافند غیرعامل می توان به امن بودن مکان بیمارستان (دوری از مراکز خطرآفرین)، دسترسی به مسیرهای تندرو و مترو، نزدیکی به مناطق پرجمعیت، پراکندگی در سطح شهر، نزدیکی به فضاهای سبز و مکان های باز و مراکز آتش نشانی و دور بودن از گسل ها و رودخانه ها اشاره کرد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل موفقیت یک مرکز درمانی، موقعیت آن است. لذا برای تعیین موقعیت بیمارستان به منظور پاسخگویی در مواقع بحرانی، مکان آن باید طوری انتخاب شود که در زمان رخداد حوادث طبیعی و انسان ساخت دچار کمترین آسیب شده، دسترسی مردم آسیب دیده به آن آسان و قابلیت گسترش داشته باشد.
۶.
مقدمه: همواره کیفیت تصمیم گیری مدیران بازه گسترده ای از افراد را تحت تأثیر قرار می دهد که این مسئله به ویژه در بحبوحه بحران ها اهمیت بیشتری می یابد. در این خصوص، این پژوهش به بررسی رابطه سرسختی و تاب آوری با خودکارآمدی مدیران جمعیت هلال احمر در بحران ها پرداخته است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری تمامی مدیران جمعیت هلال احمر کشور (2000=N) در نظر گرفته شد. نمونه مورد مطالعه شامل150 مدیر فعلی، اسبق و بازنشسته ده سال اخیر جمعیت هلال احمر با حداقل مدیریت و فرماندهی دو حادثه در کارنامه کاری بود. اطلاعات به روش نمونه گیری دردسترس در سه مقطع مدیران ارشد، میانی و پایه در جمعیت هلال احمر مرکزی و جمعیت هلال احمر استان های تهران، گیلان، گلستان، قم، البرز، اصفهان، آذربایجان غربی، کرمان، سیستان و بلوچستان، یزد و ایلام با استفاده از چهار پرسشنامه دموگرافیک، سرسختی روانشناختی بارتون ، خودکارآمدی شِرِر و همکاران و تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RIS) جمع آوری شد. روایی و پایایی ابزارهای اندازه گیری سنجش و تأیید شد و داده های حاصل از پرسشنامه ها نیز از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره از طریق نرم افزار آماری 22-SPSS تحلیل شد. یافته ها: با توجه به نتایج، بین تاب آوری با خودکارآمدی رابطه معنی داری در سطح ۰.۰۱ وجود دارد. همچنین همه زیرمؤلفه های تاب آوری به جز مؤلفه «تأثیرات معنوی» با مؤلفه خودکارآمدی همبستگی معنی داری در سطح ۰.۰۱ دارند. در ضمن، نه فقط نمره کل سرسختی با خودکارآمدی در سطح معنی داری 01/0 همبستگی دارد، بلکه این همبستگی بین تمامی زیرمؤلفه های سرسختی با خودکارآمدی نیز تأیید شده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش که مؤید ارتباط معنادار مؤلفه های کارآمدی، سرسختی و تاب آوری بود، می توان نتیجه گرفت که کارآمدی یک مدیر را می شود با تقریب قابل اطمینانی از روی میزان تاب آوری و سرسختی آن مدیر پیش بینی کرد. همچنین رابطه سرسختی با تاب آوری از این حیث اهمیت دارد که باور فرد به توانمند بودن، شناخت، نگرش، رفتار و عملکرد فرد را برای استفاده از تمام ظرفیت ها به منظور تاب آوری در شرایط دشوار شکل می دهد.
۷.
مقدمه در تمام دنیا، عابران پیاده یکی از قربانیان حوادث رانندگی هستند. این افراد در عین این که سهم اندکی در تخلفات منجر به تصادف دارند، اما از قربانیان اصلی این حوادث محسوب می گردند. پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی تصادفات عابران پیاده در شهر مقدس مشهد انجام شده است. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی است. جامعه آماری شامل همه گزارش های صحنه تصادف مربوط به عابران پیاده ثبت شده پلیس در سال های90 تا 94 در شهر مشهد می باشد که براساس این گزارش رسمی طی این سال ها ۵۶۳۶ تصادف اتفاق افتاده است. با بررسی گزارش های صحنه تصادف که توسط پلیس تدوین شده بود و با استفاده از یک فرم استاندارد، داده ها گردآوری شده است. روایی محتوا با استفاده از فرمول اس اچ لاوشه معادل ۰.۸۳ و پایایی با محاسبه روش آلفای کرونباخ (۰.۸۱) به دست آمد. برای تحلیل داده ها از شاخص های مرکزی و پراکندگی، آزمون کای دو و بسته نرم افزاری SPSS استفاده گردید. یافته ها: طبق نتایج، در بین سال های90 تا 94، 5636 تصادف در شهر مشهد اتفاق افتاده است که 5568 مورد جرحی، 46 مورد فوتی و 22 مورد هم جرحی- فوتی بوده است که بیشترین آمار جرحی و فوتی مربوط به شرق مشهد می باشد. دو مورد از علل اصلی تصادفات مربوط به عدم رعایت حق تقدم (38.9 درصد) و عدم توجه به جلو (19.7 درصد) می باشد. بیشترین میزان تصادف در رده سنی 20 تا 30 سال اتفاق افتاده است (13درصد) و مردان بیشتر از زنان (62 درصد) دچار آسیب شده اند. همچنین پوشیدن لباس تیره توسط عابران احتمال بروز تصادفات را 3 برابر می کند. بحث و نتیجه گیری: آموزش عمومی مردم در زمینه نحوه پوشیدن لباس در شب، عبور از محل های مشخص شده و همچنین بهبود وضعیت معابر می تواند به میزان زیادی در کاهش میزان آسیب های ناشی از تصادفات عابران پیاده مؤثر باشد.
۸.
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی فرسودگی شغلی براساس ابعاد خودکارآمدی در کارکنان جمعیت هلال احمر استان فارس است. روش: پژوهش حاضر از نوع مقطعی پیمایشی و طرح مطالعات همبستگی است. جامعه آماری را نیز تمامی کارکنان جمعیت هلال احمر استان فارس سال 1395 تشکیل می دهند. نمونه آماری شامل 128 نفراز کارکنان هلال احمر بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای از طریق جدول مورگان انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت صورت گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار 21-SPSS در دو سطح آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد فراوانی) و آمار استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که خودکارآمدی قدرت پیش بینی برای فرسودگی شغلی دارد (001/0>p) و از بین ابعاد آن، خودکارآمدی فردی قوی ترین پیش بین فرسودگی شغلی است. (48/0=B) نتیجه گیری: نتایج بر اساس بنیان های نظری تبیین شد و یافته ها بحث شد.
۹.
مقدمه: در حال حاضر در کشور ایران بیش از چهل هزار هکتار بافت فرسوده شهری وجود دارد که با توجه به فراگیری بخش اعظمی از آن در بافت های قدیمی و نیز مشکلات فراوان زیرساختی در حال تبدیل به تهدیدی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای شهرها می باشد لکن با در نظر گرفتن این امر تنها راه حل خروج از بسیاری از معضلات شهری احیا بهسازی و نوسازی بافت های کهن شهری است که در صورت اعمال سیاست های صحیح شهری می تواند تحولی اساسی برای توسعه پایدار شهری در پی داشته باشد. در این میان بافت فرسوده محله سرخاب به سبب پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی یکی از بافت های کهنی است که ضرورت نگرش اصولی فنّی و کارشناسانه و بهسازی و نوسازی آن به طور محسوسی احساس می گردد. روش: در این تحقیق ابتدا برای شناسایی معیارهای مؤثر در فرسودگی بافت با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات پیشین معیارهای مؤثر شناسایی شد. سپس با استفاده از توابع نرم افزار ArcGIS نقشه های معیار تهیه شد. در مرحله بعد میزان تأثیر هر یک از معیار ها با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی مشخص شد و در نهایت با استفاده از توابع همپوشانی نرم افزار ArcGIS اعمال اوزان منتج از مدل مذکور نقشه نهایی که نشان دهنده میزان فرسودگی یا همان اولویت مداخله در بافت استخراج شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که با استفاده از نتایج پرسشنامه خبره مدل تحلیل سلسله مراتبی، معیار ناپایداری سازه ای با امتیاز 423/0 مهم ترین معیار و معیار فاصله از فضاهای باز با امتیاز 032/0 در مرتبه آخر اهمیت قراردارد معیار های دیگر نیز به ترتیب ، فاصله از گسل 267/0 ، نفوذناپذیری 135/0 ، فاصله از مراکز خطر 093/0 ، ریزدانگی 05/0 هستند. نتیجه گیری: اعمال مدل تحلیل سلسله مراتبی در ترکیب با توابع همپوشانی GIS نقشه نهایی اولویت بندی مداخله در بافت فرسوده محله سرخاب را نشان می دهد که طبق آن اولویت اول جمعاً با مساحت 3313 متر مربع 33 درصد، اولویت دوم با مساحت 3633 مترمربع 37 درصد و اولویت سوم با مساحت 3003 30 درصد از محله سرخاب را تشکیل می دهند