۱.
مقدمه: تقویت انگیزه نیروی انسانی داوطلب یکی از روندهای کلیدی توسعه مشارکت اجتماعی در جامعه می باشد، بنابراین لازم است تدابیری اندیشید تا این مهم به نحو مطلوبی تحقق یابد. بر همین اساس، سؤال اصلی این پژوهش شناسایی عوامل و روندهای مؤثر در انگیزه خدمات داوطلبانه امدادگران می باشد. روش ها: با توجه به ادبیات و مطالعات دو رویکرد کمّی و کیفی در تحلیل استفاده شده است. در رویکرد کمّی، بر اساس تحقیق و مطالعات، پرسشنامه مورد نظر تهیه و پس از جمع آوری داده ها، با توجه به اهداف و ماهیت تحقیق از روش تحلیل آزمون فریدمن برای تجزیه و تحلیل پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری شامل امدادگران پایگاه های فعال جمعیت هلال احمر استان قزوین می باشد. در رویکرد کیفی از طریق روش تحلیل علّی- لایه ای ، در چهار سطح روند های مؤثر تحلیل شده است. یافته ها: طبق بررسی های به عمل آمده، عوامل مختلفی بر انگیزه خدمات داوطلبانه امدادگران تأثیر گذار است. به طور کلی عوامل به دو دسته اصلی عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم بندی می شوند و هر کدام از این دسته ها به پنچ مؤلفه تقسیم می شوند. همچنین با استفاده از تحلیل علّی- لایه ای آینده خدمات داوطلبانه در چهار سطح تحلیل تبیین شده است. نتیجه گیری: پنج عامل درونی به ترتیب: ایجاد آرامش درونی، نیاز به کسب دوستی و روابط، پرستش و اعتقادات مذهبی، رشد و تأمین نیاز "کسب موفقیت" و برخورداری از وضعیت روحی و جسمی مطلوب تر و پنج عامل بیرونی به ترتیب: رفتار سازمانی (مدیریت منابع انسانی، سیاست های سازمانی و...)، رسانه ها و تبلیغات، ابزارهای تشویقی، مشارکت و کار تیمی و نقش دولت و مجلس اولویت بندی شدند. همچنین در مقایسه ای که بین عوامل درونی و بیرونی انجام شد، در مجموع میزان تأثیر عوامل بیرونی بیشتر از عوامل درونی شناسایی شد.
۲.
مقدمه: بلایای طبیعی همواره در طول تاریخ زندگی بشر به عنوان یکی از عوامل تهدید کننده سلامت جوامع بشری محسوب می شود و کشور ما و از جمله استان آذربایجان شرقی نیز از این مسئله مصون نبوده است. از این رو تحقیق حاضر با هدف مطالعه سنجش میزان آگاهی کارشناسان بهداشت محیط استان آذربایجان شرقی در خصوص مسائل بهداشتی مربوط به زمان وقوع بلایای طبیعی صورت گرفت. روش ها: این مطالعه یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که در بین 144 نفر از کارشناسان بهداشت محیط استان ) 1/52% از شهرستان ها و 9/47% از شهر تبریز ) انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی از جامعه آماری انتخاب شدند. پس از تأیید اعتبار پرسشنامه توسط صاحب نظران، با توزیع پرسشنامه بین کارشناسان و تکمیل آنها توسط آنان، داده ها جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: شرکت کنندگان شامل 5/45% کارشناس و 5/53% کاردان بهداشت محیط بودند. نتایج تفاوت معنی داری را بین میزان آگاهی کارشناسان مرکز بهداشت شهرستان تبریز و میزان آگاهی کارشناسان مراکز بهداشتی شهرستان های استان نشان داد. همچنین بین سطح آگاهی با میزان تحصیلات و محل کار رابطه معنی داری (05/0 ) وجود داشت. بین میزان آگاهی کارشناسان بهداشت محیط با میزان سن و سابقه کار در مراکز بهداشتی رابطه معنی داری یافت نشد (05/0 ). نتیجه گیری: تجزیه و تحلیل نتایج گویای اثر میزان تحصیلات بر میزان سطح آگاهی کارشناسان بهداشت محیط در هنگام وقوع بلایای طبیعی است؛ لذا تدابیری به منظور ارتقای سطح علمی کارکنان از طریق ایجاد دوره های بازآموزی یا ایجاد تسهیلات برای ادامه تحصیل یا جذب و استخدام کارشناسان ضرورت دارد. از این طریق می توان در خصوص کاهش میزان مرگ و میر ناشی از عدم رعایت مسائل بهداشتی مربوط به زمان وقوع بلایای طبیعی قدم های مثبتی برداشت.
۳.
مقدمه: در طول 20 سال گذشته حوادث غیر مترقبه طبیعی در سراسر دنیا منجر به مرگ ح داقل 3 میل ون نف ر ش ده است و 800 میلیون انسان دیگر را به نحوی درگیر ساخته است . این حوادث از نظر اقتصادی بالغ بر 500 میلیارد دلار هزینه در برداشته است . کشور ما نیز جزو 10 کشور بلاخیز جهان در جدول سازمان ملل می باشد . در استان تهران، با توجه به شرایط خاص جغرافیایی و قرارگرفتن روی گسل های متعدد بعلاوه سیل خی ز ب ودن منطقه، احتمال بروز بحران های طبیعی بسیار زیاد می باشد. از آنجا که بیمارستان ها بعنوان مهمترین مؤسسات بهداشتی و درمانی باید قبل از وقوع حادثه از آمادگی لازم برخوردار باشند، لذا محقق بر آن شد تا با انجام این تحقیق به بررسی میزان آمادگی بیمارستان های آموزشی- درمانی توانبخشی رفیده و روانپزشکی رازی تهران در مقابله با حوادث غیرمترقبه بپردازد . روش: نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بوده که به شکل یک مرحله ای در سال 1388 انجام شده است . با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، ابعاد مختلف آمادگی مقابله با حوادث غیرمترقبه در سطح بیمارستان های آموزشی- درمانی توانبخشی رفیده و روانپزشکی رازی تهران مورد بررسی قرارگرفت . این پرشنامه دارای دو بخش بود که بخش اول مربوط به مشخصات عمومی بیمارستان و بخش دوم مربوط به بررسی وضعیت آمادگی بیمارستان در برابر حوادث غیرمترقبه بود . از آمار توصیفی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد . یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میزان آمادگی بیمارستان رفیده در برابر حوادث غیرمترقبه بسیار پایین و با امتیاز 12 از 142 بود و سطح آمادگی بیمارستان رازی در برابر حوادث غیرمترقبه، متوسط و در حدود 84 از 142 بود، با این حال این میزان آمادگی نیز جهت مقابله در برابر حوادث کافی نمی باشد . نتیجه گیری: با توجه به حادثه خیز بودن استان، نتایج پژوهش و اهمیت نقش بیمارستان ها در کنترل حوادث غیرمترقبه، ل زوم برنامه ریزی و اجرای اقدامات عملی مانند برگزاری دوره های آموزشی مدیریت بحران، مجهز ساختن بیمارستان ها از نظر ساختاری و ابزاری و تأمین منابع مالی و انسانی در جهت کنترل هر چه سریع تر و دقیق ت ر حوادث غیرمترقبه امری ضروری می باشد .
۴.
مقدمه: کشور ما به دلیل شرایط خاص اقلیمی، از نواحی بحران خیز دنیا به شمار می رود و این شرایط، توجه ویژه به مقوله مدیریت مناسب بحران را اجتناب ناپذیر می نماید. در این میان، جایگاه بیمارستان به عنوان محور فعالیت های بهداشتی و درمانی در غلبه بر بحران ها بر کسی پوشیده نیست. با توجه به اهمیت اعتباربخشی در بهبود عملکرد نظام سلامت، هدف مطالعه حاضر، طراحی مدل بومی اعتباربخشی بیمارستان و تعبیه استانداردهای مربوط به مدیریت بحران در آن می باشد. روش ها: در این مطالعه، پژوهشگران ابتدا اقدام به طراحی یک مرور نظام مند برای شناسایی برترین مدل های اعتباربخشی در سطح جهان و منطقه برای الگوبرداری جهت طراحی مدل بومی نمودند. بدین منظور در پایگاه های داده Pub Med، Ovid Medline و SID اقدام به جستجو نمودند. پس از انتخاب مدل های مرجع جهت الگوبرداری، تمامی استانداردهای این مدل ها و بخصوص استانداردهای مربوط به مدیریت بحران از آن ها استخراج گردید. در ادامه، استانداردهای یادشده در پرسشنامه ای که در آن هر استاندارد از دو جنبه اهمیت و قابلیت اجرایی در نظام سلامت بررسی می شد وارد و از طریق تکنیک دلفی و با نظر صاحب نظران امتیاز دهی و پس از آن، مدل نهایی گردید. یافته ها: در بخش مرور نظام مند مدل های اعتباربخشی، به ترتیب، مدل های اعتباربخشی JCAHO آمریکا، CCHSA کانادا، ACHS استرالیا، ANAES فرانسه و QHNZ نیوزیلند در سطج جهانی و مدل های اعتباربخشی لبنان و مصر به عنوان بهترین مدل ها جهت الگو برداری جهت طراحی مدل ملی شناسایی شدند که مدل اعتباربخشی CCHSA کانادا جامع ترین مدل در زمینه مدیریت بحران بود. این استانداردها در پرسشنامه دلفی وارد، و در طی دو دور بررسی مورد تأیید صاحب نظران قرار گرفتند. در ادامه، بر اساس رایج ترین و کاملترین استانداردهای اعتباربخشی جهان، برای تمامی استانداردهای یاد شده، بیانیه هدف و عناصر عینی قابل اندازه گیری، تدوین گردید. نتیجه گیری: مدل نهایی طراحی شده دارای 15 استاندارد به همراه بیانیه هدف و عناصر عینی قابل اندازه گیری برای آن ها می باشد. این مدل، از حیث تعداد استانداردها، توجه به جنبه های مختلف مدیریت بحران و نیز از نظر برخوردار بودن از اجزای کامل برای استانداردها دارای وضعیت بسیار مطلوبی می باشد. این مدل پس از انجام مطالعه مقدماتی، اصلاح نهایی و فراهم شدن شرایط لازم برای اجرایی شدن، توانایی ارتقای عملکرد بیمارستان ها را بخصوص از جنبه مدیریت بحران و آمادگی بیمارستان در شرایط اضطراری خواهد داشت.
۵.
مقدمه: هدف از این مطالعه، بررسی علل ترک همکاری داوطلبان جمعیت هلال احمر استان چهارمحال و بختیاری و ارائه راهکار مناسب جهت ماندگاری اعضاء و داوطلبان بوده است. روش ها: این مطالعه با روش مقطعی در سال 1390- 1389 و به صورت نمونه گیری تصادفی بر روی 350 نفر از داوطلبان جمعیت هلال احمر استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. اطلاعات موردنیاز با استفاده از پرسشنامه 21 سئوالی محقق ساخته جمع آوری شد و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (خی دو) مورد بررسی قرارگرفت. یافته ها: نتایج آمار توصیفی: داوطلبان رسته مشارکت از بیشترین شناخت و رسته حمایت از کمترین شناخت نسبت به فعالیت های جمعیت برخوردار بودند، بیشتر اعضاء از طریق مراجعه حضوری به جمعیت عضو شدند. اکثریت داوطلبان و اعضا، ضعف اصلی واحد داوطلبان را جذب اعضای جدید و ناکافی بودن اطلاع رسانی و تبلیغات دانسته اند. داوطلبان در درجه اول نداشتن برنامه و سازماندهی مناسب و در درجه دوم یک طرفه بودن فعالیت های واحد داوطلبان و نداشتن هیچ منفعتی برای داوطلب را علت اصلی کاهش داوطلبان عنوان کردند. داوطلبان با پرداخت حق عضویت به صورت افتتاح حساب همیاران هلال احمر موافق بودند. جذب اعضای جدید از طریق فراخوان های عمومی و حضور مسئولین امور داوطلبان در ادارات و سازمان های دولتی، از بیشترین درصد موافقت داوطلبان برخوردار بود. به منظور آشنایی بیشتر مردم با فعالیت های مختلف سازمان، اکثریت اعضا تهیه و تدوین برنامه های مشترک با صدا و سیما را انتخاب نمودند. اکثریت اعضا، گروه بندی داوطلبان در رسته های چهارگانه براساس نوع مدرک تحصیلی را برگزیدند، تمایل به برگزاری دوره های تخصصی از دیدگاه ایشان بیشتر می باشد، ضعف گروه های چهارگانه را در آشنانبودن سرگروه ها و رؤسای گروه های چهارگانه با دستورالعمل های مربوط به واحد داوطلبان دانسته اند. داوطلبان شرکت کردن در امر اهدای خون، جمع آوری اعانات از طریق صندوق های جمع آوری کمک های مردمی، راه اندازی پایگاه های داوطلبی را کاری خوب دانستند، داوطلبان معتقدند که در صورت بروز حوادث غیرمترقبه باید در محل حادثه حاضر شوند و در بحث امدادرسانی یاریگر جمعیت باشند داوطلبان اجرای طرح همای رحمت، فرشتگان رحمت پروژه های داوطلبی را نیز بسیار خوب ارزیابی کردند. نتایج آمار استنباطی ٭ بین جنسیت، شغل و عضویت در جمعیت هلال احمر رابطه معناداری مشاهده شد ( ٭ بین جنسیت و دلیل عضویت داوطلبان در جمعیت رابطه معناداری مشاهده نشد (> p=/05 خی دو=65/) ٭ بین نوع عضویت (عضو/ داوطلب) و میزان آشنایی با فعالیت های جمعیت رابطه معناداری مشاهده شد. ( ٭ بین جنسیت و نحوه عضویت در جمعیت هلال احمر رابطه معناداری مشاهده نشد. (< p=/05 خی دو=61/) ٭ بین رسته های عضویت و میزان آشنایی با فعالیت های سازمان رابطه معناداری مشاهده شد. (p=/05خی دو = 002 /) نتیجه گیری: ضعف اصلی حوزه داوطلبان در جذب و نگهداری اعضای قدیمی و جدید در موارد زیر خلاصه می شود: ٭ ناکافی بودن اطلاع رسانی و تبلیغات ٭ نبود برنامه و سازماندهی مناسب جهت بهره گیری از توانایی داوطلبان ٭ اجرای برنامه های یک طرفه به سود جمعیت و نداشتن هیچ منفعتی برای داوطلبان ٭ آشنایی اندک سرگروه های رسته های چهارگانه با دستورالعمل ها و وظایف داوطلبان ٭ پرداخت مبلغ بالای حق عضویت بدون توجیه ٭ تقسیم بندی غیرکارشناسی داوطلبان در رسته های چهارگانه ٭عدم برگزاری دوره های آموزشی تخصصی برای داوطلبان
۶.
مقدمه: پیشرفت شگرف و عمیق در علوم و فنون گوناگون و تأثیرات آن در عرصه های مختلف و فعالیت های اداری و خدماتی مؤسسات و سازمان ها ، نیاز به آموزش و بهسازی نیروی انسانی در سازمان را افزایش داده و آن را ضروری ساخته است. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی و مطالعه میزان تأثیر آموزش ضمن خدمت کارکنان بر متغیر های بهره وری شامل ، میزان اعتماد به نفس ، روابط انسانی ، بکارگیری تغییر، نوآوری و رعایت وظایف شغلی کارکنان جمعیت هلال احمر کرمانشاه از دیدگاه کارکنان و مدیران آنها است. روش ها: در این مطالعه روش پژوهش علّی- مقایسه ای است. حجم نمونه شامل کلیه کارکنان و مدیران شاغل در جمعیت هلال احمر است. حجم نمونه شامل 324 نفر از جمله 162 نفر از کارکنان و تمامی مدیران مربوطه می باشد که در مورد این کارکنان نظر داده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل دو پرسشنامه محقق ساخته سنجش بهره وری از دیدگاه کارکنان و از نیز دیدگاه مدیران است. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب بر اساس آلفای کرونباخ 68/0 و 87/0 می باشد برای تعیین روایی ابزار نیز از قضاوت 5 نفر از متخصصان و صاحب نظران در خصوص سئوالات استفاده شده است . از واریانس سه عاملی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش های ضمن خدمت نتوانسته است تغییرات معناداری را در متغیر های بهره وری شامل روابط انسانی ، بکارگیری تغییر و نوآوری و رعایت وظایف شغلی کارکنان آموزش دیده را با توجه به سن ، سابقه کار ، تحصیلات و جنسیت در مقایسه با کارکنانی که این آموزش ها را ندیده اند ، ایجاد نماید اما میزان اعتماد به نفس کارکنان آموزش دیده را با توجه به جنسیت افزایش داده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده های مربوط به جامعه آماری پژوهش مشخص گردید که آموزش های ضمن خدمت نتوانسته است تغییری در روابط انسانی ، بکارگیری تغییر و نوآوری و رعایت وظایف شغلی کارکنان جمعیت هلال احمر کرمانشاه ایجاد نماید.
۷.
مقدمه: اولین سیستم خدمات اورژانس پزشکی توسط بارون جین لاری، پزشک ناپلئون، در جنگ آلمان و اتریش علیه فرانسه سازمان دهی شد. در ایران نیز به دنبال فرو ریختن سقف پایانه فرودگاه مهرآباد در سال 1355 و کشته شدن تنی چند، دولت وقت تصمیم به راه اندازی سیستم اورژانس پیش بیمارستانی گرفت. شهرستان اسلامشهر با جمعیتی حدود 500 هزار نفر و با داشتن تنها یک بیمارستان 130 تختخوابی و هشت پایگاه اورژانس به دلیل شاهراه بودن علاوه بر معضلات معمول دارای حوادث رانندگی بی شماری است. زمان رسیدن بر بالین بیمار فاکتور مهمی در ارزیابی عملکرد اورژانس پیش بیمارس تانی می باشد و تعیین عواملی که باعث این کاهش می شوند از اهم اه داف این تح قیق است. در پروتکل استاندارد این زمان باید کمتر از 8 دقیقه باشد. روش ها: این مطالعه به صورت مقطعی انجام می شود. جمعیت مورد مطالعه، تعداد مأموریت های صورت گرفته اورژانس اسلامشهر طی سال های 1386 و 1387 می باشد. تنها متغیر زمان رسیدن بر بالین بیمار وابسته در نظر گرفته می شود، روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای است. سپس در سطح 5 درصد به مدل سازی رگرسیونی متغیر پاسخ و سایر متغیر ها می پردازیم. یافته ها: در این تحقیق در مجموع اطلاعات 4267 فرد استفاده کننده از خدمات شش پایگاه اورژانس که از بین هشت پایگاه به تصادف انتخاب شده اند، مورد بهره برداری قرار گرفته است. از این تعداد 3210 مورد شامل مأموریت های شهری و بقیه مأموریت های جاده ای بوده اند. میانگین سن افراد نیازمند خدمات اورژانس 51/40 سال با انحراف معیار 815/19سال می باشد. در ضمن میانگین زمان رس یدن عوامل اورژانس به محل حادثه 5 دقیقه و 36 ثانیه با انحراف معیار4 دقیقه و 42 ثانیه بوده است. همچنین 1/35 درصد افراد نیازمند خدمات زن و بقیه مرد بوده اند. زمان پیک مأموریت ها در زمان 15:43 بوده است. با توجه به آنکه نمودار مربوط به زمان شروع حرکت و زمان رسیدن به محل حادثه به صورت خطی می باشد از مدل رگرسیون خطی استفاده شده است. با توجه به سطح معنی داری 5 درصد و حتی بالاتر متغیر های زمان شروع حرکت، فصل های تابستان و پاییز ارتباط معنی داری با متغیر زمان رسیدن به محل حادثه دارد. نتیجه گیری: در مقایسه مدل های بدست آمده در پایگاه های شهری و جاده ای می بینیم که متغیر روز کاری در هیچ کدام از مدل ها در سطح اطمینان مربوطه (5 درصد) در مدت زمان رسیدن به محل تأثیری حادثه نداشته است و متغیر مربوط به فصل پاییز هم در هر دو مدل وارد شده است و نشان از تأثیر این متغیر بر زمان رسیدن به محل حادثه دارد هر چند که بیشتر مأموریت ها در فصل تابستان انجام گرفته است.
۸.
مقدمه: آسیب پذیری ناشی از سیلاب متغیر و پیچیده است. آسیب پذیری به پدیده هایی مانند بارش، رواناب ، تمرکز آن و میزان در معرض آسیب قرارگرفتن نواحی پایین دست سیلاب بستگی دارد. آسیب پذیری سیلاب طی زمان و از ناحیه ای به ناحیه دیگر متغیر است که علت آن شرایط خاص طبیعی، فعالیت های انسانی و فرهنگ مخاطره نزد جامعه در معرض خسارت می باشد. شهری مانند تهران با تغییرات زیاد سطح اجتماعی - اقتصادی و کیفی زندگی در نواحی مختلف و نیز تفاوت های ساختاری در بافت فیزیکی و کالبدی شهر، آسیب پذیری های جانی و خسارت مالی متفاوتی را در برابر سیلاب های شهری تجربه می کند. روش ها: در این پژوهش، به منظور دست یابی به الگویی در تفاوت های آسیب پذیری، متغیرهای بلوک های با بافت فرسوده، تراکم جمعیت، کاربری اراضی و پل به عنوان عناصر فیزیکی در معرض خطر و متغیرهای شیب و شبکه آبراهه به عنوان متغیرهای تشدید کننده آسیب پذیری بکار گرفته شده است. اولویت بندی و تعیین روابط بین این متغیرها با آسیب پذیری از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت و بر اساس نظرات کارشناسی، ماتریسی به ابعاد 6×6 جهت تعیین وزن معیار متغیرها برای تهیه نقشه آسیب پذیری ایجاد شد. یافته ها: نتایج تحلیل زونی میزان آسیب پذیری شهر تهران بر مبنای وزن های محاسبه شده از روش سلسله مراتبی را تعیین نمود. مناطق 10، 17، 8 و 11 آسیب پذیرترین بخش های شهر در برابر سیلاب های شهری هستند. در صورتیکه مناطق 22، 21، 18 و 5 کم ترین آسیب پذیری را در برابر وقوع سیلاب شهری دارند؛ این مناطق تقریباً عاری از بلوک های بافت فرسوده بوده و از نظر تراکم جمعیتی نیز نسبت به متوسط شهر تهران در سطح خیلی پایین تری قرار دارند. به ویژه منطقه 22 که به دلیل جدیدبودن بافت شهری، نبود بافت فرسوده و تراکم خیلی پایین جمعیت و هم چنین توان آبگذری بالا (مسیل رودخانه کن) آسیب پذیری پایینی دارد. نتیجه گیری: وزن های معیار بدست آمده نشان می دهد که عامل تراکم جمعیت با 3825/0 و عامل تراکم شبکه آبراهه با 0428/0 به ترتیب بیشترین و کمترین وزن های معیار را در تعیین آسیب پذیری دارند. نقشه آسیب پذیری بیانگر آن است که 138 کیلومتر مربع از مساحت شهر تهران در رده آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد قرار دارد. براساس نتایج تحلیل زونی نیز مناطق 10 و 22 بترتیب بیشترین و کمترین آسیب پذیری را در برابر سیلاب دارند.
۹.
ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪﺍﻯ ﺍﺳﺖ کﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻃﺒیﻌی یﺎ ﺑﻪ ﻭﺳیﻠﻪ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧی ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ می ﺁیﺪ و ﺑﺮﺍی ﺑﺮﻃﺮﻑ کﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧیﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭی، ﺍﺳﺎﺳی ﻭ ﻓﻮﻕﺍﻟﻌﺎﺩه می باﺷﺪ. ﺑﺤﺮﺍﻥ یک ﻣﻔﻬﻮﻡ ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪی ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻐییﺮﺍﺕ ﻋﻤﺪﻩ ﺩﺭ محیط فیزیکی ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﻭ ﭘیﺎﻣﺪﻫﺎی ﺍﻧﺴﺎﻧی ﻏﻢ ﺍﻧﮕیﺰ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﻰﺷﻮﺩ. ﻧﺘﺎیﺞ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ گذشته مؤیﺪ ﺍیﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ کﻪ ﻣﺪیﺮیﺖ بحران ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ﺗﺪﻭیﻦ ﺭﻭﺵ ﻭ یﺎ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ کﻠی ﺍﺳﺖ و با ﻃﺮﺍﺣی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭیﺰﻯ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﮔیﻫﺎﻯ ﻗﺒﻠی ﻣﻰﺗﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺴیﺎﺭ ﺯیﺎﺩی از خساﺭﺕ ﻭ ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺤﺮﺍﻥﻫﺎی ﺑﺰﺭگ کﺎﺳﺖ. ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺩیﺪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥﻫﺎی بزرگی چون هلال احمر با افزایش میزان آمادگی در ﺭﻭیﺎﺭﻭیی با ﺑﺤﺮﺍﻥﻫﺎ، در برخورد با آن، آسیب های ناشی از بحران را به حداقل می رسانند. هدف از تدوین مقاله حاضر بررسی ظرفیت ها، توان، نقش و آمادگی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در برابر حوادث و بلایایی طبیعی و سوانح می باشد، که در این مجال با تعاریفی از مدیریت بحران آغاز و در ادامه عواملی چون ظرفیتها، توان و نقش جمعیت هلال احمر در مراحل مدیریت بحران مورد مداقه قرار گرفته و در پایان نیز به جمع بندی و ارائه پیشنهادات پرداخته شده است. ﺭﻭﺵ ﻭ یﺎ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ کﻠی ﺍﺳﺖ و با ﻃﺮﺍﺣی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭیﺰﻯ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﮔیﻫﺎﻯ ﻗﺒﻠی ﻣﻰﺗﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺴیﺎﺭ ﺯیﺎﺩی از خساﺭﺕ ﻭ ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺤﺮﺍﻥﻫﺎی ﺑﺰﺭگ کﺎﺳﺖ. ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺩیﺪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥﻫﺎی بزرگی چون هلال احمر با افزایش میزان آمادگی در ﺭﻭیﺎﺭﻭیی با ﺑﺤﺮﺍﻥﻫﺎ، در برخورد با آن، آسیب های ناشی از بحران را به حداقل می رسانند. هدف از تدوین مقاله حاضر بررسی ظرفیت ها، توان، نقش و آمادگی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در برابر حوادث و بلایایی طبیعی و سوانح میباشد، که در این مجال با تعاریفی از مدیریت بحران آغاز و در ادامه عواملی چون ظرفیت ها، توان و نقش جمعیت هلال احمر در مراحل مدیریت بحران مورد مداقه قرار گرفته و در پایان نیز به جمع بندی و ارائه پیشنهادات پرداخته شده است.