۱.
مقدمه: در میان حوادث و بلایای طبیعی، زلزله، به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن، یکی از مخرب ترین این بلایا به شمار می رود. شهر تهران با جمعیتی در حدود 8/7 میلیون نفر دارای توان لرزه ای بالا و با گسل های فعال و متعدد است. یکی از کاربری های مؤثر در کاهش آسیب های ناشی از زلزله، بیمارستان ها می باشند. بیمارستان ها مشکلات متعددی در زمینه موقعیت و مکان قرارگیری شان دارند که می تواند در شرایط بحران نقش مهم و حیاتی این مراکز را کاهش دهد. تاکنون مطالعات انجام شده در ارتباط با بیمارستان ها در شرایط زلزله جامع نبوده و هر یک از آنها به بررسی بخشی از مسائل آن پرداخته اند. لذا در این مقاله، تمامی معیارهای تعیین کننده در مکان یابی بیمارستان ها در شرایط عادی و بحران (زلزله) مشخص و سپس این معیارها با یکدیگر تلفیق و پهنه-های مناسب برای استقرار این کاربری حساس و مهم تعیین شده اند. نتایج حاصل از این تلفیق با وضع موجود بیمارستان ها مقایسه و شرایط هریک از بیمارستان ها برای رویارویی با زلزله مشخص شده است. روش ها: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها اسنادی و کتابخانه ای می باشد. روش تجزیه و تحلیل داده ها برای وزن دهی به معیارها فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و ابزار تحلیل، GIS و نوار ابزار تحلیل فضایی است. یافته ها: یافته های پ ژوهش شامل تعیین پهنه های مناسب برای استقرار بیمارستان های شهر تهران، با توجه به معیارهای هم جواری، مکانی و دسترسی در شرایط عادی و بحران و همچنین تحلیل بیمارستان ها براساس این پهنه ها می باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد نزدیک به نیمی از بیمارستان های تهران در پهنه های نامناسب مکان یابی شده-اند که در صورت عدم مقاوم سازی نمی توانند نقش حیاتی خود را در زمان بحران ایفا نمایند. بر این اساس، بیمارستان ها می بایست متناسب با وضعیت پهنه ای که در آن واقع شده اند، تجهیز و در برابر زلزله مقاوم گردند.
۲.
مقدمه: آموزش و آماده سازی جامعه یکی از اجزای اصلی و مهم مدیریت سانحه محسوب می شود و این مرحله از چرخه مدیریت سانحه به سبب تأثیر بالای آن بر جامعه می تواند نقش بسزایی را در کاهش اثرات سانحه ایجاد کند. تاکنون، در زمینه آموزش و آگاهی رساندن به مردم و به سبب اهمیت بالای آن، فعالیت های گوناگونی در کشورهای مختلف انجام شده است. روش ها: داده های پژوهش در این تحقیق از روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی ساکنان شهر چابهار که در نزدیکی ساحل زندگی می کنند ازقبیل کارمندان، دانش آموزان و سایر ساکنان منطقه می باشد.با توجه به جامعه آماری، روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است و با بهره گیری از آمارتوصیفی داده های گردآوری شده به وسیله نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شده اند. نتیجه گیری: اهم نتایج بیانگر آگاهی ناکافی مردم منطقه، به ویژه قشر زنان، می باشد. با توجه به یافته های حاصله و تحلیل آنها، پیشنهادات و راهکارهایی ارائه گردیده است تا از آن طریق بتوان به افزایش میزان آگاهی مردم چابهار و همچنین بهبود روش های مدیریت بحران برای سونامی محتمل در آینده پرداخت.
۳.
مقدمه: حوادث رانندگی در ایران، دومین عامل مرگ و میر محسوب می شود؛ در حالی که در جهان، سوانح رانندگی عامل نهم مرگ و میر است. این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژیک حوادث رانندگی منجر به مرگ در استان خوزستان انجام گرفته است. روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است که از فروردین تا اسفند 1389 از طریق جمع آوری اسناد و مدارک موجود همه متوفیانی که به علت تصادفات رانندگی فوت کرده و برای صدور جواز دفن، اجساد آنها به مراکز پزشکی قانونی شهرهای استان خوزستان ارجاع شده، انجام گرفته است. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: از 7856 پرونده بررسی شده از 24 شهرستان استان خوزستان، مجموعاً 1514 نفر در اثر حوادث رانندگی جان باخته اند. بیشتر قربانیان (35 درصد) در رده سنی 30- 15 سال قرار داشتند. ضربه به سر علت نهایی مرگ 45 درصد از قربانیان بوده است. اکثر تصادفات منجر به مرگ، ناشی از اتومبیل های سواری با 57 درصد و در جاده های برون شهری رخ داده بود. سرنشینان اتومبیل های سواری و موتورسواران، بیشترین درصد قربانیان تصادفات رانندگی به ترتیب با 5/46 و 5/21 درصد بوده اند. نتیجه گیری: با توجه به درصد بالای تصادفات منجر به فوت در کشور و استان، برای حل این مشکل، اتخاذ برنامه های صحیح علمی و سرمایه گذاری مناسب در جهت کاهش آمار تصادفات و ارتقای ایمنی جاده ها لازم است.
۴.
مقدمه: یکی از روش های ارزشیابی در علوم پزشکی آزمون بالینی ساختار یافته عینی (OSCE) است. این تحقیق با هدف بررسی کاربرد و تعیین روایی و پایایی OSCE جابجایی و حمل مصدوم دانشجویان فوریت های پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 1390 انجام شد. روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود و نتایج آزمون OSCE جابجایی و حمل مصدوم دانشجویان فوریت های پزشکی با چک لیست های کنترل رفتار یادگیری در ایستگاه های روش و سؤالات چند گزینه ای ایستگاه های پرسش جمع آوری شد. برای تعیین روایی ملاکی و سازه از همبستگی نمرات OSCE با نمرات آزمون نظری و نمره کلی درس جابجایی و حمل مصدوم و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. به دلیل کوچک بودن جامعه آماری، از روش تمام شماری بهره گرفته شد و حجم جامعه مورد بررسی شامل 32 دانشجوی ترم 3 بود که در 8 ایستگاه شرکت کرده بودند. داده ها با نرم افزار 16-SPSS آنالیز شد. یافته ها: میانگین نمرات OSCE 31/28 (81/8 ±) بود. روایی ملاکی همزمان ایستگاه ها با آزمون میان ترم برابر 58/0=r و همبستگی با آزمون نظری پایان ترم معادل 69/0=r بود (001/0> P). در روایی سازه OSCE بیشترین همبستگی درونی نمرات OSCE با نمره کل OSCE در ایستگاه هشتم وجود داشت (63/0=r ،00/0= P). پایایی OSCE باضریب آلفای کرونباخ 53/0=r بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، کاربرد OSCE را به عنوان ابزاری مناسب از لحاظ روایی ملاکی همزمان و سازه برای ارزشیابی درس جابجایی و حمل مصدوم دانشجویان فوریت های پزشکی پیشنهاد می کند. با وجود در حد متوسط بودن ضریب پایایی OSCE در این مطالعه، می توان پایایی را با استفاده از روش های علمی- آموزشی افزایش داد.
۵.
مقدمه: اقدامات بهداشتی در شرایط اضطراری یکی از اموری می باشد که می تواند با اجرای مناسب، خسارات ناشی از بلایا را بکاهد و بحران بهداشتی ایجاد شده را کنترل کند.این امر نیازمند آگاهی و دانش مسئولان بهداشت،امداد و نجات، دانشجویان بهداشت و حتی مردم در زمینه شرایط اضطراری است. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی-پیمایشی است که به صورت مقطعی و بااستفاده از پرسشنامه محقق ساخته که روایی و پایایی آن بررسی گردیده، انجام شده است. پرسشنامه طراحی شده مشتمل بر سؤالاتی در زمینه اطلاعات فردی، سطح آگاهی و نگرش نسبت به اقدامات بهداشتی در شرایط اضطراری بوده است.این مطالعه در بین 263 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب باحجم انتخاب شدند،انجام شده است. آزمون های t تک نمونه ای، من ویتنی، کروسکال- والیس وtbکندال آزمون های مورد استفاده در این مطالعه بوده اند.تمامی داده ها به وسیله نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که 2/11 درصد دانشجویان آگاهی خوب،7/66 درصد آگاهی متوسط، و1/22 درصد آگاهی ضعیف و همچنین 4/76 در صد نگرش بینابینی نسبت به اقدامات بهداشتی در شرایط اضطراری دارند.در بین زنان و مردان از لحاظ میزان آگاهی و نگرش تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. از نظر سطح آگاهی و نگرش تفاوت آماری معنی داری در بین گروه های سنی در سطح 05/0= α مشاهده گردید. نتیجه گیری: آگاهی مناسب نسبت به اقدامات بهداشتی در شرایط اضطراری یک امر مهم تلقی می گردد. به علت اینکه برخی از دانشجویان آگاهی خوبی در این زمینه ندارند، لازم است برای دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی دوره های آموزشی در این رابطه گنجانده شود.
۶.
مقدمه: با توجه به اهمیت بهداشت دهان و دندان در ارتقای سلامت بیماران دریافت کننده دیالیز و لزوم توجه بیشتر دندانپزشکان و مسئولان وزارت بهداشت در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی برای این قشر خاص، در این مطالعه فراوانی و وضعیت پوسیدگی لثه و دندان در بیماران دیالیزی مرکز هلال احمر تهرانپارس بررسی شد. روش ها: این مطالعه مقطعی درسال 1384 در 69 بیمار همودیالیزی مرکز هلال احمر تهرانپارس به روش نمونه گیری سرشماری انجام شد. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مشاهده، معاینه و مصاحبه بود. علاوه بر اطلاعات دموگرافیک و بالینی بیمار وضعیت دهان و دندان نیز بررسی شد. یافته ها: میانگین (انحراف معیار)DMF در کل افراد 9/9± 2/17و در افراد دارای دندان 6/2± 44/11 بود. میانگین (انحراف معیار) NIDCR 4/25±5/34 بود. 8/45% بیماران بدون دندان استفاده شبانه از پروتز داشتند. 2/54% از بیماران بدون دندان لقی پروتز فک پایین داشتند. 5/37% از بیماران بدون دندان دارای ضایعات دنچر استوماتیت در فک بالا بودند. از نظر درگیری فوکا در دندان های مورد نظر 5/41 درصد درگیری فورکا درجه یک و 8/26 درصد فورکا درجه دو داشتند. 2/51 درصد افراد مشکلی از نظر درگیری فورکا نداشتند. از لحاظ آماری بین درگیری فورکا و مدت دیالیز ارتباط معنی داری مشاهده نشد (P=0.654). از نظر جرم فقط 1/11 درصد از افراد جرم نداشتند و 9/88 درصد دارای جرم زیر لثه ای و2/62 درصد فقط دارای جرم بالای لثه بودند. از لحاظ دفعات مسواک زدن حدود یک سوم افراد مسواک نمی زدند یا گاهی اوقات مسواک می زدند. از نظر روش مسواک زدن نیمی از افراد روش افقی را برای مسواک زدن به کار می بردند. ارتباط معنی داری بین DS در فک بالا و استفاده شبانه از پروتز یافت نشد. نتیجه گیری: بیماری کلیه و دیالیز اثری در پوسیدگی دندان ندارد و باعث تشدید آن نمی شود که احتمالاً به دلیل خاصیت آنتی باکتریال اوره بزاق در این افراد می باشد. در این خصوص لزوم مطالعات بیشتر در سطح جامع و گسترده تر و با توجه به رژیم های غذایی و دارویی ضروری به نظر می رسد.
۷.
مقدمه: حوادث و بلایا هر ساله در جهان منجر به مرگ و معلولیت جسمی و روانی میلیون ها نفر و صدمات مالی بسیاری می گردد. به دنبال هر حادثه و بلایی استرس های روانی زیادی به بازماندگان وارد می شود که می تواند اثرات جبران ناپذیری را برجای گذارد؛ لذا سیاست گذاری های ویژه در این خصوص می تواند از پیامدها و عوارض روان شناختی آن جلوگیری کند. روش ها: این پژوهش به روش کیفی و به صورت تلفیقی از طریق مشاهده میدانی، بررسی گزارش ها و مصاحبه عمیق با مسئولان استخراج شد. پس از جمع آوری داده ها، اطلاعات تحلیل گردید. جامعه مورد پژوهش را تمامی مقالات مربوط به حوزه عوارض ناشی از بحران تشکیل می دهد. یافته ها: یکی از پیامدهای نامطلوب بحران، شیوع اختلالات روانی در بین بازماندگان است که آگاهی و سازماندهی مناسب در مقابله با بلایا و حوادث موجب کاهش شیوع اختلالات روانی می شود. از شایع ترین مشکلات روحی- روانی آسیب دیدگان می توان به یادآوری مکرر صحنه های حادثه در فکر و ذهن، در خواب و بیداری، مثل تخریب منازل، اجساد و مجروحان، به خصوص اطفال زیر آوار مانده، احساس غمگینی و ناامیدی، تحریک پذیری، ترس از تنها ماندن و نگرانی در مورد آینده نامعلوم اشاره کرد. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت بهداشت روانی و تأمین سلامت روحی- روانی تمامی افراد زمان وقوع بحران و بازماندگان بحران، لازم می باشد تا تمهیداتی در این خصوص انجام گیرد. در چنین شرایطی اعمال مدیریت صحیح و منطقی توسط سازمان ها، مسئولان و امدادگران و نیز نحوه عملکرد آنان در بازگرداندن شرایط مناسب روحی- روانی و اجتماعی قبل و همچنین جلوگیری از پیامدهای منفی و دیرپای روان شناختی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
۸.
مقدمه: امروزه برنامه ریزی و مدیریت بحران های انسانی بر اساس رویکرد پدافند غیرعامل از مهم ترین مسائل قابل بحث در شهرها و کلان شهرها می باشد. بالا بودن تعداد جمعیت در شهرها و گردهمایی آنان در روزهای خاصی از سال باعث می شود تا احتمال وقوع بحران های انسانی از قبیل انفجار بمب در مسیرهای راهپیمایی، سرقت مسلحانه، شورش های شهری و حمله به ارگان ها و سازمان های مهم افزایش یابد. شهر اصفهان نیز از مهم ترین شهرهای ایران است که هر ساله در روزهای خاصی از سال (روز قدس و 22 بهمن) در مسیرهای هشت گانه راهپیمایی خود شاهد تجمع عظیمی از جمعیت است. بروز هر گونه حادثه ناگهانی در این مسیرها می تواند خسارات و تلفات مالی و جانی زیادی به همراه داشته باشد. به نظر می رسد که مسیرهای هشت گانه راهپیمایی در شهر اصفهان به منظور کاهش آسیب پذیری با رویکرد پدافند غیرعامل نیاز به تجدید نظر دارد. روش ها: نوع مطالعه در این پژوهش میدانی و مورد مطالعه مسیرهای هشت گانه راهپیمایی شهر اصفهان است. بعد از برداشت میدانی کاربری ها و ترسیم توزیع فضایی آنها در نقشه های GIS میزان آسیب پذیری آنها بر اساس فرمول سطح بندی محاسبه و در نهایت با استفاده از مدل راهبردی SWOT راهبردهای پیشنهادی ارائه شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که مسیر هشتم دارای آسیب پذیری بسیار زیاد، مسیر پنجم و ششم دارای آسیب پذیری زیاد و مسیرهای اول، دوم، سوم، چهارم و هفتم نیز تا حدودی آسیب پذیر هستند. مسیر اول نیز بیشترین سازمان های متولی بحران را در خود دارد که به هنگام بحران از میزان کارایی آنها کاسته می شود. بانک ها و مؤسسات مالی و مراکز تجاری نیز در میان کاربری های شهری بیشترین آسیب پذیری را به هنگام وقوع بحران دارند و نیاز به مراقبت ویژه دارند. نتیجه گیری: به منظور کاهش آسیب پذیری ناشی از بحران های احتمالی باید مسیرهای اول و ششم به طور کلی عوض شود و چهار قطعه پایانی مسیر هشتم نیز تغییر کند. نصب دوربین مدار بسته در مسیرها، همکاری بین سازمانی در برنامه ریزی، اجرا و مدیریت راهپیمایی ها، عریض سازی خیابان های تنگ، زمان بندی ساعتی و تقویت سازمان های مدیریت بحران از مهم ترین راهبردهای پیشنهادی برای کاهش بحران در مسیرها است.