۱.
مقدمه: شناسایی میزان آسیب پذیری مجموعه های مسکونی نواحی شهر و پهنه بندی و اولویت بندی آسیب پذیری نواحی شهری، می تواند پیشگیری و آماده سازی سیاست هایی برای مقاوم سازی مجموعه های مسکونی باشد. هدف این مقاله، شناخت و اولویت بندی میزان آسیب پذیری واحد های مسکونی مناطق شهری شیراز بر اساس شاخص های کالبدی می باشد و یک مدل چند هدفه را با کاربرد نویددهنده برای برنامه ریزی آسیب پذیری واحد های مسکونی در شهر شیراز ارائه شده است. روش: نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. در این تحقیق، آسیب پذیری واحد های مسکونی بر مبنای 7 معیار با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای وزن دهی به معیارها و به کارگیری GIS برای تلفیق نقشه های مربوط به معیارها انجام گردید. یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق، طراحی و برنامه ریزی شهری شیراز در راستای شاخص های کالبدی نبوده است، به طوری که بالاترین آسیب پذیری بر اساس شبکه دسترسی راه ها و فضای باز به منطقه 8 و کمترین آسیب پذیری به مناطق 1 و 6 شهری مربوط می باشد. در نتیجه برای کم کردن میزان آسیب پذیری در مناطق شهری شیراز، بر اساس معیار هم جواری با مراکز حساس، مناطق 4 و 1 در اولویت برنامه ریزی می باشند. برنامه ریزی برای معیار تراکم جمعیت، در مناطق 2، 5 ،4 و 8 در اولویت است. معیار ایجاد فضای باز و زیربنای واحد های مسکونی در مناطق 8، 3 و 7، معیار تراکم ساختمانی در مناطق 1 و 6 و 5، معیار عمر بنای واحد های مسکونی و شبکه دسترسی در مناطق 8، 5 و 1 در اولویت برنامه ریزی می باشند. هر چه از حاشیه های شهر به هسته شهر نزدیک تر شویم میزان آسیب پذیری واحد های مسکونی بیشتر می شود که این به دلیل وجود مراکز حساس نظامی، تراکم بالای جمعیت، زیربنای کم واحد های مسکونی در مرکز شهر می باشد.
۲.
قدمه: حوادث طبیعی در جوامع رخ می دهند و هر از گاهی فجایع دلخراشی می آفرینند. در بین حوادث طبیعی، غافلگیری زلزله از همه بیشتر است و بدون پیشگیری و آمادگی، جامعه به فاجعه ای انسانی مبدل می شود که هم بر آدمیان و هم بر زیستگاه و جامعه آنان اثرات تخریبی مستقیم، غیرمستقیم و ثانویه بر جای می گذارد. این مطالعه در صدد پاسخگویی به این مسئله است که مدیریت مناسب عملیات امدادی چگونه باید صورت گیرد؟ ازاین رو، با پرسشگری از مدیران و معاونانجمعیت هلال احمراستان و شعب آن که در کمک رسانی به زلزله زدگان آذربایجان شرقی مشارکت داشتند، در صدد بررسی و شناسایی نقاط قوت و ضعف مدیریت عملیات امدادی از دیدگاه آنان برآمده است. روش : این پژوهش یک مطالعه کیفی است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران، معاونان استان و رؤسای شعب منطقه زلزله زده آذربایجان شرقی (ورزقان، اهر و هریس) در 1391 بود. از آنجا که دستیابی به تمام مدیران و معاونان (جمعیت هلال احمر) استان آذربایجان شرقی حاضر در عملیات امدادی در مناطق زلزله زده وجود نداشت، لذا از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد و با هر یک از نمونه های انتخاب شده، مصاحبه عمیق صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. واحد محتوا در این مطالعه از نوع واحد ثبت است، پژوهشگر در فرایند تحلیل محتوای متن های مصاحبه از واحد ثبت "مضمون" استفاده کرده است. ضریب پایایی معادل 71/0 =C،R به دست آمده است. یافته ها: بر اساس نتایج، در اجرای عملیات امدادی جمعیت در زلزله آذربایجان شرقی فقط مقوله زمان حضور امدادگران نسبت به سایر مقوله ها مناسب بود و مابقی مقوله هادر وضعیت نامناسب/کمی نامناسب/و تا اندازه ای مناسب قرار گرفتند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که یک ستاد مدیریت بحران متشکل از سازمان ها و ارگان های مختلف نیاز است تا بتوان برنامه ریزی مناسب در خصوص نحوه امداد رسانی، توزیع مناسب و به موقع امکانات و تجهیزات به عمل آید.این برنامه ریزی باید هم در سطح کلان، بین تمام ارگان ها و سازمان ها نظیر ارگان های نظامی، وزارت خانه ها (راه وترابری، نیرو، مخابرات، بهداشت و درمان و...)، شهرداری و شوراها و فرمانداری، بخشداری، دهیاری و جمعیت هلال احمر صورت گیرد و هم این برنامه ریزی در سطح خرد (هماهنگی بین سازمان های مختلف جمعیت) در داخل جمعیت صورت گیرد و در قالب یک دستورالعمل و پروتکل شرح وظایف هر یک به طور شفاف مشخص گردد.
۳.
Introduction: Ilam province is one of the disaster– prone provinces in our country. Hence, the present study aimed to investigate the influencing factors on the effectiveness of rescue teams in order to respond to disasters in Ilam province took place. Methods: The present study was an applied research. From degree of control view it was a field research type and in order to data collection a survey research type was used. The research methodology was descriptive – correlation. The population studied were included all the active and volunteer rescuers teams with different relief degree (N=728). The sample size was estimated through Morgan and Kerejcie table and numbers of 258 were selected for this study. Also, in order to sample selection, a random sampling method with proportional allocation was used. The research main instrument was a researcher – made questionnaire which its validity was confirmed by experts and its reliability was computed through Cronbach's Alpha coefficient (0/87) which this index shows a high reliability. Results: There was a positive and significance relationship between rescuer team member's working time with Red Crescent Population and between teaching periods of these teams with amount of their effectiveness. Also, gender, marital status, place of residence, participation in rescue operation, educational degree and type of group activity are influencing on rescue's team effectiveness. Conclusion: The results of this study showed that Red Crescent Society relief and rescue teams plan to Ilam province greater effectiveness should consider the following variables: duration of team collaboration with organization, hours training teams, men benefit more from urban as well as the company's participation in relief and rescue operation.
۴.
مقدمه: مدیراناثربخش،کسانیهستندکهبهخوبیاز قابلیت هایهیجانی خودبهرهمی گیرندورابطهاثربخش وسازندهبرقرارمی کنند.درواقع،مدیرانموفقبر ارتقایهوشهیجانیوپرورشقابلیت هایعاطفیتأکید دارند.هوش هیجانی، توانایی درک و شناخت صحیح هیجان های خود و دیگران آن گونه که هست،توانایی به کارگیری هیجان ها به منظور کمک به حل مشکلات و داشتن زندگی اثربخش، توان ایی حفظ انگی زه، استق امت در ب رابر ناملایمات، تنظیم حالات روحی وهمدلی با دیگرانرا گویند.از این رو، این مطالعه بهبررسیتأثیر هوش هیجانی بر مهارت های مدیران مؤثر پرداخته است. روش: اینمطالعهتوصیفی- تحلیلی،بااستفاده از روشسرشماری، همه مدیران جمعیت هلال احمر استان های فارس، بوشهر و کهگیلویه وبویراحمد را بررسی کرد(153=n). ابزار جمع آوری اطلاعات شاملمشخصاتفردی- اجتماعی،پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی در 5 بُعد (زیرمقیاسقابلیت فردی شامل ابعاد خودآگاهی، خودتنظیمی و انگیزش و زیرمقیاس قابلیت اجتماعی شامل ابعاد همدلی و مهارت های اجتماعی)و پرسشنامه استاندارد مهارت های مدیران مؤثر، روایی و پایایی پرسشنامه ها بررسی و تأیید شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS21 و روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده گردید . یافته ها: در هوش هیجانی بین سطوح جنسیت و در مهارت های مدیران مؤثر بین سطوح سنوات خدمت اختلاف معناداری وجود داشت(0/05>p). تمامی ابعاد هوش هیجانی دارای همبستگی مثبت و معناداری با مهارت های مدیران مؤثر بودند، هوش هیجانی نیز با ضریب همبستگی(0/001>p،0/55 =r) ارتباط مثبت نسبتاً قوی و معناداری با مهارت های مدیران مؤثر داشت. بر اساس تحلیل رگرسیون خطی چندگانه با روش گام به گام (Stepwise) ابعاد خودآگاهی (0/001>p،0/43=Beta)، همدلی (0/05>p،0/2=Beta)و مهارت های اجتماعی (0/001>p،0/3=Beta) هوش هیجانی به ترتیب به طور معناداری دارای بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی برای مهارت های مدیران مؤثر بودند. بحث و نتیجه گیری: هوش هیجانی با هر دو بُعد قابلیت اجتماعی یعنی همدلی و مهارت های اجتماعی و فقط با بُعد خودآگاهی از قابلیت فردی نقش مهمی در پیشگویی مهارت های مدیران مؤثر ایفا می کند . بنابراین به نظر می رسد برای افزایش مهارت های مدیران بهتر است روی قابلیت اجتماعی و بُعد خودکنترلی برنامه ریزی بیشتری انجام گیرد.
۵.
مقدمه: فرسودگی شغلی یک احساس ذهنی- درونی است که باعث ایجاد احساسات و نگرش های منفی فرد در ارتباط با شغلش و بروز اختلال در عملکرد حرفه ای او می شود. در مقابل، تعهد سازمانی، تاب آوری و سلامت روانی به عنوان یک پیش بینی کننده برای جلوگیری و کاهش فرسودگی شغلی محسوب می شود. پژوهش حاضر برای تعیین رابطه تعهد سازمانی، تاب آوری و سلامت روانی با فرسودگی شغلی در کارکنان سازمان آتش نشانی شهر تبریز در 1393 انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه کارکنان آتش نشانی شهر تبریز در 1393 بودند که از این جامعه هدف، با استفاده از فرمول آماری کوکران، 142 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلش، تعهد سازمانی آلن و می یر، سلامت عمومی گلدبرگ، و تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده شد. داده ها به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و با استفاده از نرم افزار تحلیل آماری SPSS-20 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که فرسودگی شغلی با تعهد سازمانی و تاب آوری رابطه منفی و معنی دار و با وضعیت سلامت روانی رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای تاب آوری، سلامت روانی و تعهد سازمانی به ترتیب قادرند تغییرات فرسودگی شغلی را در کارکنان آتش نشانی پیش بینی کنند. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تاب آوری، سلامت روانی و تعهد سازمانی در فرسودگی شغلی نقش به سزایی دارند.
۶.
مقدمه: مدیریت استعداد با هدف بهره وری نیروی انسانی امروزه در بسیاری از سازمان های موفق به کار گرفته می شود. توجه به این ایده، به منظور بهره گیری از خدمات اعضا و داوطلبان هلال احمر که همکاری های بشردوستانه ارائه می دهند، باعث افزایش انگیزه افراد برای حضور در فعالیت های داوطلبانه می شود. هدف اصلی این پژوهش شناسایی مهم ترین موانع مدیریت استعدادهای داوطلبان از دیدگاه کارکنان سازمان داوطلبان است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر داده ها کمّی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع پیمایشی مقطعی است که روی نمونه ای تصادفی به حجم 104 مورد از 240 نفر جامعه آماری شامل همه کارکنان صفی و ستادی سازمان داوطلبان استان تهران و مراکز استان ها انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه 50 سوالی محقق ساخته بود که پس از تأیید روایی صوری پرسشنامه توسط 6 نفر از متخصصان مدیریت منابع انسانی و مدیران ستادی سازمان داوطلبان و تعیین مقدار پایایی بر اساس یک نمونه 35 نفری با استفاده از آلفای کرونباخ (89/0) اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده پس از ورود در نرم افزار SPSS15، با استفاده از آزمون t تک نمونه ای و t دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد. سطح معنا داری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج بیانگر آن است که امتیاز همه شاخص های مدیریت استعداد از میانگین پایه کمتر و با اختلاف معنا دار بوده است. از دیدگاه کارکنان شرکت کننده در پژوهش، توجه به ارکان سه گانه استعداد یعنی مهارت و تخصص ها، قابلیت و توانایی های ذاتی و ایجاد فرصت برای بروز استعدادها در داوطلبان سازمان داوطلبان هلال احمر در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و پایین تر از حد متوسط است. همچنین این سازمان در توجه به پنج عامل راهبردی زمینه ساز در مدیریت استعداد یعنی اهداف و راهبردها، قوانین و مقررات، رویکرد مدیران، فرهنگ سازمانی و مدیریت منابع انسانی در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و پایین تر از حد متوسط می باشد. دیدگاه پاسخ دهندگان زن و مرد در شناسایی موانع مدیریت استعدادها با هم تفاوت معناداری ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، مواردی مانند نداشتن بانک اطلاعاتی از مهارت ها و تخصص های داوطلبان، عدم ایجاد فرصت متناسب برای بروز استعدادهای ناشناخته، نبود توجه کافی به مفاهیم مدیریت استعداد در برنامه ها، نبود قوانین لازم برای جذب و نگهداشت داوطلبان، ضعف فرهنگ سازمانی برای نگاه سرمایه ای به داوطلبان، توجه کمتر به جذب نیروی انسانی مورد نیاز از بین داوطلبان فعال از جمله مواردی است که می تواند مانعی برای اجرای موفق برنامه های مدیریت استعدادها در سازمان داوطلبان باشد.
۷.
مقدمه: توجه کافی به معلولان در همه مراحل مدیریت بلایا اهمیت بسیار دارد، زیرا علاوه بر کاهش آسیب به آنها موجب می شود تا از بروز بسیاری از پیامدهای سوء و غیرقابل جبران بلایا به این گروه جلوگیری شود. تجربیات گذشته حاکی از این است که در برنامه های مدیریت بحران کشور به نیازهای خاص معلولان توجه کافی نشده است. پژوهش حاضر با هدف جمع آوری و مرور مطالعات مربوط به معلولیت در بلایا که توسط پژوهشگران ایرانی در بانک های اطلاعاتی داخلی انجام شده است، ضمن تشریح ویژگی های مستندات موجود، جایگاه معلولان در مطالعات و پژوهش های بلایا را در کشور تبیین می کند. روش: در مهر 1392، شش بانک اطلاعاتی شامل پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه جستجوی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی کشور، بانک اطلاعات مقالات علوم پزشکی، بانک اطلاعات نشریات کشور، بانک اطلاعات توانبخشی ایران و Med Libبا استفاده از کلیدواژه های معلولیت، معلولان، معلول، بلایا، مخاطرات، حوادث، بحران، زلزله، ناتوانی، ناتوان، افراد ناتوان، جانباز، بدون محدودیت زمانی جستجو شدند. 13624 سند در جستجوی اولیه استخراج شد که در نهایت، پس از غربال گری و بر اساس معیارهای ورود و خروج، 10 مطالعه شامل مقالات و پایان نامه انتخاب و بررسی شد. یافته ها: مقالات وارد شده به بررسی نهایی، به سه گروه تقسیم شدند: 1) بررسی معلولیت قبل از رخداد بلایا (2 مقاله)، 2) مطالعه ناتوانی پس از رخداد بلایا (4 مقاله) و 3) مطالعات مدیریت بلایا شامل مراحل قبل و پس از رخداد بلایا (یک مقاله). پایان نامه ها که مربوط به دو دانشگاه علوم پزشکی کشور (کرمان و علوم بهزیستی و توانبخشی) بودند در دو گروه اول (یک پایان نامه) و دوم (دو پایان نامه) قرار گرفتند. نتیجه گیری: جمع آوری و بررسی شواهد علمی و دانشگاهی موجود در مورد معلولان و بلایا، ناکافی بودن منابع و مستندات علمی را آشکار ساخت و ضرورت بررسی نیازها و چالش های مرتبط با تمامی انواع معلولیت را با تمرکز بر کاهش آسیب و آمادگی مقابله معلولان با انواع بلایای طبیعی و انسان ساخت متذکر گرداند و اهمیت آن را برای متصدیان امر خاطرنشان کرد.
۸.
مقدمه: در مقاله پیشین با عنوان «کسب نشان هلال احمر» توسط ایرانیان خواندیم که اولین بار در 1874 میلادی در زمان ناصرالدین شاه کنوانسیون مصوب 1864 ژنو از سوی ایران پذیرفته شد، هرچند طی سال ها به جز امضای کنوانسیون 1899 میلادی توسط مظفرالدین شاه و شرکت عبدالصمد ممتازالسلطنه در کنفرانس بین المللی صلیب سرخ در 1906 (1284ه.ش) و دریافت موافقت کنفرانس در پذیرش نشان هلال احمر و شیر و خورشید سرخ به عنوان نشان رسمی برای کشورهای مسلمان و دولت ایران برای جمعیت خود، هیچ اقدام جدی امدادی صورت نگرفت. در این مقاله به بررسی دوران دوم فعالیت های جمعیت هلال احمر (شیر و خورشید سرخ) تحت عنوان از «تشکیل تا ثبیت» می پردازیم.
۹.
ماماها برای ارائه مؤثر خدمات بهداشت باروری در بلایا، علاوه بر دانش و مهارت باید از خودکارآمدی کافی برخوردار باشند، زیرا آن یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد صحیح در شرایط اضطراری و پر استرس است. وقوع ناگهانی بلایا، ضرورت بررسی خودکارآمدی ماماها را به عنوان عامل پیشگویی کننده عملکرد آنها در ارائه خدمات بهداشت باروری را بیش از پیش مشخص می کند.