Journal of Rescue and Relief (امداد و نجات)

Journal of Rescue and Relief (امداد و نجات)

Journal of Rescue and Relief (امداد و نجات) دوره نهم پاییز 1396 (2017 م) شماره 3 (پیاپی 35) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

مقالات

۱.

پهنه بندی آسیب پذیری منطقه دو کلان شهر تهران با استفاده از مدل ترکیبیFUZZY-AHP (مطالعه موردی: منطقه دو کلان شهر تهران)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۶۶
مقدمه: عوامل طبیعی همواره در طول تاریخ و در نقاط مختلف جهان خطرهایی به محیط های طبیعی تحمیل کرده اند. بروز بحران های طبیعی ازجمله زلزله، سیل، طوفان، ریزش و لغزش زمین، موجب بروز خسارت های جانی و مالی زیادی شده است. منطقه دو کلان شهر تهران از جمله مناطقی است که به دلیل تغییر کاربری، افزایش جمعیت، شهرسازی، عبور گسل های فرعی و اصلی و قرارگیری در مسیر رودخانه های شمال تهران پتانسیل بالایی در بروز مخاطرات طبیعی به ویژه زلزله، سیل، رانش و لغزش زمین دارد که به لحاظ مخاطرات شهری برای برنامه ریزان نوعی چالش می باشد. روش: در این مطالعه سعی شد با به کار گیری داده های حاصل از مدل سازی، معیارها و لایه های مؤثر محیطی با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و فازی به دست آید، نتایج نیز با استفاده از نرم افزار Expert Choice تحلیل شود و به کمک تحلیل فضایی بالای سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) میزان آﺳیﺐ ﭘﺬیﺮی محیطی ناحیه پهنه بندی گردد. یافته ها: بنابر نتایج، میزان آﺳیﺐ ﭘﺬیﺮی منطقه دو کلان شهر تهران با مدل ترکیبی AHP-FUZZY بر مبنای وزن های محاسبه شده تعیین شد و نواحی 2 و 6 و 8 آﺳیﺐ ﭘﺬیﺮترین بخش های شهر و نواحی 3 و 7 و 9 کمترین آﺳیﺐ ﭘﺬیﺮی را در برابر وقوع مخاطرات محیطی داشتند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از خروجی مدل نشان داد که از وسعت 28/2558 هکتار منطقه دو،33/49 درصد وضعیتی با ریسک کم و 93/39 درصد ریسک متوسط و 74/10 درصد با ریسک زیاد قرار دارد. در واقع در منطقه دو کلان شهر تهران، عواملی چون ساخت وساز شهری غیراصولی بدون توجه به شبکه زهکشی باعث افزایش سطوح غیرقابل نفوذ یا با نفوذپذیری کم در بارش ها و ازدیاد روان آب می شود. عوامل دیگری همچون عبور گسل های شمال تهران، نیاوران، داوودیه و...، و همینطور تراکم بالای جمعیت، شیب زیاد منطقه و فرسایش، احتمال ﻭﻗﻮﻉ ﺯﻣیﻦ ﻟﻐﺰش را به دلیل وجود بافت ناپایدار در بیشترین مساحت این منطقه بالا می برد. البته بخش های میانی منطقه، به دلیل وجود فضاهای باز شهری و نبود کاربری خاص، از مطلوبیت بیشتری برخوردارست.
۲.

رابطه برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و ارتقای روحیه نوآوری با فرهنگ مشارکتی سازمان در جمعیت هلال احمر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۲۶۵ تعداد دانلود : ۹۹
مقدمه: برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی از طریق اهداف منابع انسانی و توسعه استراتژی های منابع انسانی از طریق بسیج، توسعه و نگهداری منابع انسانی در تحقق اهداف سازمانی نقش به سزایی دارد. روش: تحقیق حاضر، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری نیز تمامی کارکنان جمعیت هلال احمر خراسان شمالی به تعداد 122 نفر بود که به دلیل کم بودن تعداد جامعه، از روش تمام شماری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها برای متغییر برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی، پرسشنامه رضایی (1389)، برای سنجش ارتقای روحیه نوآوری سازمانی، پرسشنامه چوپانی (1390) بود و برای سنجش فرهنگ مشارکتی سازمان نیز از پرسشنامه شیخلویی (1389) استفاده شد. روایی ابزار از نوع صوری و محتوایی بود که مورد تأیید اساتید و خبرگان قرار گرفت و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای هر سه پرسشنامه به ترتیب به میزان 84/0، 84/0 و86/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون توسط نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج همبستگی بین مؤلفه های برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و مؤلفه هایی همچون اصلاح ساختارهای نظام های استخدامی ، اصلاح نظام آموزشی نیروی انسانی و نیز ارتقای روحیه نوآوری سازمانی مؤلفه هایی مانند نوآوری تولید، نوآوری فرایندی، نوآوری اداری با فرهنگ مشارکتی سازمان در جمعیت هلال احمر خراسان شمالی به ترتیب 84/0، 83/0،86/0، 83 /0، 85/0، 85/0 و 86 /0 به دست آمد. (بهتر نیست مثل زیر باشد) یافته ها نشان داد که بین برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و نوآوری سازمانی با فرهنگ مشارکتی سازمان رابطه معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی و ارتقای روحیه نوآوری سازمانی با فرهنگ مشارکتی سازمان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نوآوری اداری، بیشترین ارتباط و اصلاح ساختارهای نظام های استخدامی، کمترین ارتباط را بر اثربخشی فرهنگ مشارکتی کارکنان داشت.
۳.

مکان یابی پایگاه های مدیریت بحران در بافت های تاریخی شهری (نمونه موردی: بافت تاریخی شهر شیراز)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۳۱
مقدمه: بافت های تاریخی به علت فرسودگی شدید کالبدی، ناپایداری سازه ای و دسترسی نامناسب به هنگام وقوع حوادث، به یکی از آسیب پذیرترین بافت های شهری به هنگام وقوع بحران تبدیل شده اند و از این رو مکان یابی پایگاه های مدیریت بحران در آنها ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش مکان یابی پایگاه های مدیریت بحران در بافت تاریخی شهر شیراز در دستور کار قرار گرفته است. روش: پژوهش کاربردی حاضر توصیفی - تحلیلی است که به منظور مکان یابی پایگاه ها از ترکیب مدل FAHP و GIS و مقایسه زوجی معیارها، تعیین وزن معیارها و تهیه نقشه های لایه های اطلاعاتی استفاده شده است. برای محاسبه نرخ سازگاری در قضاوت ها نیز از روش گوگوس و بوچر استفاده شده است. یافته ها: معیارهای چهارگانه مطلوبیت کالبدی (دانه بندی، پایداری، کاربری)، دسترسی پذیری (نزدیکی، کریدوری، جاذبه، بینابینی و دسترسی)، همجواری با کاربری های سازگار (فضای سبز، مراکز درمانی، مراکز انتظامی، آتش نشانی) و عدم همجواری با کاربری های ناسازگار (تأسیسات خطرزا، ساختمان های بلند مرتبه) به عنوان عوامل مؤثر در مکان یابی پایگاه های مدیریت بحران شناخته شدند. معیارهای مطلوبیت کالبدی وعدم همجواری با کاربری های ناسازگار با وزن 356/0 و پس از آنها معیارهای دسترسی پذیری با وزن 195/0 و همجواری با کاربری های سازگار با وزن 114/0 بیشترین اهمیت را در مکان یابی پایگاه های مدیریت بحران به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری: با توجه به فقدان دسترسی مطلوب، مناسب است معیار دسترسی پذیری برای مکان یابی پایگاه های مدیریت بحران در بافت تاریخی در نظر گرفته شود. با هم پوشانی نقشه های لایه های اطلاعاتی، دو گزینه کتابخانه حرم حضرت شاهچراغ و باغ موزه پارس به عنوان مکان استقرار پایگاه های مدیریت بحران در بافت تاریخی شهر شیراز معرفی شدند
۴.

ارزیابی مراکز درمانی - امدادی با استفاده از GIS(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۸۷
مقدمه: توزیع غیرمتعادل مراکز درمانی-امدادی هر منطقه شهری در زمان بحران ها مشکلات زیادی را به همراه داشته و سبب هدر رفت منابع مادی و انسانی شده و همچنین مشکلات شهرنشینی شهروندان را به دنبال دارد. مهم ترین هدف این پژوهش ارزیابی توزیع فضایی مراکز امدادی-درمانی و مکان یابی ایجاد مراکز جدید به همراه طراحی شبکه هندسی معابر شهری برای تعیین نزدیک ترین مرکز و بهترین مسیر رسیدن به محل حادثه در شهر کرمان می باشد. روش: در این تحقیق برای ارزیابی کیفی توزیع فضایی مراکز درمانی-امدادی از ماتریس های چهار گانه مطلوبیت، سازگاری، ظرفیت و وابستگی با توجه به ماهیت مکانی معیارهای آنها، استفاده شده است. استخراج معیار های ارزیابی مراکز درمانی-امدادی با روش دلفی انجام پذیرفت. این معیارها عبارتند از: معیارهای ماتریس مطلوبیت (مقاومت زمین)، معیارهای ماتریس سازگاری (1- همجواری به کاربری های سازگار: پارک ها و فضای سبز، زمین های باز، مراکز مذهبی و فاصله از معابر اصلی، 2- عدم همجواری با کاربری های ناسازگار: صنایع عمده انفجاری مانند پمپ گاز- بنزین و مراکز نظامی)، معیار ماتریس ظرفیت (تراکم جمعیتی) و معیار ماتریس وابستگی شامل فاصله از مراکز درمانی – امدادی موجود. هر کدام از این معیار ها بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی معکوس رتبه بندی شده و سپس در محیط GIS مدلسازی و با به کاربردن توابع تحلیلی نقشه مکان های مناسب ایجاد مراکز درمانی-امدادی شهر کرمان تهیه شد. در نهایت بعد از تعریف پایگاه داده زمین مرجع برای مسیرهای شهری، با طراحی شبکه هندسی معابر و تعریف محدودیت های مورد نظر برای هر مسیر مانند طول مسیر و وجود چراغ راهنما، با به کار بردن تحلیل های شبکه در زمان موردنیاز، به راحتی بهترین مسیر رسیدن نزدیک ترین مرکز درمانی-امدادی به محل حادثه تعیین شده است. یافته ها: تعداد مراکز درمانی-امدادی موجود در شهر کرمان کافی بود، اما از لحاظ استقرار مکانی (شعاع دسترسی) در وضعیت مناسبی قرار ندارند که با استفاده از تلفیق نقشه های حاصل از معیارهای ماتریس مطلوبیت، سازگاری، ظرفیت و وابستگی، بهترین مکان برای احداث مراکز درمانی-امدادی مشخص شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که مکان های بسیار مناسب احداث مراکز درمانی-امدادی به ترتیب در مناطق2و3 شهر کرمان واقع شده اند که در برنامه ریزی ها باید این مناطق در اولویت قرار گیرند. همچنین تعیین اهمیت نسبی (وزن) معیارها به کمک فرایند سلسله مراتبی معکوس یا IHWP نشان داد، معیار ماتریس مطلوبیت بیشترین اهمیت را دارد و از بین معیارهای مطلوبیت معیار خطر حرکت های دامنه ای از کمترین اهمیت در تعیین مکان های جدید مراکز درمانی- امدادی برخوردارست.
۵.

ارتباط میان استرس شغلی با رفتارسازمانی کارکنان در جمعیت هلال احمر (ستاد مرکزی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۸۹
مقدمه: امروزه استرس مسئله ای هم فردی و هم سازمانی محسوب می شود و با توجه به نقش حساس جمعیت هلال احمر ایران در مدیریت بحران در سطح کشور، چگونگی بازخورد رفتاری این سازمان در مواجه با تنش های ذهنی و استرس قبل از وقوع وقایع غیرمترقبه، امری ضروری محسوب می گردد. با توجه به شرایط کاری کارکنان هلال احمر و فشار بر آنها این ضرورت در جمعیت هلال احمر بیشتر احساس می گردد. برهمین اساس، سئوال اصلی این پژوهش، شناسایی رابطه استرس شغلی با رفتار سازمانی کارکنان در جمعیت هلال احمر (ستاد مرکزی) می باشد. روش: در این تحقیق از رویکرد کمّی در تحلیل استفاده شده است که با توجه به اهداف و ماهیت تحقیق از روش توصیفی- همبستگی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. جامعه آماری نیز شامل کارکنان ستاد مرکزی جمعیت هلال احمر می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و جدول کرجسی و مورگان (۱۲۰ نفر) نمونه ها انتخاب شدند. روایی محتوا و پایایی نیز بررسی و تأیید شد. یافته ها: طبق بررسی ها، استرس شغلی با کاهش ابعاد رفتار سازمانی نظیر حس نوع دوستی، حس وظیفه شناسی، ادب و نزاکت میان کارکنان جمعیت هلال احمر ارتباط معنی دار دارد، ولی باعث کاهش حس فضیلت مدنی در میان کارکنان جمعیت هلال احمر نمی شود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استرس شغلی با رفتار سازمانی ارتباط دارد، البته این رفتار می تواند اثربخشی اهداف سازمان را از طریق کمک به محیط اجتماعی و روان شناختی ارتقا دهد که پیامدهای مهمی از جمله رضایت شغلی، محافظت از سازمان و بهره وری سازمانی را به دنبال آورد
۶.

بررسی تغییرات سطح پوشش برف در دهه های آینده با رویکرد مدیریت منابع آب (مطالعه موردی : حوضه آبخیز منتهی به سد امیرکبیر)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۲۹
مقدمه: ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر تغییر پوشش و ذوب برف در مدیریت منابع آب رودخانه هایی که با ذوب برف تغذیه می شوند، بسیار با اهمیت است. چنین تغییراتی تأثیر مستقیم بر رژیم هیدرولوژیکی و مدیریت منابع آب دارد. پیش بینی سطح پوشش برف ناشی از تغییرات دما در آینده و در نتیجه الگوی جریان روان آب ناشی از ذوب برف، در عرصه های گوناگونی از جمله مدیریت خطر سیل، خشکسالی و... کاربرد دارد. از طرفی مزیت های استفاده از فنّاوری های نوین و سنجش از دور در مطالعات اقلیمی و ارزیابی های اثر تغییر اقلیم بر سطح پوشش برف تا حد زیادی مغفول مانده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات سطح پوشش برف در سال های آتی با تلفیق علم سنجش از دور، فنّاوری های نوین و مدل های اقلیمی به منظور مدیریت ریسک سیل می باشد. روش: در این مطالعه، تصاویر 8 روزه ماهواره MODIS مربوط به سال های 2006 تا 2012 با توجه به دقت مناسب و کاهش خطای پوشش ابر در آنها، استخراج شد، پس از دریافت و ذخیره تصاویر ماهواره ای پوشش برف، برای مشاهده و کاربرد تصاویر از نرم افزار ERDAS استفاده شد. سپس محدوده مورد مطالعه برش داده شد و درنهایت با استفاده از تعداد پیکسل برفی و سایز پیکسل ها، سطح پوشش برف محاسبه و در نرم افزار ArcGIS خروجی مورد نظر استخراج و مساحت سطح برفی با فواصل زمانی 8 روز در طی سال های 2010 تا 2015 کنترل شد. در مرحله بعد با استفاده از آخرین مدل های اقلیمی CMIP5 تحت چهار سناریوی RCP2.6، RCP4.5، RCP6.0 و RCP8.5 تغییرات دما و بارش در فواصل زمانی 2020 تا2060 استخراج و با استفاده از ارتباط بین پوشش برف، دما و بارش، سطح پوشش برف برای سال های 2020 تا 2060 با فاصله زمانی ده ساله تخمین زده شد. یافته ها: تراکم پوشش برف در منطقه مورد مطالعه، مطابق داده های مشاهداتی و تصاویر ماهواره ای، از ماه نوامبر شروع و در ژانویه به بیشترین مساحت خود می رسید. همچنین از ماه فوریه به بعد گستره پوشش برف کاهش یافته و در نهایت در ماه ژوئن پوشش برف منطقه، کمترین مساحت را داشت. بررسی تغییرات دما و بارش آینده با استفاده از سناریوهای اقلیمی نشان داد که میانگین دمای حوضه بالادست سد امیرکبیر به نسبت دوره پایه (1985 تا 2015) افزایش و بارش سالانه نست به دوره پایه مذکور، روند کاهشی خواهد داشت. درنتیجه با استفاده از ارتباط بین پوشش برف، دما و بارش، سطح پوشش برف آینده با روند کاهشی مواجه شد. نتیجه گیری: مطالعه و اندازه گیری سطح برف به عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط های کوهستانی، امکان اندازه گیری دائم میدانی، برای تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه داده ها وجود ندارد. به همین دلیل استفاده از تصاویر ماهواره ای در شناسایی مناطق برف گیر و ارزیابی تغییرات آن بسیار مهم است. همچنین با توجه به روند افزایش دما و کاهش بارش، سطح برف در منطقه نیز کاهش یافته و درنتیجه میزان آب ذخیره شده در برف که در فصول گرم منبع تأمین آب منطقه است با نقصان مواجه می گردد. بنابراین برآورد سطح پوشش برف در آینده می تواند گام اساسی در زمینه مدیریت منابع آب و مدیریت ریسک مخاطرات مرتبط با آب از جمله سیل و خشکسالی به شمار آید.
۷.

تدوین شاخص تاب آوری شهری در مقابل زلزله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۴۰
مقدمه: مطالعه تاب آوری شهرها در مقابل زلزله از الزامات برنامه ریزی کاهش خسارات جانی و مالی زلزله در شهرهاست. تاب آوری تعاریف گوناگونی دارد و مدل جامع به منظور محاسبه کمّی آن وجود ندارد. ازاین رو یکی از اهداف این مقاله ارائه شاخصی کمّی برای تاب آوری است. روش: ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اخذ نظر خبرگان، ابعاد و شاخص های مؤثر در تاب آوری شهر ها در مقابل زلزله استخراج شد. سپس با استفاده از نظر خبرگان و روش مقایسه زوجی، وزن هر یک از ابعاد و شاخص ها معین گردید و در پایان شاخص تاب آوری معرفی شد. یافته ها: در این مقاله ضمن معرفی اجمالی تعاریف بلایا و تاب آوری، ابعاد و شاخص های به دست آمده از مطالعات پیشین و نظرات خبرگان معرفی گردید. این ابعاد و شاخص ها معرف عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری شهری در برابر زلزله هستند. بر این اساس، بُعد کالبد که معرف ساختار شهر است، بیشترین سهم و پس از آن بُعد امنیت، مهم ترین عامل در تاب آوری شهر است. در رابطه با شاخص ها نیز شاخص «نسبت ارتفاع ساختمان به عرض معبر» بیشترین تأثیر را از نظر کارشناسان بر تاب آوری شهری در مقابل زلزله داشته است. به نسبت دیگر شاخص ها، تعداد طبقات ساختمانی تأثیر اندکی دارد، زیرا درصورت ساخت با استفاده از سازه مناسب، وجود فضای کافی در معبر و دسترسی مناسب به معابر، تعداد طبقات ساختمانی اهمیت چندانی در بروز آسیب پذیری ندارد. بحث و نتیجه گیری: شاخص معرفی شده برای شهرهای مختلف و همچنین استراتژی های مختلف مقاوم سازی و افزایش تاب آوری قابل محاسبه است و این امکان را فراهم می کنند تا استراتژی بهینه از نظر افزایش تاب آوری انتخاب شود. همچنین برنامه ریزان و تصمیم سازان این امکان را دارند تا اثر بخش های گوناگون را در تاب آوری شهر یا منطقه مورد مطالعه مشاهده کنند.
۸.

بررسی میزان آمادگی جمعیت هلال احمراستان اصفهان برای استقرار مدیریت کیفیت جامع(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۶۷
مقدمه: مدیریت کیفیت جامع رویکردی است که بر مبنای آن، مدیریت سازمان با مشارکت تمامی کارکنان و برای رضایت متقاضیان به بهبود دائمی فرایندها می پردازد، ولی محققان قبل از پیاده سازی این امر مهم، امکان سنجی، ارزیابی و تجزیه و تحلیل پتانسیل استقرار آن را بر اساس تحقیق و مطالعه پیشنهاد می کنند. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است و با هدف بررسی میزان آمادگی جمعیت هلال احمر استان اصفهان برای استقرار مدیریت کیفیت جامع با بهره گیری از اطلاعات مدیران و کارکنان با طراحی و توزیع پرسشنامه انجام شده است. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات کسب شده در نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: برای پرداختن به موضوع، از 6 متغیر سیستمی همچون مشارکت گروهی و تیم محوری، آموزشی، مسئولیت پذیری و خدمت رسانی، مدیریتی و عوامل فیزیکی، ساختاری و قانونی استفاده شد که پس از تجزیه و تحلیل داده ها میزان آمادگی جمعیت هلال احمر استان اصفهان در هر یک از متغییرهای پژوهش پایین تر از سطح متوسط برآورد گردید. نتیجه گیری: جمعیت هلال احمراستان اصفهان برای استقرار مدیریت کیفیت جامع آمادگی لازم را ندارد. به منظور پیاده سازی مدیریت کیفیت جامع بهتر است اولویت توجه به عوامل ساختاری، فیزیکی، قانونی و فنّی و همچنین کیفیت خدمات ارائه شده باشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۶