۱.
کشور دربرگیرنده واحدهای سیاسی جغرافیایی مستقلی است که برجسته ترین تقسیم بندی جهان کنونی را شکل می دهند و این پدیده هم زمان با شکل گیری سیاسی ایران در دوره هخامنشیان واقعیت پیدا کرد. اینکه چه عامل و یا عواملی موجب پیدایش و سپس استمرار و تداوم موجودیت کشور می شود؛ علت وجودی و علت بقای کشور است. به لحاظ علمی برخی اندیشمندان و صاحب نظران ایرانی و خارجی در ارتباط با مبانی هویتی، علت وجودی و بقای ایران اظهارنظر کرده اند. هر یک از پژوهش ها بنا به استنباط و زمینه های کاری اندیشمندان، عامل و یا مجموعه عواملی را درخصوص مبانی هویت ایرانی پررنگ جلوه داده اند. با توجه به اهمیت موضوع، سؤال اصلی پژوهش این است که بنیادهای علت وجودی و بقای کشور در ایران کدام اند و آیا مجموعه این عوامل به یک میزان در پیدایش و تداوم آن اثرگذار بوده اند؟ روش به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی تحلیلی است و نتایج به دست آمده مؤید آن است که ایران دارای عناصر چندگانه در علت وجودی و بقای خود است.
۲.
هویت مشکله ای نظری و عملی است که به ویژه در دهه های اخیر حجم وسیعی از مطالعات نظری و پژوهشی، برنامه ریزی های اجتماعی، اقدامات سیاسی و سیاست گذاری های فرهنگی را موجب شده است. نظر به اهمیت موضوع، مقاله حاضر بر آن است تا از چشم اندازی به نسبت متفاوت سه دسته مطالعات انجام شده در قلمرو موضوعی هویت، یعنی نظریه های عام جامعه شناسی، مطالعات نظری جامعه علمی ایرانی و مطالعات پژوهشی ایرانی را از نو تحلیل کرده و فراتحلیلی از آنها ارائه دهد. نتایج این فراتحلیل نشان می دهد که در مطالعه موضوع مانند هویت، نظریه های جامعه شناسی در مقایسه با سایر حوزه های علمی کارایی بیشتری دارند. درحالی که مطالعات نظری بر هویت ملی تأکید دارند، در مطالعات تجربی بیشتر بر اهمیت ابعاد فروملی و جهانی هویت تأکید شده است. هم چنین بیشتر پژوهش ها و مطالعات رویکرد برساختی دارند. بر اساس پیشینه نظری مطالعات هویت در ایران، مهم ترین منابع هویتی عبارتند از: زبان فارسی، مذهب تشیع، دین اسلام، فرهنگ شرقی، عرفان شرقی، مدرنیته و تاریخ ملی. در مجموع، می توان گفت منابع هویتی متنوع است و این امر با توجه به وزن هر کدام از این عناصر دال بر این واقعیت است که شاکله هویت ایرانی، در همه سطوح آن سامانه ای ترکیبی و پیوندی دارند.
۳.
ادراکات و تصورات متقابلی که گروه ها از یکدیگر دارند یکی از عوامل تعیین کننده در تقویت و یا تضعیف مبانی هویت جمعی است و در چارچوبی کلان در زمره مباحث روان شناسی اجتماعی قرار می گیرد. میزان شناخت و نحوه ادراک افراد یک جامعه از یکدیگر مبنای اصلی تعامل آنها با یکدیگر است. این که ما دیگران را چگونه مورد فهم و ارزیابی قرار می دهیم نقش شایان توجهی در برقراری ارتباط، دوری گزیدن و یا نفی و حتی حذف دیگران دارد. اصولاً انسان ها در قبال دیگران همان گونه رفتار می کنند که می اندیشند و متأثر از نقش ذهنیت و جهت گیری های ذهنی خود، چیزهایی را می بینند، که «باید» ببینند ترکیب شناخت ها (اعتقادات و باورها)، احساسات (هیجان ها و عواطف) و آمادگی برای عمل (تمایلات) نسبت به پدیده های معین و دیگران در چگونگی کنش و واکنش ما تأثیر قابل ملاحظه ای دارد.مردم ایران در تجربه طولانی زندگی جمعی خود دارای حافظه تاریخی مشترکی هستند که در آن افتخارات و رنج های مشترک، شکست ها و موفقیت های بزرگ، و به طور کلی یک جغرافیای تاریخی همیشه رقم خورده است. در این میان، نقش ادراکات و تصورات متقابلی که گروه ها از یکدیگر دارند، یکی از عواملی تعیین کننده در تقویت و یا تضعیف مبانی زمینه ها عینی و ذهنی همگرایی و همبستگی ملی می باشد. در شرایط کنونی، تفکرات قالبی و پیشداوری ها در مناسبات بین افراد، طوایف، اقوام و گروه های ایرانی نقش مؤثری ایفا می کند و فهم دقیق ابعاد و زوایای این مسئله می تواند ما را در رفع بسیاری از سوءتفاهم ها و تحکیم مبانی هویت ملی و رفع زمینه های بهره برداری نیروهای بیگانه بیش از پیش یاری کند. در پژوهش حاضر تلاش خواهد شد با تمرکز بر فهم زمینه های عینی و ذهنی شکل گیری و کاربرد تصورات قالبی و پیشداوری های برآمده از آن، ابعاد و پیامدهای این مسئله در ارتباط با هویت ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.در این پژوهش تلاش خواهد شد ضمن تشریح پدیده تصورات قالبی و بهره گیری از نظریه های مختلف برای فهم مسئله، رابطه میان احساس تعلق هویتی و میزان تصورات قالبی و پیشداوری از طریق روش پیشمایشی مورد سنجش قرار گیرد.
۴.
هویت از زمانی شکل می گیرد که فرد از خود می پرسد «کیستم»؛ بنابراین مسئله هویت را می توان مسئله «معنا» دانست. در حقیقت انسان با پرسش از «کیستی» به دنبال پی بردن به معنای خود است؛ این معنا بر مبنای تشابه با آنهایی که مانند فرد هستند و تفاوت از غیر یا دیگرانی که مانند او نیستند شکل می گیرد. فارغ از جامعه ای خاص چون ایران، «حماسه ها و اسطوره های ملی» یکی از عناصر مهم هویتی و متمایزکننده جوامع به شمار می آیند. شاهنامه فردوسی به عنوان شناسنامه ملی جامعه ایرانی و دربردارنده بخش عمده ای از اسطوره ها، حماسه ها و تاریخ جامعه ایران همواره انتقال دهنده بخش عمده ای از عناصر هویت جامعه ایرانی تا به امروز بوده است. هویت ایرانی به معنای دلبستگی عاطفی و تعهد نسبت به میراث فرهنگی، میراث سیاسی و تبار مشترک ایرانی است. این نوشتار، معنای هویت ایرانی را با استفاده از روش تحلیل محتوا در داستان سیاوش از شاهنامه فردوسی جستجو کرده و به این نتیجه دست یافته است که هویت ایرانی در مقابل انیرانی بازشناسی می شود. در این داستان سایر مؤلفه های فرهنگی و تبار مشترک در لایه های بعدی هویت ایرانی جای می گیرند.
۵.
چندین قرن از واقعه عاشورا می گذرد؛ اما عاشورا و امام حسین(ع) به عنوان نمادهای هویت شیعه در متن زندگی مسلمانان و در باورهای پاک مردم جای دارد. مُحرم میراث عاشورا برای دوستداران و عاشقان اهل بیت و نقطه عطف انسانیت، آزادگی و مردانگی بوده و هر ساله میلیون ها انسان داغدار را برای عزاداری و ابراز احساسات گرد هم می آورد. کمرنگ شدن روزافزون نقش طبیعت و محیط طبیعی در مراسم سوگواری و هم چنین بی اطلاعاتی عزاداران از هویت و نماد این پدیده ها، این پژوهش را به سوی بررسی نمادهای سوگواری و ارتباط آنها با طبیعت در مناطق بوشهر و سیستان رهنمون ساخته است. این مطالعه با استفاده از متون ادبی، مقالات علمی، مطالعات میدانی و پرسش از محققان، مردم شناسان و افراد خبره در زمینه مذهبی، سعی دارد با استفاده از متغیرهای محیطی مؤثر در آیین سوگواری از قبیل آب و هوا، عارضه های طبیعی، پوشش منطقه، موقعیت منطقه و... با استفاده از روش تحلیلی توصیفی به بررسی درون مایه های جغرافیایی آیین های سوگواری در مناطق سیستان و بوشهر بپردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد ویژگی های خاص جغرافیایی و مکانی این دو منطقه منجر به پایداری در رفتارها و آیین های عاشورایی همراه با حفظ تمامیت سرزمینی و حراست از ارزش های مذهبی شده و این آمیختگی نیز سبب رشد ارزش های اسلامی و انسانی و هم چنین گسترش آن در پهنه های عقیدتی مجاور شده است.
۶.
اعتقادات مذهبی در حافظه جمعی جامعه، از گذشته در قالب نماد محفوظ مانده و در آثار هنری نمود بصری یافته است. در این مقاله با بررسی ادیان و اعتقادات ایرانی میتراییسم و زرتشتی در بستر تاریخی گذار به دوران اسلامی و با شناخت آموزه ها و تعالیم و آثار شکل گرفته تحت عنوان هنر این ادیان، ارتباطات درونی میان نمادهای نظری، بصری و زیبایی شناسی آنها و نمادهای اصلی موجود در آثار ایرانی بررسی شده است. از این رو نویسندگان مقاله با روش تحلیل و مقایسه اسناد هنر ایران به بررسی مبانی نظری و اعتقادات جاری در ادیان مورد بحث پرداخته اند و پس از استخراج نشانه های نظری پشتیبانی کننده نمادها، مؤلفه های قابل تصویرگری در آنها را مطرح کرده اند. با بررسی ساختار تاریخی فرهنگی، لایه های معنایی مستتر بنیان اعتقادی محکمی، در پس هر یک از نشانه های موجود یافته شده که مبین نقش سازنده ادیان ایرانی در نشانه های بصری گرافیک معاصرمان است.
مقاله حاضر کوششی برای بازخوانی هویت ایرانی با تکیه بر نقش سازنده نشانه ها و نمادهای به جای مانده از ادیان و آیین های ایرانی است، به طوری که رهاورد کاربرد این نشانه ها در آثار گرافیک هنری که خود نقش رسانه در جامعه را ایفا می کند، حفظ و تقویت همبستگی و انسجام فرهنگ ملی ایرانیان است.
جهت بررسی هویت اجزای سازنده گرافیک ایران، یک جامعه نمونه از آثار هنرمندان نسل های مختلف گرافیک ایران متشکل از: استاد قباد شیوا، استاد فرشید مثقالی، فرزاد ادیبی، رضا عابدینی و ایمان راد انتخاب شده است. در ادامه نمادهای برگرفته از هنر ایرانی که طی مطالعه در بخش بررسی ادیان استخراج شده در آثار افراد جامعه نمونه مورد سنجش آماری قرار گرفته و نتایج به دست آمده در جدول شماره ۱ ارائه شده است.
۷.
وزیران در تاریخ ایران، همواره نقشی مؤثر و اساسی در شئون گوناگون مملکت داری داشته اند و به تنهایی به عنوان نهادی در دل حکومت بوده و در رأس نیروهای حافظ ایرانشهری عمل کرده اند البته نقش وزیران ایرانی پس از اسلام و برتری یافتن اعراب و ترکان، پررنگ تر شده است. در این مقاله به بررسی نقش وزیران ایرانی در احیاء و گسترش هویت ملی در دوران حکومت عبّاسیان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان پرداخته شده است.
براساس نتایج پژوهش با قاطعیت می توان گفت که وزیران بزرگ ایرانی، خدمات قابل توجهی در این دوران به هویت ملی این سرزمین کرده اند. آنان به خاطر افکندن جان خود، خانواده و صرف اموال شان به احیاء و گسترش هویت ایرانی همت کرده و در این زمینه خدمات بسیاری را انجام داده اند. تلاش برای احیاء و پاسداشت هویت فرهنگی، تأکید بر به کارگیری زبان فارسی، به عنوان یکی از مؤلفه های هویت ایرانی و نشر آن، هم چنین تلاش برای حفظ و گسترش قلمرو جغرافیایی و استقلال سرزمین ایران، تأکید بر به کارگیری روش سیاستمداری ایرانیان و احیای سیاست ایرانشهری، عمده ترین شیوه های خدمت این وزیران در احیاء و گسترش هویت ملی بوده است.