"ایران به دلیل موقعیت خاص طبیعی، جغرافیایی و سیاسی خود، از سپیده دمان تاریخ تاکنون، حوادث پر شماری را از سرگذرانده است. آنچه البته این کشور دیرینه سال را در برابر هجوم ها و ایلغارها همچنان پا بر جا نگه داشته، هویت فرهنگی، ملی و ایرانی آن بوده است؛ هویتی که در قالب زبان پارسی بالیده و خود را نموده است. این زبان چه در آن روزگارانی که کورش و داریوش بدان سخن می گفتند و منشورها و فرمان های خویش را بر پیشانی صخره ها و ستون ها حک می کردند، چه آن زمان که فردوسی بزرگ حماسه سترگ خود را با آن می سرود تا علایق ملی و فرهنگی را با آن نیرو بخشد و خودشناسی و خودباوری را به ایرانیان نشان دهد، چه هنگامی که مولوی آفریننده بزرگ ادبی عرفانی ایران و جهان آثار خود را با آن سرود تا اصالت دینی و عرفانی را به مردم بیاموزاند، چه هنگامی که حافظ و سعدی ماندگارترین آثار ادبی خود را با آن نوشتند، همواره نقش اصلی و ویژه ای در پایداری و حیات ایرانیان و وحدت ملی ایفا کرده و می کند. در حقیقت زبان فارسی همیشه چون حلقه ای مریی و نامریی، هویت فرهنگی و ملی مردم ایران و اقوام آن را به یکدیگر پیوند داده و همچنان عامل اصلی وحدت ملی ایرانیان است.
در این مقاله به نقش شاعران بزرگ زبان فارسی - که گاه زبان مادری آنان نیز غیر فارسی است - در حفظ و حراست از این میراث پر ارج و ماندگار، و تلاش آنان برای پاسداشت هویت ایرانی و زبان فارسی اشاراتی خواهیم داشت."
"این مقاله بر گرفته از مطالعه ای پیمایشی که در سطح ملی است به منظور بررسی و سنجش میزان قوت انواع هویت جمعی در ایران - شامل هویت های ملی، قومی، مذهبی و مدرن - با در نظر گرفتن ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر کدام از آن ها، و نیز با هدف بررسی روابط و مناسبات میان این ابعاد انجام شده است.
مبنای نظری این تحقیق، نظریه کنش متقابل نمادین بوده که بر اساس آن، هویت (ایرانی)، ترکیبی و چند بعدی در نظر گرفته شده و روابط میان این ابعاد نیز متعادل و هماهنگ (و نه متعارض و تزاحم آمیز) فرض شده است. در این تحقیق چهار مقیاس برای سنجش ابعاد هویت ایرانی طراحی شده و پس از چند بار پیش آزمون، ابزار واحد تهیه، و در جمعیت نمونه 1800 نفری در سیزده شهر مرکز استان اجرا شد.
نتایج پژوهش، نشان دهنده قوت ابعاد فرهنگی هویت ملی، قومی و مذهبی، سپس گرایش در حد میانگین به ابعاد اجتماعی هویت ملی، قومی و مذهبی، گرایش پایین تر از میانگین به ابعاد سیاسی هویت ملی و قومی و در نهایت گرایش ضعیف به ابعاد سه گانه هویت مدرن است. همچنین یافته ها از وجود تعاملات مثبت فراوان بین اکثر ابعاد هویت ملی، قومی و مذهبی با همدیگر و فاصله معنادار هویت مدرن با دیگر ابعاد هویت ایرانی حمایت می کنند."
یکی از ویژگی های اساسی هر ملت که نقش بارزی در تعیین هویت ملی آن جامعه دارد، آگاهی ملی است. ملت ایران نیز در زمره ملت هایی است که همواره دارای نوعی آگاهی ملی بوده که در فراز و نشیب تاریخ به مثابه سپهری در برابر هجوم های خارجی عمل کرده است. مصداق آگاهی ملی همواره در آثار فرهنگی و تمدنی ملت ایران متبلور شده است؛ به طوری که همین مفهوم، نقش اساسی در پیدایش کلمه «ایران» داشته و همچون ابزاری بوده است که گروه های مختلف مردم ایران همواره بدان تمسک جسته اند. یکی دیگر از کارکردهای آگاهی ملی، نقش آشکار آن در پیدایش ملیت خواهی ایرانی در مسیر تاریخ بوده است. در این ملیت خواهی همه اقوام ایران شرکت داشته اند؛ گرچه سهم هر کدام متفاوت بوده است. تاکید کلام اینکه، اقوام مختلف ایران مفهوم آگاهی ملی را در یک قالب کلی، یعنی ایران تصور کرده اند نه در تعارض با آن. به همین سبب نهضت های اقوام ایران، به خصوص در دوره معاصر به مفهوم موضع گرفتن علیه سایر اقوام ایران نبوده، بلکه در بیشتر موارد یا زاییده تحریکات اجنبی ها بوده است یا شورشی علیه سیاست های غلط حکومت وقت. در پیوند با این موضوع باید اذعان کرد که زبان ها و لهجه های محلی در ایران هیچ گاه کارکردی مستقل نداشته و مانند زیر مجموعه زبان فارسی عمل کرده اند. این مساله هرگز به معنای اعمال فشار از سوی فارس زبانان نبوده است، بلکه فرآورده تحول تاریخی در درون «ملت واحد» است؛ به عبارت دیگر به گواه منابع تاریخی، وجود آگاهی ملی در نزد اقوام ایران باعث پیوند آگاهانه و دوستانه آنان در طول تاریخ بوده است.
"گونه شناسی روایت های جنگ در مقاله حاضر با کار بست چارچوب نظری میشل فوکور در دیرینه شناسی و وام گیری از مفاهیمی که وی برای نشان دادن تعیین حدود معرفت و تاکید بر امکان متفاوت اندیشیدن برای دست یابی به معرفت جدید از آن ها بهره مند شده، صورت گرفته است تا به کمک روش مذکور به چهار مهم اهتمام کند:
نخست، وضعیت فعلی روایت های جنگ را در پیوند با آن چه از زمان جنگ تاکنون در روایت گری جنگ گذشته است، نشان دهد.
دوم، با ردیابی تاریخی از وضعیت حاضر روایت های جنگ، در عادات عملی و ذهنی مخاطبان خویش درباره بداهت این روایت ها انقطاع ایجاد کند.
سوم، به واسطه این انقطاع، امکان ذهنی - به مثابه مقدمه امکان عینی - ظهور و بروز روایت های دیگری از جنگ را فراهم آورد.
و چهارم، از این طریق اذهان را به تفکری دیگرگونه درباره جنگ به مدد روایت های جنگ برانگیزد."
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ارتباط میان نظام ارزشی نوجوانان و هویت ملی آنان است. بر این اساس، تعداد 984 نفر از نوجوانان دبیرستان های شهر تهران که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در تحقیق حاضر، شامل دو پرسشنامه ارزش های ادواری شوارتز و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. اعتبار و روایی پرسشنامه های مورد استفاده در حد مطلوبی بوده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مشخص شد که بالاترین میانگین را در بین ارزش های دهگانه، همنوایی و پایین ترین رتبه را در سنت ها و لذت گرایی به دست آورده است. به علاوه، نتایج حاکی از آن است که بین گرایش نوجوانان به نظام ارزشی و هویت ملی آنان ارتباط معنادار وجود دارد. نتایج یافته های تحقیق حاضر با سایر مطالعات نیز همخوانی دارد.
ایجاد روح جمعی، پیوند بین اعضای جامعه و دستیابی به همبستگی ملی یکی از اهداف نظام های آموزشی در هر جامعه ای است. برای دستیابی به این هدف، دوره های مختلف آموزشی طراحی شده است که هر یک متناسب با مختصات آموزش پذیران ایفای نقش می کنند. در این میان دوره آموزش ابتدایی با توجه به خصوصیات دانش آموزان این دوره، نقش زیر بنایی دارد. از این رو در برنامه آموزشی دوره دبستان و در کتب درسی این دوره، تلاش گسترده ای صورت گرفته است تا با آموزش های مناسب به دانش آموزان، پایه های اولیه همبستگی ملی بنیان گذاشته شود. در برنامه آموزشی این دوره، با طرح موضوعات مختلف، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، سعی شده است تا فرآیند شکل گیری همبستگی ملی تقویت شود. با این همه، با نگاهی آسیب شناسانه در می یابیم که با وجود تلاش و تاکید فراوان برای ایجاد همبستگی ملی، همچنان ضعف هایی در برنامه ها وجود دارد که با رفع آن ها می توان بهتر و موثرتر در مسیر تحقق اهداف آموزشی و دستیابی به همبستگی ملی گام برداشت.
"بیشتر جشن ها و آیین های دیر سال، در اسطوره های کهن ریشه دارد و در اصل جنبه عملی باورهای اسطوره ای مردمانی بوده که در زاد بوم فرهنگی خود زیسته اند. جشن «تیر ماه سیزه شو» - که خود بازمانده جشن بزرگ و کهن «تیرگان» ایرانیان باستان است و امروزه در بخش های شمالی ایران، به ویژه مازندران همچنان روایی دارد - از جمله این جشن هاست.
نگارنده بر آن است تا در این جستار با استناد به متن های کهن بر جای مانده (اوستایی، پهلوی، فارسی و عربی)، ارتباط این جشن را با اسطوره هایی چون اسطوره تیراندازی آرش، افراسیاب، سپندارمذ و ... که به نوعی با آب و سر سبزی پیوند دارند، نشان دهد."