۱.
الگوهای مختلفی در مدیریت جوامع دارای تنوع قومی وجود دارد. یکی از این الگوها پلورالیسم قومی است. بنابر اصول این الگو داشته های فرهنگی کلیه اقوام اعم از هنجارها، ارزش ها، سنت ها و آداب ورسوم بهره ای از حقانیت داشته؛ ازاین رو باید در راستای آزادی، حفظ و حتی ترویج آن ها گام برداشت. ازآنجاکه بسترها و زمینه های فکری، اجتماعی و سیاسی در خلق بسیاری از نظریه ها و الگوهای علمی در حوزه علوم انسانی دخیل بوده بومی سازی آن ها نیازمند نقد و ارزیابی در بستر مبانی اندیشه ای جوامع است. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این گونه بیان می شود که این الگو با توجه به مبانی فکری نظام ج.ا.ا که بر پایه عقلانیت و اسلامیت استوار است چگونه ارزیابی می شود؟ نتایج بررسی صورت گرفته که با روش کیفی و محصول انتقادی و استفاده از داده های برهانی و منابع اسلامی انجام پذیرفته چنین است که اصل «تنوع در جوامع» و ازجمله ی آن «تنوع قومی» به لحاظ هستی شناختی موردپذیرش «ادله عقلی» و «آموزه های اسلامی» بوده و به غیر از مواردی خاص نسبت به بسیاری از سنت های قومی رویکرد تقابلی ندارند؛ بنابراین مخالفتی با این سطحِ الگوی پلورالیسم قومی وجود ندارد؛ اما دیدگاه پلورالیستی زمینه ایجاد و تشدید تعصب های قومی در جوامع را فراهم می سازد که این امر با مبانی مذکور در تقابل است. عدم ارزش گذاری فرهنگ اقوام، تسلسل باطل اصالت تکثر، تفاوت نفی برتری جویی قومی در پلورالیسم با اسلام و تفاوت جامعه آرمانی اسلامی با جامعه آرمانی پلورالیستی قومی از دیگر قضایای تخالفی این دیدگاه با ادله عقلی و آموزه های اسلامی است.
۲.
عدم همزیستی مسالمت آمیز و فقدان مدارا و تساهل ازجمله ویژگی های منفی است که گاه به مثابه یک مسئله تاریخی و فرهنگی به جامعه ایرانی نسبت داده می شود. در بخشی از آثار مربوط به خلقیات ایرانیان، گفته می شود که انسان ایرانی، کمتر دارای روحیه گفتگو و تعامل بوده و در مواجهه با دیگری، روحیه تخاصمی و غیر مسالمت آمیز داشته است. این مقاله مدعای خویش را در نقد این تصویر از هویت ملی ایرانیان بنیاد نهاده و سعی دارد نشان دهد که مدارا و تساهل به ویژه در مواجهه با اقلیت های دینی یکی از ویژگی های خاص جامعه ایرانی به شمار می رود. این پژوهش یک بررسی توصیفی و تحلیلی است و در گردآوری داده ها از روش مطالعه اسنادی با تأکید بر سفرنامه های خارجی دوره صفویه و قاجار استفاده شده است. با تکیه بر یافته های پژوهش می توان گفت از نگاه سفرنامه نویسان خارجی اگرچه در پاره ای موارد سخت گیری هایی نسبت به برخی اقلیت های دینی وجود داشته است؛ اما ایرانیان مسلمان با ابتنای به فرهنگ شیعی در طول تاریخ، همواره با اقلیت ها با تساهل و میانه روی رفتار کرده اند؛ و بسیاری از شواهد و گزارش های سیاحان از وضعیت مطلوب اقلیت های دینی در جامعه ایران و برخورداری آنان از حقوق شهروندی و آزادی های مذهبی حکایت دارد.
۳.
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش هوش معنوی بر بحران هویت دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم بوده است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم در سال 1399 1398بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 60 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ی «بحران هویت احمدی (1376)»، مورداستفاده قرار گرفت. گروه آزمایش طی 10 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت آموزش بسته ی هوش معنوی کینگ (2008) قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها نشان داد که تفاوت گروه کنترل و آزمایش با توجه به تأثیر هوش معنوی بر متغیر وابسته (کاهش بحران هویت)، معنادار است و آموزش هوش معنوی باعث کاهش بحران هویت می شود. براساس نتایج پیشنهاد می شود مشاوران و مربیان به منظور کاهش بحران هویت در نوجوانان برنامه هایی برای آموزش و رشد هوش معنوی در آن ها در نظر بگیرند.
۴.
هویت قومی مانند هر پدیده ی اجتماعی، امری ایستا نیست و هم سو با تحولات اجتماعی وضعیت های متفاوتی را تجربه می کند. شهر اهواز از دوره ی پهلوی دوم به دلایل متعددی ازجمله اکتشاف نفت، موقعیت ویژه ای پیدا کرده است و ساخت فرهنگی-اجتماعی آن دچار تغییر شده است. بر این اساس پژوهش پیش رو در پی پاسخگویی به این پرسش است که هویت قومی در این دوره ی پرتحول به چه سمت وسویی رفته است؟ در حقیقت هویت قومی بختیاری ها و عرب ها تقویت شده و یا نقش آن در هویت بخشی به این دو گروه کم تر شده است؟ برای پاسخگویی به این سؤالات از تکنیک مصاحبه ی کیفی نیمه ساختاریافته جهت مصاحبه با کسانی که در دوره پهلوی دوم در این شهر زندگی کرده اند، استفاده شده است. داده ها از طریق روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند که بر این اساس چهار مضمون اولیه رشد تعاملات بین قومی، تضعیف فرهنگ قومی، ناآگاهی قومی و سیاست یکسان سازی هویتی حکومت پهلوی؛ و مضمونی محوری با عنوان هویت قومی در مسیر ادغام استخراج شده است. نتایج نشان می دهد که هویت قومی در آن برهه ی تاریخی تضعیف شده و هویت های جدیدی در حال جایگزینی با آن بوده اند
۵.
توجه به هویت ملی دانش آموزان، بسیار حائز اهمیت است و یک برنامه کامل و جامع، در این زمینه، موردنیاز است. پژوهش حاضر، باهدف بررسی میزان توجه، به موضوع هویت ملی، در کتب مطالعات اجتماعی پایه های ششم ابتدایی و هفتم متوسطه اول، اجرا شد. این پژوهش، توصیفی_تحلیلی بوده و با روش آنتروپی شانون است. جامعه آماری، کتب مطالعات اجتماعی پایه های ششم ابتدایی و هفتم متوسطه اول، در سال تحصیلی 1401_1400، بود. نمونه آماری نیز، برابر با جامعه آماری، در نظر گرفته شد. همچنین، با استفاده از فهرست وارسی از ابعاد هویت ملی، با 9 بعد و 37 مؤلفه، داده ها، جمع آوری شدند. نتایج تحلیل محتوای آنتروپی شانون، نشان داد که از بررسی کتب مطالعات اجتماعی پایه های ششم ابتدایی و هفتم متوسطه اول، از مجموع 283 واحد شمارش شده مربوط به هویت ملی، از کل 1331 واحد گزاره (متون، تصاویر، فعالیت ها و پرسش های) موجود در جامعه آماری، بعد فرهنگ و میراث فرهنگی با 108 مورد، بیش ترین و بعد سیاسی با 5 مورد، کم ترین فراوانی را به خود اختصاص دادند. بیش ترین ضریب اهمیت نیز با مقدار (179/0)، مربوط به بعد اجتماعی و کم ترین ضریب اهمیت با مقدار (112/0) مربوط به بعد ملیت بود. نتایج نشان داد که میزان توجه به ابعاد هویت ملی، در این کتب، متفاوت است و به بعضی ابعاد و مؤلفه ها، کم توجه شده است. همچنین به ابعاد و مؤلفه های هویت ملی در کتب مطالعات اجتماعی پایه های ششم ابتدایی و هفتم متوسطه اول، به طور متعادل و متوازن اشاره نشده است.
۶.
فردوسی در شاهنامه به روایت مؤلفه های فرهنگی هویت ایران باستان در پرتو رویکردهای سیاسی پرداخته است. نگارنده در مقاله حاضر می کوشد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مبانی نظری مبتنی بر فرهنگ سیاسی، که دربردارنده شاکله های میانی و مرتبط فرهنگ و سیاست است، به این پرسش پاسخ دهد که فردوسی چگونه و با استفاده از چه مؤلفه هایی، وجوه و عناصر فرهنگی ایران باستان را به امر سیاست پیوند می دهد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه در شاهنامه ، دو وجه فرهنگ و سیاست دچار بسط و قبض می شوند، اما چنان در هم درآمیخته و مرتبط اند که جداسازی آن ها از یکدیگر تقریباً محال است. به عنوان نمونه، فرهنگ مدارا با مفهوم سیاسی شاهنشاه عجین می شود و شریعت در کنار نهاد شاهی قرار می گیرد؛ گوهر و هنر یک نظام سیاسی راستین امکان پذیر می شود؛ دادورزی و عدالت که به مثابه ایجاد نظم و جلوگیری از آشفتگی و هرج ومرج بود، توسط پادشاه تحقق پیدا می کند؛ شهریاری مبنای ایزدی دارد و از کف رفتن فره ایزدی با سلطه یافتن غیر، اهریمن و جادو همراه است. ازنظر جغرافیایی نیز یکی از وجوه هویتی ایران باستان در شاهنامه فردوسی، مرزهای جغرافیایی ایران است که تصور جغرافیایی ایرانیان منطبق بر روایات سیاسی و ملی است.
۷.
رابطه سنت و تجدد، مبحث پردامنه ای است که در بسیاری از رشته ها ازجمله هنر معماری به عنوان عرصه مهم تجلی هویت فرهنگی، موردتوجه واقع شده است. سنت گرایی به عنوان یکی از مکاتب فکری سده بیستم که داعیه احیای سنت و نجات بشر را دارد توانسته است در درک مفاهیم معماری گذشته گام های مؤثری بردارد؛ اما نتوانسته است استفاده مؤثر از دیدگاه های سنتی بی زمان را در جریان معماری امروز نهادینه کند. مقاله ی حاضر درصدد پی جویی علل این امر است و سعی دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به مکتوبات سنت گرایان و سایر متون مرتبط، نسبت به نتایج عملی و نقش اندیشه و گفتمان سنت گرایی در معماری امروز شناخت حاصل کند. یافته ها حاکی از آن است که انقطاع تفکر سنتی از زبان کاربردی امروزی، همچنین نوع رویکرد سنت گرایان به تاریخ و انسان و عدم توجه به نقد درونی نه تنها سبب شده است تا کاربرد مبانی سنت گرایی در عمل دشوار گردد، بلکه در بروز چالش سنت در معماری معاصر تأثیرگذار بوده است. درنتیجه برای هویت جویی از مسیر سنت گرایی، بازاندیشی در تمایزسازی و مرزبندی های افراطی که مفاهیم سنت را از متن زندگی خارج ساخته، ضروری می نماید. در عرصه معماری توجه بیشتر به نگاه ساختاری به جای نگاه های شکلی یا معناییِ صرف، آگاهی از دیدگاه های غیر سنتی و پرهیز از عمل گرایی مفرط می تواند به تحقق معماری اصیل و هویت مند یاری رساند
۸.
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سیاست های قومی جمهوری اسلامی ایران بر همگرایی یا واگرایی ترکمن ها در استان گلستان بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت داده ها از نوع کمّی و ازنظر روش گردآوری داده ها، یک پژوهش توصیفی پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق، برطبق سرشماری سال ۱۳۹۵، شامل ۶۵۴۰۸۷ نفر، ترکمن های ساکن استان گلستان هستند که براساس فرمول کوکران تعداد ۳۸۴ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات ، پرسشنامه تدوین شده برای هر یک از متغیرهای پژوهش بود که پایایی آن توسط آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت . تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار spss26 انجام گرفته است . یافته های حاصل از بررسی فرضیات پژوهش نشان داد سیاست گذاری های قومی نظام جمهوری اسلامی ایران براساس چهار بعد سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بر ترکمن های استان گلستان ایجاد همگرایی کرده است .