۱.
دگرگونی های نوین ناشی از تغییرات بنیادین در جهان بینی انسانی و پیامدهای اجتماعی سیاسی و فرهنگی عقیدتی و حتی علمی و فناوری آن، بعد از ظهور تجدّد جامعه های انسانی را در نقاط مختلف جهان در معرض وضعیت های متفاوتی قرار داد که بی شباهت به راهیابی افراد در جهان امروز برای سامان هویتی آنها نیست. انقلاب های سیاسی و اجتماعی به عنوان پدیده ای نو از جمله این تحولات است که جوامع انقلابی را در معرض چالش ها و تخریب های جدید ازجمله چالش های هویتی عمیق و بنیادین قرار می دهد. انقلاب اسلامی به منزله نقطه عطفی در بازسازی هویت ملی ایرانیان، از ابعاد و وجوه مختلف دارای اهمیت است. یکی از پرسش های بنیانی این است که در فرایند انقلاب و نظام برآمده از آن، چگونه «سردرگمی» و آشفتگی ناشی از تخریب هویت ایرانی در اثر اقدامات حکومت پهلوی، به تدریج ترمیم و بازسازی شد؟ برای پاسخ به این پرسش، از اندیشه و روش حضرت امام خمینی(ره). معمار و رهبر انقلاب و نظامی اسلامی، یاری جُسته ایم؛ از الگوی نظری مارسیا و ابعاد چهارگانه آن در سطح جمعی و ملی بهره گرفته ایم و وضعیت های ناشی از آن را ترسیم نموده ایم؛ آن گاه در جمع با نظریه سبک رهبری فرهنگی نهضت ها و اصول وضع شده انسان شناختی آن در قالب ایده پژوهش، که آشفتگی و بازسازی هویت ملی است، پاسخ سؤال را به آزمون گذاشته ایم.
۲.
شاهنامه را نباید متنی ساده و دور از اندیشه های دیریاب دانست. بازخوانی این حماسه ملی با به کار بستن دیدگاه های نوین علوم اجتماعی نشان می دهد که این اثر، متنی پیچیده و رازآمیز است. فردوسی با پیوند زدن اسطوره و سیاست، مسائل دوران خود را مطرح، تحلیل و تبیین می نماید. بزرگترین مشکل زمان این شاعر بزرگ، هرج و مرج ناشی از فروپاشی و ناتوانی شدید ساختارهای سیاسی و اجتماعی، و هویت فردی و جمعی ایرانیان است. در شاهنامه ساختارهای سیاسی، اجتماعی و هنجارهای ناشی از آنها به هویت های فردی و جمعی، استمرار و پایداری می بخشند؛ بنابراین در بازخوانی این اثر حماسی باید به دنبال راز جاودانگی آن بود. بی تردید، یکی از علت های ماندگاری این حماسه، روان و فاخر بودن زبان آن می باشد و استفاده از اسطوره برای پیوند زدن عناصر گوناگون هویت نیز پاسخی موقتی بدان راز است. فردوسی با این شیوه، موفق به آفریدن حماسه ای شده که مسندی برای حمایت از هویت ایرانی قلمداد می گردد.
۳.
در این پژوهش در پیِ جواب دادن به این سؤال ها هستیم که هویت ملی در شعر اخوان ثالث، چه مؤلفه هایی دارد؟ در اندیشه و شعر او این مؤلفه ها به چه صورتی به کار رفته است؟ دامنه مفاهیم هویت ملی به کدام مبانی محدود می شود و هنگام بررسی و تبیین اصطلاحات هویت ملی در شعر وی چگونه می توان آنها را تعریف کرد و ساختارشان را تعیین نمود؟ نخست اشعار اخوان را براساس شیوه تحلیل محتوایی بررسی نموده ایم و سپس با استفاده از نتایج این تحلیل، و بررسی داده های متن، به ابعاد گوناگون سؤال های طرح شده پاسخ داده ایم. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، بیشتر آثار اخوان ثالث را بررسی و مبانی هویت ملی را براساس آنها تحلیل و دسته بندی کردیم؛ همچنین تمام کتاب ها و مقاله هایی را که درباره شعر اخوان نوشته شده، و امکان دسترسی به آنها وجود داشته، مطالعه نموده ایم.
۴.
نقش زبان شیرین فارسی در تأمین رفاه اجتماعی و انسان دوستی، بر صاحب نظران پوشیده نیست. هرچند خاستگاه این زبان و ادبیات غنی اش، سرزمین های ایران، افغانستان کنونی و آسیای میانه است، درخشش آن، نه تنها ایران و افغانستان بلکه شبه قاره پاکستان و هند و بنگلادش را نیز از فروغ مهرآیین خود روشن می نماید و حتی در مواردی، به صورتی دلپذیر و معنادار از بسیاری از روابط سیاسی و اجتماعی سبقت می گیرد. موضوع مهاجرت و مسافرت شاعران و نویسندگان ایرانی به شبه قاره، که شاخه ای از روابط ادبی و فرهنگی دو سرزمین پاکستان و ایران به شمار می آید، درخور تحقیق و مطالعه جدی است. کشور پاکستان از حیث اقتدار، و هویت سیاسی و فرهنگی خاص خود، تنها شصت سال عمر دارد؛ اما حوزه جغرافیایی ای که امروز پاکستان نامیده می شود، در تراوش ها و ازجمله ادب فارسی به ظرایف فرهنگی بسیار دست یافته است. سخنوران این سرزمین همواره شعر فارسی را به عنوان یکی از برجسته ترین و گسترده ترین آثار فرهنگ بشری، ستوده اند. شعر پارسی در دو حوزه صورت و معنا ویژگی هایی خاص خود دارد که آن را از شعر دیگر ملل متمایز می نماید. امروزه زبان های فارسی و اردو ازجمله نزدیک ترین زبان های جهان به یکدیگر به شمار می روند. اردو از زبان های آریایی هند و انشعاب یافتند که از سانسکریت می باشد؛ ولی چون در محیط زبان فارسی بالیده، به شدت تحت تأثیر این زبان قرار گرفته است. این تأثیر به ویژه در ادبیات اردو تا آن حد است که شعر اردو را پرتوی از شعر فارسی شمرده اند. به گفته عبدالسلام ندوی، ادبیات اردو در زیر بال شعر فارسی پرورش یافته، از این مادرخوانده نظم و نثر، سبک و مضمون، بحر و وزن و قافیه و شکل را به ارث برده و مخصوصاً الفاظ آن کاملاً از فارسی نشأت گرفته است. هدف ما از این پژوهش، بازنمایی تأثیر زبان و ادبیات فارسی بر زبان، ادب و درونمایه زبان اردو می باشد و اطلاعات لازم برای نگارش مقاله با استفاده از شیوه تحلیل محتوای اشعار شاعران برجسته اردو چون حفیظ، جوشن، یلدرم، ابوالکلام آزاد، نیاز فتح پوری، مجنون گورکهپوری و مهد افادی، به منظور نشان دادن جلوه های تأثیرپذیری آنها از زبان و ادبیات فارسی به دست آمده است.
۵.
جهانی شدن، پدیده ای است که امروزه توجه محافل علمی را بیش از پیش به خود جلب نموده است. اگرچه این پدیده در گذشته نیز وجود داشته امروزه بیشتر به دلیل فناوری های نوین ارتباطی، رنگ و بویی تازه به خود گرفته است. بسیاری معتقدند که جهانی شدن، فرصتی استثنایی است، بنابراین شرط توفیق، ایجاب می کند که ابعاد این پدیده به خوبی شناخته شود تا انتخاب راهبردهای بهینه میسر گردد. از آنجا که فرایند جهانی شدن کم و بیش بر تمامی شئون زندگی تأثیرگذار و از آنها تأثیرپذیر است، گردشگری نیز به منزله یکی از ابعاد زندگی از اثرهای این فرایند، دور نمانده است. هدف اصلی ما در این پژوهش است که دریابیم جهانی شدن با توسعه گردشگری رابطه دارد یا خیر و در صورت وجود رابطه، جهت و شدت آن تعیین گردد. جامعه آماری این تحقیق، مدیران و کارشناسان بخش های گوناگون صنعت گردشگری تهران می باشد. در پایان بدین نتیجه دست یافته ایم که جهانی شدن در حوزه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اجتماعی، رابطه ای مثبت و در حوزه محیط زیست، رابطه ای منفی با توسعه گردشگری دارد. از میان ابعاد این فرایند، جنبه سیاسی، رابطه قوی تری با توسعه گردشگری دارد.
۶.
در این مقاله سعی شده رابطه بُعد فرهنگی جهانی شدن با هویت قومی شهرستان بوکان بررسی شود. روش به کار رفته در تحقیق، پیمایشی است و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده کرده ایم. براساس فرمول کوکران و در سطح اطمینان 95%، حجم نمونه را 382 نفر قرار داد. و در نهایت دریافتیم که از کل پاسخگویان، 3/39% از لحاظ نگرش به جهانی شدن در سطح بالا، 3/57% در سطح متوسط و 4/3% در سطح پایین قرار دارند. فرضیه اصلی ما در این پژوهش، آن بود که هر چه نگرش به جهانی شدن قوی تر باشد، هویت قومی ضعیف می گردد. براساس نتایج به دست آمده، ضریب همبستگی بین تمرکززدایی و هویت قومی 336/0؛ میان تحصیلات و هویت قومی 126/0؛ و بین درآمد و هویت قومی 004/0 می باشد.
۷.
سیر تحولات اخیر جامعه بین المللی در سایه جهانی شدن همراه با گسترش مفاهیمی چون حقوق شهروندی و تأثیرگذاری آن بر محیط درونی جامعه ایران، ضرورت ارائه یک چهارچوب نظری منسجم برای فهم مقوله امنیت ملی ایران را معنادار می کند. بر این اساس در مقاله حاضر ضمن نقد نظریه های مرسوم و سنتی در بابِ تحلیل امنیت ملی در ایران، درصدد به دست دادن چهارچوبی نظری و مبتنی بر رابطه چهاربعدی تعاملات امنیتی برپایه فرهنگ ملی برآمده ایم. براساس این طرح نظری، با تشریح فرایند تحول مفهوم و نقش دولت مطابق آرای بیان شده در جامعه شناسی نووبری، از یک سو جامعه از لحاظ تعامل های درون جامعه ای (بعد اول امنیت ملی) و نقش نسبی در شکل دهی به دولت (بعد دوم امنیت ملی) تحلیل می شود و از سوی دیگر، دولت برخلاف نظر آرمان گرایان صرفاُ ابزار جامعه نخواهد بود؛ بلکه در عین اثرپذیری از جامعه، نقشی نسبتاً مستقل از جامعه خواهد داشت؛ بدین ترتیب هم روابط درون سازمانی دولت (بعد سوم امنیت ملی) و هم توانایی نفوذ دولت در جامعه و بازسامان بخشی آن (بعد چهارم امنیت ملی) بررسی می گردد.استدلال این مقاله با به دست دادن طرح نظری یاد شده، این است که تدوین هر چهار بعد امنیت ملی یعنی ابعاد درونی جامعه ای، جامعه/ دولت، درون دولتی و دولت/ جامعه نیازمند تعریف مبانی و تقویت بنیان های فرهنگ ملی و هویت ملی می باشد؛ بنابراین در بخش نخست این مقاله، به نقد نظریه های مرسوم و سنتی امنیت ملی و بیان ناتوانی آنها در تحلیل امنیت ملی می پردازیم و سپس طرح نظری بدیل مقاله در توضیح امنیت ملی بیان می شود. در بخش دوم، چگونگی تأثیرگذاری فرهنگ ملی برا بعاد چهارگانه امنیت ملی را تبیین می کنیم و در بخش سوم، کاربست این الگوی نظری در تحلیل امنیت ملی ایران را بررسی می نماییم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که الگوی پیشنهادی، توانایی بیشتری برای فهم مؤلفه های امنیت ملی و عوامل تهدید کننده آن به وجود خواهد آورد.
۱.
دگرگونی های گسترده در روند موسیقی شناسی در دو دهه آخر قرن بیستم، ضرورت تازه ای برای مطالعه موسیقی عامه و توده ای به وجود آورده است. به طورکلی، غلبه دیدگاه نسبی گرا و منعطف بر الگوی جهانی و سنتی، از رخدادهای مهم ناشی از نوگرایی می باشد. وقوع دو تحول برجسته، یعنی دگرگونی آواها و فروپاشی آنها خود ناشی از حضور، تعامل و مبارزه در بستر واقعیت های فرهنگی هویتی و نیز مخاطبان و جایگاه موضوع است. این عوامل، در کنار یکدیگر به تدریج موقعیت ترانه ها و آهنگ سازان سنتی را دگرگون نموده و آنها را به سوی تولید و عرضه موسیقی هایی متفاوت تر سوق داده اند. علاوه بر آن تغییرات نو، موجب ظهور مخاطبان جدید، انواع نوین و سبک های متفاوت موسیقی عبور از انواع موسیقی سنتی ترکیب کردن چندین نوع موسیقی و به وجود آوردن نسل های جدید آن گشته است. گونه های موسیقی جدید، با ورود و طرح مباحث تازه، فضای لازم برای نقد علمی وعملی موسیقی، تولید آزادانه آن و بیان عقاید فردی و جمعی درباره این هنر را فراهم آورده است. یکی از انواع موسیقی دگرگون شده و تأثیرگذار در سال های اخیر، موسیقی عامه می باشد. هم اکنون موسیقی شناسی عامه، عرصه ای هیجان انگیز و مهم است و به تدریج تبدیل به علم شده است. در کتاب مورد بحث ما نیز مسأله اصلی این است که چگونه هویت های ملی با استفاده از موسیقی عامه دوباره شکل می گیرند و بیان هویتی می یابند. موسیقی عامه در مدتی طولانی، وسیله ای مناسب برای ابراز نارضایتی ها، دگراندیشی های سیاسی اجتماعی و آرزوهای نهفته افراد دارای هویت حاشیه ای بود و امروز به عرصه رسمی هویت سازی ملی در بستر جغرافیای بومی بدل گشته است. در این مختصر، یکی از کتاب های جدید در حوزه هویت ملی و موسیقی با عنوان «موسیقی، هویت ملی و سیاست مکانی بین جهان و منطقه» را بررسی و نقد نموده ایم. این اثر را ایان بیدل و ونسا نایتز تنظیم و تدوین نموده اند و انتشارات اشگیت به سال 2007.م در کشور انگلستان و در 268 صفحه به چاپ رسانیده است. موضوع های بحث شده در این کتاب عبارتند از: موسیقی عامه و جنبه های اجتماعی و سیاسی آن، تاریخ و نقد موسیقی عامه و موسیقی ملی، ملی گرایی در موسیقی، فرهنگ عامه، و موسیقی و جهانی شدن.
۲.
کشور ایران همواره برای کارشناسان و علاقه مندان به مسائل تاریخی و فرهنگی خاورمیانه، جذابیت و اهمیت خاصّی داشته است؛ زیرا واژه «ایران» از معدود واژگانی است که مفهومی فراتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی، و یا دوره ای خاص از تاریخ و فرهنگ دارد. اگرچه تمدن ایرانی مانند سایر تمدن ها فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته و شاهد حوادث تلخ و شیرین بسیاری بوده است، گویی نوعی پویایی هویتی، ضامن پایایی آن گشته و سبب پیوستگی این تمدن با همسایگانش شده است. شاید جالب توجه باشد که بسیاری از تحولات و رویدادهای حوزه تمدنی ایران نیز فراتر از مبارزه و رقابت های سیاسی صرف داخلی یا منطقه ای بوده و به طرز شگفت انگیزی با مقوله فرهنگ و هویت گره خورده است. بازخوانی رویدادهایی چون دست اندازی روسیه تزاری به خاک ایران و تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمانچای به این کشور، جدایی هرات از ایران، انقلاب مشروطه، و واکاوی ریشه ها و بازتاب های نظری هر یک از این موارد، نکات مهمی را در این زمینه به یاد می آورد؛ بنابراین بررسی هرچه بیشتر و گسترده تر ویژگی های ایران، و هویت ایرانی به طور خاص، موضوعی صرفاً تاریخی و مربوط به گذشته نیست، بلکه تمرکز بر پدیده ای زنده است که همچنان برای حفظ پویایی و توان زایش خویش تلاش می کند. روشن است که توجه به ابعاد گوناگون تمدن و فرهنگ ایرانی، چه در داخل کشور و چه خارج از آن، در سال های اخیر رشد و گسترش فراوان داشته و در کنار انتشار کتاب ها و مقاله های تحقیقی بی شمار درباره این موضوع، همایش های تخصصی چندی نیز با محور تمدن و فرهنگ ایرانی برگزار شده است. نقطه مشترک بسیاری از آثار پدید آمده در این حوزه، آن است که از یک سو دریافت علمی قانع کننده ای از ارتباط میان فرهنگ و تمدن ایرانی گذشته و امروز به دست می دهند، و از سوی دیگر برداشتی تا حد ممکن واقعی از توان تولید فرهنگی ایران و دستاوردهای آن برای دنیای کنونی را میسر می نمایند. این گونه دریافت و برداشت، آشکارا، نیازمند فراتر رفتن از باورهای عمومی و الگوهای رایج، و بهره گیری از نگاهی تحلیلی و منتقدانه می باشد؛ بنابراین رشد و گسترش آثاری از این دست و نه نوشته هایی که صرفاً دربردارنده ستایش گذشته ای طلایی یا توصیف آینده ای خیالی است می تواند در تداوم و بالندگی تمدن ایرانی به کار آید، جایگاه ایران را در عرصه های گوناگون ارتقا بخشد و به ویژه زمینه ای مناسب برای تعامل منطقی با سایر تمدن ها و فرهنگ ها را فراهم آورد. اهمیت این نکته در آن است که تعامل و دادوستدهای تمدن ها و فرهنگ ها نقش مؤثری در گسترش و پالایش آنها دارد و البته بعید است که امروزه بتوان محققی را پیدا کرد که بر این مسأله تأکید نکند.