ادراکات و تصورات متقابلی که گروه ها از یکدیگر دارند یکی از عوامل تعیین کننده در تقویت و یا تضعیف مبانی هویت جمعی است و در چارچوبی کلان در زمره مباحث روان شناسی اجتماعی قرار می گیرد. میزان شناخت و نحوه ادراک افراد یک جامعه از یکدیگر مبنای اصلی تعامل آنها با یکدیگر است. این که ما دیگران را چگونه مورد فهم و ارزیابی قرار می دهیم نقش شایان توجهی در برقراری ارتباط، دوری گزیدن و یا نفی و حتی حذف دیگران دارد. اصولاً انسان ها در قبال دیگران همان گونه رفتار می کنند که می اندیشند و متأثر از نقش ذهنیت و جهت گیری های ذهنی خود، چیزهایی را می بینند، که «باید» ببینند ترکیب شناخت ها (اعتقادات و باورها)، احساسات (هیجان ها و عواطف) و آمادگی برای عمل (تمایلات) نسبت به پدیده های معین و دیگران در چگونگی کنش و واکنش ما تأثیر قابل ملاحظه ای دارد.مردم ایران در تجربه طولانی زندگی جمعی خود دارای حافظه تاریخی مشترکی هستند که در آن افتخارات و رنج های مشترک، شکست ها و موفقیت های بزرگ، و به طور کلی یک جغرافیای تاریخی همیشه رقم خورده است. در این میان، نقش ادراکات و تصورات متقابلی که گروه ها از یکدیگر دارند، یکی از عواملی تعیین کننده در تقویت و یا تضعیف مبانی زمینه ها عینی و ذهنی همگرایی و همبستگی ملی می باشد. در شرایط کنونی، تفکرات قالبی و پیشداوری ها در مناسبات بین افراد، طوایف، اقوام و گروه های ایرانی نقش مؤثری ایفا می کند و فهم دقیق ابعاد و زوایای این مسئله می تواند ما را در رفع بسیاری از سوءتفاهم ها و تحکیم مبانی هویت ملی و رفع زمینه های بهره برداری نیروهای بیگانه بیش از پیش یاری کند. در پژوهش حاضر تلاش خواهد شد با تمرکز بر فهم زمینه های عینی و ذهنی شکل گیری و کاربرد تصورات قالبی و پیشداوری های برآمده از آن، ابعاد و پیامدهای این مسئله در ارتباط با هویت ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.در این پژوهش تلاش خواهد شد ضمن تشریح پدیده تصورات قالبی و بهره گیری از نظریه های مختلف برای فهم مسئله، رابطه میان احساس تعلق هویتی و میزان تصورات قالبی و پیشداوری از طریق روش پیشمایشی مورد سنجش قرار گیرد.