۱.
سیاست دوستی با هویت، غیریت و دگرپذیری ارتباط دارد. دیگری انواع مختلف دارد که پذیرش آن ها در سیاست داخلی و سیاست خارجی می تواند سیاست دوستی ایجاد کند؛ همان سان که توسعه میدان دیگری با اصل ضدیت و غیریت می تواند به سیاست دشمنی و عدم مدارا بینجامد. در این جستار، از نظریه های مطرح سیاست دوستی و جرح و تعدیل و متناسب سازی آن با فضای ذهنی امام خمینی (ره) بهره گرفته شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی دیگری و دیگرپذیری در اندیشه سیاسی ایشان است. پرسش اصلی آن است که «مفاهیم خود و دیگری و پذیرش انواع دیگری در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) چگونه منجربه سیاست دوستی می شود؟» یافته پژوهش این است که پذیرش دیگری در انواع دیگریِ دینی، مذهبی، سیاسی، قومی، زبانی و نژادی و نیز مهار خود منفی و فقدان خودشیفتگی می تواند برای تولید سیاست دوستی، فضاگشایی کند. روش جمع آوری داده ها اسنادی کتابخانه ای است و در تجزیه وتحلیل هم از روش تحلیل محتوای کیفی و تکنیک تحلیل محتوای رندانه استفاده شده است.
۲.
حدود یک قرن است که برخی از احزاب کرد با تناقض «حفظ یکپارچگی ایران» و «احترام به هویت کرد» مواجه شده اند. پژوهش های تاریخی حاکی از آن است که این مسئله در گذشته ایران وجود نداشته و هم زمان با استیلای غرب و آغاز مطالعات شرق شناسانه شکل گرفته است. این مسئله باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در عرصه سیاست گذاری های کلان کشوری شده است و پژوهش های عمیقی را در این حوزه می طلبد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که شرق شناسان چه نقشی در ایجاد «دیگری» در دو گفتمان ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم کردی داشته اند؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که مطالعات شرق شناسانه به برساخته شدن ناسیونالیسم ایرانی در یک کلیت منسجم قومی یعنی «آریایی ها» انجامید. در واکنش به این موضوع، یک هویت کردی شکل گرفت که ویژگی اصلی آن استقلال طلبی بود. این شرایط، فضای مناسبی را برای رقابت دو گفتمان و تعریف طرف مقابل به عنوان «دیگری» فراهم کرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شرق شناسان نقش مهمی در تعریف هر یک از طرفین به عنوان «دیگری» داشته اند. در مطالعات شرق شناسان، هویت ایرانی با تأکید بر نژاد آریایی و زبان فارسی تعریف شد و دیگر هویت های نژادی و زبانی به عنوان عناصر عارضی مطرود واقع می شدند؛ بنابراین، تلاش برای یکسان سازی فرهنگی که حاصل مطالعات شرق شناسانه و دخالت های خارجی بود، یکی از دلایل اصلی تعریف هویت ملی به عنوان دیگری هویت محلی و بالعکس محسوب می شود. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه به تحلیل مسائل خواهد پرداخت. جمع آوری اطلاعات با به کارگیری ابزار کتابخانه ای اسنادی انجام پذیرفته و به روش توصیفی تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.
۳.
اگرچه اهل سنت ایرانی یکی از گروه های مذهبی مهم در جغرافیای سیاسی و مذهبی سرزمین ایران هستند؛ بااین حال، بررسی ادبیات مطالعاتی در حوزه فهم نسبت نظام سیاسی و گروه های اجتماعی در ایران، معطوف به فهم کنش های باستان گرایی ناسیونالیستی و متناظر بر مغالطاتی همچون کل نگری و یکسان انگاری است؛ ازاین رو، فهم روشمند مؤلفه های زیستی اهل سنت داخل از مجرای درک گذشته تاریخی و کیفیت رابطه آن ها با نظام سیاسی از موضوعات درخور واکاوی است. با تأملی بر تحولات سیاسی اجتماعی دوره معاصر و نظرگاه های تاریخی، این مقاله درصدد بررسی و پاسخگویی به این سؤال است که وزن و جایگاه اهل سنت ایرانی در ساختار قدرت سیاسی و همچنین، عرصه کنش آن ها با توجه به وجوه تنظیم گرایانه نظام سیاسی جمهوری اسلامی به چه صورت قابل تبیین است؟ با بهره مندی از نظریه «شهروندی چندفرهنگی» و روش تحلیل کیفی اعم از مشاهده میدانی، مصاحبه و تجزیه وتحلیل اسنادی، فرضیه پژوهش چنین است که اهل سنت ایرانی از مجرای برهم کنش های دیرپا و اشتراکات دینی، به نوعی قرارداد اجتماعی در حوزه زیست همدلانه با جامعه و نظام سیاسی رسیدند؛ بااین حال، برخی اختلالات تاریخی درنتیجه فقدان حقوق تصریحی، عدم کاربست قوانین بالادستی و بسط اقدامات دولت مطلقه در دوره پهلوی اول و بازتداوم نادیده انگاری عامدانه در دوره پهلوی دوم، سبب مخدوش شدن رابطه نظام سیاسی و اهل سنت و تراکم شکاف دولت جامعه گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد جمهوری اسلامی با سیاست گذاری و توزیع منافع عمومی، به مجموعه اقداماتی به منظور تعدیل شکاف ها، فراهم آوری بستر کنش های متقابل و سامان یابی مشترکات مبادرت نموده و ضمن فهم محدودیت ها و لزوم تخصیص و بازتوزیع منابع در جهت تحقق خیرجمعی، با رویکردی بهبودباورانه، شهروندان اهل سنت را واجد خصلت شهروندی چندفرهنگی نموده است.
۴.
هدف از این پژوهش نشان دادن درک عمیقی از استراتژی های رسانه ای جریان تکفیری در افزایش حمایت و ایجاد ترس در مقابل دشمنان و شناخت الگوهای ترویج ایدئولوژی و عضوگیری در تصویرسازی ذهنی است. روش پژوهش، توصیفی پس رویدادی با رویکرد تحلیلی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل مضامین محتوایی، گفتمان، اثرات اجتماعی و جذب هوادار نشریات دابق ، رومیه ، النباء ، صدای خراسان ، سایت «اعماق الاخباریه» و پایگاه خبری «إعلام» است که از سال 1393 تا 1402 منتشر شده اند. گردآوری داده ها با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. پژوهش سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که شاخصه های فکری و معرفتی با رصد کانال های رﺳﺎﻧﻪ ای جریان های تکفیری چگونه می تواند راﻫﺒﺮدﻫﺎ و تأثیرات جنبش آن ها را برملا سازد؟ یافته ها نشان داد که رسانه برای ترویج ایدئولوژی در الگوهای مضامین محتوایی، گفتمان، اثرات اجتماعی و جذب هوادار ابزار کلیدی برای جریان تکفیری است. تکفیری ها با استفاده از ترفند رسانه ای از شرایط سیاسی، اجتماعی منطقه و نارضایتی مردم از حاکمان کشورهای اسلامی و سرخوردگی ساکنان مسلمان تبار کشورهای غربی به دلیل احساس تضییع حق شهروندی به تقویت پایگاه اجتماعی خود می پردازند. آن ها برای اثبات وجود خویش از برجسته سازی رسانه ای عملیات ها برای نمایش بحران در مرزهای مخالفان استفاده می کنند.
۵.
ژئوپلیتیک بنادر، درهم تنیدگی سه گانه اقتصاد، سرزمین و جغرافیا را در خطوط ارتباطی دریایی در شکل دادن به یک هویت اقتصادی سرزمینی در نظم جهانی برقرار می کند. کدهای ژئوپلیتیکی بندری، رابطه مندی کدهای سرزمینی را در سیاست های اقتصادی و اقتصاد سیاسی جهانی برقرار می کنند. قدرت بندری قدرتی است که هم بازیگر اصلی در دریاها، به ویژه حمل ونقل دریایی است و هم به خشکی اوراسیا که پیش تر نفوذناپذیر تلقی می شد، به واسطه بنادر، دسترسی و نفوذ دارد. بندر چابهار ایران، ازسویی، به دلیل موقعیت اقیانوسی، هات اسپات ژئوپلیتیکی قدرت های نوظهور ازجمله چین و هند برای رسیدن به دژ اوراسیا محسوب می شود و ازسوی دیگر، می تواند عاملی برای همبستگی هویت ملی در سراسر سرزمین ایران درصورت آمایش سیاسی مطلوب فضاهای بندری باشد تا فاصله مرکز پیرامون را در کشور کاهش دهد. هریک از قدرت های بندری نوظهور سعی دارند با هژمونی بر این بندر، توازن قدرت در سطح منطقه ای و جهانی را به سود خود دگرگون کنند. پرسش اصلی این مقاله چرایی کم توجهی سیاست خارجی ایران به نقش محوری بنادر در توسعه قدرت و منافع ملی کشور و چگونگی ارتقای نقش ژئوپلیتیکی ایران در منطقه از طریق مبانی جغرافیایی و هویتی قدرت است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اهمیت بندر چابهار در کنار بندر گوادر پاکستان، استراتژی های ژئوپلیتیکی قدرت های نوظهور را برای هژمونی بر بنادر خطوط ساحلی اقیانوس هند شکل داده است. ایران باید بندر چابهار را به عنوان یک کد ژئوپلیتیکی مرکزی در کانون سیاست های خارجی خود قرار دهد تا بتواند علاوه بر ارتقای اقتصاد ملی خود، به قدرت بندری منطقه ای تبدیل شود و جایگاه ژئوپلیتیکی خود را افزایش دهد.
۶.
داعش پس از شکست های نظامی و از دست دادن سرزمین های تحت تصرف، در مرکز ثقل قدرت خود دچار اختلال اساسی شد و در این شرایط، رسانه ها را بستر مناسبی برای پیشبرد حکمرانی دانست. بر همین اساس، ضمن جابه جایی حکمرانی خود از فضای حقیقی به فضای مجازی، رسانه را مرکز ثقل قدرت خود قرار داد. این جابه جاییِ مرکز ثقل حکمرانی موجب احیای داعش به وسیله جذب نیروی جدید از طریق مدیریت ادراک و هویت سازی طردگرای آن ها با قدرت رسانه و درنهایت، تبدیل کردن مخاطب جذب شده به گرگ تنها و اقدامات تروریستی در شیراز، کرمان، مسکو و همچنین، دیگر مناطق جهان شده است. مقاله پیش رو با رویکرد کیفی و استراتژی داده بنیاد تلاش کرده است مؤلفه ها و شاخص های قدرت داعش در مرکز ثقل رسانه را احصا نماید؛ بدین منظور، از جامعه آماری تمام تولیدات رسانه داعش در چهار قالب عکس، متن، فیلم و صوت، از نشریات دابق و رومیه از سال 2011م. تا 2016م. و همچنین، تصاویر، پوستر، سرودهای حماسی و متونی که داعش از سال 2016م. تا سال 2024م. در فضای مجازی منتشر کرده است در حد اشباع نظری، داده ها وارد نرم افزار Maxqda 2020 شده و مشخص شده است مؤلفه های ادراکی هویتی قدرت داعش در مرکز ثقل رسانه در دوران پساکارگزاری در نُه مؤلفه و 44 شاخص قرار می گیرند.
۷.
تحقق، استمرار و استدامت انقلاب اسلامی دستاورد های فراوانی در سطح جهان داشته است. یکی از مهم ترین دستاورد ها، چالش اندیشه ای نظام سکولار و احیای تفکر دینی است. ماهیت دینی نظام جمهوری اسلامی باعث ایجاد ترس در دشمن گردیده و سبب شده قدرت های استکباری مکتبی، وجود نظام جمهوری اسلامی را به عنوان یک تهدید به حساب آورده و به فکر مقابله همه جانبه با آن بیفتند. یکی از مسائل مقابله ای دشمنان که ریشه در تفکرات شناختی ادراکی آنان داشته و باعث ایجاد اختلال در نظام فکری می شود، طرح شبهات پیرامون ناکارآمدی دین، فقه حکومتی و تعارض با مدل های مدیریتی و القای تضاد با محوریت انسان است. تمام سعی دشمن در این سال ها بر این بوده که از طریق نفوذ به زیر ساخت عرصه های مختلف در سطح کشور، تلاش خود را جهت هماهنگی اقدامات عملیاتی به کار گیرد. نگارنده در تلاش است با بررسی راهبردی تلاش دشمن در جنگ شناختی به مواجهه علیه جمهوری اسلامی ایران در عرصه حاکمیت بپردازد. نوع تحقیق توصیفی تحلیلی است و احصای داده ها برمبنای مطالعات کتابخانه ای شکل گرفته و نتایج آن سبب تصمیم گیری متناسب پیرامون عملیات روانی دشمن و کاهش آسیب های حاصل از ایجاد اختلال در نظام محاسباتی مسئولان و مردم با بهره مندی از قدرت رسانه ای تبلیغی و همچنین، برنامه ریزی متناسب، منسجم و هوشمند نسبت به بر هم زدن معادلات دشمنان در عرصه حاکمیت و به تبع آن، اقدامات تقابلی به جهت خنثی سازی پیشروی ها است. نگارنده در تلاش است با بررسی راهبردی تلاش دشمن در جنگ شناختی به مواجهه علیه جمهوری اسلامی ایران در عرصه حاکیت بپردازد. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی است و احصاء داده ها بر مبنای مطالعات کتابخانه ای شکل گرفته و نتایج آن سبب تصمیم گیری متناسب پیرامون عملیات روانی دشمن و کاهش آسیب های حاصله از ایجاد اختلال در نظام محاسباتی مسئولین و مردم با بهره مندی از قدرت رسانه ای تبلیغی و همچنین برنامه ریزی متناسب، منسجم و هوشمندانه نسبت به برهم زدن معادلات دشمنان در عرصه حاکمیت و به تبع آن اقدامات تقابلی به جهت خنثی سازی پیشروی ها، می باشد.