مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مقاله، یک مدل برنامه ریزی دوسطحی برای حل مسئله هم زمان انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش در زنجیره تأمین چندمرحله ای ارائه شده است، به گونه ای که در سطح رهبر، مسئله انتخاب تأمین کننده با هدف افزایش قابلیت اطمینان سیستم و در سطح پیرو، مسئله تخصیص سفارش با هدف کاهش هزینه سیستم فرموله شده و تقاضای مشتریان در مرحله آخر زنجیره تأمین، غیرقطعی در نظر گرفته شود. روش: روش مدل سازی مسئله انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش، مدل برنامه ریزی دوسطحی است که در آن از تکنیک بهینه سازی استوار برای برخورد با شرایط عدم قطعیت مسئله و از الگوریتم ژنتیک دوسطحی برای دستیابی به جواب های بهینه مسئله استفاده می شود. یافته ها: نتایج ب دست آمده از حل یک مسئله واقعی در صنعت فولاد تحت سناریوهای مختلف، مؤید آن است که اهداف قابلیت اطمینان و هزینه، رابطه متعارضی با یکدیگر داشته و افزایش تعداد اعضای زنجیره به افزایش قابلیت اطمینان و هزینه سیستم منجر می شود. از سوی دیگر، همان گونه که افزایش قابلیت اطمینان می تواند به افزایش هزینه های سیستم منتهی شود، کاهش قابلیت اطمینان که به طور عمده از عدم رعایت مسائل کیفی و کمبود نشئت می گیرد نیز، به افزایش سطح عدم رضایتمندی مشتریان و درنهایت افزایش هزینه کل سیستم می انجامد. همچنین نتایج به دست آمده در شرایط عدم قطعیت در مقایسه با شرایط قطعی، وضعیت نامطلوبی را نشان می دهد. نتیجه گ یری: برای بهبود قابلیت اطمینان زنجیره تأمین باید متوسط قابلیت اطمینان مراحلی از زنجیره تأمین که در مقایسه با سایر مراحل در کمترین (بیشترین) سطح قرار دارند، افزایش (کاهش) یابد تا از بروز هزینه های اضافه جلوگیری شود. همچنین رویکرد تعاملی در روش شناسی پیشنهاد شده، راهکار مناسبی را در بیشینه سازی منافع سطوح رهبر و پیرو ارائه می دهد.
طراحی چارچوبی برای تعیین روش شناسی های مناسب تحقیق در عملیات به منظور معماری سازی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: معماری سازی سیستم به عنوان رویکردی برای مدیریت پیچیدگی، چهار روش کلاسیک را دربردارد. با وجود این، ابزار و تکنیک های مشخص و پذیرفت شده و در مجموع فرایندی برای ایجاد معماری سیستم های نوین وجود ندارد. از این رو، هدف از این پژوهش مشخص کردن روش شناسی هایی از حوزه تحقیق در عملیات برای معماری سازی سیستم است. روش: معماری سازی سیستم ها طبق تعاریف در حوزه تحقیق در عملیات، به عنوان یک مسئله در نظر گرفته شد. سپس بر اساس روش شناسی تحلیل جامع ریخت شناسی که یکی از روش شناسی های تحقیق در عملیات نرم است، ابعاد/ متغیرها و ارزش های/ شرایط مربوط به معماری سازی سیستم ها تعریف شدند. زمینه ریخت شناسی اولیه توسط پژوهشگر و مبتنی بر مبانی نظری معماری سازی سیستم تعریف شد. در ادامه، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه معماری سازی سیستم و استفاده از تحلیل تم، زمینه ریخت شناسی نهایی به تأیید رسید. در نهایت مدل ریخت شناسی با کمک و همراهی مرکز ریخت شناسی سوئد مد ل سازی شد. یافته ها: پس از ارسال مدل به کمک نرم افزار Carma، ماتریس ارزیابی سازگاری متقاطع بر اساس مبانی نظری معماری سازی سیستم و تحقیق در عملیات تکمیل و در اختیار مؤسسه ریخت شناسی سوئد قرار گرفت. مدل در دور هفتم نهایی شد. پس از آن، پیکربندی ها/ سناریوهای گوناگون از انواع وضعیت معماری سازی سیستم ها با استفاده از نرم افزار Carma تعریف شد. نتیجه گیری: طبق نتایج ریخت شناسی، روش شناسی سیستمی نرم (SSM) بیشترین قابلیت را برای معماری سازی سیستم ها دارد.
تعیین اندازه منابع انرژی ایستگاه شارژ خوردو الکتریکی با توجه به فاکتورهای اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: به دلیل افزایش نگرانی های زیست محیطی، امروزه، جایگزینی وسایل نقلیه الکتریکی با وسایل نقلیه سوختی به عنوان راه حلی اقتصادی، اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. با توسعه به کارگیری انرژی های تجدیدپذیر و سیستم های ذخیره ساز انرژی، طراحی ایستگاه های شارژ با ترکیبی از این منابع انرژی و امکان تبادل با شبکه برق امری ضروری است. در این مقاله به مسئله طراحی این ایستگاه ها، ظرفیت و تعیین منابع تأمین انرژی در این ایستگاه ها پرداخته شده است و تقاضای موجود در بازه های زمانی و محدودیت های مربوط به ایستگاه شارژ و هر یک از منابع انرژی در نظر گرفته شده اند. روش: مسئله پژوهش، در قالب مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح ب منظور بهینه سازی هزینه های سرمایه گذاری و عملیاتی ایستگاه، برای افق زمانی مشخص فرموله شده است. در این مدل، ایستگاه شارژ قابلیت دارد که به صورت غیرهم زمان انرژی را از شبکه برق شهری خرید و فروش کند. همچنین، هزینه ها و درآمدهای آن با در نظر گرفتن فاکتور ارزش زمانی پول در مدل محاسبه شده است. مدل پیشنهادی برای یک مسئله واقعی مربوط به ایستگاه شارژ عمومی در کشور هلند به کار گرفته شده و بر اساس سه سناریوی تعریف شده و سیاست های مختلف، تعداد بهینه پنل های سیستم انرژی خورشیدی، باتری های سیستم ذخیره سازی انرژی و مقدار بهینه انرژی خریداری شده از شبکه برق و انرژی فروخته شده به شبکه برق در هر بازه زمانی به دست آمد و از نظر اقتصادی بررسی شد. یافته ها: طبق نتایج به دست آمده، هر سه سناریو تحت شرایط مختلف، توجیه اقتصادی داشته و سودآور بوده اند. نتیجه گیری: استفاده از انرژی خورشیدی و باتری ها، علاوه بر کاهش وابستگی ایستگاه شارژ به شبکه برق شهری، در سودآوری و درآمدزایی بیشتر برای ایستگاه شارژ، نقش کلیدی دارد.
مدلی برای چابکی در تعمیرات اساسی با روش مدل سازی ساختاری تفسیری(مورد مطالعه: یکی از مراکز تعمیرات و بازسازی تجهیزات دفاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه سازمان ها با محیطی در حال تغییر و پیش بینی نشده مواجه هستند و سازمان هایی می توانند به پیشرفت دست یابند که بتوانند به سرعت پاسخ گوی این تغییرات بوده و در واقع از سطح مناسبی از چابکی برخوردار باشند. در این مقاله مدلی ارائه شده است که در آن مهم ترین عوامل کلیدی در تعمیرات اساسی و بازسازی چابک را تبیین می کند. روش: رویکرد مورد استفاده مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و شیوه گردآوری اطلاعات مبتنی بر مصاحبه و پرسش نامه بوده است. یافته ها: پس از مطالعات ادبیات موضوع، 36 عامل در حوزه چابکی شناسایی شده و به تأیید خبرگان رسید. سپس با استفاده از روش طوفان فکری 16 عامل به عنوان عوامل کلیدی در استراتژی تعمیرات اساسی و بازسازی، تعیین شدند. پس از آن پرسش نامه ای مبتنی بر رویکرد ISM طراحی شد و در اختیار 17 نفر از خبرگان و کارشناسان قرار گرفت. پس از رسیدن به اتفاق نظر، این عوامل با رویکرد مد نظر تجزیه و تحلیل شده و در شش سطح طبقه بندی شدند که مهم ترین این عوامل پشتیبانی مدیران ارشد، بیان اهداف مدیریتی شفاف و تمرکز و توجه به استفاده کنندگان (مشتری) است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد، می توان با تدوین برنامه های بلندمدت و کوتاه مدت توسط سلسله مراتب فرماندهی، استفاده از توانمندی های مراکز صنعتی و دانشگاهی کشور، استفاده از دانش و تجربیات کارکنان سازمان به سطح مطلوبی از چابکی در تعمیرات اساسی و بازسازی (تعمیرات اساسی) تجهیزات دفاعی نائل شد.
ارزیابی و مقایسه شاخص های کلیدی عملکرد توسعه پایدار در صنعت پتروشیمی با استفاده ازSMAA و SMAA-S(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد توسعه پایدار صنعت پتروشیمی ایران و همچنین رتبه بندی و مقایسه زوجی شرکت های زیرمجموعه یکی از شرکت های مادر تخصصی این صنعت و شناسایی قوت ها و ضعف های راهبردی آنها با توجه به تمامی شاخص ها و همچنین رتبه هایی است که می توانند به خویش اختصاص دهند. تعیین مهم ترین شاخص کلیدی عملکرد در ارتباط با بنچ مارک متوسط عملکرد پنج ساله توسعه پایدار از سایر اهداف مهم این پژوهش است. روش: در این پژوهش از روش تحلیل مقبولیت تصمیم گیری های تصادفی چند متغیره SMAA از اعضای جدید خانواده تصمیم گیری چندمتغیره استفاده شده و روش نمونه گیری، غیرتصادفی نیز سهمیه ای است. یافته ها: نتایج نشان داد که برای نگاه جدید به حاکمیت شرکتی، شاخص های کلیدی عملکرد عبارت اند از: از جنبه بعد اقتصادی شامل: رشد درآمد، درصد بازگشت دارایی و نسبت سود به درآمد؛ از جنبه بعد زیست محیطی شامل: مصرف آب سالم، تولید گازهای گلخانه ای، مشعل سوزی، لکه های نفتی و کاهش زباله؛ از جنبه بعد اجتماعی شامل: جلوگیری از فساد، مقدار صدمات و جراحات وارده و میزان توسعه و آموزش نیروها است. همچنین رتبه بندی شرکت ها و مقایسه زوجی آنها و شناسایی قوت ها و ضعف های هر یک از شرکت ها به دقت انجام شد. مشعل سوزی نیز به عنوان مهم ترین شاخص در ارتباط با توسعه پایدار شناسایی شد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که شرکت های فعال در حوزه صنعت پتروشیمی، ضمن توجه به نگاه چندبعدی حاکمیتی و ایجاد ارزش آفرینی برای تمامی ذی نفعان، می بایست به شاخص کلیدی مشعل سوزی نگاهی ویژه داشته باشند.
شناسایی عوامل مؤثر برآینده نظام استانداردسازی تولید و تشریح سناریوها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این تحقیق، شناسایی عوامل مؤثر بر آینده نظام استانداردسازی ایران، در حوزه فناوری تولید و شناسایی و تشریح سناریوهای محتمل است. روش: یکی از روش های آینده پژوهی سناریونویسی است. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل تأثیر متقابل تلاش شد که احتمال تأثیر رویدادی بر رویدادی دیگر پیش نگری شود. برای انجام این محاسبات پیچیده ماتریس تحلیل اثر متقاطع نیز، از نرم افزار MICMAC استفاده شد. یافته ها: ابتدا بر اساس مطالعات کتابخانه ای و نظر خبرگان، فهرستی از عوامل و متغیرهای بسیار مهمی که بر آینده نظام استانداردسازی تولید مؤثرند، تهیه شد و در ادامه، عوامل منتخب از طریق پرسش نامه شناسایی شدند. در مرحله بعدی، با طراحی پرسش نامه تأثیر متقابل و به کارگیری روش تحلیل تأثیرات متقابل و استفاده از نرم افزار ذکر شده، نظر خبرگان تحلیل شد و 9 عامل از بین 24 عامل فهرست شده به عنوان عوامل کلیدی نهایی (ریسک) شناسایی شدند. در ادامه با طراحی پرسش نامه عدم قطعیت تلاش شد که عدم قطعیت ها و اهمیت های مربوط به هر یک از این 9 عامل تعیین شود. بر اساس نتایج و محاسبات انجام شده روی نتایج این پرسش نامه، چهار سناریوی آینده نظام استانداردسازی در حوزه فناوری تولید مشخص شد. در نهایت با تشکیل پانل خبرگان، این سناریوها تشریح شدند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مشخص شد که دو عدم قطعیت «سیاست های تولید در جهت ایجاد بستر رقابتی در صنایع» و «امکان تهیه تجهیزات و ماشین آلات مدرن تولید» ضرایب بیشتری دارند و محورهای چهار سناریوی این تحقیق را شکل می دهند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر در پیاده سازی نوآوری بازخدماتی (مورد مطالعه: بانک قوامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ماهیت نوآوری ایجاد تغییر در محصولات یا خدمات و نیز تغییر در روش خلق و عرضه آنها، با هدف پاسخ گویی به بازارهای جدید و نیاز های متغیر مشتریان است. انجام این تغییرات به دیدن پیوندها، کشف فرصت ها و استفاده از آنها نیاز دارد. درک ماهیت نوآوری و اهمیت آن از موضوعات مهم و اساسی در عصر حاضر است. هدف این مقاله، شناسایی و رتبه بندی فاکتورهای مؤثر در پیاده سازی نوآوری بازخدماتی در بانک قوامین است. روش: در این پژوهش از روش توصیفی همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق کارشناسان بانک قوامین هستند. به منظور جمع آوری داده ها، از پنج پرسش نامه بر اساس متغیرهای تحقیق استفاده شده و پرسش نامه های تحقیق پس از تعیین روایی و پایایی در بین نمونه آماری توزیع شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی مسیری ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و برای وزن دهی آنها از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. یافته ها: مدل به کارگرفته شده نشان می دهد که پیاده سازی نوآوری بازخدماتی، به عوامل منابع، سازمانی، محیطی و تعاملی وابسته است. نتیجه گیری: به علت بیشترین تأثیرپذیری از عامل منابع خارجی، بانک قوامین باید تمرکز خود را در توسعه تکنولوژی و مدل های کسب وکار مرتبط با خدمات الکترونیک، افزایش دهد. در این راستا، سرمایه گذاری مشترک و همکاری متقابل با شرکت های تکنولوژی مالی می تواند عرصه جدیدی در نوآوری رقم بزند.
زمان بندی چندهدفه پروژه با قابلیت فشرده سازی چندگانه فعالیت های چندحالته و محدودیت منابع و حالت اجرای یکسان فعالیت های هم گروه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدل و حل مسئله زمان بندی پروژه با محدودیت منابع با اهداف چندگانه قابلیت اطمینان، ریسک، زمان و هزینه پروژه در حالت گسسته، با لحاظ کردن قابلیت فشرده سازی چندگانه و همچنین حالت های اجرای یکسان زیرمجموعه فعالیت هاست. روش: با بررسی و مطالعه ادبیات موضوع، یک مدل برنامه ریزی ریاضی برای مسئله ارائه شد و به دلیل NP-hard بودن مسائل زمان بندی در حالت گسسته، برای حل مسئله، از الگوریتم های فراابتکاری NSGA-II، MODA و NSGA-III در ابعاد متفاوت، استفاده شده است. پس از ارائه نتایج، عملکرد الگوریتم های ذکرشده با استفاده از تعدادی معیارهای عملکردی ارزیابی شده است. یافته ها: استفاده از مفاهیم فشرده سازی چندگانه و حالت های اجرای یکسان زیرمجموعه فعالیت ها و به تبع آن انتخاب بهترین حالت برای اجرای فعالیت ها در هر زیرمجموعه، با تعیین تعداد مناسب واحدهای زمانی فشرده سازی، سبب می شود در رابطه با اهداف پروژه به نتایج بسیار بهتری دست یافته و در نتیجه، قابلیت اطمینان پروژه حداکثر و ریسک، زمان و هزینه تکمیل پروژه حداقل شود. نتیجه گیری: در نظر گرفتن مفاهیم قابلیت اطمینان و ریسک پروژه تا حد بسیار زیادی می تواند در هرچه بهتر انجام شدن پروژه ها کمک کند، در حالی که در بیشتر تحقیقات انجام شده، صرفاً به زمان و هزینه به عنوان اهداف پروژه توجه می کنند. علاوه بر آن با لحاظ کردن قابلیت هایی همچون فشرده سازی چندگانه و حالت های اجرای یکسان زیرمجموعه فعالیت ها، علاوه بر نزدیک کردن مسئله به دنیای واقعی، می توان به جواب های بهتری نیز دست یافت.