مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: عوامل جوّی متعددی بر تعداد بیماران بیمارستان ها اثرگذار است که بدون در نظر گرفتن آنها از امکانات و نیروی انسانی بیمارستان ها، استفاده غیربهینه خواهد شد. هدف از اجرای این پژوهش، کشف دانش پنهان بین عوامل جوی با تعداد بیماران بیمارستان با استفاده از داده کاوی است. روش: در این پژوهش، ارتباط بین عوامل جوّی با تعداد بیماران بیمارستان تخصصی کودکان دکتر شیخ مشهد با استفاده از رده بندی مبتنی بر کاوش قواعد وابستگی چندبُعدی بررسی می شود. بدین منظور، پس از آمارگیری جداگانه از تعداد بیماران بخش های نفرولوژی، هماتولوژی، اورژانس و پی آی سی یو این بیمارستان، ارتباط بین تعداد این بیماران با عوامل جوّی شامل دمای هوا، رطوبت نسبی هوا، سرعت باد، فشار هوا و آلودگی هوا تحلیل شده است. داده های این پژوهش مربوط به 19 ماه است و با مراجعه به اسناد و مدارک به دست آمده است. برای انتخاب ویژگی، تمام زیرمجموعه های عوامل جوّی، جست وجو شده و اثر تمام آنها بر تعداد بیماران با استفاده از رگرسیون خطی ارزیابی شده است. همچنین برای کاوش قواعد، از رده بندی مبتنی بر کاوش قواعد وابستگی چندبُعدی که بر اساس الگوریتم شناخته شده آپریوری است، استفاده شده است. یافته ها: نتایج به دست آمده گویای قواعدی است که ارتباط بین تعداد متفاوت بیماران در بخش های مختلف بیمارستان را با تغییر عوامل جوّی نشان می دهد. نتیجه گیری: با استفاده از روش های به کار برده شده در این پژوهش، می توان ارتباط بین عوامل جوّی و تعداد بیماران بیمارستان را بررسی کرد. همچنین قواعد به دست آمده به مدیران کمک می کند که برای منابع بیمارستان با توجه به تعداد متفاوت بیماران برنامه ریزی بهینه ای انجام دهند.
مدل سازی فرایند کسب وکار از طریق رویکرد شبیه سازی ترکیبی (مطالعه موردی: استفاده در یکی از بانک های ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تغییر بخش مهم هر کسب وکار و هر فرایند کاری محسوب می شود. در فضای رقابتی کنونی، سازمانی می تواند به حیات خود ادامه دهد که برای رویارویی با این تغییرها، از ابزارها و توانایی های لازمی همچون مدل سازی و شبیه سازی فرایندهای کسب وکار برخوردار باشد. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای مدیریت فرایند کسب وکار با رویکرد شبیه سازی ترکیبی گسسته پیشامد و عامل بنیان است. روش: با استفاده از مدل پیشنهادی این مقاله، ابتدا مطابق با مفاهیم مدیریت فرایند کسب وکار، فرایند کارت اعتباری به عنوان مطالعه موردی مدل شد، سپس با بهره مندی از شبیه سازی گسسته پیشامد در سطح فرایندی و شبیه سازی عامل بنیان در سطح عامل ها و رفتارهای آنها، عملیات شبیه سازی ترکیبی فرایند انجام شد. پژوهش حاضر در یکی از بانک های خصوصی ایران اجرا شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که رویکرد پیشنهادی با موقعیت واقعی انطباق لازم را دارد، به این مفهوم که خروجی های صحیح و مطمئنی ارائه می دهد. همچنین پژوهش نشان می دهد که چطور می توان با ترکیب روش های شبیه سازی گسسته پیشامد و عامل بنیان، سطح بیشتری از جزئیات و پیچیدگی ها را در مدیریت فرایندهای کسب وکار پیاده سازی کرد. نتیجه گیری: مدل ترکیبی پیشنهادی در مقایسه با شبیه سازی فرایند با روش گسسته پیشامد، میانگین خطای نسبی کمتری دارد که در واقع، گویای عملکرد مطلوب مدل است، از این رو، می توان از آن برای بررسی سناریوهای مختلف هنگام اعمال تغییر در پارامترهای ورودی و مشاهده نتایج، بهره برد.
مدل سازی ریاضی شبکه زنجیره تأمین پایدار در وضعیت عدم قطعیت و حل آن با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در سال های اخیر نگرانی های جهانی در خصوص مسائل زیست محیطی و اجتماعی، باعث شده است که مصرف کنندگان، سازمان های دولتی، شرکت ها و دانشگاه ها فعال تر شوند و بیش از پیش به طراحی شبکه زنجیره تأمین در جایگاه اساسی ترین بخش زنجیره تأمین پایدار توجه کنند. هدف اصلی این مقاله، ارائه مدل ریاضی شبکه زنجیره تأمین برای شرکت شیشه سازی همدان با در نظر گرفتن ابعاد پایداری است. روش: در این مقاله برای به حداقل رساندن آثار زیست محیطی و حداکثر سازی آثار اجتماعی و سود اقتصادی، مدل برنامه ریزی عدد صحیح مختلط چندهدفه فازی، به منظور طراحی زنجیره تأمین پایدار حلقه بسته در وضعیت عدم قطعیت ارائه شده است. در این مدل، هم محدودیت ها و هم پارامتر های مسئله از نوع فازی است که با استفاده از روش خیمنز قطعی شده و برای حل مدل، از الگوریتم های فراابتکاری NSGA-II و MOPSO استفاده شده است. یافته ها: مدل برنامه ریزی پیشنهادی با دو الگوریتم ژنتیک چندهدفه و ازدحام ذرات چندهدفه حل شد و مقایسه های لازم بین نتایج صورت گرفت و در نهایت، جواب های پارتو مشخص شد. با توجه به نتایج، از لحاظ معیار زمان، الگوریتم NSGA-II بر MOPSO و از نظر معیار MID الگوریتم MOPSO بر NSGA-II برتری دارد و در باقی معیارها برتری معناداری نسبت به هم ندارند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، ملاحظات هم زمان ابعاد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی و عدم قطعیت در برخی پارامترها همچون تقاضا و میزان برگشتی، به بهبود عملکرد زنجیره تأمین از نظر سودآوری و پاسخ گویی به نیازهای مشتریان منجر می شود.
کاربرد روش شناسی سیستم های نرم در ساختاردهی به مسئله خط مشی گذاری بانکداری الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به عجین بودن صنعت بانکداری با فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، تحول های گسترده ای برای این صنعت و بازیگران آن انتظار می رود و به طور خاص، آینده مبهم و پیچیده ای برای صنعت بانکداری الکترونیک پیش بینی می شود. بررسی پژوهش های موجود در حوزه خط مشی گذاری در بانکداری الکترونیک، گویای این است که هیج نوع مدل خط مشی گذاری وجود ندارد که قادر باشد ضمن رصدکردن عدم قطعیت های پیش رو، برای حفظ جایگاه آتی این صنعت برنامه بلندمدتی تدوین کند. هدف این پژوهش، ارائه مدلی برای خط مشی گذاری بانکداری الکترونیک در شرایط عدم قطعیت است. روش: بدین منظور با استفاده از روش شناسی سیستم های نرم، مسئله خط مشی گذاری در بانکداری الکترونیک در ایران ساختاردهی شده است. روش شناسی به کار گرفته شده، متدولوژی تجویزی است. در خروجی های این پژوهش، عدم قطعیت های مدنظر در خط مشی گذاری لحاظ شده است. یافته ها: خروجی حاصل شده، نوعی مدل مفهومی دوحلقه ای است که حلقه اصلی آن پنج مرحله اکوسیستم، شامل تعریف مسئله، اکوسیستم ارائه سناریو، کنترل قبل از عمل، اکوسیستم جاری سازی و کنترل بعد از عمل را دربرمی گیرد و حلقه پیرامونی آن، برای انجام کنترل های لازم روی مراحل اشاره شده در حلقه اصلی طراحی شده است. نتیجه گیری: برای ساختاردهی به موضوع خط مشی گذاری بانکداری الکترونیک، نحوه به کارگیری مدل توسعه یافته در این پژوهش و نقش ها و مسئولیت های هر یک از بازیگران اصلی این حوزه، یعنی بانک مرکزی و سایر بانک های کشور، وزارت امور اقتصادی و دارایی، شرکت های تولیدکننده نرم افزار و شرکت های خدماتی پرداخت، مشخص شده است.
ارائه روش طبقه بندی جدید با استفاده از رویکرد ترکیبی یادگیری ماشین و تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجا که در مسائل طبقه بندی به تحلیل انواع وابستگی ها و روابط بازخوردی میان معیارهای یک مسئله کمتر پرداخته شده است و با توجه به قابلیت فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) در مدل سازی روابط متقابل بین معیارها، هدف این پژوهش ارائه روشی مبتنی بر ANP برای مسائل طبقه بندی است. محدودیت اساسی ANP، افزایش ناسازگاری قضاوت تصمیم گیرندگان همراه با افزایش ابعاد مسئله است، از این رو به منظور بهینه سازی پارامترهای مسئله و افزایش صحت طبقه بندی، از الگوریتم ژنتیک استفاده خواهد شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای و از نظر روش تحلیل داده ها کمّی و از نوع مدل سازی ریاضی است. در این پژوهش، ابتدا مسئله طبقه بندی داده ها با در نظر داشتن روابط متقابل معیارها در قالب روش تصمیم گیری چندمعیاره ANP تبیین شد. در ادامه، مقدار پارامترهای مسئله، شامل وزن معیارها و آستانه های هر کلاس به کمک الگوریتم ژنتیک از سوپرماتریس برآورد شد و در نهایت، برای ارزیابی روش پیشنهادی و عملکرد آن، نتیجه با روش های پرکاربرد طبقه بندی مقایسه شد. یافته ها: نتایج پژوهش های مقایسه ای روی دیتاست های اعتباری با ابعاد مختلف، قابلیت رقابتی بسیار خوب روش پیشنهادی را در مقایسه با روش های شناخته شده یادگیری ماشینی نشان داد. نتیجه گیری: روش های تصمیم گیری چندمعیاره، اغلب برای رتبه بندی استفاده شده اند، این در حالی است که به قابلیت بسیار خوب این روش ها در طبقه بندی داده ها کمتر توجه شده است. فرایند تحلیل شبکه ای در ترکیب با الگوریتم ژنتیک، روشی کارا و مناسب در حوزه طبقه بندی داده ها را به نمایش می گذارد.
ارائه مدل نظری- زمینه ای عملکرد پروژه بر پایه اعتماد در رابطه کارفرما و پیمانکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به مسئله ضعف عملکرد پروژه های ساخت، هدف از این پژوهش، ارائه مدل نظری زمینه ای عملکرد پروژه بر پایه اعتماد در رابطه کارفرما و پیمانکار است که هم زمان توصیف کننده ویژگی های اعتماد، عوامل مؤثر بر آن و برون دادهای این مهم در راستای حصول عملکرد پروژه باشد. روش: پژوهش حاضر، توسعه ای کاربردی بوده و به صورت کیفی اجرا شده است. بر این اساس، با بهره گیری از استراتژی نظریه زمینه ای، داده ها از جامعه هدف این پژوهش که شامل مطلعان کارفرمایی و پیمانکاری پروژه های ساخت شهری تهران بودند، گردآوری و تحلیل شدند. یافته ها: بر پایه تحلیل متنی مصاحبه ها، شش مقوله از ویژگی های اعتماد پدیدار شد که عبارت بودند از: اطمینان از توانایی، احترام به اصول، خیرخواهی، برخورداری از منابع لازم برای همکاری، ثبات و آگاهی طرف مقابل. نُه مقوله نیز از عوامل مؤثر بر اعتماد به دست آمد که عبارت بودند از: کیفیت روش اجرای پروژه، کیفیت اسناد مناقصه پروژه، کیفیت قرارداد پروژه، کیفیت سیستم ارتباط های پروژه، قابلیت اتکای سوابق طرف مقابل، قابلیت اتکای گواهی نامه ها و اعتبارنامه های علمی و حرفه ای طرف مقابل، عمق پیوند احساسی با طرف مقابل، عملکرد عوامل محیطی نزدیک و عملکرد عوامل محیطی دور. در نهایت، تک مقوله به دست آمده از برون داد اعتماد در راستای حصول عملکرد پروژه، کیفیت رابطه کارفرما و پیمانکار طی اجرای پروژه بود. نتیجه گیری: مدل نظری زمینه ای پژوهش که از پیوند مقوله های پدیدارشده به دست آمد، می تواند به واسطه ایجاد درک از فرایند اعتماد میان کارفرما و پیمانکار در بستر پروژه های ساخت شهری و چگونگی تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن بر عملکرد پروژه، در ادبیات مدیریت پروژه، مشارکت علمی داشته باشد.