مدیریت صنعتی

مدیریت صنعتی

مدیریت صنعتی دوره 15 زمستان 1402 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

ارائه مدلی استوار برای قیمت گذاری پویا و مقایسه آن با قیمت گذاری ایستا در زنجیره های تأمین چند سطحی با رویکرد تئوری بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تئوری بازی ها زنجیره تأمین چندسطحی قیمت گذاری مدل سازی استوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۴۲
هدف: طراحی شبکه زنجیره تأمین چند سطحی با هدف مدیریت کارای جریان محصولات، یکی از موضوعات مهم در مدیریت زنجیره تأمین است. تعیین قیمت محصولات که می تواند تحت تأثیر عوامل متفاوتی همچون عدم قطعیت محیطی باشد، تأثیر بسزایی بر تصمیم استراتژیک طراحی شبکه زنجیره تأمین خواهد داشت. بیشتر تحقیقات انجام شده در خصوص قیمت گذاری پویا، مربوط به زنجیره های تأمین دوسطحی بوده اند و به تأثیر تبلیغات در زنجیره تأمین پرداخته اند. در این پژوهش تلاش می شود که سطوح زنجیره تأمین، به سه سطح ارتقا یابد و متغیرهای تبلیغات و موجودی انبار و همچنین، مسئله قیمت گذاری در زنجیره تأمین بررسی خواهند شد. پس هدف کلی، بررسی هماهنگی زنجیره تأمین با سه متغیر مرتبط با تبلیغات، موجودی انبار و مقایسه قیمت گذاری ایستا و پویاست (با توجه به رشد سریع تجارت الکترونیک، قیمت گذاری پویا، فعالیت قدرتمندی برای افزایش سود در زنجیره تأمین است که کمتر به این مسئله پرداخته شده است)، زنجیره تأمین در این پژوهش سه سطح را شامل می شود: تولیدکننده، تأمین کننده، خرده فروش. همچنین منابع زیادی از جمله چن و همکارانش (۲۰۱۸) اشاره کرده اند که در بسیاری از کسب وکارهای نوآورانه، از قیمت گذاری پویا استفاده می شود و ۶۰ درصد از مدیران توسعه بازار در سراسر دنیا با روش های قیمت گذاری پویا آشنایی دارند و ۳۵ درصد از مدیرعاملان و مدیران کسب وکار قصد دارند که در سه سال آینده، کلیه مدل های قیمت گذاری خود را مبتنی روش های قیمت گذاری پویا طراحی کنند. در پژوهش حاضر نیز هدف ارائه مدلی استوار برای قیمت گذاری پویا و مقایسه آن با قیمت گذاری ایستا در زنجیره های تأمین چندسطحی با رویکرد تئوری بازی ها است. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. برای بررسی افق برنامه ریزی، استفاده از قیمت گذاری پویا، در برخی از بازیگران در یک سطح از زنجیره از مفهوم قیمت گذاری پویا و استفاده دیگران در همان سطح از قیمت گذاری ایستا و با در نظر گرفتن تقاضا به صورت غیرقطعی (استوار)، در نظر گرفتن مدل های تخفیف محور و در نهایت استفاده از بازی استکلبرگ برای بررسی هسته بازی و نقطه تعادل نش، در دستور کار قرار گرفت. مدل بهینه سازی استوار را مالوی و همکارانش ارائه کرده اند. در حالت کلی، پیامد هر خرده فروش حاصل تفاضل درآمدهای وی از هزینه های اوست. در چنین شرایطی، خرده فروش با هزینه های سفارش، هزینه های نگهداری و همچنین، هزینه های بازاریابی صرف شده برای هر محصول مواجه است. از سوی دیگر، حاشیه سود هر خرده فروش حاصل تفاضل قیمت پرداخت شده به تولیدکننده، برای خرید انبوه از قیمت فروش به مشتری است. شایان ذکر است که با توجه به اینکه محصول نهایی هر تولیدکننده، فقط برای یک خرده فروش ارسال می شود، تعداد تولیدکنندگان و خرده فروشان برابر است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از الگوریتم ژنتیک و بهینه سازی تجمع ذرات و نرم افزار متلب استفاده شد. ابتدا مدل در حالت ایستا و سپس در حالت پویا با نرم افزار گمز تجزیه وتحلیل و در نهایت، نتایج دو روش قیمت گذاری با یکدیگر مقایسه شد. یافته ها: در مقاله حاضر با ایجاد یک تابع تقاضای تصادفی بر مبنای الگوریتم های ژنتیک و بهینه سازی ذرات، دو مدل احتمالی تک دوره ای در یک فضای رقابتی ارائه می شود. در مدل نخست، خرده فروشان فقط نقش واسطه ای دارند و برای قیمت گذاری یا مقدار بهینه سفارش تصمیم نمی گیرند. در مدل یادشده، فرض بر این است که خرده فروشان تقاضا را دقیقاً و به همان میزانی که هست از مشتریان به تأمین کنندگان انتقال دهند. تأمین کنندگان برمبنای میزان تولید خود با کمبود و مازاد عرضه روبه رو می شوند. هدف این مدل، تعیین مقدار بهینه و مطلوب تولید و همچنین، قیمت برای هر تأمین کننده است. علاوه بر این، در این مدل هزینه های مسیریابی به روش تقریبی وارد مدل شده است. نتایج محاسبات حاکی از آن است که تقریب ارائه شده بسیار دقیق است و نقطه تعادل را در زمان بسیار کمتری نسبت به مدل اصلی ارزیابی می کند. در مدل دوم، فرض بر این است که خرده فروشان با توجه به تعداد سفارش هایی که ارسال می کنند، متحمل هزینه های کمبود یا نگهداری می شوند. در این مدل نیز تأمین کنندگان قیمت نهایی را تعیین می کنند و هدف خرده فروشان، تعیین مقدار بهینه سفارش است. در این مدل، فرض بر این است که تولید تأمین کنندگان سفارشی شده و هزینه های موجودی، فقط برای خرده فروشان لحاظ می شود. موضوع مهمی که در رابطه با این مدل انجام شده، توجه به قیمت گذاری پویاست که همواره در مباحث مطرح شده در حوزه تئوری پویایی زنجیره تأمین، اهمیت و البته پیچیدگی زیادی دارد. نتیجه گیری: نتایج از کارایی معنادار ترکیبی ارائه شده، برای حل مدل طراحی شبکه زنجیره تأمین چند سطحی با قیمت گذاری پویا و ایستا حکایت دارد. تحلیل حساسیت سود تولیدکننده نشان داد که تغییرات باعث خواهد شد که افزایش در مبنای بازار یک تولیدکننده، به افزایش سود برای هر دو تولیدکننده منجر شود. نمودار تغییر در سود تولیدکننده نسبت به تغییر در هزینه ها، نشان داد که کاهش در هزینه تولید، به افزایش سود برای تولیدکننده منجر می شود، این در حالی است که سود تولیدکننده بعدی، در این شرایط کاهش می یابد. سود تأمین کننده نیز همانند سود تولیدکننده با افزایش مبنای بازار افزایش می یابد. افزایش مبنای بازار همچنین سبب می شود که سود تأمین کننده از بابت همکاری با تولیدکننده ها افزایش یابد. این افزایش سود، از دو طریق مختلف اتفاق می افتد. افزایش سود به جهت افزایش قیمت خرده فروش: هرچند قیمت عمده فروشی، به خاطر افزایش مبنای بازار و در نتیجه افزایش تقاضا افزایش می یابد، از طرفی، به خاطر افزایش در سطح خدمات به منظور ایجاد تعادل در بازی، تأمین کننده با نسبت بیشتری قادر به افزایش قیمت خرده فروشی است. در نتیجه مقدار عبارت pi-wi افزایش می یابد. افزایش سود به جهت افزایش حجم فروش: به طور مسلم افزایش مبنای بازار، روی میزان فروش تأثیر بسزایی دارد و باعث افزایش آن می شود. سود تأمین کننده نیز تابعی صعودی از حجم فروش است.
۲.

استفاده از قرارداد اشتراک درآمد در هماهنگی زنجیره تأمین دوسطحی با حضور راهبردهای مدیریت موجودی توسط فروشنده و سرمایه گذاری تبلیغات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبرد قیمت گذاری قرارداد اشتراک درآمد مدیریت موجودی توسط فروشنده نظریه بازی ها هماهنگی زنجیره تأمین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۳۷
هدف: پیاده سازی راهبرد «مدیریت موجودی توسط فروشنده» و به اشتراک گذاری اطلاعات موجودی میان خرده فروش و تأمین کننده، در کاهش هزینه های نگهداری، هزینه ناشی از کمبود موجودی، هزینه های حمل ونقل و هزینه موجودی مازاد و همچنین، افزایش هماهنگی در تصمیم گیری های اعضای زنجیره تأمین نقش مهمی دارد. در این پژوهش به بررسی نحوه هماهنگی زنجیره تأمین با ترکیبی از راهبرد مدیریت موجودی توسط فروشنده و قرارداد اشتراک درآمد پرداخته خواهد شد. در ضمن، در مدل توسعه داده شده، تابع تقاضا به صورت ضربی و وابسته به عوامل تأثیرگذار، روی تابع سود همچون قیمت خرده فروشی، سرمایه گذاری تبلیغات خرده فروش و تولیدکننده در نظر گرفته شده است.روش: در این مقاله، به مطالعه هماهنگی در یک زنجیره تأمین دوسطحی، شامل تولیدکننده و چند خرده فروش، تحت قرارداد تسهیم درآمد پرداخته شده است که در آن، راهبرد قیمت گذاری و سرمایه گذاری تبلیغات هریک از اعضای زنجیره تأمین با وجود مدیریت موجودی توسط فروشنده، در یک زنجیره تأمین متمرکز پیاده سازی می شود. در ادامه، در حالت نامتمرکز از بازی استکلبرگ با رهبری تولیدکننده استفاده شده است تا متغیرهای بهینه تولیدکننده و خرده فروش ها به دست آید. سرانجام برای ایجاد هماهنگی و دستیابی به حداکثر سود زنجیره تأمین، قرارداد اشتراک درآمد پیشنهاد شده است تا خرده فروش با به اشتراک گذاشتن نسبتی از درآمد، بخشی از هزینه های تحمیل شده به تولیدکننده را جبران کند.یافته ها: برای نمایش تأثیر پیاده سازی قرارداد تسهیم درآمد در سود اعضای زنجیره، مثال عددی ارائه شده است. هزینه ها و توابع سود، برحسب ریال محاسبه می شود و این سیستم به مدت یک سال برنامه ریزی شده است. در این مثال مشخص می شود که این قرارداد به شکل موفقیت آمیزی عمل کرده است و سود زنجیره تأمین در حالت هماهنگ با سود تحت حالت متمرکز برابر است. تحلیل حساسیت مدل نشان می دهد که سود هر یک از اعضای زنجیره در حالت هماهنگ، بیشتر از سود آن ها در حالت نامتمرکز است. از طرفی، سرمایه گذاری در تبلیغات، سود تولیدکننده و خرده فروش ها را به میزان چشمگیری افزایش می دهد؛ از این رو به عنوان توصیه های مدیریتی، پیشنهاد می شود که هر دو سطح زنجیره، توجه ویژه ای به سرمایه گذاری در تبلیغات داشته باشند.نتیجه گیری: این پژوهش با ایده گرفتن از شرایط واقعی که در آن یک تولیدکننده در یک بازار با چندین خرده فروش در تعامل است، توسعه پیدا کرده است. نتایج این پژوهش می تواند در کلیه صنایع خرده فروشی، همچون بازارهای میوه و تره بار، فروشگاه های عرضه مواد پروتئینی، عرضه کنندگان محصولات آرایشی و بهداشتی، داروخانه ها و زنجیره های تأمین دارویی و صنایعی همچون صنعت خودروسازی و پتروشیمی به کار گرفته شود. نتایج این پژوهش، به روشنی نشان داد که راهبرد مدیریت موجودی توسط فروشنده، تعامل بین تولیدکننده و خرده فروش ها را افزایش می دهد و به تولیدکننده ها برای دسترسی به اطلاعات مشتری ها کمک می کند تا در اسرع وقت محصولات را شارژ و از تولید مازاد جلوگیری کنند.
۳.

انتخاب مدل مناسب ضمانت اعتبار شرکت های فناور نوپا در ایران با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل ضمانت اعتبار شرکت های فناور نوپا (NTBFs) تامین مالی نوآوری فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۵۵
هدف: هدف این مقاله، ارائه مدل تصمیم گیری چندمعیاره برای ارزیابی و انتخ اب مدل مناسب ضمانت اعتبار برای شرکت های فناور نوپا می باشد. روش: در این مقاله از ترکیبی از روشهای کیفی و کمی استفاده شده است. در این تحقیق، ابتدا با مرور ادبیات و بررسی اسناد، مدل های ضمانت اعتبار، مولفه های کلیدی و معیارهای انتخاب مدل شناسایی و با نظر یک گروه خبره صحه گذاری گردید. در نهایت، مناسب ترین مدل با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره و فرآیند تحلیل شبکه ای انتخاب شد. یافته ها: شناسایی مدل های ضمانت اعتبار، مولفه های کلیدی و معیارهای انتخاب مدل ضمانت اعتبار و رتبه بندی معیارها و مدل ها از یافته های اصلی این پژوهش می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در معیارهای اصلی انتخاب مدل ضمانت اعتبار که معیار تسهیل ارائه خدمات اعتباری بیشترین وزن (اهمیت) را دارد. همچنین دلالت های سیاستگذاری از قبیل: «سیاست های حمایتی دولت در خصوص توسعه ابزار ضمانت»، «ایجاد پایگاه متمرکز و قابل اعتماد داده های ریسک اعتباری» و «تغییرات حکمرانی و عملکردی در نهادهای ضمانت اعتبار کشور» برای ایجاد نظام بومی ضمانت اعتبار شرکت های فناور نوپا پیشنهاد گردیدند.نتیجه گیری: در این پژوهش، با روش فرآیند تحلیل شبکه ای مدل مناسب ضمانت اعتبار در کشور متناسب با نیاز شرکت های فناور نوپا، شرایط اقتصادی و نهادی حاکم بر کشور و همچنین همسو با تجربیات و مدل های موفق دنیا انتخاب گردید که استفاده از این مدل هم در بعد سیاستگذاری و هم در بعد اجرا توفیقات زیادی را در حوزه تامین مالی این بنگاه ها رقم خواهد زد. هدف: هدف این مقاله، ارائه مدل تصمیم گیری چندمعیاره برای ارزیابی و انتخ اب مدل مناسب ضمانت اعتبار برای شرکت های فناور نوپا می باشد. روش: در این مقاله از ترکیبی از روشهای کیفی و کمی استفاده شده است. در این تحقیق، ابتدا با مرور ادبیات و بررسی اسناد، مدل های ضمانت اعتبار، مولفه های کلیدی و معیارهای انتخاب مدل شناسایی و با نظر یک گروه خبره صحه گذاری گردید. در نهایت، مناسب ترین مدل با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره و فرآیند تحلیل شبکه ای انتخاب شد. یافته ها: شناسایی مدل های ضمانت اعتبار، مولفه های کلیدی و معیارهای انتخاب مدل ضمانت اعتبار و رتبه بندی معیارها و مدل ها از یافته های اصلی این پژوهش می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در معیارهای اصلی انتخاب مدل ضمانت اعتبار که معیار تسهیل ارائه خدمات اعتباری بیشترین وزن (اهمیت) را دارد. همچنین دلالت های سیاستگذاری از قبیل: «سیاست های حمایتی دولت در خصوص توسعه ابزار ضمانت»، «ایجاد پایگاه متمرکز و قابل اعتماد داده های ریسک اعتباری» و «تغییرات حکمرانی و عملکردی در نهادهای ضمانت اعتبار کشور» برای ایجاد نظام بومی ضمانت اعتبار شرکت های فناور نوپا پیشنهاد گردیدند.نتیجه گیری: در این پژوهش، با روش فرآیند تحلیل شبکه ای مدل مناسب ضمانت اعتبار در کشور متناسب با نیاز شرکت های فناور نوپا، شرایط اقتصادی و نهادی حاکم بر کشور و همچنین همسو با تجربیات و مدل های موفق دنیا انتخاب گردید که استفاده از این مدل هم در بعد سیاستگذاری و هم در بعد اجرا توفیقات زیادی را در حوزه تامین مالی این بنگاه ها رقم خواهد زد.
۴.

ارائه مدل شبیه سازی- بهینه سازی برای تعیین بهینه پارامترهای رویکرد برنامه ریزی نیازمندی مواد مبتنی بر تقاضا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بافرهای نقطه جداکننده برنامه ریزی تولید برنامه ریزی نیازمندی مواد مبتنی بر تقاضا زمان جداکننده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۴۴
هدف: رویکرد برنامه ریزی نیازمندی مواد مبتنی بر تقاضا، بافرهایی از موجودی را در برخی از نقاط نمودار ساختار محصول برای پاسخ گویی سریع تر به مشتریان و نوسان های تقاضا در نظر می گیرد. در این رویکرد، وجود بافر در هر بخشی از نمودار ساختار محصول، الزاماً باعث بهبود جریان مواد نخواهد شد و می تواند به افزایش هزینه موجودی منجر شود. از سوی دیگر، این رویکرد پارامترهایی را شامل می شود که به صورت تجربی توسط مدیر مقداردهی می شود و مقدار نامناسب این پارامترها به عملکرد ضعیف آن منجر خواهد شد. از این رو، در مقاله حاضر تلاش شده است که با در نظر گرفتن هم زمان سطح استراتژیک (تعیین مناطق استراتژیک موجودی) و سطح عملیاتی (فاز برنامه ریزی) به تعیین مقادیر بهینه پارامترهای این رویکرد با هدف حداقل کردن سطح موجودی و رسیدن به سطح خدمت ۱۰۰ درصد در زمان انتظار مشتری پرداخته شود.روش: در این پژوهش یک مدل شبیه سازی بهینه سازی برای تعیین بهینه سه پارامتر اساسی موقعیت استراتژیک موجودی، فاکتور نوسان و زمان ارائه شده است که برای حل آن، از ترکیبی از الگوریتم ژنتیک و برنامه ریزی خطی عدد صحیح آمیخته با حل کننده CPLEX بهره گرفته شده است. در مرحله الگوریتم ژنتیک، مناطق مجاز بافر به صورت تصادفی انتخاب می شود؛ به نحوی که تحویل محصول نهایی، کمتر از زمان تحمل مشتری باشد و در مرحله برنامه ریزی خطی عدد صحیح آمیخته، مقادیر بهینه فاکتورهای نوسان و زمان با هدف حداقل کردن سطح موجودی وعدم مواجه با کمبود مقداردهی می شود.یافته ها: مدل پیشنهادی در ۱۲ نمونه تصادفی از نمودار ساختار محصول با سطوح و تعداد قطعات مختلف و مثال موجود در مقاله جیانگ و ریم بررسی و عملکرد مدل ارائه شده با مدل مقاله جیانگ و ریم مقایسه شد. نتایج نشان داد که در تمامی مسائل، مدل ارائه شده کارایی بهتری داشته است. مقایسه نتایج با داده های مثال مقاله اصلی اثبات می کند که هزینه موجودی مدل ارائه شده بین ۸۲ تا ۸۶ درصد و به طور متوسط 6/83 درصد کاهش یافته است و درصد بهبود سفارش های تحویل شده به موقع، بین ۰ تا ۴ درصد و به طور متوسط ۲/۲ درصد است. مقایسه نتایج با داده های تصادفی ایجاد شده نشان می دهد که متوسط هزینه موجودی با استفاده از مدل پیشنهادی، بین ۷۳ تا ۹۱ درصد و به طور متوسط 81/8 درصد کمتر شده است و با اطمینان ۱۰۰ درصد، کلیه سفارش ها در زمانی کمتر از تحمل مشتری برآورده شده است.نتیجه گیری: در مدل ارائه شده با وجود محدودیت بیشتر نسبت به مکان بافرها در نمودار ساختار محصول، نتایج عملکرد مدل پیشنهادی اثبات می کند که میانگین هزینه موجودی، نسبت به مدل جیانگ و ریم کاهش چشمگیری یافته است؛ ضمن اینکه با اطمینان کامل، کلیه سفارش ها برآورده خواهد شد. رویکرد این پژوهش می تواند به عنوان ابزار پشتیبانی تصمیم گیری برای مدیران جهت تعیین مقدار و زمان درخواست سفارش تولید/خرید با کمترین هزینه نگهداری موجودی و رسیدن به سطح خدمت ۱۰۰ درصد در مدت زمان انتظار مشتری باشد.
۵.

رویکرد دنپ فازی تاپسیس فازی مدل ریاضی دوهدفه برای مسئله انتخاب تأمین کننده سبز و تخصیص سفارش و حل آن با الگوریتم جست وجوی هارمونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوریتم فراابتکاری انتخاب تأمین کننده سبز برنامه ریزی دوهدفه تاپسیس فازی دنپ فازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۱
هدف: انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش از وظایف اصلی شرکت ها در مدیریت زنجیره تأمین سبز است. در اکثر مطالعات پیشین، این دو وظیفه به عنوان مسائل مستقل در نظر گرفته شده است. این مسئله، به خصوص در مدیریت زنجیره تأمین سبز اهمیت زیادی دارد و نیازمند است که معیارهای کمی و کیفی در آن لحاظ شود؛ اما گاهی این معیارها متناقض است و باید موازنه شود. ارائه چارچوبی که بتواند این دو مسئله را به صورت هم زمان در نظر گیرد و علاوه بر لحاظ کردن معیارهای مدیریت زنجیره تأمین سبز، میزان سفارش های تخصیص یافته به تأمین کنندگان را تعیین کند، ضروری است. روش: رویکرد پیشنهادی شامل دنپ فازی، تاپسیس فازی و مدل بهینه سازی دوهدفه است. در مرحله اول با استفاده از دنپ فازی، وزن معیارها شامل معیارهای سنتی و سبز به دست آمد؛ سپس با استفاده از تاپسیس فازی، تأمین کنندگان ارزیابی شدند. برای تخصیص سفارش ها، یک مدل برنامه ریزی دوهدفه با اهداف کمینه کردن هزینه کل زنجیره تأمین و بیشینه سازی ارزش خرید کل فرموله شد. تابع هدف اول، قیمت خرید، هزینه های متغیر تأمین کنندگان، هزینه های سفارش دهی و راه اندازی، نگهداری خریدار و تأمین کنندگان را شامل می شود. همچنین تابع هدف دوم، تضمین می کند که سفارش بیشتری به تأمین کنندگانی تخصیص یابد که امتیاز بیشتری در فرایند ارزیابی تأمین کنندگان کسب کرده اند. محدودیت های مدل نیز عبارت اند از: ظرفیت تأمین کنندگان، تقاضای خریدار و محدودیت های مرتبط با تخفیف تأمین کنندگان. با توجه به دوهدفه بودن مدل ریاضی، از روش معیار جهانی استفاده شد تا مسئله دوهدفه، به مسئله تک هدفه تبدیل شود. مطابق با این روش، انحراف های نسبی اهداف، از مقادیر بهینه تک هدفه هر هدف کمینه سازی شد. همچنین با توجه به غیرخطی بودن مدل ریاضی الگوریتم فراابتکاری، جست وجوی هارمونی برای مسئله طراحی و برای مواجهه با محدودیت های مسئله، یک الگوریتم ترمیم پیشنهاد شد. یافته ها: برای شناسایی معیارها از نتایج مطالعات پیشین و نظرسنجی از خبرگان استفاده شد که شامل معیارهای سنتی و سبز است. نتایج دنپ فازی نشان داد که اعتبار تأمین کننده مهم ترین معیار است و بعد از آن کیفیت، خرید سبز، طراحی سبز، حمل ونقل سبز، تولید سبز، تحویل به موقع و فاصله در رتبه های بعدی قرار دارند. همچنین، تمامی معیارها روی اعتبار تأمین کننده تأثیرگذارند. سپس شش تأمین کننده با توجه به معیارها با استفاده از تاپسیس فازی ارزیابی شدند و امتیاز نهایی آن ها، به عنوان وزن های تأمین کنندگان در تابع هدف دوم مدل ریاضی استفاده شد. برای اعتبارسنجی رویکرد پیشنهادی، یک مطالعه موردی با داده های واقعی در حوزه تأمین تجهیزات پزشکی بررسی و جواب بهینه مسئله ارائه شد. در ادامه با تغییر وزن توابع هدف در مسئله تک هدفه، جواب های پارتو مسئله شناسایی شدند. رویکرد پیشنهادی با در نظر گرفتن معیارهای سبز، تخصیص بهینه را به تأمین کنندگان انجام می دهد. نتیجه گیری:  نتایج نشان می دهد که تصمیم گیرنده می تواند با توجه به جواب های پارتوی مسئله، بهترین جواب را طوری انتخاب کند که موازنه صحیحی بین هزینه های زنجیره و ارزش خرید صورت گیرد.
۶.

طراحی مدل ریاضی چندهدفه استوار مبتنی بر پایداری برای مسیریابی وسایل نقلیه جمع آوری پسماند شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پایداری پسماند شهری جمع آوری مسیریابی عدم قطعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۴۳
هدف: موضوع جمع آوری پسماند، یکی از چالش های بزرگ جوامع مدرن است. از آنجا که تولید پسماند در هر زمان اجتناب ناپذیر است، توجه به سامان دهی جمع آوری پسماند شهری، امری بسیار مهم و ضروری است. این در حالی است که با توجه به افزایش تولید آلاینده های زیست محیطی در دهه های اخیر و بروز بحران های ناشی از گرم شدن زمین، پرداختن به مسائل پایداری بیش از پیش در دستور کار دولت ها قرار گرفته است. این پژوهش با هدف طراحی یک شبکه جمع آوری پسماند شهری با رویکرد پایداری شهری اجرا شده است. برای این منظور، یک مدل ریاضی چندهدفه پیشنهاد شده که نگرانی های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مربوط به مسیریابی وسایل نقلیه جمع آوری پسماند شهری را در نظر گرفته است. روش: در این پژوهش با هدف طراحی یک شبکه بهینه برای جمع آوری پسماند شهری، یک مدل ریاضی چندهدفه عدد صحیح مبتنی بر مؤلفه های پایداری، برای مسئله مسیریابی وسایل نقلیه جمع آوری پسماند شهری ارائه شده است. برای حل مدل، از داده های واقعی مربوط به جمع آوری پسماند در شهر ساوه استفاده شد. به کمک نرم افزار گمز، مدل در ابعاد کوچک و به کمک نرم افزار متلب، مدل در ابعاد بزرگ حل شد. در مدل پیشنهادی از رویکرد استوار برای برخورد باعدم قطعیت استفاده شد. برای حل مدل در ابعاد بزرگ از الگوریتم های فراابتکاری چندهدفه استفاده شد. درنهایت بین روش های حل بر اساس مقدار تابع هدف و زمان حل، مقایسه ای انجام گرفت. یافته ها: هدف اقتصادی پژوهش، محاسبه مجموع هزینه های حمل پسماندها از نقاط جمع آوری به مراکز پردازش و مراکز بازیافت زباله و نیز هزینه های مربوط به بازیافت پسماندهاست. هدف زیست محیطی پژوهش، کاهش آلودگی ناشی از حمل پسماندهای جمع آوری شده است و در نهایت، هدف اجتماعی آن، به حداکثررساندن رضایت شهروندان از جمع آوری پسماند شهری است. در این پژوهش نشان دادیم که مدل ریاضی پیشنهادی، بین هزینه های انجام شده، حجم پسماند جمع آوری شده، مسافت پیموده شده و میزان آلودگی تولید شده از حمل ونقل پسماندها، تناسب منطقی برقرار می کند. نتیجه گیری: مدل ارائه شده در این پژوهش با در نظر گرفتن ابعاد پایداری در جمع آوری شدن پسماند شهری با ارائه توابع هدف مجزا، موجب بهینه شدن سیستم جمع آوری پسماند شهری شد. نتایج نشان داد که در بُعد اقتصادی، هزینه های جمع آوری پسماند که بیشترین سهم از هزینه کل مدیریت پسماند را به خود اختصاص می دهد، کاهش چشمگیری یافته است. دلیل کاهش هزینه جمع آوری، بهینه کردن مسیرهای جمع آوری و کاهش هزینه های مربوط به بازیافت پسماند جمع آوری شده بود. همچنین در بُعد اجتماعی با درنظر گرفتن حجم پسماند جمع آوری شده نسبت به پسماند تولید شده، میزان رضایت شهروندان محاسبه شد. درنهایت نتایج نشان داد که با کاهش اثرهای زیست محیطی مربوط به بازیافت و حمل ونقل پسماند جمع آوری شده، مدل پیشنهادی عملکرد خوبی داشته است.  

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳