مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: سازمان ها برای دستیابی به بهترین سطح عملکرد و کسب موفقیت، باید به متغیرها و شرایطی که به آن ها عوامل کلیدی موفقیت می گویند، توجه مستمری داشته باشند. عوامل کلیدی موفقیت در تمامی فرایندها و پروژه ها نقش دارند. استقرار تولید هوشمند نیز مانند تمامی پروژه ها، به شناسایی عوامل کلیدی موفقیت نیاز دارد تا به صورت اثربخش اجرا شود. از سوی دیگر، بهتر است مدیران بدانند این عوامل با کدام جزء تکنولوژی ارتباط دارند و از کدام یک از ذی نفعان اثر می پذیرند یا بر آن اثر می گذارند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف از اجرای پژوهش حاضر این است که عوامل کلیدی موفقیت در استقرار تولید هوشمند گردآوری شود و بر اساس پژوهش های موجود، ارتباط عوامل گردآوری شده با اجزای تکنولوژی و ذی نفعان سازمان بررسی شود.
روش: گردآوری تمامی عوامل کلیدی موفقیت، از طریق مروری جامع و سیستماتیک میسر خواهد بود. در مرور نظام مند ادبیات، علاوه بر پاسخ به سؤال های پژوهشی، می توان شکاف های موجود در یک حوزه را شناسایی و به محققان معرفی کرد. بنابراین برای انجام مرور سیستماتیک با انتخاب پایگاه ها، کلمات کلیدی و استراتژی های جست وجو، پژوهش های مرتبط با هدف پژوهش حاضر شناسایی شدند. پس از تحلیل و بررسی محتوای مطالعات منتخب، پاسخ سؤال های پژوهش استخراج شد.
یافته ها: طی مرور پژوهش ها، در نهایت 62 پژوهش مرتبط انتخاب و بر اساس آن ها، 22 عامل کلیدی موفقیت شناسایی شد. سپس این عوامل در طبقه بندی تکنولوژی سازمان محیط جای گرفتند. با تحلیل محتوای پژوهش های منتخب، ارتباط بین عوامل کلیدی موفقیت با ذی نفعان و اجزای تکنولوژی بررسی شد.
نتیجه گیری: انجام پژوهش حاضر به محققان کمک خواهد کرد که شکاف های موجود را شناخته و به آن ها بپردازند. از سوی دیگر، پاسخ پرسش های پژوهش، به مدیران کمک خواهد کرد تا در استقرار تولید هوشمند بتوانند به شکل اثربخشی، از عوامل کلیدی موفقیت استفاده کنند.
طراحی مدل چندهدفه استوار برای زمان بندی پروژه با محدودیت منابع و موازنه زمان هزینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از موارد مهم در زمینه مسائل مدیریت پروژه، زمان بندی پروژه است، از طرف دیگر، پروژه ها همواره با سطح بالایی از عدم قطعیت مواجهند؛ بنابراین مسئله زمان بندی پروژه در شرایط غیرقطعی، اهمیت زیادی دارد. هدف این پژوهش ارائه مدل ریاضی چندهدفه استوار، به منظور بهینه سازی زمان بندی پروژه با محدودیت منابع و در نظرگرفتن عدم قطعیت است که در آن فعالیت ها دارای چندین حالت اجرایی با مدت زمان، هزینه و منابع مربوطه اند.
روش: ابتدا با مطالعه ادبیات نظری و پیشینه پژوهشی در حوزه مسائل زمان بندی پروژه، مفروضات، پارامترها و متغیرهای مدل ریاضی مشخص شدند. سپس با در نظر گرفتن اهداف و محدودیت های مسئله زمان بندی پروژه در شرایط قطعی، مسئله در قالب مدل ریاضی تبیین شد. در این پژوهش برای در نظرگرفتن عدم قطعیت در پارامترهای مسئله، از بهینه سازی استوار و رویکرد برتسیماس و سیم استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که با افزایش میزان تلرانس پارامتر های غیرقطعی، مدت زمان پروژه افزایش می یابد و برای مقادیر بالاتر پارامترهای استواری، درصد تغییر مدت زمان پروژه روند کاهشی پیدا می کند.
نتیجه گیری: در این پژوهش، پارامترهای استواری در تابع هدف ضریب منفی دارند؛ از این رو افزایش آن ها به کاهش مقدار تابع هدف منجر می شود. بیشترین ضریب کاهش مقدار تابع هدف، در تغییر پارامتر استواری از ۲ به ۱ است. همچنین این ضریب با افزایش مقدار پارامتر مربوطه روند کاهشی پیدا می کند؛ به این معنا که هر چه مقدار پارامترهای استواری بیشتر و بیشتر می شود، تأثیر آن در تغییر مقدار تابع هدف کاهش می یابد.
نگاشت مدل تأثیرگذاری قابلیت های بلاکچین در زنجیره تأمین سبز: رویکرد ترکیبی دیمتل و مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مدیریت زنجیره تأمین سبز متغیرهای فراوانی دارد. بلاکچین نیز مجموعه ای از ویژگی ها را دربردارد. بررسی ترکیب این دو مبحث، بسیار پیچیده خواهد بود و ایجاد مدلی برای درک آن ضروری است. در این پژوهش تلاش شده است که روابط متغیرهای مختلف مرتبط با بلاکچین، در زنجیره تأمین سبز بررسی و در قالب مدل نگاشت شود.
روش: این پژوهش در دو بخش اجرا شده است. در بخش اول، با مرور سیستماتیک به گردآوری، استخراج، تحلیل و ترکیب اطلاعات پرداخته شد. پس از شناسایی منابع موجود اولیه، طبق محدودیت های ورود و حذف، بعضی از منابع اطلاعاتی از بررسی خارج شد و در نهایت ۱۸ مقاله، به صورت عمیق بررسی و متغیرها استخراج شد. در بخش دوم، به اعتبارسنجی و پالایش و بررسی روابط متغیرها از طریق پرسش نامه و روش ترکیبی دیمتل و مدل سازی ساختاری تفسیری پرداخته شد.
یافته ها: متغیرهایی از زنجیره تأمین سبز که به احتمال زیاد از بلاکچین تأثیر می پذیرند، استخراج و پالایش شدند و در نهایت، در ۱۰ سطح از متغیرهای تأثیرگذارتر تا تأثیرپذیرتر مدل شدند. در این پژوهش، متغیرهای مرتبط با محیط زیست در کنار دوام کسب و کار، دو متغیر بسیار تأثیرپذیر معرفی شد.
نتیجه گیری: با توجه به مدل نهایی و همچنین، میزان اثرگذاری و میزان نفوذ متغیرها، می توان گفت که «لزوم اخذ گواهی نامه محیط زیست (فشار حاکمیت)»، «خرید محصولات سبز (تمایل)» و «اهمیت دادن به مسئولیت اجتماعی شرکت سبز»، محرک های اصلی حرکت به سمت سبز بودن و استفاده از بلاکچین است که نتیجه نهایی آن، تأثیر روی «دوام کسب وکار» و متغیرهای زیست محیطی خواهد بود.
ارائه مدل ریاضی چندهدفه برای بهینه سازی تجهیز و تخصیص منابع مالی سیستم بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بهینه سازی تجهیز و تخصیص منابع مالی در سیستم بانکی، به منظور کاهش هزینه های جمع آوری منابع مالی و نیز، افزایش درآمد ناشی از توزیع این منابع مالی در قالب انواع تسهیلات، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این پژوهش با معرفی یک مدل ریاضی چندهدفه، ضمن در نظرگرفتن محدودیت های مترتب بر مسئله، یک مدل ریاضی برای تجهیز و تخصیص بهینه منابع مالی ارائه شده است.
روش: پس از مرور ادبیات و بررسی مطالعات پیشین انجام شده در زمینه موضوع پژوهش، با بهره بردن از نظر خبرگان بانکی، توابع هدف بیشینه سازی درآمد ناشی از تخصیص منابع و کمینه سازی هزینه های ناشی از تجهیز منابع تعریف شد. در ادامه، محدودیت های حاکم بر مسئله با توجه به قوانین و مقررات بانک مرکزی و نیز، مقررات مالی حاکم بر کسب وکار سیستم بانکی تعریف شد. پس از تعریف وکدنویسی مدل، مسئله با استفاده از الگوریتم های فراابتکاری ژنتیک چندهدفه، بهینه سازی ازدحام ذرات و فاخته حل شد و در نهایت، میزان کارایی الگوریتم ها در ارائه جواب مطلوب، مقایسه شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در صورت تجهیز و تخصیص علمی منابع سیستم بانکی، ریسک های اعتباری و عملیاتی بانک کاهش می یابد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که چنانچه در سیستم بانکی از مدل ارائه شده در این پژوهش استفاده شود، سودآوری سیستم بانکی در نتیجه تجهیز و تخصیص بهینه منابع مالی، به میزان چشمگیری افزایش می یابد.
مدیریت پیچیدگی فقر مبتنی بر توسعه پایدار مناطق نفت خیز محروم ایلام: کاربردی از روش شناسی پویایی سیستم (SD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: برخلاف قوانین توسعه مناطق نفت خیز و محروم کشور، استان ایلام با وجود منابع غنی نفت وگاز، هنوز مناطق محروم بسیاری دارد. پژوهش حاضر با طرح مداخله سیستمی به مدیریت پیچیدگی فقر پرداخته است و در جست وجوی شناسایی سیاست های محرومیت زدایی مبتنی بر توسعه پایدار مناطق محروم نفت خیز و گازخیز ایلام است.
روش: برای این منظور، ابتدا مدل پویایی سیستم فقر مبتنی بر توسعه پایدار مناطق محروم نفت خیز با مشارکت سیاست گذاران توسعه منطقه ای طراحی و پس از اعتبارسنجی مدل، در افق بیست ساله شبیه سازی شد. سپس با توجه به نتایج تحلیل حساسیت مدل، سیاست های فقرزدایی مبتنی بر توسعه پایدار مناطق محروم، شامل پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی منطقه ای شناسایی و نتایج مقایسه و رفتار متغیرهای هدف تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: یافته های حاصل از شبیه سازی مدل، سیاست های ترکیبی منتخب بدین ترتیب شناسایی شدند: ۱. تأمین منابع مالی دولتی و غیردولتی و سرمایه گذاری در توسعه منطقه ای و محرومیت زدایی؛ ۲. سرمایه گذاری روی فرصت های شغلی صنعت نفت وگاز؛ ۳. سرمایه گذاری روی فرصت های شغلی کشاورزی؛ ۴. سرمایه گذاری روی فرصت های شغلی گردشگری و گمرک مرز بین المللی؛ ۵. افزایش پاسخ گویی و شفافیت در راستای مبارزه با فساد سیاسی و نفوذ قدرت در تخصیص منابع دولتی به استان؛ ۶. توانمندسازی نیروی کار کشاورزی متناسب با فرصت های شغلی در دسترس کشاورزی؛ ۷. توانمندسازی نیروی کار صنعت نفت وگاز متناسب با فرصت های شغلی در دسترس بخش صنعت نفت وگاز در راستای کاهش استخدام غیربومی؛ ۸. توانمندسازی نیروی کار بخش خدمات متناسب با فرصت های شغلی گردشگری و گمرک مرز بین المللی؛ ۹. سرمایه گذاری در بهره وری منابع آب در راستای مدیریت تقاضای منابع آب در کشاورزی و صنعت نفت وگاز؛ ۱۰. افزایش نظارت بر اجرای الزامات و استانداردهای محیطی و اِعمال جرایم محیطی برای بهره برداران توسعه صنعتی منطقه و الزام به انتشار گزارش پایداری شرکت های صنعت نفت، گاز و پتروشیمی، به عنوان بهترین سیاست های فقرزدایی مبتنی بر توسعه پایدار مناطق محروم نفت خیز ایلام.
نتیجه گیری: مدل پیشنهادی کاربردی از مدیریت پیچیدگی فقر و سیاست گذاری توسعه پایدار مناطق محروم است و کارایی آن با توجه مناطق محروم نفت خیز ایلام نشان داده شده است.
ارزیابی پاسخ به ریسک در پروژه های پیچیده ساختمانی با استفاده از روش تاپسیس فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در کل چرخه حیات پروژه های پیچیده، شناسایی و ارزیابی و فرایند اولویت بندی پاسخ به ریسک، برای مدیریت مؤثر، بسیار ضروری و دشوار است. تجربه نشان داده است که موضوع پیچیدگی و ریسک های ناشی از آن، به دلیل داشتن سهمی بزرگ در شکست پروژه ها از منظر هزینه و زمان، همواره دغدغه مدیران پروژه بوده است. ارتباط میان پیچیدگی پروژه و مدل سازی ریسک های ناشی از آن، هدف این مطالعه است تا به دریافت وابستگی بین آن ها و اهداف پروژه، کمک کند.
روش: در گام نخست، به بررسی تاریخچه و مفهوم پروژه های پیچیده در ادبیات موضوع پرداخته شد و عوامل بالقوه ایجاد ریسک با توجه به ریشه های پیچیدگی در پروژه شناسایی شدند؛ سپس با توجه به نوع قرارداد پروژه، برای فعالیت های متفاوت پاسخ به ریسک و یافتن نزدیک ترین گزینه بهینه از منظر شاخص های مالی، مدلی جامع پیشنهاد شد. برای آزمایش مدل، ریسک های یک پروژه موردی، بررسی شد و برای هر یک از ریسک ها، نمودارهای شاخص هزینه پاسخ به طور جداگانه محاسبه و ترسیم شد.
یافته ها: مطالعات میدانی نشان داد که ریسک ها به طور یکسان بر همه ابعاد پروژه تأثیر نمی گذارند. تأثیر ریسک هم به رویداد ریسک و هم به اقدام های مدیریتی در برخورد با رویداد احتمالی و زمان بندی آن بستگی دارد. تأثیرهای هزینه ای آن نیز، به صورت آبشاری در سازمانی که پروژه اجرا می شود، تأثیر می گذارد.
نتیجه گیری: در پروژه های پیچیده ساختمانی، از میان معیارهای ایجادکننده پیچیدگی، سه معیار محتوا، سازمان دهی و محیط خارجی پروژه، بیشترین ایجادکننده ریسک شناسایی شدند.