۱.
مفهوم شناخت، در یک تعریف کلی، مجموعه ای از باورها و ادراکات افراد برای معنابخشی به محیط پیرامون آن هاست. ساختارهای ذهنی و ابعاد شناختی مدیران در سازمان عاملی بسیار اثرگذار در فرایند تغییرات استراتژیک است. در این مقاله تلاش شده تا با مرور پیشینه پژوهشی در دسترس و معرفی مفهوم «شناخت استراتژیک و ابعاد و آثار آن» نقش این دسته از قابلیت های پویای مدیریتی در برنامه ریزی استراتژیک تبیین شود. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت دسترسی به این ابعاد شناختی، روش نقشه یابی شناختی به منظور استخراج و بهره برداری از شناخت های ذهنی مدیران معرفی شده است.
۲.
مطالعات میان رشته ای از حوزه های درحال پیشرفت در عرصه فعالیت های علمی دنیاست. در مقاله پیش رو، با بهره گیری از مزیت های چنین مطالعاتی، شناسایی ظرفیت توضیح دهندگی و دلالت های سیاست گذارانه ایده های فرهنگی در حوزه علم ژنتیک را مد نظر قرار گرفته است. بدین منظور، نظریه «مم» و قابلیت های بدیع آن در توضیح حیات علمی بررسی شده است. برای تحقق این هدف، نخست به تحلیل مفهومی نظریه مم برای فهم چیستی آن پرداخته می شود. سپس با مقایسه این نظریه با دو نظریه دیگر مطرح در عرصه جامعه شناسی علم - نظریه اجتماعات گفتمانی رابرت ووثنو و نظریه زنجیره های تعامل رندال کالینز- قابلیت های نظریه مم در تلفیق با محتوای این دو نظریه استنتاج خواهد شد. در پایان نیز پیشنهادهایی برای سیاست گذاران عرصه علم و فرهنگ ارائه می شود.
۳.
صنعت نفت از زمان کشف آن تاکنون مسیر پرفرازوفرودی را طی کرده و در این میان، صنعت نفت دستخوش تحولاتی شده است. شرکت های ملی، در پی موج ملی شدن صنعت نفت، در کشورهای نفت خیز پا گرفتند. در پی انتقادات شدید به عملکرد این شرکت ها، آن ها کوشیدند، برای استفاده بهینه از منابع و ذخایر خود و کاهش دخالت شرکت های بین المللی، تمامی توانمندی های رقبا را در عرصه رقابت در خود تقویت کنند. این شرکت ها از نقشی کاملاً منفعل به پویا و مهم و تأثیرگذار تبدیل شدند؛ اما چطور توانستند این راه طولانی را طی کنند و در محیط رقابتی دوام بیاورند؟ هدف اصلی از نگارش این مقاله بررسی سیر تحول و قدرت گیری این شرکت های مهم نفتی است و تلاش شده تجارب و نیازمندی های رقابتی این شرکت ها بیان شود. موقعیت رقابتی این شرکت ها در مقایسه با قبل پیشرفت چشمگیری داشته است که در سایه خلق توانمندی هایی مشابه با رقبا، از راه همکاری با آن ها در طرح های گوناگون، یادگیری و ارتقای سطح مهارت های مدیریتی و از همه مهم تر، توجه به فناوری و توانمندی های فناورانه و به تبع آن، سرمایه گذاری های عظیم در تحقیق و توسعه رخ داده است.
۴.
امر خیر یا فعالیت های خیرخواهانه تداعی کننده کمک های داوطلبانه به نیازمندان است؛ صرف وقت برای انجام امور داوطلبانه، مانند رسیدگی به سالمندان در آسایشگاه ها، یا صرف پول برای بهبود وضعیت انسانها در حوزه های مختلف با تمرکز بر نیاز اقشار آسیب پذیر و کم درآمد. این ها شناخته شده ترین صورت های امور خیر هستند. اما آیا، در نگاهی جدید، امر خیر می تواند در خدمت توسعه علم و فناوری باشد؟ در این مقاله، با محور قراردادن مهفوم وقف، امکان پذیری و ضرورت و مزایای ترویج فرهنگ امر خیر در کمک به نهاد علم و فناوری بررسی می شود. درنهایت، با بررسی سیر تاریخی زمینه های وقف در ایران و نمونه خوانی الگوهای موفق در دنیا، این نتیجه نهایی به دست می آید که سوق دادن امور خیر به سمت توسعه علم و فناوری، به خصوص در حوزه رشد شرکت های دانش بنیان و کسب و کارهای نوپا (استارت آپ ها)، به ارزش افزوده چندین برابری برای کل جامعه منجر می شود. خیری که مهمترین پیشران آن فرهنگ سازی در بین خیّرین و آحاد جامعه است.
۵.
ظهور فناوری زندگی بشر را دستخوش تغییرات ژرفی ساخته است. این پدیده، در عین رفاهی که برای انسان فراهم کرده، بحران ها و مشکلاتی نیز در پی داشته است. فناوری جدید به امری سراپا متفاوت از گذشته بدل شده و آنچه در پیش گرفته تغییر ابعادی از جهان ماست و این ما را به پرسش پیرامون ارتباط آن با انسان و اجتماع وامی دارد. آیا هنوز می توان بر این قائل بود که فناوری پدیده ای پسینی است و این نگرش و جهان بینی ماست که مسیر آن را تعیین می کند؟ یا مفهومی پیشینی دارد که فارغ از اهداف، جهان بینی و اراده انسان ارتباط دیگری میان ما و جهان به وجود می آورد؟ هدف از نگارش این مقاله تبیین رابطه انسان و فناوری با تأکید بر اخلاقیات بوده است. در ابتدا سعی شده ذات و ماهیت فناوری و رابطه آن با انسان، از دیدگاه اندیشمندان صاحب نظر در این حوزه، مورد پژوهش قرار گیرد. در ادامه مباحث، رابطه انسان و فناوری در دو دیدگاه فلسفه فناوری کلاسیک و فلسفه فناوری معاصر بررسی شده است . نهایتاً تلاش شده، با پرداختن به اخلاقیات در فناوری ، رابطه بین انسان و فناوری از این منظر واکاوی شود.
۶.
شرکت های نوآور، در حوزه بالادستی صنعت نفت، تمایلی ندارند از ثبت کردن (پتنت) برای محافظت از دستاوردهای فناورانه خود و تصاحب منافع اقتصادی آن ها استفاده کنند. احتمالاً، این بی میلی به ویژگی ها و میزان اثربخشی پتنت برای حفاظت از فناوری، با توجه به تفاوت های موجود در حوزه بالادستی صنعت نفت و سایر صنایع، مرتبط است. البته، میزان این بی میلی، در میان تصمیم گیران مختلف این حوزه، متفاوت است. براین اساس، در این مقاله، تأثیر پتنت در حفاظت از دستاوردهای فکری در حوزه بالادستی صنعت نفت و میزان اهمیت آن بررسی شده و علل تمایل نداشتن تصمیم گیران این حوزه به استفاده از پتنت مطرح شده است. در پایان، به ضرورت بازنگری در این رویه غالب، با هدف سرعت بخشیدن به روند پیشرفت در این صنعت، پرداخته شده است. درمجموع، هزینه های بسیار بالای توسعه و اثبات و تجاری سازی فناوری، در کنار منافع عظیم بهره برداری از فناوری و ویژگی تقلیدپذیری مفرط در این صنعت، موجب شده است نظام پتنت ابزار حفاظتی ناکارامدی تلقی شود.
۷.
سیاست گذاران، طی سه دهه گذشته، بیش از پیش به نقش نوآوری در عملکرد اقتصادی و حل مسائل پیش آمده (مانند مسائل آب و هوایی) علاقه مند شده اند. این دیدگاه که سیاست گذاری در حمایت از نوآوری مؤثر است، در سال های اخیر فراگیر شده و اصطلاح سیاست نوآوری به طور معمول به کار رفته است. این مقاله، با تمرکزی خاص بر تعریف سیاست نوآوری (چیستی آن)، بنیادهای نظری آن (چرا سیاست نوآوری نیاز است) و همچنین چگونگی طراحی، پیاده سازی و حکمرانیِ سیاست نوآوری، سهم این حوزه به سرعت در حال ارتقا از سیاست عمومی را مد نظر قرار می دهد. سیاست نوآوری یکی از حوزه های سیاست عمومی است که به سرعت در حال رشد و ارتقا است.