۱.
شیوع ویروس کرونا مسائل فراوانی را، در حوزه اقتصاد و حتی فراتر از آن، برای سیاست گذاران ایجاد کرده است. شمار مبتلایان به بیماری کوید-19 و میزان مرگ ومیر ناشی از آن در بین عوامل تولید و دیگر ذ ینفعان سازمان ها وحشت ایجاد کرده است. شیوع گسترده این بیماری و پیش بینی ناپذیر بودن آن، یافتن راهکار برای مشکلات پیش آمده را برای سیاست گذاران دشوار ساخته است. درحقیقت، شیوع کرونا نمونه ای کامل از بحرانی گسترده است؛ بحرانی که در آن رویدادها یا توالی آن ها در مقیاس هایی بزرگ رخ می دهد، سرعتی خیره کننده دارد و به عدم قطعیتی منجر می شود که بی نظمی ها را شدت می بخشد، احساس فقدان کنترل را به وجود می آورد و اختلال عاطفی در افراد ایجاد می کند. در این گزارش، با درنظرگرفتن شوک های این پاندمی (همه گیری جهانی) در اقتصاد، از مدل تعادل عمومی داده-ستانده برپایه جدول داخلی استفاده شده است تا کاهش ارزش افزوده تولیدی هر بخش از اقتصاد در هفت سناریو مد ل سازی شود. نتایج نشان می دهد که در اقتصاد ایران به بخش های هتل ها و رستوران ها، حمل ونقل و تولید مواد معدنی نفتی و شیمیایی و غیرفلزی بیشترین آسیب و به بخش های مدیریت عمومی، برق و ماشین آلات و پست و ارتباطات کمترین آسیب رسیده است. همچنین سه بخش هتل ها و رستوران ها، عمده فروشی ها و خرده فروشی ها بسیار وابسته به عملکرد حکمرانی است و اختلاف آسیب آن در دو سناریوی بدترین عملکرد و بهترین عملکرد بیشتر است. در مجموع، کاهش درآمد داخلی کشور براثر شیوع این بیماری بین 65/ 5 تا 63/ 6 درصد بوده است.
۲.
بحران ویروس کوید-19 تاکنون به کسب وکارهای بسیاری در سراسر جهان آسیب زده، با وجود این برخی شرکت ها با اتخاذ راهبردهای مناسب، در مسیر رشد و توسعه قرار گرفته اند. دولت ها نیز با توجه به نیازهای خود کوشیده اند با حمایت های گوناگون به این شرکت ها کمک کنند. با توجه به اهمیت راهبردی شرکت های دانش بنیان برای ایران، در این مقاله چگونگی تأثیرگذاری حمایت های دولتی در شکل گیری راهبردهای فرصت جویانه ده شرکت دانش بنیان در مواجهه با پیامدهای شیوع کرونا را با رویکردی کیفی و روش مطالعه چندموردی بررسی کرده ایم. داده های این مطالعه از راه مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران این ده شرکت جمع آوری شده اند و برای اعتباربخشی به این داده ها از روش مثلثی سازی منابع استفاده شده است که مصاحبه با مدیران، مستندات معاونت علمی ریاست جمهوری و مستندات صندوق نوآوری و شکوفایی سه ضلع آن را تشکیل می دهند. تحلیل محتوای کیفی اسناد تولید و جمع آوری شده در فرایند پژوهش نشان می دهد که محرک اصلی راهبردهای فرصت جویانه متعدد شرکت ها در بحران شیوع کرونا، افزایش تقاضا در حوزه کسب وکار شرکت است و شرکت ها با توجه به قابلیت ها و ظرفیت های خود و با اتکا به حمایت های دریافت شده، از این فرصت ها استفاده کرده اند. همچنین شواهد نشان می دهند که دولت با طیف وسیعی از ابزارهای حمایتی مالی و غیرمالی به این شرکت ها کمک کرده است. با وجود این نمی توان حمایت دولتی را جایگزین فرصت های بازار در شکل گیری راهبردهای فرصت جویانه شرکت ها دانست؛ هرچند اغلب این شرکت ها بدون حمایت های دولتی نمی توانستند راهبردهای خود را پیاده سازی کنند. درنتیجه باید حمایت های دولتی را در کنار فرصت های بازار، مکملی حیاتی برای شکل گیری راهبردهای فرصت جویانه شرکت های دانش بنیان در دوران شیوع بیماری کوید-19 دانست.
۳.
در سال های اخیر با توجه به نابرابری های ایجاد شده به سبب توسعه اقتصادی، جریان جدیدی در مطالعات نوآوری آغاز شده است که تمرکزش بر توسعه محصولات نوآورانه برای بازارهای دارای محدودیت است. این روند مطالعاتی با عناوین گوناگونی همچون «نوآوری های معطوف به قاعده هرم بازار» یا «نوآوری در شرایط محدودیت منابع» به نوعی ذیل مبحث نوآوری فراگیر قرار می گیرد. در بین الگوهای مختلف نوآوری در زمینه مبحث مطرح شده، رویکرد «نوآوری صرفه جویانه» طی سال های اخیر بیشترین حجم مطالعات را به خود اختصاص داده است. در این رویکرد با تمرکز بر نیازهای اساسی مشتری و کارکردهای محوری محصول و با حذف ویژگی های غیرضروری محصولات، تلاش می شود با روش های نوآورانه با صرف کمترین منابع (مواد اولیه، زمان، نیروی انسانی، منابع مالی و ...) محصولی با عملکرد قابل قبول و مطابق با نیازهای بازارهای مغفول مانده طراحی و تولید شود. با توجه به ویژگی های خاص حوزه سلامت، اغلب موردهای مطالعه شده نوآوری صرفه جویانه در مقالات به این حوزه مربوط می شود. در شرایط همه گیری ویروس کرونا، با توجه به لزوم ارائه راهکارهای سریع، ارزان و مقیاس پذیر، که قابلیت فراگیری داشته باشند، در بسیاری از کشورها به رویکرد نوآوری صرفه جویانه به عنوان نوعی قابلیت حل مسئله و مدیریت بحران توجه شده است. در مقاله حاضر، در نظر است براساس روش مطالعه اسنادی، ضمن مرور بنیان های نظری رویکرد نوآوری صرفه جویانه، برای اولین بار در مطالعات نوآوری کشور ظرفیت های این رویکرد با هدف مقابله با بحران کرونا و با ارائه شواهدی از نمونه های موفق محصولات کشورهای گوناگون بررسی شود و درس آموخته هایی برای دوران پساکرونا به دست آید. در این مقاله با تکیه بر درس آموخته های دوران کرونا، رویکرد نوآوری صرفه جویانه برای کارآفرینان کسب و کارهای ایرانی در دوران پساکرونا چشم اندازی جدید می گشاید که با به کارگیری آن، بنگاه های با منابع محدود، می توانند محصولات نوآورانه ای را برای مشتریان بالقوه بازارهای نوظهور تولید کنند.
۴.
پس از ثبت اولین گزارش ها از شیوع ویروس کرونا به مرکزیت ووهان چین، این بیماری در بیش از صد کشور به صورت بحرانی گسترش یافت. بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای جنوب شرق آسیا، ازجمله تایوان، کره جنوبی، ژاپن و سنگاپور به مدیریت بحران داده نگر و مشخصاً دانش و فناوری داخلی در حوزه داده روی آوردند. به منظور طراحی و اجرای پروتکل های هوشمند مقابله با این ویروس، شرکت هایی همچون فیس بوک، گوگل، علی بابا، بایدو، هوآوی و به طور کلی دانشمندان و مهندسان داده تلاش بسیاری کرده اند. تحقیقات نشان داده است که در میان خروجی سیاست های مبتنی بر کلان داده شهروندان و سیاست های مبتنی بر کنترل حداکثری فیزیکی آنان تفاوت هایی وجود دارد؛ در این مقاله درصدد بررسی، توصیف و تحلیل این تفاوت ها هستیم. اتخاذ هرگونه راهبرد تعاملی (داده محور) در برابر بحران، مستلزم مسئولیت اجتماعی و مشارکت درخور توجه شهروندان است و تحقیقات نشان می دهد موفقیت این نوع سیاست ها، به ویژه در شرایط غیرعادی (وضعیت استثنایی)، با مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و به ویژه مناسبات سیاسی زمینه مند پیوند تنگاتنگی دارد. در پژوهش حاضر ضمن بررسی اسناد و اطلاعات موجود درباره کشورهایی که حکمرانی مبتنی بر کلان داده شهروندان را محور مدیریت بحران کوید-19 قرار داده اند، به ارزیابی عملکرد آن ها در مدیریت بحران کرونا پرداخته شده است. همچنین تجربه نرم افزار ماسک از نظر نقاط ضعف و قوت در تحقق مدیریت داده محور بحران در کشور آسیب شناسی می شود. نرم افزار ماسک تنها نرم افزار مبتنی بر فناوری ردیابی هوشمند در ایران است که با استفاده از پایگاه داده درگاه غربالگری آنلاین وزارت بهداشت و داده خوداظهاری کاربران راه اندازی شد. آمار استفاده 90 درصدی مردم از اینترنت و استفاده 150 درصدی از تلفن همراه و تعداد سرانه پایانه های کارتخوان فروشگاهی (POS)، که به ازای هر هشت ایرانی یک دستگاه است، نشان می دهد یکی از سریع ترین گزینه های پیش روی مدیران بحران در کشور، دست کم در مراحل آغازین بحران، بهره گیری از قابلیت فناوری های نوظهور ازجمله کلان داده و هوش مصنوعی است.
۵.
سیاست گذاری به شیوه سنتی، عقلایی، خطی و متوالی است و شامل تعریف مسائل، تحلیل و توسعه راه حل ها، انتخاب، اجرا و ارزیابی آن ها می شود. اما برخی مسائل عموماً تعریف نشده، نامشخص و بسیار پیچیده اند و با شیوه های علمی و منطقی رایج نمی توان با آن ها رو به رو شد. این گونه مسائل با داشتن ابعاد مختلف و به هم پیوسته بودن علت و معلول در آن ها، قابلیت رسیدن به راه حلی مشخص را ندارند. تفکر طراحی با داشتن دیدگاه غیرخطی، انسان محور، مشارکتی و یادگیری از شکست، برای شناخت و حل این گونه مسائل مفید است. از روش طراحی ابتدا در حوزه های معماری و تولید محصول استفاده می شد، اما با گذشت زمان، به حوزه های دیگری همچون مهندسی، مدیریت و در سال های اخیر، به سیاست های خدماتی دولت ها راه یافت. در این روش، با درگیر کردن مردم (جامعه سیاست پذیر) و استفاده از تخصص های چندگانه و بین رشته ای در تعریف مسئله، سعی می شود موضوع از جنبه های متعدد و از دید ذینفعان گوناگون درک شود. روش تفکر طراحی پنج مرحله همدلی، تعریف مسئله، ایده پردازی، ساخت نمونه اولیه و ارزیابی را شامل می شود که در طول فرایند سیاست گذاری می تواند برای شناخت بهتر مسائل با پیچیدگی بالا و پیدا کردن راه حل های موقتی مفید باشد. هدف از نگارش این مقاله، معرفی رویکرد تفکر طراحی در حل مسائلی است که پیچیدگی بالایی دارند. این نوع مسائل، نه فقط دارای ابعاد فنی هستند، بلکه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز دارند. در این مقاله با ارائه تعریفی از ویروس کرونا، به منزله مسئله ای که برخی از معیارهای پیچیدگی را دارد، به معرفی تفکر طراحی به عنوان یک نوآوری سیاستی، برای مقابله با این نوع مسائل پرداخته شده است. در ادامه، سیاست های کلان اتخاذ شده توسط ستاد ملی مقابله با کرونا (ایمنی جمعی، قرنطینه و فاصله گذاری) با مراحل روش تفکر طراحی تطبیق داده شده است. در پایان نیز نکته هایی در اهمیت کاربرد این روش در سیاست گذاری های خرد در سازمان های عمومی و خصوصی در مقابله با امواج جدید این ویروس ذکر شده است.
۶.
ادامه بحران یکباره کوید-19 در جهان، دیگربار بر اولویت پیشگیری بر درمان صحه گذاشته است. تبعات و هزینه های مستقیم و غیرمستقیم آن در اقتصاد ملل یا طرح مباحث امنیتی و دفاعی مانند بیوتروریسم و پدافند غیرعامل ، چنان تأثیر شگرفی در دنیا گذاشته که اهمیت فناوری تولید واکسن را به منزله یکی از فناوری های راهبردی در قرن حاضر مشخص کرده است. تلاش های گسترده ای برای تهیه واکسن در دنیا آغاز شده است و این تلاش ها، به کشورهای صاحب نام این حوزه منحصر نبوده، بلکه کشورهای نوورود به عرصه تولید واکسن نیز منابع خود را در این خصوص بسیج کرده اند. این دیدگاه درنظر دارد اهمیت اقدام برای توسعه و تولید واکسن در کشور را به صورت موجز، با نگاهی به اقدامات جاری در یکی از کشورهای نوورود به این عرصه (هند) و براساس روش مطالعه اسنادی و به صورت شاهدمحور مطرح کند، انتخابی که به سبب برخی ویژگی های آن کشور، هدفمند بوده است. هدف نهایی از طرح این دیدگاه، آن است که سرآغازی است برای تفکر درباره چگونگی و چرایی فاصله بین دو کشور از نظر سهم آن ها از بازار بین المللی واکسن و میزان نقش آفرینی آن ها در تعاملات جهانی این حوزه که موضوعاتی ارزشمند برای پژوهش های آتی در حوزه سیاست گذاری و اجرا در حوزه سلامت، خواهند بود.