۱.
اهمیت صادرات غیر نفتی و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادی کشورها همواره به عنوان یکی از موضوعات مهم اقتصادی مورد توجه محققان قرار گرفته است. توجه به توسعه صادرات فرش دستباف ایران به عنوان مهم ترین کالای صادراتی غیر نفتی می تواند کشور را در راه رسیدن به یک اقتصاد صادراتی منطقی کمک نماید. در این پژوهش با استفاده از م دل س ازی دین امیکی در قالب روش تحلیل پویایی های سیستم، مسئله صادرات فرش دستباف ایران در ابعاد گوناگون م دل ش ده و ب ا اس تفاده از ش بیه س ازی رفتاری در محیط نرم افزار Vensim، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مدل پیشنهادی پژوهش پدی ده صادرات فرش دستباف را توصیف نموده و با استفاده از شبیه سازی، رفتار آن را در افق زمانی 10 سال آینده پیش بینی کرده است. در ادامه پس از تایید اعتبار ساختاری و رفتاری مدل، با آزمون راهکارهای مختلف در محیط شبیه سازی، سیاست ها و راهکارهایی برای بهبود و توسعه صادرات فرش دستباف ایران ارائه گردیده است که این سیاست ها شامل توسعه فرآیند بازاریابی الکترونیکی موثر، ایجاد شبکه های متمرکز نظارتی بر روی فعالیت های تعاونی ها و کارگاه های بافندگی، اعطای تسهیلات و توسعه ی برنامه های آموزشی به منظور ارتقای سطح مهارت طراحان، بافندگان و تجار می باشند.
۲.
هدف پژوهش حاضر این است که عوامل مؤثر بر تأمین مالی خارجی نوآوری در شرکتهای کوچک و متوسط را با مطالعه عمیق پیشینه پژوهش شناسایی و الگویی را برای آن ارائه نماید. با بررسی عمیق 257 مقاله، کتاب و پایان نامه از منابع معتبر داخلی و خارجی، از روش فراترکیب و نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA 10.0 استفاده شد و نتایج حاکی از آن بود که عوامل برون سازمانی و درون سازمانی بر تأمین مالی خارجی نوآوری شرکتهای کوچک و متوسط تأثیر می گذارند. در دسته عوامل درون سازمانی، عوامل فنی و ساختاری، انسانی و سیاستی و در دسته عوامل برون سازمانی، عوامل قانونی، سیاستی و زیرساختی بر تأمین مالی خارجی نوآوری شرکتهای کوچک و متوسط اثر گذار هستند. نهایتاً، الگویی از عوامل مؤثر بر تأمین مالی خارجی نوآوری ارائه گردید. نتایج حاضر می تواند چراغ راه شرکتهای کوچک و متوسط در تأمین مالی خارجی نوآوری باشد.
۳.
امروزه شرکت های کوچک و متوسط به عنوان یکی از حوزه هایی که توانایی بالایی در توسعه ملی و منطقه ای دارد شناخته می شوند و به بهبود فناوری محلی و توسعه کارآفرینان بومی کمک می کنند. نوآوری باز به طور گسترده ای به عنوان موضوعی کلیدی در عرصه کسب وکار و محیط دانشگاهی تبدیل شده است. ضرورت به کارگیری نوآوری باز برای افزایش توان رقابتی شرکت ها در بازارهای داخلی و خارجی احساس می شود. شرکت های کوچک و متوسط نیز به عنوان یکی از بخش های مذکور، بایستی توانایی پاسخ نسبت به این تغییرات روز افزون را در خود ایجاد کنند. هدف این پژوهش شناسایی چالش های نوآوری باز در شرکت های کوچک و متوسط می باشد. این پژوهش از نظر نوع به صورت کیفی(مطالعه موردی چندگانه)، ازنظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد. از این رو، با 21 نفر از نیروی انسانی 7 شرکت کوچک و متوسط مصاحبه های نیمه ساختار یافته ای انجام شده است. نتایج نشان داد که عدم برنامه ریزی در مورد شرکای پروژه، راهبرد نوآوری نامناسب، شرکای ناشناخته، ناسازگاری اهداف، نبود اعتماد اجتماعی، فشار زمانی، نبود منابع مالی، سیستم های اطلاعاتی و کنترلی نامناسب، تعریف مجدد اهداف، نادیده گیری تلاش شرکا، بروکراسی و بارهای اداری، نبود سیاست های نامناسب در راستای پذیرش نوآوری پیشرفته و عدم موفقیت در دستیابی به اهداف مدنظر، به عنوان چالش های کلیدی شرکت های کوچک و متوسط در پذیرش نوآوری باز می باشد.
۴.
از مهم ترین و تأثیرگذارترین بسترهای پیشبرد اهداف توسعه در نواحی روستایی، شناخت وضعیت معیشت خانوارها، میزان دسترسی آن ها به سرمایه های مختلف معیشتی و عوامل جغرافیایی مؤثر بر معیشت است ؛ با این نگاه و در جهت ارزیابی نقش سرمایه های مختلف معیشتی در پایداری یک ناحیه روستایی، پژوهش حاضر به بررسی نقش سرمایه های معیشتی در سکونتگاه های روستایی ناحیه تکاب پرداخته است. روش شناسی انجام تحقیق بر اساس روش تحقیق آمیخته و از نوع طرح تحقیق آمیخته اکتشافی صورت پذیرفته است. بر اساس مطالعه انجام شده، سرمایه ها در قالب 3 بخش اصلی سرمایه های محیطی (معادن، ظرفیت های گردشگری، محصولات زراعی و باغی، فرآورده های دامی (لبنی)، مراتع، محصولات زنبورداری)، سرمایه های انسانی (سطح تحصیلات، تمایل خانواده ها به تحصیل فرزندان و قالی بافی) و سرمایه های اجتماعی (مشارکت و همدلی مردم، امنیت اجتماعی، تنوع قومیتی و زندگی مسالمت آمیز) دسته بندی شدند. نتایج پژوهش گویای آن است که ناحیه مورد مطالعه از نظر سرمایه های محیطی، انسانی و اجتماعی شرایط مطلوبی دارد و مسئله اساسی در این بین به نحوه استفاده از این سرمایه ها برمی گردد. معادن به عنوان یک سرمایه محیطی نه تنها به معیشت روستائیان کمک چندانی نکرده بلکه باعث تخریب محیط زیست پیرامونی، تغییر کاربری ها و تخریب زیرساخت ها (راه های ارتباطی) شده است. بر اساس یافته ها علت چنین پیامدهایی بیشتر به مشارکت ندادن مردم در بهره گیری از توان های محیطی بر می گردد. سرمایه های فیزیکی و مالی شرایط مناسبی را در ناحیه مورد مطالعه نداشته اند که علت اصلی آن دوری تکاب از شهرهای بزرگ و میانی منطقه و نیز شرایط خاص جغرافیایی و کوهستانی بودن منطقه برمی گردد. کلمات کلیدی: معیشت پایدار، سرمایه معیشتی، سکونتگاه های روستایی، شهرستان تکاب.
۵.
اکوسیستم کارآفرینی در قالب مجموعه ای از بازیگران و عوامل وابسته، کارآفرینی مولد را در یک قلمرو خاص ایجاد می کند. در میان این بازیگران، دانشگاه ها می توانند نقش مهمی در اقتصاد مبتنی بر دانش بازی کنند و در نتیجه عامل پویایی اقتصاد منطقه ای باشند. این پژوهش به دنبال کشف عوامل مؤثر دانشگاهی در ایجاد اکوسیستم کارآفرینی منطقه ای بوده و از منظر هدف، کاربردی و برحسب روش گردآوری داده ها، پژوهشی از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل 306 نفراز اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان اصفهان است. ابزار گردآوری داده ها مبتنی بر پرسش نامه خود ساخته بوده است. روایی ظاهری آن با نظر استاد راهنما و دو نفر از صاحب نظران تائید و روایی سازه نیز با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شد. پایایی آن نیز با استفاده از معیار آلفای کرونباخ 812/. به دست آمد. به منظور بررسی سؤالات پژوهش، تحلیل داده ها در محیط نرم افزاری لیزرل با اعمال آزمون های مدل معادلات ساختاری و تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و آزمون تی تک نمونه ای مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحلیل عاملی تائیدی نشان داد که عوامل و مؤلفه های اصلی شناسایی شده عبارتند از؛ عوامل فرهنگی شامل: ترویج فرهنگ کارآفرینی، آموزش کارآفرینی، مهارت آموزی؛ عوامل زمینه ای شامل: سرمایه انسانی، تولید دانش، انتقال دانش، تجاری سازی دانش؛ و عوامل ساختاری شامل: شبکه سازی، مراکز رشد و دفاتر انتقال فناوری و شرکت های زایشی که به عنوان متغیرهای مؤثر در ایجاد اکوسیستم کارآفرینی منطقه ای در نظر گرفته شده است. با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای دیدگاه های افراد پیرامون تاثیر عوامل در ایجاد اکوسیستم کارآفرینی منطقه ای مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع عوامل مؤثر دانشگاهی در ایجاد اکوسیستم کارآفرینی منطقه ای تاثیر معناداری دارد. در پایان پیشنهادهای علمی و پژوهشی بر مبنای نتایج این پژوهش برای انجام تحقیقات آتی به محققین ارائه شده است.
۶.
در این مرحله از تاریخ که جهان به دلیل جهانی شدن هر روز کوچک تر می شود، مهم است که در هر زمینه ای بتوان به درجه ای قابل-قبول از اعتماد و اطمینان دست یافت؛ و بلاک چین ممکن است همان رابطی باشد که دنیا را در این مسیر قرار می دهد. از آن جا که هیچ مرجع مرکزی حاکم بر سازوکار بلاک چین وجود ندارد؛ ماهیت غیرمتمرکز بلاک چین، می تواند آن را به بستری مناسب برای مدیریت پروژه تبدیل کند. اجرای بلاک چین هرگونه بوروکراتیک مدیریت پروژه را منتفی می داند و اجازه می دهد تا یک منبع واحد واقعی تغییرناپذیر، قابل کنترل و رمزنگاری شده به طور مشترک در طول چرخه عمر پروژه قابل دسترسی و توسعه باشد. همین رویکرد، کلید دستیابی به یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه و یکی از دلایل مهم مبنی بر قابلیت کاربرد بلاک چین، به عنوان بستری ایده آل برای مدیریت پروژه و ساخت می باشد. این که فناوری بلاک چین جهت کاربرد در مدیریت پروژه دارای چه ظرفیت هایی است، هنوز مورد مطالعه جدی قرار نگرفته و تغییر دادن مدیریت پروژه های ساخت بواسطه بلاک چین اکنون تنها در حد فرضیه می باشد. در این پژوهش هدف آن است که با استفاده از مرور دامنه ای و سیستماتیک ادبیات، و ارائه یک تحلیل الگویی، به شناسایی ظرفیت و بسترهای توسعه فناوری بلاک چین در مدیریت پروژه و ساخت پرداخته و پیشنهادات مرتبط با زمینه های توسعه و بهبود این فناوری در این حوزه ارائه گردد. نتایج مرور نشان داد که در تمام حوزه های مدیریت پروژه و ساخت، کاربردهایی مرتبط با فناوری بلاک-چین وجود دارد که این موضوع موید درک تدریجی اهمیت و تاثیر مثبت این فناوری بر ارتقاء عملکرد مدیریت پروژه و ساخت می-باشد. بر اساس نتایج حاصل سهم عمده مطالعات بلاک چین در حوزه "مدیریت پروژه و طرح" متمرکز بود، و دو حوزه منابع انسانی و حوزه های رفتاری و پژوهش در مدیریت پروژه و مکاتب فکری با سهم کمتر از 2% مطالعات موجود، مغفول واقع شده بودند.