مقالات
نقش و کارکرد کانون های تفکر در فرایند سیاستگذاری عمومی (بررسی تجربه موردی آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
علم سیاست گذاری عمومی، مساًله محور و راه حل یاب بوده و در پی شناخت مشکلات عینی جامعه و ارائه راهکارهای مطلوب برای برطرف کردن آن هاست. در این میان ابزارهای تصمیم ساز متنوعی در اختیار سیاست گذاران دولتی قرار دارد که کانون های تفکر یکی از اصلی ترین آن هاست. کانون تفکر، موسسه تحقیقاتی، غیرانتفاعی و مستقلی است که به بررسی و ارائه راه حل در طیف وسیعی از مسائل سیاسی می پردازد. کانون های تفکر در حوزه سیاست داخلی و خارجی، به طور سنتی به مثابه ناظران بی طرف امور سیاسی هستند که به تحقیقات علمی می پردازند و مصمم هستند تا ناظر کارشناسانه خود را به تصمیم گیران ارائه دهند. ایالات متحده، مهد شکل گیری و رشد و توسعه کانون های تفکر در جهان است. تجربه های ارزشمند این کشور از حضور چنین مراکزی در سطوح مختلف تصمیم گیری و سیاسی، با لحاظ شرایط بومی می تواند مورد استفاده سایر کشورها قرار گیرد. در این مقاله سعی شده استضمن معرفی تاریخچه و انواع کانون های تفکر، نقش و کارکرد آن ها در فرایند سیاست گذاری و کانال های تاثیر گذاری آن ها بر سیاست گذاران در امریکا مورد بررسی قرار گیرد.
مرور تحلیلی تاریخی روند تحولات نظری حوزه مطالعات اقتصاد فناوری و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
هرچند شومپیتر را به عنوان پدر ادبیات نوآوری می شناسند، اما توجه جمعی و دانشگاهی به اهمیت نوآوری و فناوری در رشد اقتصادی از دهه 60، به بعد آغاز شد. شاید هنوز برای بسیاری این پرسش مطرح باشد که شومپیتر در بحث های نوآوری چه جایگاهی دارد. در این مجال اندک سعی شده است ضمن پاسخ به این پرسش، سیر تحول مطالعات علم، فناوری و نوآوری از دهه 60 به بعد مورد بررسی قرار گیرد.
تفاوت ها و تقارب های دو جریان اصلی و غیراصلی اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
طی سه دهه گذشته، دو جریان اصلی و غیر اصلی اقتصاد به عنوان دو بدیل یکدیگر در سطوح آکادمیک و کاربردی به رقابت پرداخته اند. تفاوت این دو جریان بیشتر در نقشی است که هر یک برای دولت قائل است. این افتراق تا سطوح زیرین تحلیل ها رسوخ نموده است. با این وجود نشانه هایی از نزدیک شدن این دو جریان به یکدیگر مشهود است. این مقاله پس از مروری انتقادی بر نگاه دو جریان رایج اقتصادی دنیا به خصوص در حوزه فناوری و نوآوری و بررسی چهارچوب های متفاوتی که هر یک از این دو جریان برای تحلیل صنایع مختلف به دست می دهند، بر روی دو نمونه از نشانه های تقارب آنان (که عبارتند از اقتصاد دانش در سطح کلان و نظام فنی اجتماعی در سطح صنعت) بیشتر متمرکز می شود. در نهایت به نظر می رسد از بین روندهای موجود، یک روند پیش رونده وجود دارد که خود را متعهد به ایجاد اتفاق نظر و در هم آمیزش نظریات مطرح به منظور پوشش وجوه مختلف واقعیت از طریق ایجاد ادبیات مشترک می داند.
بررسی پویایی نظام های نوآوری فناورانه در عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
بسیاری از پژوهشگران و سیاستگذاران برای درک ساختار فعلی و مسیر پویایی سیستم های نوآوری، مطالعات تجربی ارزشمندی انجام داده اند، با این وجود سیاستگذاران اغلب در استخراج رهنمودهای عملی از این پژوهش ها با مشکل مواجه می شوند. در این مقاله ما تحقیق قبلی خود را به وسیله روشی کاربردی و برای استفاده بهتر سیاستگذاران در قالب طرحی عملیاتی تحلیل کرده ایم. این طرح بر مبنای یافته های قبلی و تجربه های کسب شده در زمینه توسعه و کاربست ایده های عملیاتی شکل گرفته است. سیاست گذاران می توانند از این طرح برای تشخیص مسائل کلیدی و تعیید اهداف سیاست گذاری استفاده کنند. مقاله حاضر را شاید بتوان تنها اثری دانست که با رویکردی نظام مند به گونه ای به موضوع نظام نوآوری پرداخته است که بتوان آن را در تدوین سیاست نوآوری استفاده کرد. این مقاله ابتدا با نامی مشابه در سال 2005 در همایش DRUID Summer ارائه شد. در همان سال برخی از مترجمان و همکاران، از رویکرد این مقاله در تحلیل صنعت مخابرات ایران استفاده کردند. مقاله حاصل از این تحلیل به همراه برخی انتقادهای اولیه به این رویکرد در سال 2005 در همایش Globelics ارائه شد و نقدهای مطرح شده به این مدل وارد دانسته شد. مقاله حاضر ترجمه و تخلیص نسخه نهایی این مدل است که در سال 2008 در مجله research policy منتشر شد.
گذارهای اجتماعی- فنی در رژیم مدیریت منابع نفت و گاز در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه تلاش های متنوعی برای گذار در رژیم مدیریت منابع هیدروکربوری در جریان است اما این تلاش ها بدون داشتن یک نگاه کل نگر نمی توانند به یک همسویی راهبردی ختم شوند. در این پژوهش برانیم تا با یک تعریف جامع از مفهوم «مدیریت منابع هیدروکربوری» به جای تعارف فنی آن که امروزه در ادبیات توسعه و تعالی صنعت بالادستی نفت رایج است، آن را به عنوان بخشی از عملکرد یک سیستم اجتماعی فنی، مورد تاکید قرار داده و گذار و دگردیسی آن را با استفاده از چارچوب مفهومی «تحلیل چندسطحی» گیلز مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. برای این منظور تصویری از سطوح سه گانه این سیستم (پیشران ها یا بستر گذار، رژیم و نیچ یا آشیانه های نوآوری) ارائه شده و در هر سطح، چالش ها و نیروهای تغییر مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاه چندسطحی می تواند سطوح خرد و کلان سیستم اجتماعی فنی مدیریت منابع هیدروکربوری را به یکدیگر پیوند زده و نوعی نگاه جامع را پیش روی متخصصان و سیاست گذاران باز کند.
جذب و ذخیره سازی کربن، سیاستگذاری فناوری برای گذار به اقتصاد کم کربن؟(مقاله علمی وزارت علوم)
روند رو به رشد مصرف انرژی در جهان و وابستگی رژیم های کنونی انرژی به منابع رو به زوال سوخت های فسیلی از یک طرف و فوریت پاسخگویی به تغییرات اقلیمی ناشی از مصرف سوخت های فسیلی از سوی دیگر باعث شده است تا توسعه فناوری های کم کربن بیش از پیش مورد توجه محافل بین المللی قرار گیرد. امروزه فناوری های جذب و ذخیره سازی کربن به عنوان گزینه ای مناسب، علاوه بر این که باعث کاهش انتشار گازکربنیک در اتمسفر شده، راه را برای گذار نرم از رژیم های کنونی انرژی به سمت رژیم های انرژی توسعه پایدار فراهم می آورند. البته توسعه این فناوری ها هنوز در مرحله پایلوت قرار داشته و خطرپذیری هخای فنی و اجتماعی ناشی از اجرای آن ها یکی از مهم ترین دغدغه های محققان است. این مقاله با بررسی فناوری های جذب و ذخیره سازی کربن و تبیین وضعیت کنونی توسعه این فناوری ها، سعی دارد رشد و توسعه فناوری های مذکور را از منظر سیاست گذاری مورد تحلیل قرار دهد. مقئله جذب و ذخیره سازی کربن تنها یک موضوع فنی نبوده بلکه ابعاد بسیار مهم اجتماعی، سیاسی و محیط زیستی را نیز شامل می شود. استدلال مقاله حاضر این است که در فرایند تجاری سازی فناوری های جذب و ذخیره سازی کربن، از طرفی دولت ها نقش بسیار مهمی دارند، به طوری که بدون دخالت دولت ها رشد فناوری ها و ظهور نوآوری های مربوط به آن ها در عمل غیر ممکن است؛ از طرفی دیگر سیاست های مبتنی بر بازار به تنهایی نمی تواند توسعه فناوری های مذکور را تضمین کند، بلکه سیاست های فناوری محور دولت ها و حمایت های هوشمندانه آن ها از طرف عرضه فناوری ها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
تحلیل مدار توسعه دانشگاه پیام نور تا پایان برنامه چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
رشد سریع جمعیت در دهه های گذشته، که پیامد آن افزایش تقاضای عمومی برای آموزش عالی بوده، نظام آموزش سنتی در بسیاری از کشورهای جهان را با مشکلات جدی روزه رو ساخته است. لذا توجه و اهتمام متولیان آموزش عالی به استفاده و به کارگیری روش های جدید آموزشی و اجرای برنامه هایی از قبیل آموزش باز و آموزش از راه دور و مجازی را اجتناب ناپذیر کرده است. ترسیم سیمای وضعیت توسعه دانشگاه پیام نور طی سال های فعالیت آن و همچنین بررسی میزان دسترسی به آموزش عالی از طریق دانشگاه پیام نور، از جمله پیش نیاز های نخستین هرگونه ارزیابی برای برنامه ریزی و آینده اندیشی در این قامرو است. در این مطالعه، به منظور بررسی روند توسعه دانشگاه پیام نور و مقایسه آن با اسناد بالا دستی، چهار قلم آماری از اطلاعات اصلی و مهم این دانشگاه یعنی تعداد پذیرفته شدگان (ثبت نام شدگان)، تعداد واحدها و مراکز دایر، تعداد دانشجویان شاغل به تحصیل و تعداد کادر هیأت علمی از زمان تأسیس دانشگاه مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. این مطالعه نشان می دهد علی رغم توسعه شاخص های کمی قابل توجه این دانشگاه خصوصا در طول برنامه چهارم توسعه (88-1384) و تأسیس 445 مرکز و در اختیار داشتن حدود 890 هزار دانشجو در سال 1388 و پیشی گرفتن از اهداف کمی بر اساس سند ملی توسعه آموزش عالی در برنامه چهارم توسعه، این دانشگاه از جهات عدیده ای با دشواری روبروست و توسعه آن مورد سوال قرار دارد. رشد کمی بدون توجه به تمهید مقدمات لازم، عدم توانایی د رجذب هیأت علمی مورد نیاز و برنامه ریزی برای فارغ التحصلان از جمله مواردی است که رشد این دانشگاه را با سوال مواجه کرده است.