امروزه تلاش های متنوعی برای گذار در رژیم مدیریت منابع هیدروکربوری در جریان است اما این تلاش ها بدون داشتن یک نگاه کل نگر نمی توانند به یک همسویی راهبردی ختم شوند. در این پژوهش برانیم تا با یک تعریف جامع از مفهوم «مدیریت منابع هیدروکربوری» به جای تعارف فنی آن که امروزه در ادبیات توسعه و تعالی صنعت بالادستی نفت رایج است، آن را به عنوان بخشی از عملکرد یک سیستم اجتماعی فنی، مورد تاکید قرار داده و گذار و دگردیسی آن را با استفاده از چارچوب مفهومی «تحلیل چندسطحی» گیلز مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. برای این منظور تصویری از سطوح سه گانه این سیستم (پیشران ها یا بستر گذار، رژیم و نیچ یا آشیانه های نوآوری) ارائه شده و در هر سطح، چالش ها و نیروهای تغییر مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاه چندسطحی می تواند سطوح خرد و کلان سیستم اجتماعی فنی مدیریت منابع هیدروکربوری را به یکدیگر پیوند زده و نوعی نگاه جامع را پیش روی متخصصان و سیاست گذاران باز کند.