مقالات
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی در ابعاد گوناگونِ آن، عامل مهمی برای ادامه حیاتِ سیاسی جوامع و حکومت ها محسوب می شود. این مفهوم نماد حضور مردم در اعمال حکومت به حساب می آید و در کشورهای دموکراتیک، شاخص مهمی برای رضایت مندی مردم تلقی می شود. انتخابات مهم ترین نماد مشارکت سیاسی به حساب می آید، تا آنجا که میزان مشارکت مردم در عرصه انتخابات همواره از سوی حاکمان به دقت دنبال می شود، چرا که روند صعودی یا نزولی آن دربردارنده نکات مهمی از نگاه و نگرش مردم نسبت به ارکان اساسی مشروعیت حکومت است. عوامل مختلفی بر مشارکت مردم اثرگذار است. هدف ما در این مقاله، بررسی تأثیرات شبکه های اجتماعی مجازی بر مشارکت است. برای انجام این تحقیق از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. طبق نتایج به دست آمده از تحلیل پرسشنامه ها فرضیه اصلی این پژوهش تأیید و مشخص شد که بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و مشارکت رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
تجزیه و تحلیل گفتمانی اسلام گرایی در ترکیه و تأثیر آن بر سیاست خارجی آنکارا (مطالعه موردی: روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی در سال های 2002 تا2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با بررسی و تبیین شکل گیری گفتمان اسلام گرایی در ترکیه معاصر، به نقش و تأثیر آن بر سیاست خارجی دولتمردان جدید (با تأکید بر حزب عدالت و توسعه) در این کشور می پردازد. طبق یافته های پژوهش که بر اساس روش تحلیل گفتمان لاکلاو- موفه به دست آمده است، اسلام گرایان نوین ترکیه (در قالب حزب عدالت و توسعه) بازیگرانی اند که به طور عملی توانسته اند یکی از دال های مرکزی گفتمان کمالیستی مبنی بر پیروی بی قید و شرط از سیاست های غرب، از جمله عدم چالش رژیم صهیونیستی را در این کشور به روش های دموکراتیک و مسالمت جویانه تضعیف کنند، گفتمان تازه اسلام گرایی را با شاخص هایی چون هم زیستی اسلام، مدرنیسم و دموکراسی، در این کشور به منصه ظهور برسانند. حاکمیت گفتمان اسلام گرایی در داخل و نوعثمانی گرایی برخاسته از دل آن به منزله دکترین سیاست خارجی به تنش نسبی در روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی منجر شده است. ولی غیریت سازی گفتمان اسلام گرایی ترکیه ضرورتاً ضدغربی و ضد رژیم صهیونیستی نیست، بلکه با ظرفیت هم زیستی دارد، همان گونه که حجم مبادلات تجاری ترکیه و رژیم صهیونیستی در دوره اردوغان نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش اندکی نیز داشته است.
بسترسازی گفتمانی در سیاست فرهنگی پهلوی اول (1320-1304هجری شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسترسازی گفتمانی در سیاست فرهنگی پهلوی اول، همان طرح موضوعات فکری، فضاسازی ها و انجام مباحثات مربوط به آن، در دوره مذکور است که توسط رجال مؤثر فرهنگی- سیاسی عصر پهلوی اول و در فضای فکری جامعه ایران صورت گرفت. بسترسازی گفتمانی در این دوره، توجیه و کارکردی بیش از حد معمول داشت، زیرا دودمان پهلوی به شدت خود را نیازمند آن می یافت تا علاوه بر زمینه سازی در اذهان و افکار عمومی برای سهولت اقدامات مورد نظر خود، مشروعیت خود را نیز تضمین کند. پهلوی اول توانست روی کارآمدنش را در نزد روشنفکران آن عصر، ضرورتی اجتناب ناپذیر و بهترین انتخاب ممکن بشناساند و گستره وسیعی از آن ها را به خدمت گیرد و مجموعاً بستری از تحولات فرهنگی را فراهم بیاورد. نویسندگان در این مقاله به اثبات این نکته پرداخته اند که این گفتمان در نسبتش با جریان روشنفکری یادشده، ماهیت معلول به علت دارد؛ یعنی، پهلوی اول از جهات متعدد مجری طرز تفکر خاصی از جریان روشنفکری آن روز بوده است. این نوشتار با تبیین دلایل این همراهی، تناقض فکری و مبنایی این گفتمان را علت ناکارآمدی و شکست آن سیاست ها معرفی می کند؛ تناقضی که لازمه معنا و تحققِ تمدن و پیشرفت را سکولاریسم، و مقدمه اجتناب ناپذیر عمران و آبادانی را دیکتاتوری معرفی می کرد.
تأثیرگذاری بنیادگران اسلامی آسیای مرکزی بر امنیت ملی افغانستان پس از خروج نیروهای بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر سعی در تبیین این مسئله دارد که چگونه بنیادگرایان اسلامی در آسیای مرکزی می توانند امنیت ملی افغانستان را در پی خروج نیروهای بین المللی به چالش بکشند. نگارندگان ضمن تمرکز بر دو گروه اسلام گرایان جهادی آسیای مرکزی به نام های جنبش اسلامی ازبکستان و اتحادیه جهادی اسلامی، اعتقاد دارند انطباق پذیری زیادی که این گروه ها در پی کوچ اجباری به وزیرستان پاکستان پس از سال 2001 از خود نشان دادند و تغییرات ساختاری و ماهوی که طی این سال ها در این گروه ها به وجود آمده و ارتباط گسترده با دیگر گروه های جهادی مستقر در وزیرستان پاکستان، موجب قدرت گیری و نفوذ روزافزون این گروه ها شده است؛ به طوری که ایجاد نشدن نهادهای سیاسی – امنیتی پایدار توسط نیروهای بین المللی و به تبع آن ضعف این ساختار ها در افغانستان و نبود راهبرد روشن و مشخص از سوی آمریکا در پی خروج از افغانستان و دودستگی و شکاف بین گروه های قومی شمال افغانستان و نبود رهبر کاریزماتیک بین آنها و در طرف مقابل انسجام و اتحاد گروه های جهادی آسیای مرکزی با دیگر گروه های جهادی فعال در حوزه افغانستان، از آنان گروه های بالقوه خطرناکی ساخته است که ضمن اینکه ممکن است زنگ خطری برای کشورهای منطقه باشند، نشانه هایی از قصد آنان برایناامن کردن افغانستان و بازگشت به منطقه آسیای مرکزی در فرصت مناسب دیده می شود که خروج نیروهای بین المللی از افغانستان، می تواند این فرصتطلایی را در اختیار این گروه ها قرار دهد. فرضیه ما در این مقاله این است که دو گروه بنیاد گرای اسلامی آسیای مرکزی به نام «جنبش اسلامی» و «اتحادیه جهادی اسلامی»، گروه هایی بالقوه خطرناک و تهدیدی جدی برای ثبات و امنیت افغانستان و کشورهای منطقه در پی خروج نیروهای بین المللی از افغانستان هستند. در این مقاله ابعاد و احتمالات مختلف این فرضیه یعنی تهدیدآمیز بودن یا نبودن این گروه ها بررسی می شود.
موج گذار به دموکراسی در جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«گذار به دموکراسی» از نتایج قابل کنترل برخی جنبش های اجتماعی است که در مسیر لیبرال دموکراسی هدایت می شود. ناکارآمدی سلطه گری نظام سلطه با روش سخت افزاری، غرب را ناچار به ترویج لیبرال دموکراسی با روش نرم افزاری برای تغییر حکومت های غیردموکراتیک کرد که «دوره گذار» یاد می شود. روش نوینی که با افزایش شکاف های اجتماعی، اصل رضایت مندی شهروندان را هدف قرار داده و بستر انقلاب های نوین (مخملی) را فراهم کرده است و به فروپاشی نظام سیاسی ختم می شود. رویکرد نظریه گذار معطوف به این است که در ایران نیز تغییر، امری اجتناب ناپذیراست. هانتینگتون در نظریه خود ظهور اصلاح طلبان را از ملزومات «دوره گذار» دانسته که در ایران اسلامی نیز با شکل گیری جبهه اصلاحات انتظار تغییرات بنیادی می رفت. اما بستر و زمینه این تغییر و گذار به خاطر ماهیت نظام اسلامی و تفاوت ماهوی با سایر نظام ها به صورت کامل میسر نشد. لذا، با روش تبیینی و کیفی سعی شده است چرایی ناکامی گذار در ایران تبیین شود.
برندسازی و بازاریابی سیاسی؛ الگویی جدید برای توسعه ارتباطات سیاسی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تصویر و دلالت های ضمنی متضمن آن، ذهنیت و به طور کلی برچسب خوشایند، یکی از اهداف اساسی هر سازمان، شخص یا حرفه ای است. به طور کلی، تبلیغات سیاسی و مدیریت تصویر سیاسی یکی از اصول اساسی دموکراسی های رایج و مدرن بوده است. طرح ریزی تصویری عمومی، نیاز به کنترل دقیق اطلاعات دارد. مفهوم برندسازی در بازاریابی که به معنای عمومی برچسب خوردن کالا و شناخته شدن محصول تولیدی توسط آن برند است، نیز بر اساس همین معانی وارد چرخه علوم سیاسی و متعاقباً بازاریابی سیاسی- انتخاباتی شده است. تمرکز اصلی این مقاله نیز تشریح تغییر الگوی ارتباطات سیاسی با استفاده از مفهوم سازی برندسازی و بازاریابی سیاسی است. بر همین اساس، این مقاله ضمن توضیح این دو مفهوم، بر این امر تأکید می کند که این دو مفهوم معنایی جدید از سیاست تولید می کند که سبب تغییر الگوهای قدیمی ارتباطات سیاسی سخت افزاری و گسترش مشارکت می شود. در واقع، خروجی اساسی برندسازی و بازاریابی سیاسی، تولید و گسترش معنای مشارکتی سیاست در جوامع مدنی است.
خوانش سقراط از رهگذر تراژدی آیسخولوس (نگاهی دوباره به آپولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ارتباط سقراط با تراژدی کلاسیک و نسبت سنجی این دو، هدف این نوشتار است. اوج گیری شعر تراژدی در قالب نمایشنامه هایی از «آیسخولوس» هم زمان با دوران رشد و بالندگی هایی مواجه بوده است که آیسخولوس به اجرا درمی آورد و اوج زندگی شهر آتن محسوب می شد. وی با تأثیرپذیری از محتوای دینی تراژدی مبتنی بر سرنوشت، حق و عدالت و نیز عنصر درد و رنج در آن، که مایه ترحم و ترس می شود، و بسیاری الهامات دیگر از درون مایه تراژدی، واقعه محاکمه خود را تبدیل به نمایشی تراژیک کرد. تفاوت آن با نمایشنامه های آیسخولوس در این بود که برخلاف حضور تخیل در اشعاری از این نوع، نمایشنامه سقراط و پایان اندوهناک آن، واقعیتی انکارناپذیر است.
ظرفیت شناسی مردم سالاری دینی در اندیشه متفکران اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مصادیق حکومت اسلامی، مردم سالاری دینی، با تکیه بر عناصر کلیدی دین اسلام و مردم است. مردم سالاری دینی با قرار گرفتن در مظروف اندیشه های متصور شیعه و سنی، قابلیت شکل پذیری های مختلفی دارد. در ایران، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از اشکال آن طرح و محقق شده است و می تواند الهام بخش همگرایی امت مسلمان در راستای زمینه سازی تشکیل «امت واحده اسلام» باشد. چنانچه مؤلفه های اصلی تحقق مردم سالاری دینی را در مقولاتی نظیر حاکمیت، مردم، پیوند دین و سیاست، عقل، رهبری و عدالت بدانیم، می توانیم با بازشناسی اندیشهه متفکران اهل سنت، عناصر اصلی حکومت اسلامی را شناسایی کنیم و به بررسی این موضوع بپردازیم که اندیشه سیاسی اندیشمندان اهل تسنن قابلیت تحقق بخشی تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای مدل مردم سالاری دینی جهت تبدیل شدن به الگو را دارد. سؤال این مقاله عبارت است از اینکه: «آیا با تکیه بر اندیشه سیاسی اهل تسنن امکان استخراج الگوهای مختلف مردم سالاری دینی وجود دارد؟» فرضیه مورد نظر آن است که «در اندیشه سیاسی اندیشمندان اهل تسنن ظرفیت های اولیه جهت تدوین الگوی مردم سالاری دینی وجود دارد». این تحقیق از نوع تحقیقات کیفی و با روش توصیفی- تحلیلی است. نوع تحلیل این مقاله، درون متنی بر اساس نمونه هایی از معاصران اهل تسنن است. روش گردآوری مطالب، مطالعه کتابخانه ای است.
دولت توسعه خواه و زمینه های توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد با استفاده از مدل توسعه ای که در مقاطعی از تاریخ توسعه شرق آسیا پدیدار شد و با عنوان «دولت توسعه خواه» از آن یاد می شود، امکان گذار به توسعه در ایران را بررسی کند. فرض بر این است که زمینه های گذار به توسعه از مسیر دخالت مؤثر دولت در اقتصاد ایران فراهم است که دسترسی دولت به منابع غنی مادی و انسانی، شامل منابع نفت و گاز و نیروی انسانی کشور، از جمله پشتوانه ها و زمینه هایی است که به دولت در رسیدن به اهداف توسعه ای خود یاری می رساند. هم زمان امکان عملیاتی شدن گذار به توسعه کشور از مسیر دخالت دولت در اقتصاد، در جمهوری اسلامی ایران نیز با چالش ها و موانع جدی روبه روست که برخاسته از ویژگی های خاص اقتصاد ایران یعنی گستردگی اقتصاد ناکارآمد دولتی و شیوه هزینه کرد درآمدهای نفتی توسط دولت است.
بازخوانی انتقادی مفهوم امر سیاسی در نظریه کارل اشمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارل اشمیت (1985-۱۸۸۸) یکی از بحث برانگیزترین متفکران سیاسی و حقوقی و از نظریه پردازان برجسته قرن بیستم است. از دیدگاه اشمیت، لیبرالیسم بر ایده تضاد دولت و جامعه و دولت حداقلی استوار است و از چند نظر قابل نقد است: عدم تلازم لیبرالیسم با دموکراسی، تحلیل رویه ای به جای تحلیل ستیزش و تأکید لیبرالیسم بر رویه گرایی و نادیده گرفتن جدال و ستیزش و دوست و دشمن، تقلیل جایگاه انسان و سیطره نوعی دیدگاه فردگرا، سیاست زدایی و انسان زدایی (بی هویتی سوژه به دلیل تعلیق امر سیاسی، بروز بی تفاوتی و بی معنایی و غلبه روحیه مصرف گرایی)، خطر از دست رفتن تجربه امر سیاسی و بی توجهی به ماهیت اخلاقی امر سیاسی. متأثر از رویکرد واقع گرایانه اشمیت، دولت و سیاست پیوندی جدایی ناپذیر یافتند و به عنوان یگانه موضوع سیاست مورد توجه قرار گرفتند. دولت به مثابه قدرقدرتی است که ماهیتی خودفرمان دارد و تمام تصمیمات سیاسی را می گیرد. اساساً مرز سیاست و غیرسیاست با تصمیم دولت در تمایز دوست/ دشمن مشخص می شود. بحث تمایز دوست/ دشمن را باید به مثابه دال مرکزی امر سیاسی در گفتمان فکری اشمیت دانست. تمایز دوست- دشمن به عنوان یک پیش فرض شبه استعلایی درونمایه امر سیاسی را مشخص می کند که بر پایه آن وجود واقعی یک دشمن و همزیستی با موجودیت سیاسی دیگر پیش فرض گرفته می شود. دشمن در اینجا، نه برآمده از کینه یا خصومتی شخصی، بلکه دارای مفهومی عمومی (دشمن ما) و در اشاره به یک جماعت رزمنده از مردم در مقابل جماعتی دیگر و در روشن ترین معنا در مورد ملتی دیگر است. هدف مقاله حاضر، ارائه نقدهای ایرادشده به سیاست از چشم انداز لیبرالی، درک مفهوم امر سیاسی و امکانات و محدودیت های آن در تحلیل سیاسی و فهم ساحت های بنیادین و ارزیابی است.
بررسی فرایند توسعه اقتصادی کره جنوبی در چارچوب الگوی دولت توسعه گرای غیر دموکراتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، کره جنوبی به الگوی توسعه کشورهای کمتر توسعه یافته تبدیل شده و حتی کشورهای توسعه یافته نیز مایل اند به منظور حفظ پویایی اقتصادشان از تجربه کره جنوبی درس آموزی کنند. این کشور که تا اواخر دهه 1950 عمدتاً کشور کشاورزی محسوب می شد در پرتو نرخ های رشد بالا و مداوم طی چند دهه بعد به نقطه ای از پیشرفت رسید که در سال 1995، دومین دولت آسیایی پس از ژاپن بود که در سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) که مجمع کشورهای پیشرفته صنعتی است پذیرفته شد. در این مقاله تلاش بر آن است که در چارچوب الگوی دولت توسعه گرا تبیینی سیاسی- جامعه شناختی از علل موفقیت اقتصادی این کشور ارائه شود.
بررسی چگونگی ایجاد روش شناسی آلترناتیو در علوم اجتماعی بر اساس الگوی نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی چگونگی ایجاد روش شناسی آلترناتیو در علوم اجتماعی با استفاده از رهیافت کیفی نظریه زمینه ای و اجرای کارگاه های گروه متمرکز و مصاحبه نیمه ساختارمند با استادان متخصص در روش شناسی علوم اجتماعی است. روش پژوهش، کیفی و رویکرد، نظریه زمینه ای است که در سال 93-1392، کارگاه های گروه متمرکز و مصاحبه نیمه ساختارمند با مشارکت استادان متخصص در روش شناسی در چند گروه انجام گرفت. ضرورت استفاده از روش کیفی در این پژوهش، شناخت عوامل زمینه ای است. تحلیل داده های پژوهش و مدل نظری، بیانگر این است که شرایط عِلی و ساختاری تکثر فرهنگی و روش شناسی، سردرگمی در انتخاب نوع روش شناسی و ناقص بودن هر یک از روش شناسی های موجود در علوم اجتماعی، به راهبرد های ترکیب متفاوت روش کمی و کیفی و برقراری تعامل بین روش شناسی های موجود منجر می شود که تحت تأثیر شرایط مداخله گری مانند تأثیر متقابل موضوع و روش بر یکدیگر و نگریستن به هر چیز در بستر خودش، به شکل گیری روش شناسی آلترناتیو منجر می شود. در این مقاله الگوی روش شناسی آلترناتیو در علوم اجتماعی ارائه می شود.
خلیج فارس؛ میزبان بیداری چهارم عربی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان عرب در قرون اخیر سه موج بیداری را پشت سر گذارده که بیداری نخست عربی به ویژه پس از جنگ جهانی اول و با هدف کسب استقلال کشورهای عربی از امپراتوری عثمانی به اوج رسید. در موج دوم که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، این کشورها با رویکرد پان عربیسم در پی رهایی از سلطه استعمار بودند. دو موج مذکور فرهنگ نخبه گرایانه سیاسی را بر جهان عرب حاکم ساخت که به گسترش و استحکام اقتدارگرایی انجامید. موج سوم بیداری اعراب که از سال 2011 ایجاد شده، نوعی تلاش بیشتر به منظور احیای کرامت انسانی و هویت در ابعاد گوناگون مبتنی بر ارزش ها و هنجارهای شکل گرفته به شمار می رود. درحالی که امواج اول و دوم بیداری عرب بر محور قومیت گرایی و ملی گرایی رادیکال عربی استوار بود، موج سوم تحت هدایت نسل جوان و با ماهیت داخلی، دوران جلوه فرهنگ سیاسی مشارکتی، کسب آزادی های سیاسی و اجتماعی به همراه احقاق حقوق اقتصادی و مدنی، همچنین احیای هویت مذهبی محسوب می شود. اگرچه پادشاهان محافظه کار، به ویژه در حوزه خلیج فارس، به دنبال تسرّی موج سوم به این منطقه از خود مقاومت نشان دادند، به نظر نمی رسد در چشم انداز آتی عربی علی رغم شرایط متفاوت اقتصادی این شیخ نشین ها در مقایسه با جمهوری های عربی قادر باشند با موج چهارم بیداری عربی مقابله کنند که البته با سه موج پیشین بیداری نیز تفاوت هایی خواهد داشت.
دیاسپورای ارمنی: فرصت ها و تهدیدهای پیش روی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارامنه ایران از سویی بخشی از جمعیت دیاسپورای ارمنی پراکنده در جهان به شمار می روند و میهنی نمادین به نام ارمنستان دارند. از سوی دیگر، تقریباً در هیچ دوره ای از تاریخ، سرنوشتی جدا از سایر ایرانیان نداشته اند و ایران میهن واقعیشان به شمار می رود. آنان به مثابه یکی از اقوام ایرانی، در بسیاری از تحولات کشورمان، به ویژه از اواخر قرن نوزدهم به بعد، نقش برجسته ای داشته اند. امروز نیز باید بستر لازم برای نقش آفرینی این مردم و بهره گیری از توانمندی های آنان در جهت حل مشکلات داخلی و خارجی کشور فراهم باشد. در این نوشتار تلاش شده است به این سؤال پاسخ گفته شود: «حضور دیاسپورای ارمنی در ایران چه فرصت ها و تهدیدهایی را پیش روی جمهوری اسلامی ایران قرارمی دهد؟» فرضیه اصلی مقاله این است که حضور بخشی از جمعیت دیاسپورای ارمنی در ایران با توجه به ظرفیت ها و توانمندی های این گروه در سطح جهان، فرصت هایی را در عرصه سیاست خارجی و داخلی برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان می آورد که اهمیت آن ها به مراتب بیش از تهدیدهای احتمالی است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی این موضوع می پردازد.