مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین مفاهیم نظری در عرصه روابط بین الملل، مفهوم دولت- ملت است که تمام نظریه ها و گفتمان هایی که در این حوزه مطرح اند، موضع و دیدگاه خود را نسبت به آن بیان می کنند. در این میان، گاهی زمزمه هایی درباره افول دولت- ملت شنیده می شود. در چارچوب گفتمان اسلام سیاسی- فقاهتی و انتقادی غربی، اما ضمن پذیرش عنصر دولت به مثابه یکی از بازیگران اصلی حوزه روابط بین الملل و احترام به استقلال و حاکمیت دولت ها در آموزه های خود، در سطح تحلیل دولت متوقف نمی شوند و در برخی موضوع ها حتی از آن عبور کرده، در محوریت مفهوم دولت در نظریه پردازی تردید وارد می کنند. در این مقاله تلاش داریم ضمن پرداختن به ماهیت نقد هر دو گفتمان انتقادی غربی و اسلامی، بدیل های مد نظر این دو گفتمان را بررسی کنیم. پرسش مد نظر ما در این پژوهش این است که «ماهیت نقد دولت در این دو گفتمان، بر بدیل هایی که مطرح کرده اند، چه تأثیری گذاشته است؟» و پاسخ موقت ما در قالب فرضیه این است که ضمن تفاوت هستی شناختی، نقد ناکارآمدی دولت در رابطه ماهیت جهان شمول انسانی سبب شده است این دو گفتمان در مطرح کردن بدیل های خود تنگناهایی را اصلاح کنند که دولت ها ایجاد کرده اند و راه تعالی انسان ها در شکوفایی استعداد و فطرت خود را بازیابند.
تأثیر سرمایه نمادین در ساخت و بازتولید تمایزهای هویت ساز در اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت یابی یهودیان اسرائیل، یکی از مسائل مهم در ارزیابی وضعیت جامعه شناختی، سیاسی و اجتماعی این ساختار سیاسی است. بررسی جریان های غالب در میدان گفتمانی صهیونیسم، حاکی از آن است که تمایزگذاری و غیریت سازی منطبق با تحولات و رویدادهای مهم این میدان، یکی از اجزای جدانشدنی در هویت یابی یهودیان بوده است. این امر موجب شده است تا هدایت و کنترل رفتار سیاسی ساکنان این ساختار سیاسی در جهت استمرار و حفظ میدان صهیونیسم تسهیل شود. با توجه به اهمیت این روند، نویسندگان این مقاله بر آن اند تا چگونگی برساخت و بازتولید فضای ساختاری در فضای هویتی و ذهنی یهودیان را تبیین کرده، به این پرسش پاسخ دهند که تمایزهای هویت ساز در ساختار ذهنی یهودیان داخل اسرائیل چگونه برساخته و بازتولید شده است؟ در این پژوهش، نشان داده خواهد شد که طبقه مسلط در میدان صهیونیسم، از راه سرمایه های نمادین، تمایزهای هویت ساز را در فضای ذهنی یهودیان به منظور راهبرد حفظ میدان، برساخته و بازتولید می کند.
گونه شناسی نیروهای اجتماعی مؤثر در تأسیس حکومت علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروهای اجتماعی برگرفته از برخی تفاوت ها یا به اصطلاح «شکاف های اجتماعی» اند که به صورت تعمیق یافته در جامعه درآمده اند. اهمیت موضوع نیروهای اجتماعی از یک سو و اهمیت تجربه دوران حکومت امام علی (ع) از سوی دیگر، عامل اصلی نگارش این مقاله بوده است. پرسش اصلی مقاله پیش رو، این است که «نیروهای اجتماعی مؤثر و نقش آفرین در جریان شکل گیری و تأسیس حکومت علوی کدام بوده اند؟». در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی انواع شکاف های اجتماعی در دوران تأسیس حکومت امام علی (ع) و بیان نوع رابطه این شکاف ها با هم (متقاطع، متراکم یا متوازی)، تعیین یک شکاف به مثابه شکاف پایه و مقدار فعالیت هریک از این شکاف ها در سه ساخت اجتماعی، آگاهی و سیاسی و صورت بندی نیروهای اجتماعی ناشی از این شکاف ها بیان شده، تأثیر هریک از این نیروهای اجتماعی تبیین شود. هشت نیروی اجتماعی مؤثر در تأسیس حکومت حضرت عبارت اند از: مصریان، کوفیان، بصریان، مهاجرین و انصار از اصحاب، ناکثین (جریان های موقعیتی)، شیعیان اعتقادی، بنی هاشم و طبقه قاریان (جریان های ایدئولوژیک). گفتنی است می توان تک تک این نیروهای اجتماعی را در زمره جریان های رفتاری نیز دانست.
بررسی تأثیر ابعاد نمادین جهان ایرانی بر ذهنیت ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده این مقاله ضمن بررسی جهان نمادین باستان، اسلام شیعی و تجدد معتقد است در ذهنیت ایرانیان، میان جهان نمادین باستانی و اسلامی- شیعی پیوندی تاریخی وجود دارد و از اواخر سده نوزدهم، ورود تجدد به ایران با دستاوردهایی نظیر تأسیسات تمدنی، شکل گیری جنبش مشروطه و حکومت پهلوی سبب گسست در این ذهنیت شده است. با وجود این گسست، ذهنیت ایرانیان ویژگی های نمادین خود را حفظ کرده است و تاکنون نتوانسته جهان نمادین تجدد را در خود نهادینه سازد.
صورت بندی نیروهای دینی- سیاسی در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آغاز ایران جدید از دوران مشروطه به بعد و تغییر فضای سیاسی- اجتماعی، صورت بندی نیروهای سیاسی- اجتماعی ایران دگرگون شد. ورود و گسترش فرهنگ غربی، چالشی بود که در برابر سنت فکری- سیاسی مسلمانان ایرانی جلوه گر شد. به این ترتیب، سنت فکری- سیاسی مسلمانان ایرانی در میان فقها و نیروهای حوزوی شکل گرفته، در پی توضیح اصول مترقی دین اسلام و قابلیت انعطاف آن در مواجهه با مسائل جدید بود. در این پژوهش، از این سنت با نام سنت نواندیشی دینی- سیاسی یاد می کنیم. شکل گیری کودتای 1299 و تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، فضای نواندیشی دینی را دچار تغییر و تحول کرد. هریک از چهار گرایش سنت شیخ، نیروهای حکومتی حوزوی، گرایش قرآن پژوهی و نیروهای سیاسی منتقد، پاره های تشکیل دهنده این سنت در دوره استبداد رضاشاهی است. فهم صورت بندی نیروهای نواندیش دینی- سیاسی در دوران پهلوی اول، موضوعی است که در این پژوهش بررسی می شود.
بررسی رابطه اینترنت و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله ویژگی های بارز امنیت ملی در جهان معاصر، تحول ابعاد و ماهیت آن است که با سرعت زیاد و چشمگیری در حال وقوع است. از این نظر، تحولات رخ داده در حوزه فناوری اطلاعات از اهمیت بیشتری نسبت به دیگر حوزه ها برخوردار است. امنیت در فضای مجازی، ازجمله موضوع هایی است که به تازگی در حوزه مطالعات راهبردی مطرح شده است. ماهیت اینترنت و محیط امنیتی و راهبردی متأثر از آن، به گونه ای است که در کنار فرصت های فراوان، قابلیت ایجاد تهدید و ناامنی داشته، الزام های خاص خود را در حوزه امنیت ملی طلب می کند. از این منظر، مشخص می شود که امنیت ملی کشور با اینترنت و امنیت فضای مجازی پیوستگی مثبتی دارد. در این مقاله تلاش می شود چگونگی این پیوستگی در حوزه امنیتی (تروریسم، خرابکاری، عملیات جاسوسی)، حوزه سیاسی- فرهنگی و حوزه نظامی- دفاعی در حد توان بررسی و ارزیابی شود.
بررسی تأثیر گروه های شیعه عراق بر عدم موفقیت طرح خاورمیانه جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
س ایالات متحده آمریکا به مثابه یکی از بازیگران اصلی منطقه خاورمیانه که پس از فروپاشی شوروی، مدعی رهبری نظام تک قطبی جهان شده، طی دو دهه گذشته تلاش کرده است عامل مؤثری در شکل دادن به منطقه خاورمیانه باشد؛ برای این منظور، طرحی را با عنوان خاورمیانه جدید در جهت حضور و تداوم سلطه خود بر این منطقه راهبردی با هدف تأمین و کنترل منابع انرژی، مهار بیداری اسلامی ملت های منطقه و تجزیه و تضعیف دولت های منطقه به منظور حفظ امنیت و برتری رژیم غاصب اسرائیل، به اجرا درآورده است. آمریکا برای اجرای طرح خاورمیانه جدید، عراق را نقطه آغاز قرار داد و با سرنگونی رژیم صدام در سال 2003 قصد داشت با ایجاد نظام جدید مطابق الگوی غربی و تأمین کننده منافع غرب، نظام های منطقه را در چارچوب آن طرح دگرگون کند؛ اما پس از گذشت 9 سال از حضور آمریکا در عراق، شیعیان عراق که در رأس آنها گروه های اسلام گرا قرار دارند، برخلاف میل و خواسته آمریکا به قدرت رسیدند و در نتیجه آن، آمریکایی ها نه فقط به اهداف طرح خاورمیانه جدید دست نیافتند، بلکه در پایان سال 2012، به خروج از عراق مجبور شدند. پرسش اصلی این مقاله این است که «گروه های شیعه عراق در عدم موفقیت طرح خاورمیانه جدید آمریکا چه تأثیری داشتند؟». فرضیه ما این است که گروه های شیعه عراق با عملکرد مثبت و هم افزایی و به کارگیری عنصر مرجعیت که در مراحل مختلف، محوریت پیدا کرده بود، موفق شدند قدرت را در عراق در دست گرفته، از این راه طرح آمریکایی خاورمیانه جدید در عراق را با عدم موفقیت روبه رو کنند. در این پژوهش، افزون بر بهره گیری از منابع کتابخانه ای، از روش میدانی شامل مصاحبه با صاحب نظران کلیدی گروه ها و جریان های شیعی عراق و نیز مشاهد ه ها و تجربه های شخصی استفاده شده است و با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی داده های اسنادی و گردآوری شده از تحقیقات میدانی، تجزیه و تحلیل شده است تا در جهت رد یا اثبات فرضیه یادشده نتایج به دست آید.
تولد زیست فرهنگ در جهان در حالِ شدن به سوی «چرخش روانی» و بنای «جامعه شناسی سیاسی روانکاوانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده مفهوم «جهان در حالِ شدن» را جایگزین «جهانی شدن»نموده و با صورتبندی رهیافت «زیستْ فرهنگ»، درصدد شرح فنون و سازوکارهای قدرت برای اداره فرد و جمعیّت در قرن بیست و یکم است. به زعم وی، به موازات تکامل تکنولوژی و بسط تاریخی تمام عیار آن، حکومت بر انسان بیش از آنکه از طریق زیستْ سیاست و تکنولوژی بدن باشد؛ فراتر از آن، از طریق زیستْ فرهنگ و تکنولوژی روان خواهد بود. نویسنده زیستْ فرهنگ را امتداد زیستْ سیاست و شیوه نوین حکومتداری تعریف کرده و بر آن است که، قدرت با ترکیب تکنولوژی با استراتژیها و تکنیک های پیچیده روانکاوانه، «تکنولوژی روان» را برساخته و با به کار انداختن بی وقفه آن، همزمان به «انشعاب و تعلیق بزرگ فکر» و «بازآفرینی فزاینده در روان آدمی» روی آورده و با مرکزیت بخشیدن به لذّت بدن و لذّت مصرف، به تأسیس اقتصاد سیاسی آرشیتکتونیک (معماری گونه) و اداره فرد و جمعیّت می پردازد. نویسنده،ضمن بازتعریف «امر سیاسی» (به مثابه قدرت با ماهیت تکنولوژیک و معطوف به روان)، حرکت به سوی«چرخش روانی در رشته سیاست» و بنای«جامعه شناسی سیاسی روانکاوانه» را پیشنهاد، و دلایل و نتایج آن را شرحداده است.
تحلیل جنبش اجتماعی مصر در چارچوب نظریه های متأخر جنبش های اجتماعی و جان فوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع جنبش های اجتماعی در مصر و چند کشور دیگر در خاورمیانه و شمال آفریقا، آخرین و جدیدترین موج از جنبش ها محسوب می شود. وقوع غیر منتظره و اثرهای سرایتی آنها در منطقه، توجه تحلیل گران را به این موج از تحولات جلب کرد. در این پژوهش، نویسندگان درصددند با نگاهی متفاوت به موضوع، ویژگی ها و ماهیت جنبش اجتماعی انقلابی و سقوط رژیم اقتدارگرای مصر را در چارچوب نظریه های متأخر و نیز الگوی نظری جان فوران (توسعه وابسته) بررسی و تحلیل کنند. در چارچوب نظریه ها و الگوی یاد شده، مهم ترین ویژگی های این جنبش در مصر عبارت اند از: وابستگی شدید به اینترنت و شبکه های اجتماعی همراه با قابلیت های بسیجی و بهره مندی از آنها، اطلاع رسانی و شبکه سازی آنها، بسیج خودانگیخته جوانان و توده های شهری، فراگیر شدن جنبش و نزدیکی و درهم تنیدگی بدنه اجتماعی و روشنفکری. توسعه وابسته به غرب و پیامد های منفی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن و قابلیت های منحصربه فرد اینترنت و شبکه های اجتماعی، مانند فیس بوک و تویتر، به بسیج خودانگیخته جوانان و توده های ناراضی شهری و ورود دیرهنگام رهبران حتی حیرت رهبران نسبت به مشارکت و بسیج فراگیر مردمی و جوانان در این جنبش منجر شد.
سرمایه اجتماعی و رقابت پذیری در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی همانند سرمایه های مادی از اهمیت بسزایی برخوردار است و نظریه پردازان درباره تأثیر آن بر رشد کشورها، قلم فرسایی کرده اند. موفقیت در عرصه بین المللی بدون توجه به توانایی ها و قابلیت های هر کشور، میسر نمی شود. این قابلیت ها و توانمندی ها در اقتصاد بین الملل به ظرفیت رقابت پذیری تعبیر می شود. شاخص های دوازده گانه ای برای رقابت پذیری احصا شده که دارای ابعاد مختلفی است. در این پژوهش، به دلیل گستردگی موضوع رقابت پذیری، تنها چهار شاخص اصلی آن، تحقیق شده و تأثیر سرمایه اجتماعی بر رقابت پذیری بررسی شده است. پرسش اصلی پژوهش، آن است که «آیا بین سرمایه اجتماعی و توسعه شاخص های رقابت پذیری بین المللی رابطه معناداری وجود دارد؟». گردآوری داده ها و مطالعه مبانی نظری به الگوسازی و سازماندهی تحقیق منجر شده و همچنین، روش تحقیق به شکل کمی، برمبنای روش آزمون تی و آزمون فرضیات بوده است. تحلیل یافته های تحقیق نشان می دهد که بین شاخص های سرمایه اجتماعی و رقابت پذیری رابطه معناداری وجود دارد.
الگوی فازی- سیستمی هوشمندسازی قدرت و تحقق امنیت پایدار در مکتب امنیتی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت پایدار مفهوم جدیدی است که به تازگی به مباحث مطالعات امنیت وارد شده است. استمرار امنیت در زمینه ای پایدار و پویا نیازمند توجه همه جانبه به مخاطرات زندگی بشری است که با جمع بین گفتمان های سلبی و ایجابی امنیت، تا حدود زیادی ممکن خواهد بود. با توجه به این مسئله، پرسش اصلی این پژوهش این است که «چه ارتباطی بین قدرت هوشمند و امنیت پایدار وجود دارد؟». بر این اساس، فرض بر آن است که رابطه مستقیمی بین هوشمند سازی قدرت و پایداری امنیت وجود دارد. برای دستیابی به امنیتی پایدار باید هم به وجه سخت افزاری و هم نرم افزاری قدرت در قالب قدرت هوشمند توجه شود. تأکید این پژوهش بر آن است که نگرش سیستمی و شبکه ای به مقوله قدرت، هم در سطح نظری و هم در سطح عملی، لازمه طرح ریزی و تحقق امنیت پایدار است. بر این مبنا، در این مقاله برآنیم تا با به کارگیری منطق فازی و نگرش سیستمی در قالب رهیافت فازی- سیستمی، سازوکاری را برای کاربست مؤلفه های قدرت و اقتدار ملی به منظور تحقق امنیت پایدار در جمهوری اسلامی ایران عرضه کرده، سیستمی کاربردی را در این زمینه پیشنهاد کنیم. نتایج این پژوهش مؤید این نکته است که به کارگیری منطق فازی در قالب سیستمی فازی- عصبی امکان هوشمند سازی قدرت را تا حدود زیادی فراهم می آورد که این امر خود زمینه ساز پایداری امنیت خواهد بود. این مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و داده های مورد نیاز به شیوه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است.
دینامیک انطباق و گذار در سیستم های سایبری و سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از پایان جنگ سرد، جدال شدیدی در حوزه دانشگاهی و جهان سیاست، بر سر مفهوم های سنتی و نظریه های روابط بین الملل و سیاست خارجی رخ داده است. در این زمینه می توان سه مرحله مشخص از ظهور و ورود پیچیدگی را به درون حوزه روابط بین الملل تشخیص داد: مرحله نخست، پیچیدگی و سیاست بین الملل در تبیین تغییر است؛ مرحله دوم، درباره سیاست خارجی و پیچیدگی و مرحله سوم، مربوط به کاربرد پیچیدگی در فرایندهای سیاستگذاری است. پیچیده شدن سیستم بین الملل، ضمن ناکارآمد سازی مفهوم های سنتی، سیاست خارجی را با مفهوم های نوی روبه رو کرده است و در این میان، منطق سیستمی سیاست خارجی سبب ضرورت یافتن توجه به مفهوم های سیستم های سایبری شده است. با توجه به ناکارآمدی پژوهش های موجود در این حوزه، پژوهش پیش رو این پرسش اساسی را مطرح می کند که «سیاست خارجی در وضعیت پیچیدگی و سیستم های آشوبی، دارای چه نوع منطق سیستمی است و دستور کار سیاست خارجی از منظر سیستم های دینامیک سایبری، چگونه و براساس چه متغیرهایی ترسیم می شود؟». فرضیه این پژوهش، این است که سیستم بین الملل در مرحله پیچیدگی و آشوبی خود از ویژگی انطباقی برخوردار است؛ به همین دلیل منطبق سازی، متعادل سازی، طراحی منطقه ثبات و طراحی سیستم مطرح است و باید دستور کار سیاست خارجی براساس این واقعیت ها ترسیم شود.
علل کارآمدی نسبی سیاست خارجی ایران در جنگ جهانی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویدادهای ایران در جنگ جهانی دوم که با سقوط پهلوی اول و آغاز دوران پهلوی دوم در ایران همراه بود، همواره توجه پژوهشگران مسائل ایران را به خود جلب کرده است. در زمینه حوادث مهم این دوره، ازجمله اتخاذ سیاست بی طرفی و اتحاد با متفقین پس از اشغال ایران، مباحث فراوانی بیان شده است. بسیاری بر این باورند که دستگاه سیاست خارجی ایران در این دوره در انفعال به سر برده، نتوانسته است با درک شرایط جهانی، سیاستی مناسب و در جهت منافع کشور در پیش گیرد. از سویی، برخی دیگر نیز سیاست خارجی ایران را کاملاً مستقل بررسی کرده، تمام رویدادها را در جهت منافع ایران ارزیابی می کنند. این مقاله با رد این دو دیدگاه برمبنای دیدگاه ساختار- کارگزار، این فرضیه را مطرح می کند که سیاست خارجی ایران در این بازه زمانی نه کاملاً منفعل بوده و نه کاملاً مستقل عمل کرده است؛ بلکه ایران در مقام کارگزار، دارای استقلال عمل نسبی بوده، تحت تأثیر ساختار بین الملل و محدودیت ها و فرصت های ایجاد شده در این محیط قرار داشته است و کارگزاران سیاست خارجی بر این اساس در جهت منافع ملی کشور گام برداشته اند.
چندجانبه گرایی نامتوازن در سیاستگذاری تحریم اقتصادی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندجانبه گرایی نامتوازن به مثابه بخشی از سیاست راهبردی جهان غرب برای محدودسازی قابلیت های اقتصادی و بین المللی ایران در سیاستگذاری تحریم اقتصادی ایران، معطوف به سازوکارهای اجرایی و نهادهای قانونگذار آمریکا و اتحادیه اروپاست. اگرچه آمریکا و اتحادیه اروپا دارای اهداف راهبردی به نسبت یکسانی در برخورد با جمهوری اسلامی ایران اند، ماهیت الگوی تحریم اقتصادی ایران، نامتوازن دارد. چنین رویکردی به مفهوم تفاوت شدت، فرایند و نشانه های تحریم ایران در سیاست اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپاست؛ از «تحریم های فلج کننده» گرفته تا محدودیت دریافت منابع مالی مبادله های اقتصادی. روندهای کاهش و تخفیف تحریم اقتصادی ایران از 24 نوامبر 2013 آغاز شده، مشروط به انجام دادن اقدام هایی است که قابلیت راهبردی، فنی و صنعتی ایران در حوزه هسته ای را کنترل می کند. اگرچه در این دوران، برخی از تحریم ها کاهش پیدا کرده، روند محدودسازی قابلیت های ایران در فضای چندجانبه گرایی نامتوازن قدرت های بزرگ ادامه یافته است. روند اعمال محدودیت و کاهش مرحله ای برخی از تحریم ها نشان می دهد که آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه از راهبرد چندجانبه گرایی نامتوازن در برخورد با ایران بهره گرفته اند.