مقالات
حوزه های تخصصی:
نظم سیاسی موجود در جهان، برگرفته از عهدنامه وستفالیایی و بر مبنای واحدهای مجزای دولت- ملت بنا نهاده شده است. اما از دیدگاه جهان شمول، کلان نگر و انسان محور اسلام، مرزهای ایمان و عقیده به جای ملیت و سرزمینْ در ترسیم خطوط جدا کننده بخش های مختلف جامعه بشری مبنا بوده و دارای اصالت است. نظم مورد نظر جهان اسلام در واقع مبین تصویری فراملی از یگانگی امت اسلامی و فراتر از آن همبستگی نوع بشر در سایه مبانی و پیوندهای عقیدتی مشترک است که این اصل به طور اصولی در تقابل با بنیان های نظم سیاسی و بین المللی حاکم می باشد. سؤالی که در این زمینه مطرح است آنست که در اندیشه اسلامی، مبنای تقسیم بندی جامعه بشری بر مبنای چه مولفه هایی استوار است و این مبناها چه تأثیری بر رویکرد نظام موجود در ج.ا.ا. گذاشته است؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه اصلی اینست که اسلام به مرزهای عقیدتی توجه داشته، گوناگونی های جغرافیایی و سیاسی در جوامع انسانی (قومی، فرهنگی، نژادی) را مانع شکل گیری امت واحده اسلامی نمی داند و چنین دیدگاهی رویکردهای ج.ا.ا. را به عنوان نظامی اسلامی نیز تحت تأثیر قرار داده است. برای اثبات این فرضیه با بررسی دیدگاه های مختلف اندیشمندان اسلامی و رویکرد عملی ج.ا.ا. در طول بیش از سه دهه گذشته، اختلاف دیدگاه امت محور اسلامی با نظم مستقر دنیای امروز مورد بررسی قرار گرفته است.
تأثیر هویت یابی سیاسی شیعه بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت به عنوان محور اصلی کنش بازیگران در محیط رقابتی در دوران بعد از جنگ سرد به شمار می آید. هویت یابی بازیگران در سال های پس از جنگ سرد از اعتبار و کارآمدی بیشتری در روند امنیت سازی برخوردار شده است. از رهگذر گفتمان های امنیتی مانند نظریات امنیت موسعِ باری بوزان و قدرت نرمِ جوزف نای، تأثیر خودآگاهی جدید شیعه در شکل بندی قدرت در خاورمیانه مشخص می شود و می توان آثار آن را بر امنیت ملی ایران بررسی کرد. به این منظور پس از تجزیه و تحلیل مختصر علل هویت یابی شیعیان، به مؤلفه های این هویت یابی پرداخته شده و این مؤلفه ها در 3 محور رشد فزاینده جمعیتی، مشارکت در قدرت، و جغرافیای سیاسی (ژئوپلتیک شیعه) بررسی شده است. هرگونه هویت یابی دارای آثار و پیامدهای خاص خود می باشد؛ بنابراین تأثیر این هویت یابی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در قالب تهدیدها و فرصت ها ارزیابی شده است. هویت یابی شیعیان می تواند آثار سیاسی دیگری را در حوزه کنش سایر بازیگران منطقه ای به وجود آورد. نشانه آن را می توان در دگرگونی های سیاسی و تحولات اخیر خاورمیانه ملاحظه کرد.
بررسی نقش عوامل سیاسی و امنیتی در سیاست گذاری سازمان های مردم نهاد ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأسیس و توسعه سازمان های مردم نهاد که از جمله سازوکارهای مشارکت مردم در سطوح محلی، ملی و بین المللی است، بر عرصه های گوناگون زندگی جوامع انسانی تأثیر گذارده و می گذارد. یکی از این حوزه های تأثیر پذیر، منافع امنیت ملی کشورهاست. برای سیاست گذاری در حوزه سازمان های یاد شده، شناخت عوامل متفاوت و از جمله عوامل سیاسی و امنیتی ضروری است. این تحقیق برآن است تا با شناخت این عوامل، میزان و چگونگی تأثیر گذاری آنها بر ابعاد منافع امنیت ملی کشور را در یابد. حاصل این پژوهش که با روش های تحقیق پیمایشی، اسناد و مدارک علمی و مصاحبه عمقی صورت پذیرفته است، نشان می دهد که عوامل یاد شده بر سه بعد منافع امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران؛ یعنی ایده دولت، نهادهای دولت، و پایگاه مادی دولت، تاثیر مستقیم دارند. بر این مبنا بیشترین تأثیر این عوامل بر بعد ایده دولت است.
بررسی علل ناکامی جنبش مشروطه در برپایی ارتش ملی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف انقلاب ها و جنبش های مشروطه در همه جا برپاداشتن و استمراربخشیدن به دولت مدرن و نهادهای آن در چارچوب مدل مشروطه دولت ملت بوده است. در این مدل، ارتش ملی به عنوان یکی از نهادهای اصلی دولت، نقش مهمی در برقراری حاکمیت و انحصار مشروع زور برعهده دارد. اما در ایران جنبش مشروطه و حامیان آن، با وجود برانداختن رژیم پیشین، از تأسیس نهادهای کارآمد و قدرتمند یک دولت مدرن از جمله ارتش ملی بازماندند. علل این ناکامی را باید در ساختارهای سیاسی و اجتماعی هم زمان با جنبش مشروطه و کارگزاران مشروطه خواه در ایران جستجو کرد. از این قرار نفوذ و سلطه سیاسی و اقتصادی روسیه تزاری بر ایران، ضعف های ساختاری شهر و ناتوانیِ طبقات شهری مانند تجار، روشنفکران و اصناف که حاملان اجتماعی مشروطه بودند و نیز ناآگاهی و نخواستن های کارگزاران مشروطه خواه، آن ها را از تأسیس ارتش ملی در ایران بازداشت. این ناتوانی به نوبه خود به ناکامی مشروطه از برپایی یک دولت مقتدر و سرانجام از دست رفتن بخشی از آرمان های مشروطه خواهان انجامید.
ایران، چین و چالش های فراروی همکاری های فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط به شدت متحول دوران پس از جنگ سرد با شاخصه وابستگی متقابل و جهانی شدن، ضمن گستراندن حوزه های موضوعی روابط میان کشورها، کنش گران متعددی را در عرصه سیاست خارجی به تکاپو واداشته است. نوشتار حاضر با هدف بررسی روابط ایران و چین، در این بستر متحول و در دوران بعد از انقلاب اسلامی به ویژه در دو دهه اخیر، با اذعان به شاخصه نوسان در روابط دوجانبه و درنظر گرفتن این سؤال که با وجود بنیان های راهبردی مستعدّ همکاری فراگیر در نزد دو طرف، مهم ترین موانع و چالش های فراروی اتحاد استراتژیک میان چین و جمهوری اسلامی ایران کدام اند، بر این اعتقاد است که عواملی چون تنش های ساختاری، لابی رقبای منطقه ای، انتظارات متفاوت و نقش آمریکا مانع از تحقق همکارهای فراگیر میان دو طرف شده است. بررسی نوسان روابط، بنیان های راهبردی زمینه ساز همکاری مشترک و در نهایت موانع فراروی تحقق همکاری فراگیر مهم ترین بخش های نوشتار حاضر است.
راهکار پیشنهادی برای اصلاح شورای امنیت سازمان ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان ملل متحد، پس از ناکامی آرمان های ابتدای سده بیستم و به منظور غلبه بر مشکلات آن، بر فراز سازه های ازهم پاشیده جامعه بین الملل ایجاد گردید. اما باوجود توفیقاتی که سازمان ملل به عنوان یک سازمان بین المللی جهانی نسبت به سلف خود داشته، باید اذعان کرد این امیدها در برخی جنبه ها سرابی بیش نبوده و این سازمان به برخی اهداف خود به علت مغایرت با منافع ملی دولت های بزرگ نرسیده است.در این میان وجود حق وتو برای پنج عضو شورای امنیت (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلستان)، از همان ابتدای تأسیس سازمان با انتقادهای فراوانی روبرو بوده است. کشورهای کوچک از آغاز و در کنفرانس سانفرانسیسکو با داشتن چنین اختیاری برای کشورهای بزرگ مخالف بوده، آن را با روح منشور مغایر می دانستند.امروزه نیز باوجود استدلال کشورهای بزرگ مبنی بر داشتن مسئولیت حفظ صلح و امنیت، مخالفت ها نسبت به این حق به ویژه پس از جنگ اخیر در عراق، بیش از گذشته افزایش یافته است. این پرسش همواره مطرح بوده است که آیا پنج عضو دائم شورای امنیت در وهله نخست برای دراختیار داشتن این حق تا چه اندازه شایسته هستند، و در وهله دوم به چه میزان اعطای این حق به پنج کشور یادشده، برای جامعه بین الملل مفید بوده است. بر مبنای همین تردیدها، کشورها و ارگان های مختلف تلاش داشته اند تا طرح های جایگزین برای این حق اعضای دائم شورای امنیت ارائه کنند. در این مقاله ضمن توضیح دلایل وجوب این تغییرات، ایده جدیدی ارائه شده است.
امپراتوری جدید و تروریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «امپراتوری جدید» به وضعیت جهانی شدن معاصر اشاره دارد. در دوره جهانی شدن، دولت های ملی همچنان اهمیت دارند و منطق بازدارندگی ناشی از توازن قوا بین آنها همچنان بخش مهمی از عامل حفظ ثبات و امنیت در جامعه جهانی(امپراتوری) است. با این حال، تهدیدات جدید از سوی بازیگران جدید فروملی و فراملی و نیز از ناحیه ظهور مسائل جدید امنیتی ناشی می شوند که در نتیجه فرایندهای جهانی شدن به وجود آمده اند. تروریسم در قلب تهدیدات ناشی از فرایندهای جهانی شدن در فضای حاکمیت امپراتوریایی قرار دارد. این مقاله تلاش می کند شرایط اهمیت یافتن پدیده تروریسم در مسائل امنیتی امپراتوری را توضیح دهد.
تناظر گفتمانی سیاست خارجی و دانش مسلط بر روابط بین الملل در آمریکا؛ دوره پایان جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایان جنگ سرد نقطه عطفی در تحول سیاست خارجی آمریکا و نوع نگاه این کشور به روابط بین الملل بود. در این برهه، طیف وسیعی از ایده ها و انگاره ها درباره مسائل بین المللی در محافل علمی و عملی سیاست خارجی آمریکا بروز یافت. موضوع اصلی مقاله، بررسی چگونگی رابطه این ایده ها و انگاره ها در قالب متون سیاست خارجی و روابط بین المللی آمریکا و به عبارت دیگر، تأثیرگذاری سیاست خارجی آمریکا بر قبض و بسط های معرفتی روابط بین الملل در این کشور است. این مقاله می خواهد به این سؤال پاسخ دهد که چه رابطه ای میان گفتمان های سیاست خارجی و دانش روابط بین الملل در آمریکا هم زمان با پایان جنگ سرد، یعنی دوره ریاست جمهوری بوش پدر، وجود دارد. این پژوهش با رویکرد تحلیل گفتمان و با بررسی متون برگزیده سیاست خارجی آمریکا و دانش روابط بین الملل نشان می دهد که گفتمان های سیاست خارجی و دانش مسلط بر روابط بین الملل در دوره بوش پدر از تناظر گفتمانی برخوردارند. این تناظر گفتمانی با استفاده از معیارهای عینی تری چون زمینه مندی متناظر، جفت های دوگانه متناظر و گزاره اصلی متناظر نمایانده شده است.
تحولات سیاست خارجی ترکمنستان؛ اصل «بی طرفی مثبت» در عرصه نظر و عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهت گیری کلی سیاست خارجی ترکمنستان در دوره پساشوروی با عنوان «بی طرفی مثبت» شناخته می شود. بر این اساس از این کشور انتظار می رود که ضمن وارد نشدن به اتحادیه های نظامی و جنگ ها، همکاری فعالانه ای را در عرصه بین الملل و در ارتباط با سایر کشورها از خود نشان دهد. اصول بی طرفی مثبت ترکمنستان که در سال 1995م در سازمان ملل متحد تصویب شد نیز حاکی از این موضوع است که ترکمنستان باید به عنوان یک عضو کامل جامعه بین المللی، ضمن لحاظ کردن اصول بی طرفی در سیاست خارجی خود، در عرصه های مختلف حضور فعالی داشته باشد. باوجود روشن بودن سرشت اصل بی طرفی مثبت، جنبه های عملی سیاست خارجی ترکمنستان در دو دهه گذشته فراز و فرودهای بسیار داشته و تحولاتی را از سر گذرانده است. این مقاله تلاش دارد با بررسی ماهیت اصل بی طرفی مثبت در سیاست خارجی ترکمنستان و تحلیل دلایل اتخاذ این جهت گیری، به مطالعه تحولات عملی سیاست خارجی این کشور پرداخته، بررسی کند که سرشت این تحولات چه بوده است. این مقاله نشان می دهد که اصول سیاست بی طرفی مثبت ترکمنستان در طول دوره مورد بحث ثابت بوده و آنچه تغییر پذیرفته، رویه های عملی و تاکتیک های مورداستفاده در سیاست خارجی این کشور است.
تأثیر نوسان بهای نفت بر مناسبات دولت و جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسان بهای نفت در دوره ریاست جمهوری آقایان سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد، آثار و تبعات بسیاری در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داشته است. پایین بودن بهای نفت در دوره اول ریاست جمهوری آقای خاتمی، باعث نوعی خِردگرایی در تصمیمات دولت شد و نتایجی همچون ایجاد حساب ذخیره ارزی، شتاب در برنامه خصوصی سازی را به همراه داشت .اما متأسفانه در مرحله دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی با افزایش بهای نفت، شاهد تغییر در سیاست ها و بازگشت به رویه دولت رانتیر بودیم و به نوعی می توان حتی شکست اصلاح طلبان را در سال 84 با این موضوع مرتبط دانست. این رویه در مرحله اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد با افزایش بهای نفت ادامه یافت و به اتخاذ سیاست های توزیعی و حمایتی انجامید که با توجه به اوضاع بین المللی، این سیاست ها خود را در قالب تورم، نارضایتی ها و... نمایان ساخت. در مرحله دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، کاهش بهای نفت همانند مرحله اول ریاست جمهوری آقای خاتمی نوعی خِردگرایی را به تصمیمات دولت تحمیل نمود و ثمره آن طرح تحول اقتصادی، هدفمند سازی یارانه ها و... بود. به طور کلی به گمان این پژوهش، سیاست ها و آثار کلی معطوف به اقتصاد، سیاست و اجتماع طی این دوران (1376 – 1392ش) تا حدود بسیار زیادی متأثر و همسو با نوسان قیمت نفت بوده و نتایج آن در قالب تورم، افزایش حجم نقدینگی، حساب ذخیره ارزی، سهمیه بندی، طرح تحول اقتصادی، هدفمندی یارانه ها و... قابل مشاهده است.
نقادی فلسفی- سیاسی قرارداد اجتماعی در نگاه روسو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقادی فلسفی- سیاسی قرارداد اجتماعی در نگاه روسو به چرایی و چیستی یا عموماً مبانی ماهوی و محتوایی متن قرارداد اجتماعی، به ویژه در نظریه سیاسی روسو و نقادی آن به عنوان پرسش اصلی می پردازد. در این مقاله فرای اصل قرارداد و چگونگی و نقش آن، در پی ردیابی منبع متن (عقل، نقل یا عرف) و محتوای قرارداد(قانون و مذهب مدنی) به عنوان منشور و میثاق مشترک عمومی هستیم. در اینجاست که نقش مذهب و به تعبیر نخستین روسو «قانون مدنی» و قانون گذاری و در تعبیر نهایی وی، «مذهب مدنی» مطرح می گردد. رابطه و نسبت این دو، محور موضوعی این مقاله است. تبیین «رابطه و نسبت مثبت و همسو و حتی هم افزایی دیانت و سیاست، مذهب و حاکمیت و شریعت و دولت در نظریه و نظام جمهوری» در قرارداد اجتماعی روسو، فرضیه اصلی و هدف نهایی مقاله است. برخلاف شبهه غالب تعارض و حتی جایگزینی قرارداد اجتماعی در سیاست به جای شریعت، دیانت و مذهب، که منسوب به روسو است و از آن به قرارداد اجتماعی روسویی تعبیر می نماییم، برنمودن اسلام به عنوان دیانت و مذهب مدنی- مردمی یا جمهوری مشروع، متعادل و حتی متعالی و کارآمد در نگاه و نظریه سیاسی روسو، حاصل این مقاله و پیام راهبردی آن می باشد. مقاله حاضر برگرفته از طرح پژوهشی کارآمد و چشم انداز اندیشه سیاسی در جمهوری اسلامی و جهان اسلام بوده که به همت نگارنده در دانشگاه تهران انجام شده است.
بازاندیشی در اندیشه خواست قدرت؛ روایتی متفاوت از مفهوم قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواست قدرت (Will to Power) مهم ترین مفهوم در اندیشه نیچه است. قدرت در رویکرد او در ارتباط با مفاهیمی نظیر اراده، آزادی، تأثیرگذاری و مسئولیت قرار می گیرد. خواست قدرت در این معنا، محور حیات انسان و آثار اوست و جملگی انسان ها حتی در منطق و عقلشان از این کشش ناگزیرند. در هر زمان که این کشش به سمت نیرو ناتوان گردد، آثار فروریزش تمدن و فرهنگ و زوال زندگی انسان هویدا می شود. میل به قدرت مهم ترین مفهوم در اندیشه نیچه است که محور «حیات» تلقی می شود؛ به گونه ای که قلمرو تخیل و کنش را می سازد. نیچه حقیقت، ارزش ها، نظام معرفتی و دانش را نمودی از این خواست می دانست. هدف مقاله حاضر، بررسی مبانی هستی شناسی و شناخت شناسی اندیشه نیچه برای درک بهتر ایده «خواست قدرت» نزد وی است. نیچه با نقدی بی باکانه به فلسفه و نیز اخلاق مسیحی، علم گرایی و انسان مدرن، فلسفه را به راهی تازه کشاند و آن را از کل گرایی و انتزاعی گری رها ساخت و به مسیری رهنمون کرد که می توان آن را فلسفه هستی شناسانه نامید. از نتایج نگاه فلسفی او، فروریختن نظام سلسله مراتبی در حوزه علم، اجتماع و شکل گیری نگرشی است که در آن فرهنگ جایگاه اساسی پیدا می کند. در اندیشه نیچه اعمال قدرت بیشتر از آنکه بر مبنای ابزارهای نظامی (قدرت به معنای وبری) باشد، مبنایی «فرهنگی» می یابد و تأکید بر همین مبانی فرهنگی قدرت، در رویکردهای جدید سیاسی اهمیت ویژه ای یافته است.