مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله آن است که با اتکا به نظریات گفتمانی فوکو و استفاده از ظرفیت های دیرینه شناسانه و برخی از امکانات تبارشناسانه وی و نیز با اتخاذ سطح تحلیل گفتمانی در فهم سنت و تجدد و نسبت میان آن ها، به مفهوم سازی و دوره بندی گفتمانی دفتر تحکیم وحدت از آغاز شکل گیری تاکنون بپردازد و افزون بر مشخص نمودن ویژگی های گفتمانی هر دوره از حیث نسبت با گفتمان سنتی و تجددی، نشان دهد که در هر دوره چه نوع صورت بندی گفتمانی در دفتر تحکیم صورت گرفته و این صورت بندی ها تا کدامین آستانه پیش رفته اند. در این مسیر، روش دیرینه شناسانه فوکویی و استراتژی های روش شناختی وی مبنای کار قرار گرفت و پس از تعیین گزاره ها (کنش های کلامی و غیرکلامی مؤثر) به عنوان جامعه آماری، نمونه گیری هدفمند تا آنجا ادامه یافت که به اشباع رسید و داده های برآمده از نمونه های جدید، چیزی بر اطلاعات پیشین ما نیفزود. با توجه به چنین مبنای نظری و روشی ، مشخص شد که پنج دوره «تطور از گفتمان روشنفکری دینی به گفتمان اسلام ناب»، «بازتولید گفتمان اسلام ناب»، «تطور از گفتمان اسلام ناب به سمت گفتمان روشنفکری دینی»، «تطور از گفتمان روشنفکری دینی به گفتمان تجددی و تشدید نقاط تفرق گفتمانی» و «صورت بندی و تعمیق دو گفتمان متعارض (گفتمان مدرن و اسلام ناب) در دو تحکیم وحدت مجزا» را می توان از هم جدا نمود.
مشروطه در غرب ایران؛ مطالعه ایلات لک و لر در زاگرس غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چرا استبداد که در آغاز انگیزه اصلی همراهی بیشتر شهرهای ایران با مشروطه بود، در زاگرس غربی عامل اصلی همگامی با آن نشد. به عبارتی، چرا سران منطقه از شکل اصلی حکومت نوپای مشروطه استقبال نکردند؟ از حوادث مهم سیاسی ایران در قرن اخیر، جریان مشروطه خواهی ایرانیان بود که واکنش یکدستی از سوی اشخاص، گروه ها و طبقات اجتماعی نسبت به آن صورت نگرفت. در اینجا به طور خاص حوزه جغرافیایی زاگرس غربی یا منطقه سیمره شامل پیشکوه و پشتکوه (محل اصلی زندگی ایلات لک و لر) موضوع پژوهش قرار گرفته است. دراین بررسی از دو گفتمان والی نشینی(گفتمان کوچ نشینان) و گفتمان مشروطیت (گفتمان شهرنشینان) بهره گرفته شده است. پژوهش ها نشان داده است، ایلات سیمره از گفتمان مشروطه خواهی (جز درمواقع خاص) استقبال نکرده اند. این موضوع به نفوذ تاریخی گفتمانی برمی گشت که عناصر آن عمدتاٌ بر پایه شاه پرستی، مرزنشینی و تمرکزگریزی شکل می گرفت؛ بنابراین گفتمان مشروطیت که مبتنی بر روح شهرنشینی و تمرکزگرایی و تمامیت خواهی بود، نمی توانست با پذیرش چندانی روبرو شود.
سرمایه داری و معضل جهانی غذا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ها نشان می دهند غذای کافی برای تمامی مردم دنیا وجود دارد، اما در چند دهه اخیر شمار افرادی که از گرسنگی رنج می برند، در حال افزایش است. گرچه تلاش های زیادی به وسیله سازمان ها و توافقات بین المللی به منظور کاهش و حتی ازبین بردن مشکل گرسنگی صورت گرفته، اما این مشکل هم چنان به قوت خود باقی است.بنابراین تحلیل نتایج و عواقب برخورد متناقض نظام سرمایه داری با نبود امنیت غذایی، خمیرمایه اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. از همین رو، نخست ضمن توصیف ابعاد و اضلاع نظام سرمایه داری، ارتباط آن با مسئله غذا مشخص می گردد. سپس به نقش سازمان ها و معاهدات بین المللی در کاهش کمی و کیفی ابعاد معضل گرسنگی پرداخته می شود. در ادامه، در خصوص عواملی که سرمایه داری به وسیله آن ها کمبود غذا و گرسنگی را تشدید می کند بحث می شود و در پایان، نتایج و عواقب ناگوار پدیده نبود امنیت غذایی در سطح جامعه بین المللی بررسی می گردد
قدرت یابی دوباره روسیه در نظام بین الملل و افزایش تنش در روابط امریکا و روسیه (2008- 2000م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، طی دهه 1990 میلادی دوره های متفاوتی از روابط مسالمت آمیز و تنش آلود میان ایالات متحد امریکا و روسیه به وجود آمد. با به قدرت رسیدن جورج بوش در امریکا و ولادیمیر پوتین در روسیه در سال 2000، دوره جدیدی از روابط میان واشنگتن و مسکو آغاز شد. این روابط نخست به گرمی شکل گرفت و با وقوع حوادث یازده سپتامبر، حمایت پوتین از واشنگتن افزایش یافت و این همکاری در جنگ ایالات متحد امریکا علیه افغانستان ادامه پیدا کرد. اما پس از آنکه امریکا رژیم روسیه را مستبد و غیر مردم سالار خواند، این روابط با تنش همراه شد و در جریان حوادث بعدی این تنش افزایش یافت و سرانجام در جنگ اوستیا در سال 2008 به اوج خود رسید. درواقع، رابطه واشنگتن و مسکو از سال2000 تا 2008 میلادی به تدریج تیره شد. نگارندگان این مقاله بر این باورند که یک دلیل عمده این افزایش تنش، قدرت یابی دوباره روسیه و ارتقای جایگاه بین المللی این کشور در نظام بین الملل است که زمینه واکنش جدی تر این کشور را در قبال سیاست های تکروانه امریکا در دوره یادشده فراهم کرد و به دنبال آن واکنش امریکا به اقدامات روسیه فصلی از تنش در روابط دو کشور را رقم زد.
سیاست آسیایی ایالات متحده در دوره اوباما: بررسی مناسبات سیاسی- امنیتی امریکا با هند (2012-2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پایان یافتن جنگ سرد، روابط هند و امریکا به موازات تلاش های امریکا برای همکاری با قدرت های نوظهور منطقه به منظور استقرار نظم نوین جهانی گسترش یافت و در دوره ریاست جمهوری جورج بوش به اوج خود رسید. اما این رشد و شکوفایی هم زمان با آغاز ریاست جمهوری اوباما رو به افول نهاد. لذا این پرسش مطرح می شود که علل اصلی کاهش سطح روابط هند و امریکا در دوره ریاست جمهوری اوباما چیست؟ در این خصوص به نظر می رسد تطابق نداشتن منافع هند و امریکا و همچنین تغییر رویکرد و نوع نگاه امریکا در دوره اوباما نسبت به مسائل جهانی و رقبای منطقه ای و بین المللی هند، از جمله چین، عوامل اصلی کاهش سطح روابط هند و امریکا باشد. با توجه به اهمیت همکاری هند و امریکا برای هر دو کشور و نیز تأثیرگذاری نوع و سطح روابط هند با امریکا به عنوان متغیری مهم در مناسبات هند با دیگر کشورها، از جمله ایران، در مقاله حاضر به بررسی ابعاد سیاسی_ امنیتی این روابط و تحولات آن پس از حضور اوباما به عنوان رئیس جمهور امریکا در میانه سال های 2012-2008 میلادی پرداخته خواهد شد.
عناصر مشروعیت یابی در نظام های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشروعیت یکی از مسائلی است که حکومت ها حکمرانی و اعمال قدرت خود را با آن توجیه می کنند. لذا هر حکومتی که دچار عدم مشروعیت شود مانند گذشته نمی تواند قدرت خود را اعمال کند، بلکه به زور خام برای حکمرانی متوسل می شود. در این نوشته، نگارندگان به این بحث پرداخته اند که چگونه دولت ها برای خود مشروعیت سازی می کنند تا به قدرت خود دوام بخشند. در این مقاله بر عوامل مشروعیت بخش قدرت، شامل حقانیت، مقبولیت، قانونمندی و کارآمدی، تأکید شده است.
فرهنگ سیاسی در عربستان؛ تحلیل ایستایی و چالش های فرارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سیاسی آمیزه ای از باورها، نگرش ها و شناخت و آگاهی سیاسی است که رفتار سیاسی یک گروه یا ملت را شکل می دهد. در گذشته، فرهنگ سیاسی ملت ها از نهادینگی و استمرار برخوردار بوده است، اما امروزه به دلایلی همچون تغییر و تحولات ساختاری، انقلاب ارتباطات و جهانی شدن دگردیسی یافته، به سمت فرهنگ مشارکتی سوق پیدا کرده است. در این نوشتار، نگارندگان درصددند از رهگذر رهیافت اقتصاد سیاسی به این پرسش پاسخ دهند که چرا فرهنگ سیاسی تابعیتی در جامعه عربستان از استمرار و ایستایی برخوردار بوده است، و نیز با استفاده از رهیافت جامعه شناختی سیاسی، مهم ترین دلایل دگردیسی قابل توجه در فرهنگ سیاسی جامعه عربستان به ویژه تحصیل کرده ها و جوانان شهری از فرهنگ تابعیتی به سمت فرهنگ مشارکتی را بررسی و تحلیل کنند. نگارندگان بر این باورند که چنین تحولی در فرهنگ سیاسی از دهه 1990 به این سو، به ویژه در دو سال اخیر چالش های جدی برای حکومت سعودی ایجاد کرده است. این چالش ها در آینده جدی تر شده، حکومت را به پذیرش اصلاحات بیشتر ملزم خواهد ساخت.
کالبدشکافی جنبش فرهنگی-زبانی و سیاسی کاتالونیا (کاتالانیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل در تاریخ کاتالونیا به جنبش کاتالانیسم برمی گردد که در حال حاضر در سیاست کاتالونیا از اهمیت بالایی برخوردار است. کاتالانیسم یک جنبش فرهنگی، زبانی و سپس سیاسی است که از شناسایی فرهنگی و سیاسی کاتالونیا از سوی دولت اسپانیا حمایت می کند. مقاله حاضر تلاش دارد تا به کندوکاو چگونگی شکل گیری این جنبش بپردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که جنبش کاتالونیا از آغاز ماهیتی فرهنگی- زبانی داشت. در قرن نوزدهم میلادی سه رخداد مهم که عبارت بود از شکست فرایند دولت-ملت سازی در اسپانیا، تفاوت اقتصادی میان کاتالونیا و اسپانیا، و اشغال نظامی کاتالونیا از سوی دولت مرکزی، باعث شکل گیری جنبش فرهنگی- زبانی (ناسیونالیسم مبتنی بر فرهنگ) شد. سه رخداد یادشده به سه حادثه حساس تاریخی دیگر در قرن بیستم که عبارت بود از تصویب قانون جدید برای قضاوت در خصوص دعاوی تحت نظارت حکومت نظامی، سرکوب جمهوری دوم (1939-1931م) در اسپانیا از سوی فرانکو، و دوره انتقال از دیکتاتوری فرانکو به دموکراسی، پیوست و زمینه را برای حرکت از ناسیونالیسم فرهنگی (جنبش فرهنگی، زبانی) به ناسیونالیسم سیاسی (خواهان استقلال) فراهم ساخت. همچنین در بخش دوم و سوم این مقاله برای شناخت بهتر این جنبش، به ترتیب به ساختار فرهنگی- زبانی کنونی کاتالونیا و موضع اتحادیه اروپا در قبال استقلال کاتالونیا پرداخته شده است.
نقش پیش تدبیری سیاسی در نظام مدیریت سیاسی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تشریح و گسترش نقش پیش تدبیری- که بخشی از تدبر شمرده می شود- برای پیشگیری از بروز وقایع سازمانی و نظام سیاسی است. از این رو تلاش شده است ضمن تشریح اهمیت و ضرورت آینده پژوهی و آینده نگاری در برنامه ریزی های مدیریت سیاسی، زمینه های لازم برای مبادرت به پیش تدبیری طرح، و شرایط و عوامل مؤثر که هدایت کننده برنامه های پیش تدبیری می باشد همراه دو مدل علّی– حلقوی بررسی شوند. آنگاه نقش آگاهی و بینش در امور سیاسی، احکام و فرمان های الهی و امور علمی برای طرح زوایای مربوط شکافته می شود، و درخاتمه مبانی لازم و بنیادین پیش تدبیری در برنامه های مدیریت سیاسی به عنوان نتیجه گیری ارائه می گردد.
فضیلت مدنی در اندیشه عرفانی مولانا جلال الدین محمد بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های شاخص و بنیادینِ اندیشه سیاسی، مفهوم «فضیلت مدنی» است که تحققِ غایت سیاست وابسته به بسط و گسترش و تعمیق آن در میان انسان هاست. در این نوشتار ضمن واکاوی آثار مهم عارف بزرگ ایرانی، جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی، ظرفیت و امکانات سیاسی اندیشه وی در چارچوب نظری اسپریگنز و نظریه دلالتی– پارادایمی بررسی و تحلیل شده است. مدعای مقاله این است که با توجه به دلالت های معرفتی، تبیینی و هنجاری اندیشه مولوی، اندیشه وی متضمن عناصر و مؤلفه های مهمی چون عشق، دوستی، مدارا و نیز نقد سیاسی و اجتماعی به عنوان شاخص ترین فضیلت هایی است که آشکارا وجه و صبغه مدنی دارند
دیالوگ فوکو و هابرماس درباره بنیان های مدرنیته؛ انسان گرایی، گفتمان و دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته بیش از دیگر گفتمان های رقیب، به مناظره و گفتگو بر سر موضوعات بنیادین خود اهمیت می د هد و به نظر می رسد وضعیت ایدئال مدرنیته، امکان نوعی چندصدایی در جامعه است. مجادله های فلسفی درباره بنیان های مدرنیته از جمله نتایجی است که این چندصدایی به بار آورده است. افراد مختلف از دیدگاه های گوناگون به گفتگو های انتقادی درباره این بنیان ها پرداخته و تأویلی بر تأویل های پیشین افزوده اند. فوکو و هابرماس از جمله اندیشمندان بزرگ قرن بیستم بودند که مجادله های آنان این چندصدایی را بازتاب می دهد. مدرنیته از جمله مباحث مهمی است که این دو درباره آن و موضوعات محوری اش با یکدیگر بحث و گفتگو داشته اند. به نظر می رسد هرچند در ظاهر، آن ها دیدگاه های متضادی را در این زمینه اتخاذ کرده اند، هر دو صداهایی در درون مدرنیته شمرده می شوند. آن ها در نظریات خویش پیرامون مدرنیته، هشدارهای جدی درباره آینده آن داده اند. هدف اصلی این مقاله بررسی تعاملات فکری فوکو و هابرماس در باب مدرنیته و سه محور اصلی آن، یعنی انسان گرایی، گفتمان و دموکراسی می باشد.
دموکراسی رایزنانه؛ جنبش های اجتماعی و حوزه عمومی جهانی (با تأکید بر نظریه عقلانیت ارتباطی هابرماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دموکراسی، بی تردید، عرصه عمومی فعالیت های انسانی است؛ چراکه انسان ها در این حوزه به تعامل با یکدیگر می پردازند و درخواست ها و علاقه مندی های خود را بیان می کنند. جنبش های اجتماعی که بیان کننده تقاضاهای مردمی هستند، در همین عرصه عمومی شکل می گیرند و به فعالیت می پردازند. این پژوهش به دنبال بررسی و ارزیابی میزان تأثیراتی است که عقلانیت ارتباطی نظریه هابرماس، بر شیوه فعالیت و سازماندهی جنبش های اجتماعی نوین و نیز نوع روش ها، راهبردها و استراتژی های اتخاذشده آن ها برای دستیابی به اهدافشان دارد. با توجه به جهان گستر بودن اهداف، هم از منظر دموکراسی رایزنانه هابرماس، و هم از نگاه جنبش های اجتماعی جدید، و نیز با توجه به شیوه مفاهمه ای و گفتگوییِ هردو طرف، می توان هماهنگی ها و سنخیت های قابل ملاحظه ای را میان این دو مشاهده کرد. استدلال نوشتار حاضر این است که جنبش های اجتماعی جدید مانند جنبش سبز (محیط زیست گرایی)، خلع سلاح و...، با اقتباس از شیوه دموکراسی رایزنانه هابرماس، چه در سطح عمل و چه در سطح نظر، از این نظریه متأثر شده اند. در ادامه تلاش می گردد جنبه های متفاوت این رابطه، با تأکید بر دو جنبش سبز و وال استریت به تصویر کشیده شود. روش پژوهش، کیفی از نوع تبیین علّی و روش تحلیل، توصیفی_ تبیینی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اسنادی است.