سیاست

سیاست

سیاست دوره 52 تابستان 1401 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل مفهوم قدرت در جامعه پیچیده پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۷۲
مفهوم قدرت ازآن رو که مفهومی بافتارمند است، در طول تاریخ، دگرگونی های معتنابهی را گذرانده است. از سویی با تغییرات فناورانه تحول پیدا کرده و از سویی با تغییر مناسبات و فرم اجتماعی دچار دگرگونی شده است. در دوران معاصر، بازشناسی مفهوم قدرت بر پایه چارچوب های پیچیده پست مدرنیسم می تواند زوایای مهمی از این مفهوم پردامنه را برای پژوهشگران روشن سازد. ازاین رو، در این پژوهش بر پایه نظریه پیچیدگی به واکاوی این مفهوم پرداخته شده است. پرسش اساسی این پژوهش آن است که چگونه قدرت مبتنی بر نظریه پیچیدگی در جامعه کوانتومی پست مدرن تحلیل می شود؟ فرضیه پژوهش آن است که قدرت در جامعه پیچیده و کوانتومی پست مدرن، مفهومی زمینه مند، سیال و نشرپذیر است که موجب تغییر رفتار و منطق کنشگری این مفهوم شده است. در این پژوهش، با رویکردی توصیفی- تحلیلی در چارچوب پارادایم تفسیری از روش تحلیل مقایسه ای آثار نظریه پردازان و اندیشمندان این حوزه با تأکید بر نظریه کوانتوم و پیچیدگی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بر پایه نظریه پیچیدگی و ابعاد کوانتومی علوم اجتماعی در دوران پست مدرن، مفهوم قدرت با برون آمدن از ساختارهای عمودی و فرا رفتن از وضعیت شبکه ای به امری سیال و پیچیده تبدیل شده، و به همین دلیل کارویژه های آن در بستر پیچیدگی شبکه ای معنادار شده و تا حد زیادی به فناوری های داده محور و بازی کوانتومی، وابسته شده است.
۲.

نقش تساهل و مدارا در حل و فصل منازعه های سیاسی و ارتقاء ظرفیت نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۹۳
منازعه های سیاسی در جمهوری اسلامی ایران (ج.ا.ا) را باید نوع پیچیده و ویرانگر منازعه های اجتماعی به شمار آورد که از موانع راهبردی توسعه سیاسی و عامل اصلی بی ثباتی، کاهش آستانه تحمل نظام سیاسی، و تهدیدکننده منافع ملی است که در نهایت تعادل کارکردی نظام را درهم ریخته و آن را آماده اوج گیری بحران ها می نماید. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. چه سازوکارهای موثری برای حل وفصل منازعه سیاسی وجود دارد؟        2. چگونه می توان از راهبرد اثربخش تساهل و مدارا برای حل وفصل منازعه های سیاسی و در پی آن توسعه و ارتقاء ظرفیت نظام سیاسی نظام ج.ا.ا استفاده کرد؟ با رویکردی کیفی از روش پژوهش فرآیند چرخه ای تحلیل سارانتاکوس تلاش خواهد شد تا افزون بر پاسخ گویی به این دو پرسش، فرضیه ای آزمون شود که در آن استدلال شده که نهادینه شدن تساهل و مدارا در جامعه کنونی ایران می تواند در حل وفصل منازعه های سیاسی و مدیریت آن مؤثر واقع شود، و از این راه به ارتقای ظرفیت سیاسی و کارآمدی نظام ج.ا.ا برای رویارویی با چالش های اجتماعی کمک کند. یافته ها ی پژوهش به شکل الگوی پیشنهادی ارائه شده است که مؤید نقش ایجابی و مؤثر راهبرد تساهل و مدارا به عنوان یکی از مؤلفه های حکمرانی خوب، در حل وفصل منازعه های سیاسی و توانمندسازی نظام ج.ا.ا است.  
۳.

انتخاب «شیوه زندگی» همچون امری سیاسی: فهم جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی 1357(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۳
در این مقاله بر آنیم تا آثار شماری از روشنفکران برجسته ایرانی را با نگرشی نوگرایانه به «امر سیاسی» بررسی نماییم تا انتخاب «شیوه زندگی» همچون موضعی سیاسی در جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی، بهتر درک شود. در این پژوهش، برگرفته از الگوی هایدگر، امر سیاسی در سطحی وجودی یا هستی شناختی (انتولوژیک)، ورای ساحت موجود، عینی، تجربی و نهادینه (انتیک) «علم سیاست» در نظر گرفته شده است. این دیدگاه افق و موضع تازه ای است مربوط به «شیوه زندگی» فرد که در آن، موضوع و اهداف سیاسی دربرگیرنده تلاش های همیشگی فرد در دگرگونی «خود» و فرایندهای خودتحقق بخشی است؛ در وضعیتی که نهادهای رسمی و مراجع سنتی، دیگر نقش مطلقی در ارائه معیارها و ارزش های زندگی روزمره ندارند. از اهداف مهم این پژوهش پاسخگویی به این پرسش اصلی است که چگونه حق انتخاب «شیوه زندگی» را می توان همچون موضعی سیاسی در جریان روشنفکری پس از انقلاب اسلامی تلقی کرد؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که مواضع فرهنگی روشنفکران ما، در به چالش کشیدن گفتمان حاکم و ارائه شیوه دیگری از بودن-در-هستی و فهم متفاوتی از خود و جهان را که در غیریت با آن گفتمان هژمونیک قرار می گیرد، می توان در چارچوب فرایندهای گفتمانی و سیاسی ارزیابی کرد؛ یعنی گفتمان هایی که جامعه را می سازند و به فهم ما از جهان نظم می بخشند، در ذات خود سازه هایی سیاسی اند. با روش تحلیل مفهومی کیفی آثار چندین اندیشمند ایرانی و بررسی مقایسه ای دیدگاه های آنان به این نتیجه رسیدیم که رویکرد فرهنگ گرایانه روشنفکران ما در ترویج و به رسمیت شناختن حق انتخاب «شیوه زندگی»— از آنجا که در دشمنی با الگوها و ارزش های مسلط در جامعه که گفتمان حاکم گسترنده و پشتیبان آنهاست، قرار می گیرد— می تواند همانند امری سیاسی در نظر گرفته شود.
۴.

انواع راهبردهای موازنه گرایانه در نظام تک قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۸
پس از فروپاشی شوروی، توزیع قدرت در نظام بین الملل، از حالت دوقطبی (مبتنی بر اصل موازنه قدرت میان دو قطب) به صورت تک قطبی درآمد. از آن زمان یکی از مهم ترین پرسش های نظریه پردازان روابط بین الملل به ویژه نظریه پردازان واقع گرایی، آن است که چرا در این نوع از نظم، مطابق با نظریه توازن قدرت، هیچ موازنه نظامی مؤثری علیه امریکا به عنوان تک قطب نظام بین الملل ایجاد نشده است؟ فرضیه اصلی این مقاله آن است که با نگاهی متفاوت و موسع به مفهوم موازنه قدرت و همچنین در نظر گرفتن رفتار موازنه گرایانه دولت ها بر پایه درجه و شدت تهدید درک شده از سوی دولت تک قطب، در این نظام نیز می توان شاهد رفتارهای موازنه گرایانه قدرت های درجه دوم، قدرت های میانه و حتی دولت های کوچک نیز بود. به پرسش های پژوهشی زیر پاسخ داده خواهد شد: 1. چرا دولت ها در نظام تک قطبی به راهبردهای موازنه گرایانه روی می آورند؟ 2. انواع این راهبردها کدام است؟ 3. چگونه این راهبردها بکار برده می شوند؟ 4. چه زمانی راهبردهای موازنه گرایانه درنظر گرفته می شوند؟ این پژوهش از نظر رویکرد، ماهیتی کیفی دارد، و برای آزمون فرضیه از روش تحلیل مفهومی دیدگاه های مختلف نظریه پردازان روابط بین الملل استفاده می شود. یافته های پژوهش آن است که موازنه، رفتاری به طور کامل اختیاری و مبتنی بر راهبردهای به طور کامل متفاوتی از «موازنه مثبت نظامی» تا «موازنه منفی غیرنظامی» است، و اینکه هر دولتی در هر دوره ای چه نوع راهبرد موازنه گرایانه ای را در رویارویی با تک قطب، برگزیند، تحت تأثیر متغیرهای گوناگونی قرار دارد که در این پژوهش به آن پرداخته می شود.
۵.

واپایش نظم در شبکه های منطقه ای پیچیده: ایران و غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۴
واقعیت های جدید، پیچیدگی و شبکه ای شدن نظم بین الملل و منطقه ای به تغییر واپایش نظم در شبکه منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا منجر شده است. یافتن پاسخ های سه پرسش  زیر از اهداف بنیادین پژوهش است: 1. با توجه به پیچیدگی نظم در شبکه های منطقه ای، واپایش آن پیرو چه قواعدی است؟           2. کنشگران برجسته منطقه ای برای چنین واپایشی از چه گونه سیستم هایی بهره می برند؟ 3. چگونگی تأثیر این واپایش بر ایران چیست؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که شبکه ای شدن واپایش نظم در وضعیت پیچیدگی پساجنگ سرد، الگوی واپایش در غرب آسیا را به الگوی شبکه ای تغییر داده، به گونه ای که اصول شبکه ای (دربرگیرنده قدرت در قالب ارتباطات، غیرخطی شدن، نبود تقارن وسازواری) بر آن چیره شده است. با تأکید بر مفهوم نوپدیدگی و بهره گیری از نظریه پیچیدگی-آشوب، چارچوب نظری الگوی واپایش نظم در شبکه غرب آسیا ارائه می شود. همچنین با رویکردی تبیینی و با بررسی نظام مند و ارزیابی استدلال ها و یافته های پژوهش های علمی پیشین در این زمینه، داده های کیفی مربوط به الگوهای واپایش در این منطقه تحلیل می شود. دستاوردهای پژوهش عبارت اند از: الف) تحولات نوپدید نظم در سطوح بین المللی و منطقه ای به تحول در الگوی واپایش نظم، اصول واپایش، اهداف واپایش، کنش ها و وضعیت ها ی محیطی واپایش انجامیده است؛    ب) الگوی واپایش شبکه ای نامتمرکز با شرایط کنونی در غرب آسیا تناسب دارد و این الگو، نبود تمرکز را به عنوان بن مایه الگوی واپایش نظم نوین در غرب آسیا مطرح می کند؛ ج) قواعد الگوی واپایش شبکه ای نامتمرکز دربرگیرنده تمرکززدایی در سیستم از راه گوناگونی در قوانین، دسترسی نداشتن کامل به اطلاعات، راه حل های گوناگون، افزایش انعطاف پذیری و نوآوری است؛ د) این امر به شکل گیری کنش های مستقل تر و ایجاد واپایش کننده های بومی منجر می شود که به شکل خودسامان سیستم را اداره می کنند؛ ه) واپایش نظم در شبکه بر ایران تأثیر داشته است.
۶.

عوامل مؤثر بر ایجاد و بازتولید نابرابری درآمد: مطالعه موردی هندوستان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۰۵
نابرابری درآمد این روزها توجه اندیشمندان و حاکمان را به خود جلب کرده است. هریک از این گروه ها کوشیده اند از دریچه نگاه خود به علل پیدایش و پایداری نابرابری درآمد بپردازند. آغاز هزاره سوم با تشدید نابرابری های درآمدی در درون کشورها همراه بود، و تلاش های جامعه جهانی که پیش از آن توانسته بود در چارچوب سندهایی همچون اهداف توسعه هزاره و پایدار، فقر و گرسنگی مطلق را کاهش دهد، برای تعدیل نابرابری درآمد تاکنون ناکام مانده است. شناخت علل استمرار نابرابری درآمد در اقتصادهای مختلف در زمانی که نابرابری درآمد در اسناد مهمی همانند گزارش جهانی تهدیدها، همسنگ تروریسم برآورد شده است، اهمیت بسیاری دارد. مهم ترین هدف این پژوهش بررسی علل متنی، نهادی و جهانی پایداری نابرابری درآمد در کشور هندوستان است که به تازگی به نرخ رشد اقتصادی شگفت آوری رسیده است. از این رو، در پرسش اصلی مطرح می شود که چگونه رشد و توسعه اقتصادی به ایجاد و پایداری نابرابری درآمد در هندوستان منجر شده است. در فرضیه استدلال می شود که مهم ترین عوامل اقتصادی تأثیرگذار بر نابرابری درآمد در هندوستان، تاکید بر رشد اقتصادی و توجه ناکافی به برنامه های کاهش این گونه نابرابری است. از روش مطالعه تک موردی استفاده شد تا با تحلیل دقیق داده های آماری گردآوری شده از سوی پژوهشگران و ارائه شده در گزارش های بانک جهانی، افزون بر تحلیل شواهد و اسناد تاریخی، ابعاد مختلف نابرابری درآمد هند بررسی شود. یافته های این پژوهش نشان داد که هرچند عوامل گوناگونی همانند ریشه های نظام اجتماعی کاستی، رشد اقتصادی، جهانی شدن و ابزارهای آن در بازتولید نابرابری درآمد در هند مؤثر بوده اند، ولی دلیل اصلی تأثیرگذاری این عوامل را باید در تغییر اولویت های دولت هندوستان و کنارگذاشتن اجرای برنامه های فقرزدایی و همسان سازی درآمد جستجو کرد.
۷.

طباطبایی و مسئله ایران: بازخوانی اندیشههای سید جواد طباطبایی براساس الگوی هایدگری شاعر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۲
هدف این پژوهش بازخوانی و ارائه فهمی نو از اندیشه سید جواد طباطبایی درباره نظریه انحطاط و زوال اندیشه سیاسی در ایران، اندیشه سیاسی و اندیشه تاریخی وی است. پرسش اصلی پژوهش این است که وجوه فکری و روش شناختی سید جواد طباطبایی چه تأثیری بر درک وی از نظریه وضعیت انحطاط و ارائه راه برون رفت از آن داشته است؟  در فرضیه پژوهش استدلال می شود که روش شناسی و الگوی تحلیلی طباطبایی منجر به آن شد که وی افزون بر نشان دادن انحطاط تاریخی در آثار خود، عوامل مؤثر بر وقوع این انحطاط را نیز کشف کند. چارچوب نظری، بهره ای آزادانه از الگوی هایدگری شاعر است، و برای پاسخ به پرسش های پژوهشی از روش تحلیل مفهومی آثار برجسته طباطبایی و  بررسی تحلیل های پژوهشگران دیگری که در این زمینه نوشته اند، استفاده شد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که هدف طباطبایی از پرسش «کجا ایستاده ایم؟»، آشکار کردن نسبت خود با مسئله ایران است. مسئله ایران به مثابه امر رازآلود، در اندیشه طباطبایی موضوعی است که در طول تاریخ ایران تداوم یافته و در هر عصر و دوره ای به شکلی ویژه بیان شده است. این ماندگاری نیازمند نیروهایی است که با اندیشه تاریخی تلاش کنند تا پرده از امر رازآلود ایران بردارند، و آن را در آثار خود تقریر و برجسته سازند. از این دیدگاه، وضعیت انحطاط ریشه در نبود این اندیشه و آگاهی تاریخی دارد، و راه برون رفت از آن نوزایی اندیشه تاریخی و تاریخ نویسی است.
۸.

کثرت گرایی در روابط بین الملل: نقطه ضعف یا نقطه قوت؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۰۹
رشته روابط بین الملل از ابتدای تأسیس دوره هایی از همگنی نسبی یا «آرامش نظری» را شاهد بوده و در دوره هایی نیز سخن از وجود مناظره هایی در رشته بوده که حاکی از اختلاف نظرهای عمیق در درون رشته است. در تمامی این دوره ها، تکثر نظری به معنای تداوم وجود رویکردهای نظری مختلف برجای بوده و هیچ گاه نه اجماع کامل حاصل شده، و نه هیچ یک از نظریه های مهم در کل نادیده گرفته شده اند. در این شرایط، این پرسش مطرح می شود که چگونه تکثر نظری می تواند نقطه قوت رشته روابط بین الملل باشد؟ استدلال این مقاله با تکیه بر روش تحلیل متون مربوط به تکثر نظری، این است که با توجه به اینکه به نظر می رسد تکثر نظری از ویژگی های پایدار رشته روابط بین الملل است، اگر آن را به عنوان تکثری از زوایای دید و نورافکن هایی تلقی کنیم که هریک ما را متوجه وجه یا وجوهی از حیات بین الملل می سازد، به گشودگی رشته برای نظریه پردازان برای ارائه دیدگاه های جدید، رشد و پیشرفت دانش، و اهمیت سیاستگذارانه آن به ویژه با رویکردی گفت وگومحور کمک می کند. دستاورد اصلی این مقاله آن است که این برداشت نخست می تواند تکثر را بدون نسبی گرایی و بدون به حاشیه رانی نظریه های خاص توجیه کند، دوم راه را برای ورود نظریه های غیرغربی به رشته هموار سازد.
۹.

جایگاه ابتکار عمل «کمربند و راه» در دگرگونی های راهبرد و سیاست های کلان چین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۹۶
پیدایش چین به عنوان قدرت بزرگ اقتصادی، گمانه زنی های سیاسی و آکادمیک بسیاری را در حوزه هژمون شدن این کشور در آینده به وجود آورده است. در این زمینه تلاش شد تا به سه پرسش زیر پاسخ داده شود: 1. با روی کار آمدن شی جین پینگ چه دگرگونی هایی در راهبردهای کلان چین نمودار شده است؟ 2. چه عواملی به بروز این دگرگونی ها منجر شده اند؟ 3. چگونه این تأثیرگذاری پدید آمده است؟ با استفاده از تحلیل مفهومی کیفی اسناد راهبردی دولتی و بیانیه های مقامات بلندپایه چین، افزون بر بررسی دیدگاه های نظریه پردازان و کارشناسان، تغییر راهبردی در رویکردهای بین المللی چین در چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک مبتنی بر ترکیبی از تأثیر عوامل سطوح داخلی و بین المللی بر سیاستگذاری های این کشور تبیین خواهد شد. در فرضیه پژوهش بیان می شود که رویکرد متفاوت شی جین پینگ در تصمیم سازی های کلان سیاسی، به تغییر راهبردی مبتنی بر پیگیری اهداف سیاسی- امنیتی توأم با منافع اقتصادی در سطح بین المللی برای چین منجر شده است، و ابتکار عمل «کمربند و راه» مهم ترین نشانه این تغییر راهبردی به شمار می آید. دستیابی به موقعیت هژمونیک از راه صلح آمیزی در کنار دستاوردهای گسترده اقتصادی و امنیتی برای چین، از مهم ترین نتایج اجرایی شدن این ابتکار است. براساس یافته های پژوهش، رویکرد متفاوت شی جین پینگ در تصمیم سازی های کلان سیاسی چین، ناشی از شرایط کنونی حاکم بر ساختار نظام بین الملل با رهبری ایالات متحده امریکا بوده  و این مسئله به تغییری راهبردی مبتنی بر پیگیری اهداف سیاسی- امنیتی توأم با منافع اقتصادی در سطح بین المللی برای چین منجر شده است. ابتکار عمل «کمربند و راه» مهم ترین نشانه این دگرگونی راهبردی است.
۱۰.

سیاست دموکراتیک و طرح الگوی شهروندی رادیکال: بازاندیشی در نظریه شانتال موف(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۰۹
خلأ نظریه مناسب برای مطرودان، سیاهان، آوارگان و زنان همیشه در تاریخ اندیشه مطرح بوده است. پس از جنبش های دانشجویی دهه ۶۰ اقدام هایی در این زمینه صورت گرفت، ولی نظریه مناسبی در حوزه امر سیاسی مطرح نشد. موف با بهره گیری از اندیشه های پیشینیان در این راستا گام نهاد تا خلأ موجود را پوشش دهد. این مقاله به دنبال پاسخگویی به دو پرسش است: 1. شهروندی رادیکال در رویکرد ضد ذات گرایانه شانتال موف چه ادراک نوینی در حوزه امر سیاسی ایجاد می کند؟ و 2. چگونه می توان گامی به سوی آن در اجتماع سیاسی برداشت؟ با رویکردی کیفی، با استفاده از روش تحلیل محتوای مفهومی، نخست به دموکراسی مصالحه ای و شهروندی در سنت لیبرالی و سپس الگوی شهروندی موف در سنت رادیکال پرداخته شد. موف با بازاندیشی امر سیاسی، هژمونی و آنتاگونیسم، تلاش کرده است تا امکان ارائه بدیل های جدید سیاسی را فراهم آورد و آنتاگونیسم را به شیوه ای مبتنی بر تساهل دموکراتیک به آگونیسم مبدل سازد. وی در چارچوب منطق هم ارزی، مهاجران و سیاه پوستان را جزء شهروندان به شمار می آورد که می توانند از راه فرایند دموکراتیک شهروند نامیده شوند. وی در چارچوب رفع تبعیض باور دارد که شهروندان به دور از جنسیت، مذهب، رنگ پوست و مسائل فراجنسیتی می توانند از حقوق شهروندی در قالب رادیکال دموکراسی برخوردار شوند، ولی گروه های قومی-مذهبی و بنیادگرایان سرکوب می شوند. موف بر این نظر بود که برای رادیکالیزه کردن (تقویت) دموکراسی، به یک جبهه چپ پوپولیستی نیازمندیم و در میان آنها، اجماعی درباره ازسرگیری اندیشه شهروندی وجود دارد. وی متأثر از پسامدرنیسم، وجود هرگونه آرمان گرایی در حوزه شهروندی را در انسان غربی لحاظ کرده است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷