مقالات
حوزه های تخصصی:
تشابه رویکردها در حوزه های موضوعی مختلف پیش نیاز اصلی حرکت کشورها به سوی همکاری های فراگیر است. هدف این مقاله بررسی ابعاد اختلاف نظر در حوزه حقوق بشر به عنوان مانع اصلی فراروی روابط و همکاری فراگیر میان چین و اروپاست. از دید این نوشتار، با آنکه ظرفیت های همکاری در حوزه های اقتصادی و دیپلماتیک فراهم بوده و اسناد راهبردی دو طرف نیز مؤید این امر است، حقوق بشر به عنوان یک عامل ارزشی مانع از همکاری های فراگیر تا مقطع کنونی شده است. بنابراین با طرح این سؤال که چرا حقوق بشر تاکنون به عنوان مانعی در نیل به همکاری های فراگیر میان بیجینگ و بروکسل عمل کرده، ادعای نوشتار بر این محور قرار می گیرد که دو عامل تفاوت ادراکی و نقایص نهادی در مسئله حقوق بشر مانع از همکاری میان طرفین بوده است. این مقاله با بررسی ظرفیت های همکاری فراگیر در بخش اول، روابط چین و اروپا را در پرتو مسئله حقوق بشر در بخش دوم ارزیابی می کند.
آسیب شناسی مشروعیت در اندیشه سیاسی هخامنشیان (تحلیل محتوای کتیبه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پگاه تاریخ بشر در موضوع سیاست را ایرانیان به خود اختصاص داده اند و آنان بوده اند که وجوه غارتگری، جنگ، خشونت، ناامنی، بی نظمی، آشوب و تجاوز را به سمت گفتمان های آبادانی، رواداری، راستی، اخلاق و حقوق بشر سوق داده اند. سلسله هخامنشیان به گفته ابن خلدون و هگل سرآغاز حکمرانی انسانی در تاریخ بشر است. در این نوشتار قصد داریم با تحلیل سنگ نوشته ها و کتیبه های به جای مانده از دوره هخامنشیان، به این پرسش پاسخ دهیم که چه کسی، با چه ویژگی هایی حق حکمرانی در این سلسله را به دست می آورده است. مجموعه کتیبه های به جای مانده در تخت جمشید، همدان، شوش، بیستون، خراسان، مصر و ... که گفته ها و گزاره های شاهانی چون کوروش، داریوش، کمبوجیه و ... را ثبت کرده است، منبع دسته اول و مستقیمی در جهت شناخت و نقد و بررسی اندیشه سیاسی ایران محسوب می شود. بر قلمرو حکومتی که نیمی از پهنه مسکونی کره زمین را در اختیار داشت، چه کسی با چه شاخص هایی می بایست حکومت داری کند. در این نوشتار وجوه تکنیکی هرم حاکمیت هخامنشیان مورد بررسی انتقادی قرار می گیرد تا وجهی ناشناخته و بسیار تداومی در اندیشه سیاسی ایران تحلیل شود.
الگوی بومی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران؛ مدلی برای قدرت سازی بازیگران منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گذری بر متون تولیدشده در حوزه قدرت نرم، به ویژه کاوش در نظریات شارح برجسته این مفهوم جوزف نای، نمایانگر این حقیقت است که تاکنون تمامی محققان و دانشمندان فارغ از ارائه چارچوبی منسجم به منظور کاربست این مفهوم در راستای تحقق اهداف و منافع اعمال کنندگان آن، قدرت نرم را فقط به مثابه ابزاری توصیفی و نه کاربردی استعمال کرده اند. در واقع اینان از مفهوم قدرت نرم، برداشت و مفهومی هژمونیک و انحصاری ساخته اند که تنها کشورهای برتر اقتصادی و نظامی توان به خدمت گرفتن آن را دارند و نه قدرت های متوسط و منطقه ای. در این مقاله در پی آنیم تا از رهگذر دسته بندی و تئوریزه کردن ابعاد مختلف قدرت نرم و تمایز قائل شدن بین «منابع سخت» و «منابع نرم» از یک سو، و «منابع نرم» و «قدرت نرم» از سوی دیگر، برخلاف تمایز بین قدرت اجبار و قدرت جذب - آنچنان که نای و هوادارانش اشاره کرده اند- یک «تئوری منبع محور» از قدرت نرم ارائه دهیم تا از طریق آن ضمن شکستن انحصار الگوی هژمونیک فعلی، زمینه بهره مندی قدرت هایی چون ایران، از کارویژه های قدرت نرم فراهم شود.
ناخشنودی های مدرنیته از دیدگاه جامعه شناسان کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته همچون سیلابی خروشان همه وجوه زندگی انسان را با نیرویی مقاومت ناپذیر دگرگون کرده است. فراگیری، گریزناپذیری و تداوم تحولات مدرن موجب شده که بحث و نظر درباره جنبه های روشن و تاریک مدرنیته به قشری خاص در جامعه ای خاص محدود نشود و همواره و در هر جا موضوعیت داشته باشد. مدرنیته در هر مرحله از پیشروی اش، در کنار دستاوردهای خیره کننده اش، مسائلی را به وجود آورده است که برای انسان قدیم تصورناپذیر بود. این مسائل شگفتی برانگیز بزرگ ترین اندیشمندان هر عصر را به تأمل واداشته است. با توجه به پویایی های مدرنیته، بدیهی است که شکافی عظیم، ما را از مسائل انگیزش بخش اندیشمندان کلاسیک جدا می سازد. اما کلاسیک های جامعه شناسی اهمیت خود را در روزگار ما حفظ کرده اند، چراکه ما در یک چیز با آنها شریکیم: تحول بی وقفه و بحران های برخاسته از آن. در این مقاله نشان می دهیم که سه تن از جامعه شناسان کلاسیک بحران های عصر خود را در چه چیزی می دیدند و این مهم چگونه در روش شناسی آنها بازتاب یافته است.
پژوهشی در خصوص مفهوم «سنت» در اندیشه جواد طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک اندیشه های سید جواد طباطبایی بدون در نظر گرفتن مفهوم «سنت» امکان پذیر نیست. «سنت» از نظر طباطبایی «آگاهی» انسان ایرانی است و بدون «سنت» اندیشیدن امکان پذیر نیست. با تصلب و زوال «سنت»، ایدئولوژی جای اندیشیدن را می گیرد و تنها با « اتخاذ موضع جدید آگاهی» می توان به زوال اندیشه پی برد و تصلب «سنت» را برطرف کرد.
تحلیل چالش های اقلیم کردستان و حکومت مرکزی عراق و تأثیر آن بر آینده کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عراق پس از فروپاشی رژیم بعث وارد ساختار جدید سیستم حکمرانی و تقسیم قدرت بین بلوک های قومی- مذهبی شد و کردها با توجه به فرصت پیش آمده توانستند مطالبات خود را در سیستم جدید عراق قانونی کنند و حکومت اقلیم کردستان را تشکیل دهند. کردها با توجه به شکاف های هویتی با جهان عرب و وزن ژئوپلیتیکی بالا به سیاست های غیرهمسو با حکومت مرکزی در زمینه های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و همچنین رفراندوم و حرکت به سوی استقلال روی آوردند و این وضعیت موجب به وجود آمدن چالش های متعددی بین اقلیم کردستان و حکومت مرکزی شد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای- اینترنتی به جمع آوری داده های مورد بحث پرداخته است. در این مقاله ابتدا به بررسی و تبیین چالش های بین اقلیم کردستان و حکومت مرکزی عراق پرداخته شده و سپس با استفاده از داده های به دست آمده تأثیر این چالش ها بر آینده سیاسی عراق بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین اقلیم کردستان عراق و حکومت مرکزی چالش های متعدد ساختاری و کارکردی شامل شکاف هویتی، فروش مستقیم نفت و سیاست های اقتصادی، قدرت نظامی، روابط خارجی و قلمروخواهی در مناطق کردنشین خارج از اقلیم کردستان وجود دارد که اگر این چالش ها به صورت قانونی و با تفاهم بین طرفین حل وفصل نشوند، آینده سیاسی عراق و اقلیم کردستان با خطر مواجه شده و بحران در آن کشور تشدید می شود.
نظریه سیاسی و استلزامات ماهیت بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت بشر، به منزله بنیادی ترین موضوعات در عرصه دانش سیاسی، برای نظریه سیاسی دلالت های بسیار بااهمیتی دارد. این دلالت ها، به گونه ای است که به واسطه آنها امکان فهم نظریه سیاسی و دلایل تفاوت در نظریات سیاسی فراهم می شود. اندیشمندان سیاسی معمولاً، مشروعیت دیدگاه خویش درباره سیاست و حکومت را بر تبیین و برداشت خاصی از ماهیت انسان بنا می نهند. اینکه نظریه سیاسی موجد چه نوعی از دولت به لحاظ وسعت سرزمینی باشد، مبتنی بر برداشت آن نظریه سیاسی از انسان است. مقاله حاضر به بررسی استلزامات چیستی انسان برای نظریه پردازی سیاسی می پردازد. براساس نتایج پژوهش حاضر، ماهیت بشر از طریق چند عرصه مهم، برای نظریه پردازی سیاسی نقش تعیین کنندگی و تقویم بخشی دارد. از جمله می توان به تعیین غایات دولت، تعیین شکل حکومت، اعتقاد یا عدم اعتقاد به آزادی های سیاسی و اجتماعی، اعتقاد یا عدم اعتقاد به اصل برابری سیاسی، فردگرا یا جمع گرا بودن نظریه سیاسی و همچنین محافظه کارانه بودن یا انقلابی بودن نظریه سیاسی اشاره کرد.
بررسی و تحلیل ساختارمند روابط بریتانیا و اتحادیه اروپا از عضویت تا برگزیت (براساس رویکردهای بین حکومت گرایی و فراملی گرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه بریتانیا و اتحادیه اروپا از ابتدای عضویت این کشور بسیار پیچیده و پرفرازونشیب بوده است. علاوه بر مؤلفه های تاریخی و غرور آنگلوساکسونی که موجب شد این کشور هیچ گاه خود را در حد اتحادیه اروپاپایین نکشد، نوع نگرش دولت های مختلف، رسانه ها و افکار عمومی بریتانیا نسبت به اتحادیه اروپا و حتی دانش و اطلاعات کم در زمینه سازوکارهای اتحادیه اروپا موجب ظهور برچسبی با عنوان «بی میل اروپایی» یا «شکاک اروپایی» شد. بریتانیا از همان اوایل دهه 1950 در راه پیوستن به جامعه زغال و فولاد بی میل بود و در ادامه نیز پس از پیوستن به این جامعه در سال 1973 این بی میلی را در ناسازگاری با سیاست های مشترک (همچون سیاست های مشترک کشاورزی،تجاری،شیلات، سیاست دفاعی- امنیتی و ...) و نپیوستن به مهم ترین نمادهای همگرایی این اتحادیه همچون منطقه یورو و شنگن نشان داد. این مقاله با بهره گرفتن از نظریات منطقه گرایی بین حکومت گرایی و فراملی گرایی این فرضیه را مطرح می کند که تمایلات بیشتر فراآتلانتیکی بریتانیا که در «روابط ویژه» با ایالات متحده خود را نشان داده است و همچنین تمرکز بیش ازحد قدرت در نهادهای اتحادیه که به واگذاری هرچه بیشتر حاکمیت منجر می شد، از مهم ترین عوامل بی میلی و در نهایت رأی به خروج این کشور در همه پرسی 23 ژوئن 2016 بود. این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و از روش شناسی استنباطی به منظور نیل به اهداف تحقیق استفاده شده است.
نهادگرایی در توسعه و چرایی سقوط نظام پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقوط حکومت پهلوی دوم از زوایای مختلف و در چارچوب نظریه های گوناگون بررسی شده است. از جمله رویکردها در این زمینه، رابطه میان فرایند توسعه در این دوره و سقوط این حکومت است. مقاله حاضر در پی آن است که نقش فرایند نوسازی در سقوط سلسله پهلوی را از منظری متفاوت بررسی کند. دلیل این تفاوت استفاده از رویکرد نهادگرایی جدید است. بدین ترتیب سؤال این مقاله از این قرار است: سقوط سلسله پهلوی از منظر نظریه نهادگرایی چگونه قابل تبیین است؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه آزمون می شود: فقدان وجود برنامه ملی و تداوم استبداد (سرکوب نهادهای مدنی) علت اصلی سقوط حکومت پهلوی بود. فرضیه گفته شده در سه نقطه عطف مهم عصر پهلوی دوم، یعنی تأسیس سازمان برنامه، اصلاحات ارضی در ایران و گرانی نفت و رویه های توسعه ای پس از آن به بحث گذاشته می شود.
مؤلفه های فرهنگ سیاسی تشیع در اندیشه و سیره سیاسی شهید مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با توجه به اهمیت جایگاه شهید آیت الله سید حسن مدرس به عنوان یکی از شخصیت های سیاسی و اجتماعی برجسته و اثرگذار در تاریخ معاصر ایران، درصدد شناخت مؤلفه های فرهنگ سیاسی مذهب تشیع در اندیشه و رفتار سیاسی ایشان و پاسخ به این پرسش است که این مؤلفه ها چگونه در تفکر و رفتار سیاسی آن شهید متجلی شده اند؟ بر این اساس و در چارچوب نظریه ساختار و کارگزار و با استفاده از روش کیفی تحلیل اسنادی و با مراجعه به متون تاریخی، خطابه ها و نطق های آیت الله مدرس و نیز پژوهش های مرتبط، تجلیمؤلفه های فرهنگ سیاسی تشیع در اندیشه و سیره سیاسی ایشان بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که نه تنها رفتار سیاسی و اجتماعی شهید مدرس به عنوان یک مجتهد تراز اول و نیز وکیل مجلس، تحت تأثیر مؤلفه های فرهنگ سیاسی شیعه، از جمله جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و ایثار و شهادت طلبی بوده است، بلکه می توان آن شهید را بازتولیدکننده عناصری همچون شجاعت و عدم تقیه در مبارزه با استبداد به عنوان یک عالم سیاستمدار شیعی به شمار آورد.
نظریه پیچیدگی و آشوب: چرخشی نوین در تبیین تکامل شبکه های منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده شکل گیری و تکامل سیستم های بین المللی و منطقه ای، از پرسمان های مورد کشمکش در ادبیات روابط بین الملل است. در این پهنه، نظریه های گوناگونی به این پرسمان پرداخته اند؛ ولی بی توجهی به مدل تکامل در وضعیت پیچیدگی و آشوبی و انگاشتی خطی از شکل گیری شبکه های منطقه ای، آنها را از تبیین واقعیت های نوین دور کرده است. نظریه پیچیدگی و آشوب، چرخشی نوین را در پرسمان شکل گیری و تکامل شبکه های منطقه ای سبب شده است. به همین علت پرسش بنیادی مقاله بر محوریت این پرسمان شکل می گیرد که مدل نظری شکل گیری و تکامل شبکه های منطقه ای بر پایه قواعد پیچیدگی، از چه عناصری شکل گرفته است. نویسنده بر این باور است که نیروهای بنیادین و فشارها، واحدها را وارد سیستم هایی با ویژگی چندپیکری کرده و پس از آن دینامیک تکامل و ویژگی های نوظهور سیستم در حال تکامل ره آورد نوآوری های ارتباطی است؛ پرسمانی که سبب شکل گیری سازه ها و الگوهای نظم نوظهور منطقه ای می شود. سیستم چندپیکری، فشارهای داخلی و سیستمی، خوشه ای شدن نظم، ترکیب خوشه ها در قالب سیستم چندپیکری، هم افزایی و سیکلی بودن فرایند حیات سیستم و سیالیت در شکل بندی، از قواعد بنیادی تکامل و شکل گیری سازه ها و الگوهای نظم منطقه ای نوظهورند. این مقاله مدل نظری را برای ملاحظه تکامل در حوزه نظم های منطقه ای بر پایه نظریه پیچیدگی پیشنهاد می کند.
هنر و سیاست؛ زمینه های تعامل و تقابل سیاست و هنر در پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم با مطرح شدن در چند دهه گذشته، مباحث و پرسش های گسترده فلسفی، ایدئولوژیک و زیبایی شناختی بسیاری را گسترش داد. یکی از این پرسش های جدی که نظر بسیاری از متفکران علوم اجتماعی و نظریه سیاسی را به خود معطوف کرده، نسبت میان پست مدرنیسم به مثابه یک مکتب هنری و زیبایی شناختی است که بعد از مدرنیسم سر برآورده و امر سیاسی است. مقاله حاضر با ابتنا به دیدگاه های متفکران برجسته پست مدرن در پی بررسی این پرسش است که آیا برخلاف نظر کانت که از استقلال و غیرهدفمند بودن هنر سخن گفته بود، در موقعیت کنونی می توان از زیبایی شناسی سیاسی و امکان سیاسی شدن هنر سخن گفت؟ به منظور پاسخ به این پرسش نویسندگان مقاله حاضر برای اثبات دعوی خود از سیاسی شدن هنر و الگوی زیبایی شناسی سیاسی پست مدرنیستی، چند مفهوم را به بررسی و نقد می گذارند. این مقوله ها عبارت اند از: مصرف زدگی در سرمایه داری متأخر، نقد سیاست اقلیت و زیبایی شناسی سیاسی در سخن پسااستعماری. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده و از چارچوب نظریه انتقادی متفکرانی چون لئوتار، فردیک جیمسون و میشل فوکو بهره برده است.
دیپلماسی علمی ایران در روابط با گرجستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی علمی، مفهومی است که در قرن بیست ویکم و به واسطه پیشرفت های فناورانه در حوزه های مختلف دانش بشری طرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی، این مفهوم عبارت است از استفاده از همکاری های علمی میان ملت ها به منظور رسیدگی و حل وفصل چالش های مشترک. یکی از مسائلی که جمهوری های بازمانده از فروپاشی اتحاد شوروی به طور کلی و از جمله کشورهای منطقه قفقاز جنوبی در دوره پس از فروپاشی شوروی با آن روبه رو شدند، ضعف دانش و فناوری تخصصی در حوزه های مختلف و همچنین کمبود نیروهای متخصص در این حوزه ها بود که دلیل آن، به وابستگی جمهوری ها به مرکز اتحاد (روسیه) از نظر علمی و فناوری بازمی گشت. از این دیدگاه، پیشرفت های ایران در عرصه علم و فناوری که در عرصه بین المللی تأیید و تصدیق شده و زمینه شکل گیری دانشی بومی را در حوزه های مختلف فراهم کرده، می تواند به عنوان یک جنبه از قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در روابطش با کشورهای منطقه قفقاز جنوبی مورد توجه و استفاده قرار گیرد و به عنوان زیربنایی برای تقویت جایگاه ایران در این کشورها و ابزاری به منظور تأمین هرچه بیشتر منافع ملی در رابطه با آنها به کار گرفته شود. مقاله حاضر تلاش دارد ضمن بررسی مفهوم دیپلماسی علمی و جایگاه آن در عرصه روابط بین الملل کنونی، رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به این گونه از دیپلماسی را مطالعه کند و به طور خاص، آن را در چارچوب روابط ایران با گرجستان به عنوان یکی از کشورهای منطقه قفقاز جنوبی بررسی کند. این مقاله نشان می دهد که دیپلماسی عمومی، تاکنون از دستیابی به جایگاه بایسته خود در روابط ایران با گرجستان بازمانده، اما وجود پتانسیل های علمی و فناوری فراوان در کشور، زمینه بالقوه ای را برای فعال کردن این جنبه از دیپلماسی در روابط مذکور به وجود آورده است.
گذار توسعه ای در آسیای شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه فراتر از رشد اقتصادی مستلزم تغییرات رادیکال در نظام اجتماعی و جابه جایی های طبقاتی و صنعتی شدن از طریق نقش و کارکرد دولتی توسعه خواه است. برخلاف بقیه کشورهای جهان سوم، کشورهای آسیای شرقی توانسته اند یک گذار توسعه ای و انقلاب از بالا را با هدایت دولت و در چارچوب نوعی سرمایه داری تجربه کرده و طی آن مسائل مربوط به فقر و بیکاری و شکاف های طبقاتی را حل کنند که این مقاله به آن می پردازد.