مقالات
حوزه های تخصصی:
لئو اشتراوس (1899- 1973) از جمله مهمترین فیلسوفان سیاسى قرن بیستم است که فلسفه سیاسى او از جامعیت خاصى برخوردار بوده و همه دورانهاى تاریخى کلاسیک، میانه و مدرن را در بر گرفته است. آراء و اندیشههاى وى در فلسفه سیاسى، همواره براى علاقهمندان به این رشته جذاب و خواندنى بوده است. اشتراوس شرق شناسى است که هنوز اندیشههاى بدیع او در زمینه فلسفه سیاسى اسلامى براى محققان این عرصه ناشناخته مانده است. مقاله حاضر اولین نوشتارى است که در صدد است بخشى از اندیشه وى را در باب «روش شناسى فهم فلسفه سیاسى اسلامى» ارائه نماید. به نظر اشتراوس وجود پدیده «پنهاننگارى» در فلسفه سیاسى اسلامى باعث شده تاکنون فهم درستى از آن صورت نگیرد. این پدیده به ما مىآموزد که براى فهم متون سیاسى کلاسیک نمىتوان از رهیافتهاى موجود و مسلط «پیشرفتگرایى» و «تاریخىگرایى» بهره جست، بلکه باید با روش و شیوه «فهم تاریخى واقعى» پیش رفت.
فهم اجتهادى شریعت و زندگى سیاسى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فهم اجتهادى شریعت، فهم عقلانى آموزهها و تعالیم شریعت از طریق به کارگیرى سازوکار اجتهاد است. این فهم که مبتنى بر پذیرش بنیانها و پیشفرضهاى معرفتى خاصى، در طول تاریخ اجتهاد شکل گرفته، در عرصههاى مختلف زندگى از جمله زندگى سیاسى، تأثیراتى بر جاى گذاشته است. نوشتار حاضر با نگاهى به تبار آموزه فهم اجتهادى شریعت در فقه شیعه و بررسى تحول آن در فقه سیاسى معاصر شیعه، به بررسى رابطه فهم اجتهادى شریعت و زندگى سیاسى و نیز تأثیر آن بر نظریهپردازى در حوزه سیاست مىپردازد.
روش شناسى اسکینر در تحلیل اندیشه سیاسى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکى از عرصههاى مطالعات سیاسى، اندیشهشناسى سیاسى است. اندیشهها به روشهاى مختلفى مطالعه شدهاند. شیوه قدما در اندیشهشناسى عمدتا توصیفى بوده است. امروزه، روش منطق بازسازى شده اسپریگنز، روش پنهاننگارى اشتراوس، روشهاى مختلف هرمنوتیکى، تحلیل گفتمان و بسیارى دیگر، قابلیتها و ظرفیتهاى جدیدى را به ویژه پس از چرخش پسامدرن، پیش روى محققان علوم سیاسى قرار دادهاند. یکى از این روشها که در جامعه علمى ما هنوز ناشناخته است، روششناسى کوینتن اسکینر است. هر چند روششناسى اسکینر قابلیت کاربرد در کلیت عرصه سیاسى را دارد، اما به نظر مىرسد در عرصه اندیشهشناسى کاربرد بیشترى دارد. در توصیفى کلان مىتوان روش اسکینر را ترکیبى از گرایشهاى متن محور و زمینه محور در نظریههاى هرمنوتیک دانست. الگوى اسکینر به ویژه در بررسى اندیشهها و آراى اندیشمندان برجسته بسیار کارآیى دارد. او خود این روش جدید را در مورد ماکیاولى به کار برده و توانسته است به خوبى تغییر جریان تفکر سیاسى در غرب و شکلگیرى اندیشه سیاسى مدرن را ردیابى نماید.
روش شناسى حکمت سیاسى اشراق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق که بر دو پایه ذوق و استدلال یعنى تجربه عرفانى و تفکر منطقى استوار است، برهان صحیح و کشف صریح را ملاک شناخت حقایق قرار مىدهد. سهروردى کلید فهم این حکمت را معرفت نفس مىداند و معرفت نفس را نیز مبتنى بر معرفت حق تعالى و جهان هستى مىسازد؛ بر این اساس نظام هستىشناسى خود را بر شناخت نورها استوار مىکند. وى با پذیرش چهار عالم جبروت، ملکوت، ملک و مثال، به تشریح ارتباط این عوالم پرداخته و از این رهگذر، در تبیین سلسله مراتب عرضى نظام هستى، جهان هستى را به دو بخش جهان نور و جهان ظلمت تقسیم مىکند و در مسیر حرکت انسان از مبدأ به معاد، دستگاه فلسفى سیاسى خود را ترسیم مىکند. مقاله حاضر در راستاى این بحث به تبیین روش شناخت شهودى، جایگاه قوه شهود، قواعد دانشساز در فلسفه سیاسى شیخ اشراق و جایگاه علوم مدنى در سیاست مىپردازد.
طبقه بندى دانش(سیاسی) در جهان اسلام با تاکید بر دوره میانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندى دانش و جایگاه دانش سیاسى، این امکان را فراهم مىکند که اولاً، با انواع دانشها و طبقه بندى دانش سیاسى نزد اندیشمندان اسلامى آشنا شویم، و ثانیاً، تطور این بحث در طول تاریخ اندیشه سیاسى اسلامى را پى گیریم. به نظر مىرسد پیش فرضهاى فلاسفه و فقها و همچنین نسبت سنجى عقل و نقل، در نوع طبقه بندى دانش نزد ایشان تأثیر داشته است. به همین دلیل طبقه بندى علوم نزد فارابى و تابعین او را باید در عقل محوران، و طبقه بندى علوم نزد غزالى و امثال وى را باید در نقل محوران جاى داد.
متدلوژى سیاست نامه نویسى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سیاست نامه نویسى شیوهاى است که به وسیله آن راهها و شیوههاى حفظ اقتدار و مشروعیت قدرت سیاسى ارائه مىشود. در آن هم راهها و ابزارها و شیوهها شناسایى شده و به حاکم و سلطان ارائه مىشود و هم آنچه به تضعیف یا از بین رفتن قدرت منجر مىشود تحت عنوان آفات قدرت سیاسى به حاکم یادآورى مىشود تا قدرت حاکم هرچه بیشتر نزد مردم توجیهپذیر شود؛ بنابراین کانون تفسیر سیاست نامه نویسان، قدرت حاکم است. اینان تفاسیر و توجیهات خود را مبتنى بر اصولى چون توأمانى دین و سیاست، عدالت، اخلاق و دین، تجربیات پیشینیان و پند و حکمت قرار مىدادند. آنچه سیاست نویسان را در روش خود از دیگران متمایز مىکرد، توجیه واقعیتهاى سیاسى - اجتماعى زمانه و تجربه گذشتگان بود.
علم سیاست در ایران ، از بازشناسى تا بازسازى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله علم سیاست در سه حوزه بازشناسى، بازنگرى و بازسازى مورد مطالعه قرار گرفته است. با اشارهاى گذرا به حوزه بازشناسى و دسته بندى آن در سه گروه کلاسیک، مدرن و پست مدرن به موضوع، روش و غایت علم سیاست اشاره گردید. در حوزه بازنگرى تفاوت رهیافتهاى موجود درباره علم سیاست در ایران و غرب بیان شده و اشاره گردیده که قلمروهاى سه گانه موضوع، روش و غایت در علوم سیاسى غربى نمىتوانند سازگار با خواستههاى نظام دانایى ما باشند. سرانجام در حوزه بازسازى علم سیاست، ضمن طرح مسأله، پیشنهاداتى در جهت بهبود وضع موجود ارائه شده است.
تحلیل گفتمان به مثابه نظریه و روش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علاوه بر تشریح مبانى فلسفى نظریه گفتمان لا کلا و موف، این مقاله بر آن است تا با استفاده از مثالهاى برگرفته از تحولات سیاسى-اجتماعى ایران بعد از انقلاب اسلامى نشان دهد چگونه این نظریه مىتواند به مثابه روشى براى تحلیل گفتمانهاى سیاسى-اجتماعى مورد استفاده قرار گیرد. این نظریه، اگرچه داراى قابلیت تبیینى فوق العادهاى مىباشد ولى به دلیل نداشتن ابزارهاى تحلیل زبانى مورد نیاز براى تشریح دقیق منازعات معنایى میان گفتمانها به هنگام تحلیل مشکلاتى را براى تحلیلگر در پى دارد. از این رو، در اینجا تلاش خواهد شد با استفاده از راهکار برجستهسازى و حاشیهرانى که ریشه در زبانشناسى نقشگراى هلیدى دارد این مشکل برطرف شود.
تحلیل گفتمانى جهانى شدن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جهانى شدن از مفاهیم و نشانههاى جدید و تأثیر گذار در زندگى سیاسى است. در مورد ماهیت این مسأله مناظرات گسترده و جدى وجود دارد؛ برخى آن را پروسه طبیعى و عدهاى پروژه و طرحوارهاى غربى مىدانند. در این مقاله، جهانى شدن نه یک وضعیت جدید که گفتمانى جدید تلقى مىشود؛ تحلیل گفتمانى جهانى شدن آن را به عنوان گفتمان مسلط، هرچند اجتنابپذیر و غیر دایمى، تلقى مىکند. جهانى شدن به عنوان گفتمان به صورتبندى جدیدى از سیاست هویت و سیاست زندگى مىانجامد. این صورتبندى با ارجاع به نشانه مرکزى نئولیبرالیسم، دالهاى سیاسى را معنا مىبخشد. در تحلیل گفتمانى، جهانى شدن با دال مرکزى نئولیبرالیسم گفتمان مسلط جهانى است که موقتاً دالهاى سیاسى را در معناى لیبرالیستى به تثبیت رسانده است. هرچند همواره در معرض بىقرارى و تزلزل قرار دارد.
روش شناسى کلام سیاسى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کلام سیاسى یکى از حوزههاى مطالعاتى اندیشه سیاسى اسلام مىباشد. هر چند کلام سیاسى در میراث سیاسى مسلمانان رشته مستقلى همچون فلسفه سیاسى نبوده، اما با توجه به دیدگاه اعتقادى شیعیان به مسأله امامت به عنوان یک اصل اعتقادى، متکلمان برجسته شیعى آثار بسیار متعدد و ارزشمندى تألیف کردهاند. در کلام اهل سنت نیز این مباحث یا مستقلاً یا به منظور ردّ دیدگاههاى مخالفان مطرح شده است. مقاله حاضر سعى دارد ضمن بررسى و معرفى مهمترین گرایشهاى کلام سیاسى در دوره اسلامى، روشهاى گونههاى مختلف کلام سیاسى مسلمانان را در قالب فرقهها و مذاهب خوارج، اهل سنت و شیعه مورد بررسى قرار دهد.
ابن رشد ، متفکرى براى آینده(مقاله پژوهشی حوزه)
نقد کتاب ( اندیشه سیاسى صدرالمتالهین)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی: