مقالات
حوزه های تخصصی:
فلسفه سیاسی، سرشتی فلسفی دارد؛ از این رو با مباحث مهمی از دیگر شاخه های فلسفه پیوند می خورد. ارتباط فلسفه سیاسی با معرفت شناسی، فلسفه اخلاق و انسان شناسی فلسفی، بیش از دیگر شاخه های فلسفه است. نوشتار حاضر با تمرکز نسبت میان فلسفه سیاسی اسلامی و معرفت شناسی، بر آن است که وجوه معرفت شناختی این فلسفه سیاسی را بکاود و نشان دهد که تنقیح و تبویب فلسفه سیاسی اسلام، متوقف بر حل چه سنخ مباحث معرفت شناختی است. در این مقاله، نخست بر ابتناء فلسفه سیاسی بر معرفت شناسی استدلال شده و آن گاه به شماری از مباحث مهم معرفت شناختی به ویژه در بُعد هنجاری و ارزشی آن که پیش نیاز فلسفه سیاسی اسلام است پرداخته شده است. مبناگرایی در برابر توجیه پراگماتیستی نظریه های سیاسی، مسئله تحقیق پذیری گزاره های دینی، معضله استنتاج باید از هست، منشا معرفت ما به قضایای اخلاقی انتخاب میان غایت گرایی و وظیفه گرایی از مباحث مهم مورد اشاره در این نوشتار است.
بررسی انتقادی مبانی سیاست در اندیشه جان لاک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های جان لاک به عنوان پایه اصلی لیبرالیسم از زمان حیات او تاکنون همواره با اقبال تحلیل گران و نویسندگان مغرب زمین مواجه بوده است. این مقاله در صدد است با نگاهی متفاوت به بررسی انتقادی مبانی این اندیشه ها در حوزه فلسفه سیاسی بپردازد و برخی نارسایی ها و دوگانگی های آن را که کمتر از آن سخن رفته است بازگو نماید. پس از اشاره به مبانی شناختی و اخلاقی در نظر لاک، بنیاد جامعه سیاسی و دولت در اندیشه سیاسی او واکاوی می شود. سپس موضوعاتی همچون، مالکیت و آزادی مورد بررسی قرار می گیرد. دو عنصر مهم دیگر در اندیشه لاک، تساهل و رابطه دین و دولت است که بررسی و نقد آن در مجال دیگری عرضه خواهد شد.
عدالت سیاسی در گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در صدد تبیین شاخص های عدالت سیاسی در گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی است. عدالت سیاسی، یعنی امور کشور به نحو شایسته اداره شود، تا مردم در یک فضای عادلانه به زندگی خود ادامه دهند. برخورداری از برابری، آزادی، امنیت و آسایش، به عنوان حقوق طبیعی افراد جامعه، تامین کننده این فضای عادلانه خواهد بود. همچنین عدالت سیاسی دارای شاخصه هایی از جمله مشارکت سیاسی برابر، گزینش سیاسی برابر و امنیت سیاسی برای همگان است که به بررسی این شاخصه ها در گفتمان مذکور پرداخته می شود.
مشروطه شیعی؛ نظریه ای برای طرح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اهمیت واقعه مشروطه در گرد و غبار سرنوشت آن گم شد و چالش نظری آن در بستر تاریخ اندیشه دینی / ایرانی جاری نشد. مناظره های فقهی آن تداوم نیافت و پژوهش های توصیفی ـ تحلیلی پس از آن رنگ و بوی علوم اجتماعی و سیاسی را به خود گرفت. تلاش این نوشتار، ارائه الگویی فقهی برای بررسی مشروطه و تاکید بر سپهر دینی این تحول و لزوم توجه به این سنت، در حل مشکلات امروز است.
دمکراسی و چالش های پیش روی آن در جهان اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم دمکراسی، در خاورمیانه همیشه با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده و در طی زمان، دچار تحول زیادی شده است. اگر چه چالش های ظهور مفهوم دمکراسی در بسیاری از حکومت های خاورمیانه قابل مشاهده است؛ شدت و ضعف این چالش ها با توجه به سابقه تاریخی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای جهان اسلام متفاوت است. پیش بینی و فرضیه غالب، این است که توسعه سیاسی و بسط دمکراسی در جهان، زمینه ساز ظهور جنبش های مخالف، در تمامی کشورهای جهان اسلام خواهد بود؛ اما نهادینه شدن فرایند دمکراسی، دارای روندی است که گذر از آن، نیازمند مطالعه و دقت بیشتری است.
ستون های سه گانه روابط بین الملل و عملکرد اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بازیگران در صحنه بین المللی، تلاش خود را بر این موضوع قرار می دهند که از تمام دارایی های خود بهره ببرند. به همین دلیل، ارزش های اخلاقی، خواه در هیبت آسمانی و خواه در کسوت مدنی مورد توجه قرار می گیرند. از این رو ستون های سه گانه روابط بین الملل، یعنی قدرت، امنیت و صلح، اخلاقِ ماهیتیِ کاملاً مشروع می یابند. با توجه به این واقعیت که در صحنه بین الملل، نقض نظم، ضرورتاً با تنبیه مواجه نمی شود و کشورهای بزرگ به لحاظ حجم توان مندی و کنترل سازمان های بین الملل، امکان وسیع تر برای مشروعیت بخشیدن به ارزش های اخلاقی با منافع خود دارند، باید درک کرد که اخلاق، ویژگی موقعیتی دارد. بنابراین، اگر تشخیص، این باشد که ارزش های اخلاقی، تسهیل کننده است، آن گاه مورد بهره برداری قرار می گیرد و در صورتی که ارزش های اخلاقی، دست یابی به خواست ها را پرهزینه و یا غیرممکن سازد، در این صورت به حاشیه رانده می شود.
تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر تحولات سیاسی منطقه قفقاز(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی از حیث تاثیر نظری، نقطه عطفی در تحریک موج استقلال طلبی و آزادی خواهی منطقه قفقاز به شمار می آید. پس از فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای واقع در قفقاز جنوبی، علی رغم ایجاد فضای مناسب برای ایفای نقش در تحولات متعدد سیاسی این کشورها، به دلایل درونی و بیرونی، انقلاب اسلامی در تاثیرگذاری عینی بر این منطقه (به استثناء میانجیگری در موضوع قره باغ) موفقیت چشمگیری نداشته و نفوذ ایران از بدو استقلال کشورهای این منطقه، سیر نزولی را پیموده است. همچنین جمهوری اسلامی در قبال تحولات جمهوری های قفقاز شمالی واقع در حاکمیت روسیه نیز نقش فعالی ایفا نکرده است. از این رو نوشتار حاضر به تاثیر و نقش انقلاب اسلامی در این منطقه می پردازد.