مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله متکفل نقد و بررسى نظریهاى است2 که با اصل قرار دادن سکولاریزم و مبانى آن مىکوشد امکانى براى توجیه حکومت دینى بر پایه آن بیابد. ماهیت مصادرهاى نظریه، جابجایى موضوع نزاع از فلسفه سیاسى به معرفتشناسى، مغالطه هست و باید، ارائه تصویرى از حکومت دینى و سکولاریزم که نامتعارف بوده و نه مورد پذیرش دینداران و نه سکولارهاست از جمله مشکلاتى است که این بررسى در نظریه مىیابد.
سکولاریسم و سکولاریزاسیون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سکولاریسم و سکولاریزایسون دو واژه با بار معنایى خاص خود هستند که مىتوان از موقعیت کنونى این دو با تعبیر «مبهم» یاد کرد. به کارگیرى این دو واژه در ایران معاصر بر ابهام ذاتى این دو افزوده است. نوشتار حاضر تلاشى در جهت ابهامزدایى از دو واژه سکولاریسم و سکولاریزاسیون و شفاف سازى معنایى این دو است.
نخست تاریخچه طرح ایده سکولاریزاسیون در ایران معاصر بررسى و پس از آن به برابر نهاد صحیح براى دو واژه سکولاریسم و سکولاریزاسیون پرداخته مىشود. هم چنین پیشنهاداتى براى بررسى علمى این دو عرضه مىگردد.
سکولاریسم، علاوه بر مباحث معنایى، به مثابه یک نظریه سیاسى نیز در ایران معاصر مورد توجه قرار گرفته است. هم چنین به سکولاریسم و سکولاریزاسیون به منزله مدل تحلیلى براى تحولات کشور اشاره مىشود.
در تلاش براى راهیابى به هسته اصلى معناى سکولاریسم و سکولاریزاسیون تحلیلى از دیدگاه ماکس وبر در این باره ارائه شده است. آن گاه به عنوان یک مورد مشخص و برجسته از موضوعاتى که ممکن است تحت شمول سکولاریسم و یا سکولاریزاسیون قرار گیرند به دین و سیاست و نسبت این دو با یک دیگر پرداخته مىشود. بنابراین نوشتار حاضر درآمدى بر مباحث ضرورى و گسترده در باب سکولاریسم و سکولاریزاسیون است.
دین و عرفى شدن در ایران معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عرفى شدن دین در دو گفتمان اسلام سیاسى و تجدد، داراى معانى متفاوتى است. تجدد در پى عرفى شدن دین است تا مفاهیم اساسى خود را در خارج از حوزه دین معنا دهى کند؛ اما اسلامگرایى در پى عرفى شدن است تا بر اساس تحولات و تغییرات و مقتضیات زمان و در چارچوب اجتهاد، به مسائل و نیازها در دایره شریعت پاسخ دهد. در تاریخ معاصر ایران این دو گفتمان مبناى بسیارى از تحولات سیاسى - اجتماعى است و براى تحلیل آنها باید با عصاى این دو گفتمان گام برداشت.
براى تبیین مسئله عرفى شدن در ایران معاصر، به تحلیل دو گفتمان تجدد و اسلامگرایى و مفهوم عرفى شدن بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موف پرداختیم و با مفصلبندى چندین دال مهم حول دالهاى مرکزى مدرنیته و اسلامگرایى، به تبیین این مفاهیم در نظام معنایى تجدد و اسلامگرایى با استفاده از شواهدى از ایران معاصر اقدام کردیم. در پایان نمودهایى از عرفى شدن را در ایران معاصر مورد بحث قرار دادهایم.
تقابل حکومت اسلامى و حکومت سکولار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ناسازگارى حکومت اسلامى با حکومت سکولار با توجه به معناى این دو نوع حکومت بسیار روشن است و عقل در داورى بین دو حکومت با برهانى دانستن وجود خدا حکومت دینى و اسلامى را اجتنابناپذیر مىداند و در صورت شک، حکومت اسلامى به دلیل محتمل بودن وجود خدا حکومت الهى بر حکومت سکولار رجحان دارد و به همین دلیل حکومت سکولار نامحتمل است و فقط در یک صورت مىتوان حکومت سکولار را محتمل دانست که اثبات شود که مردم بالاصاله در برابر خدا داراى حق حاکمیت هستند در حالى که این با مالکیت علىالاطلاق خدا و حتى با محتمل بودن مالکیت علىالاطلاق وى ناسازگار است.
سکولاریسم اسلامى ومبانى معرفت شناختى آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با گذرى بر تاریخچه ورود سکولاریسم به جهان اسلام و بررسى تلاش برخى از اندیشمندان معاصر اسلامى براى سازگار ساختن آن با اسلام، به توضیح چگونگى شکلگیرى نظریه سکولاریسم اسلامى مىپردازد.
به گمان نگارنده، چرخشِ معرفتشناختى در نظریه هرمنوتیک فلسفى گادامر، آموزههاى موردنیاز براى تمهید مبانى معرفتشناختى جدید براى عبور از مبانى معرفتشناختى پیشین سنت فکرى اسلامى را فراهم ساخته است. برخى از اندیشمندان معاصر اسلامى با استخدام این آموزهها مبانى معرفتشناختى مورد نیاز را تدارک دیدهاند. نظریه سکولاریسم اسلامى بر این مبانى استوار بوده، به همین دلیل پىآمدهاى معرفتشناختى خاصى به دنبال داشته که در مقاله به آنها اشاره شده است.
دین و دولت در اندیشه هابز؛ لاک و کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دغدغه این نوشتار، توصیف و تحلیل رابطه دین و سیاست در اندیشه مدرن است. گرچه متفکران زیادى در عصر مدرنیته به نسبتیابى دین و سیاست پرداختهاند، تمرکز بر سه متفکر بزرگ این دوره؛ یعنى هابز، لاک و کانت، کمک خواهد کرد تا برخى از ریشههاى مجادلات کنونى ایران درباره نسبت دین و سیاست را کشف کنیم.
تفکیک دین طبیعى از مذهب مدنى و ابزار نگارى دین در نظریه هابز، تفکیک نهاد دولت از نهاد دین و بنیانگذارى نظریه سکولاریزم در نظریه لاک و بالاخره تأویل بردن دین وحیانى به اخلاقى در نظریه کانت، شاید مهمترین نظریههاى موجود باشند که تأملى دوباره مىطلبند.
بحران سکولاریزم در جهان اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سکولاریسم هم مانند هر پدیده بشرى با چالشهاى جدّى بلکه حیاتى مواجه است و تنها در جهان اسلام است که این چالش قابل رؤیت است. ناتوانى اندیشه سکولار از ارائه تعریف جدید و هویت مدرن براى مسلمانان، ناتوانى در شناخت صحیح و گذار جوامع اسلامى به دنیاى مدرن و از همه مهمتر بحران زایى صهیونیسم یهودى براى غرب؛ از جمله موارد بىشمار چالش سکولاریسم در جهان اسلام است. سکولاریسم غربى هم چون حمله مغولان به دنیاى اسلام به تدریج رو به اضمحلال خواهد رفت. باید توجه داشت که این رویکرد انتقادى به سکولاریسم، هرگز ماهیت پست مدرنى ندارد. گرچه، رویکردهاى پست مدرنى انتقادى است، ولى هر انتقادى هم لزوماً پست مدرن نیست.
قلمرو حکومتى دین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر شامل دو بخش است. در بخش نخست گستره حکومتى دین محور سخن است و نیز به بیان ادله درون دینى و برون دینى آن مىپردازد. بخش دوم در برگیرنده سخن منتقدان این رویکرد و حامیان محدودسازى قلمرو دین به امور فردى و خروج آن از عرصه حکومت است. از آن جا که مقصد عمده این نوشتار طرح سخن منتقدان به شمار مىرود؛ بخش اول، به ویژه ادله درون دینى، به اختصار بیان شده و بخش دوم به تفصیل آمده است. این بخش، شش دلیل را عرضه مىکند. دو دلیل نخست که از دکتر سروش است، با تکیه بر اقتضاى نوع انتظار بشر از دین و سپس طرح فقدان قابلیت، دین را از عرصه حکومت جدا مىسازد. چهار دلیل بعدى، که از آقایان دکتر حائرى و مهندس بازرگان است، با طرح تغایر میان دین و حکومت در ثبات و تحول، در قلمرو و اهداف، و در شیوه، حذف امور سیاسى ازحیطه دین را نتیجه مىگیرد و آخرین دلیل، پیوند میان این دو را مغایر سیره عملى امام معصومعلیه السلام مىشمارد.
پیشقراولان سکولاریسم در ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اگر چه ایده سکولاریسم، پدیدهاى غربى و خاستگاه معرفتشناختى آن مغرب زمین است، اما پس از پیدایى و نضج گرفتن در سایر ممالک نیز سر بر آورد.
بدیهى است که این تفکر براى ورود به جوامع اسلامى به ویژه ایران که از مکتب غنى تشیّع بهرهمند است و جدایى دنیا و آخرت در آن مطرود بوده و در بر دارنده آموزههایى چون «من لامعاش له لامعاد له» است، نیاز به حاملانى داشته و دارد تا بار این کالاى وارداتى را بر دوش گرفته و به تبلیغ آن در جامعه بپردازند. روشن فکران وابسته از جمله حاملانى هستند که مقاله حاضر سعى دارد تا به نحو اختصار به فعالیتهاى آنها در ایران اشاره کند.
عقلانیت دینى و سکولار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل و بررسى عقلانیت دینى و سکولار در اندیشه متفکران اسلام است. به منظور دستیابى به این هدف ابتدا به مفهوم و کالبد شکافى عقلانیت و سپس به ویژگىهاى عقلانیت دینى و سکولار پرداخته شده است. پس از بررسى الگوهاى عقلانیت سکولار به تحلیل و بررسى عقلانیت مطرح در اندیشه متفکران مسلمان مىپردازیم که به دو سرمشق تجزیه شده است. الگوى نخست، عقلانیت فلسفى است که با عقلانیت دینى پیوند دارد و الگوى دوم عقلانیت سکولار است. این نوع از عقلانیت به چهار صورت در اندیشه متفکران مسلمان تجلى یافته است که عبارتنداز: 1. الگوى انطباقى 2. الگوى تطبیقى 3. الگوى تمایزى 4. الگوى هرمنوتیکى یا عقلانیت دینى انتقادى.
رویکرد قانون اساسى به مقوله امنیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امنیت ملى یکى از حیاتىترین موضوعات اصلى هر کشور است. پرسشهاى ذیل، مبتنى بر پیش فرض مذکور، محورهاى اصلى مقاله حاضر را تشکیل مىدهد:
1. آیا قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران ظرفیت لازم را براى تأمین امنیت ملى داراست؟
2. چرا شوراى ملى دفاع پس از ده سال در بازنگرى قانون اساسى به شوراى عالى امنیت ملى تغییر یافت؟
3. و چه راهکارهایى براى تعارضات احتمالى در خصوص امنیت ملى در قانون اساسى پیش بینى شده است؟
در این مقاله تلاش شده است ضمن پاسخگویى به پرسشهاى مذکور نقش رهبرى، قواى سهگانه و شوراى عالى امنیت ملى در تأمین امنیت ملى و نحوه همآهنگى بین ارکان مذکور تبیین و نحوه اجراى تصمیمات امنیتى بحث شود.
تحلیلى بر واپسین نظریه مهندس مهدى بازرگان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مهدى بازرگان (1286 - 1373ش) در واپسین سالهاى زندگى خود، به تبلیغ جدایى دیانت از سیاست پرداخت و هفت دلیل به نفع آن بر ساخت. چگونگى این دلیلها، شگفتى ناظران و داوران آگاه را برانگیخت. پرسش اصلى آن است که آیا مطالب مهندس بازرگان، استدلال است یا اعتراض؟ ظاهر عبارات ایشان، فرضیّه اول را تأیید مىکند ولى دقّت و ژرفنگرى در بحثهاى ایشان و قرائن دیگر این فرضیّه را تایید نمىکند و به همین جهت چارهاى جز پذیرش فرضیّه دوم باقى نمىماند. در نتیجه نمىتوان بازرگان را از طرفداران سکولاریسم شمرد. او از روى تلخ کامى و در واکنش به وضع اجتماعى موجود و انتقاد به مخالفان، صرفاً اعتراضى سیاسى بیان کرده و تذکّرى اخلاقى داده است.