فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۰۱ تا ۲٬۱۲۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تغییرات آوایی قیاسی ستاک های فعلی زبان فارسی و تحلیل آنها بر مبنای نظریه بهینگی پرداخته است. ۷ نوع از این تغییرات، در قالب ۱۲ الگوی قیاسی، در مجموعه ای شامل ۸۰ فعل ساده این زبان که از افعال پرکاربرد هستند، دسته بندی و توصیف شده اند. سپس، چگونگی رخداد این تغییرات در قالب دو رویکرد متفاوت، اما مرتبط نظریه بهینگی، شامل تغییر در مرتبه محدودیت ها و بازسازی درون داد، تبیین شده است. بررسی ها نشان می دهد که تغییرات آوایی قیاسی اساساً در ستاک های گذشته، بر پایه ستاک های حال و در چارچوب الگوی چهاربخشی بینا صیغگانی یا هم ترازی درون صیغگانی، رخ داده اند. شباهت آوایی میان ستاک های حال افعال، زمینه ساز قیاس و رسیدن به شباهت در ستاک های گذشته است. هر دو نوع قیاس در رویکرد نخست، با تسلط محدودیت های اختصاصی برون داد-برون داد بر محدودیت های درون داد-برون داد، قابلِ تبیین هستند و در رویکرد دوم، با اتکا به مفهوم بهینه سازی واژگان و برقراری رابطه یک به یک میان برون داد و درون داد.
جامعه در آینه زبان؛ بررسی سِیر خشونت، ادب، غم و شادی در جامعه فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان پدیده ای اجتماعی است. آنچه در جامعه می گذرد، در زبان منعکس می شود. به همین دلیل، مطالعه اجتماعی زبان می تواند واقعیت هایی را در مورد جامعه زبانی نشان دهد. اگر جامعه ای خشن، بی ادب یا غمگین باشد، در زبان جلوه گر می شود. با این فرض، مقاله حاضر به بررسی سیر سه ویژگی اجتماعی خشونت، ادب، و غم و شادی و بازتاب آن در زبان فارسی در پنج دهه گذشته می پردازد. دو پرسش اصلی پژوهش این است: آیا جامعه فارسی زبان در پنج دهه گذشته خشن تر، بی ادب تر و غمگین تر شده است؟ آیا بین رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی و سیر این تغییرات رابطه ای وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها پیکره ای زبانی از پنج دهه گذشته تحلیل شد که شامل فیلم های سینمایی، روزنامه ها، داستان ها، سخنرانی های سیاست مداران و ترانه ها بود. پیکره به پنج دهه تقسیم شد که در هر دهه یک یا چند رخداد مهم سیاسی و اجتماعی در کشور روی داده است: دهه پنجاه (انقلاب)، دهه شصت (جنگ)، دهه هفتاد (سازندگی و اصلاحات)، دهه هشتاد (مهرورزی و مسائل انتخابات) و دهه نود (اعتدال و تحریم). در این پیکره به دنبال یافتن، تحلیل و تعیین فراوانی ابزار زبانی بوده ایم که ویژگی های مدّ نظر را نشان می دهد؛ مانند استعاره ها، صفات، صورت های خطاب، و دشواژه ها. این مطالعه نشان می دهد که به صورت کلّی جامعه فارسی زبان حداقل در دو دهه گذشته خشن تر، بی ادب تر و غمگین تر شده است. همچنین ارتباط مشخصی بین رخدادهای اصلی سیاسی-اجتماعی در هر دهه و میزان افزایش یا کاهش ویژگی های مذکور دیده می شود.
بازنمایی مؤلفه های زبان شناختی و ایدئولوژیکی اقلیت های قومی در آینه مطبوعات دوره پهلوی: رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره پهلوی در متون مطبوعاتی به اقلیت ها صورت بندی نژادی داده است، از این رو، تجزیه و تحلیل زبانی مطبوعات آن دوره می تواند نشان دهد چه روایاتی ارائه و مورد پذیرش عموم قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بازنمایی مؤلفه های زبان شناختی و ایدئولوژیکی اقلیت های قومی در مطبوعات دوره پهلوی می پردازد که داده های آن برگرفته از 350 متون از روزنامه های کیهان و اطلاعات در بازه زمانی (1324 تا 1325) است و با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی الگوی نژادپرستی وندایک، درصدد است تا متون روزنامه های مذکور را مورد واکاوی قرار دهد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که روابط روزنامه ها با نهادهای قدرت بر نحوه بیان ایده ها و افکار سردبیران نسبت به اقلیت های قومی تاثیر گذار بوده است؛ چراکه روزنامه های مذکور با استفاده از ایدئولوژی های زیرساختی و معنایی زبان در الگوی نژادپرستی نظیر سبک واژگانی، ساختار نحوی، عنوان ها، قطبی سازی، عبارت های جاافتاده، کنش گفتارها و پیش-انگاشت ها نوعی نژادپرستی پنهان از خود بروز داده و اقلیت های قومی را به حاشیه می رانند. می توان گفت که الگوی مذکور به درستی می تواند داده های روزنامه ها را پیرامون نژادپرستی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
بررسی نقش استعجاز در ساختار معنایی اصطلاحات زبانی در چارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاحات زبانی عبارت هایی هستند که به سادگی و با دانستن دستور و معنای واژگان، نمی توان معنای آنها را پیش بینی کرد. در این مقاله به بررسی گونه ای از اصطلاحات زبانی از دریچه معناشناسی شناختی و بر پایه رده بندی اصطلاحات زبانی در چارچوب نظریات فیلمور و دیگران (1988) و استعجاز در قالب نظریات گوسنز (1990)، و تعیین نقش استعجاز در ساختار معنایی آنها پرداخته ایم. استعجاز، حاصل حضور همزمان استعاره و مجاز در یک ساختار معنایی و تعامل آنها با یکدیگر است. اصطلاحات مورد بررسی در این مقاله، اصطلاحات رایج حاوی اندام واژه ها هستند که ساختار رده شناختی واژگان-آشنا در قالب نحوی متعارف دارند و دارای حالت جوهری می باشند. در این بررسی به دو نتیجه مشخص رسیدیم؛ اول اینکه، در کنار استعاره و مجاز، استعجاز هم نقش پررنگی در ساختار معنایی اصطلاحات حاوی اندام واژه ها دارد و دوم اینکه، استعجاز دخیل در ساختار معنایی این اصطلاحات از نوع «مجاز درون استعاره» است که در آن، استعاره، زمینه را برای ظهور مجاز فراهم می کند. این یافته ها در چارچوب رویکرد ذیل به صدر قابل تحلیل است، بدین ترتیب که ابتدا نقش یا کارکرد انتزاعی عضوی از بدن، از رهگذر عملکرد استعاره، در قالب یک حوزه عینی، مفهوم سازی می گردد، سپس، مجاز وارد عمل می شود و آن نقش یا کارکرد انتزاعی را با نام عضو عینی مربوطه جایگزین می کند؛ بدین ترتیب از مفهومی کاملاً انتزاعی در ذیل، به مفهومی تا حد ممکن عینی و ملموس در صدر می رسیم.
Developing and Assessing Intercultural Competence through Ethnographic Interviews in the Domestic Context of Teacher Education in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Although the importance of intercultural competence (IC) training has been increasingly recognized in recent scholarly reviews, home-based approaches invite further investigation in this paradigm. This study aims to make a contribution by exposing a domestic context to assess IC development through using qualitative and quantitative methods. To do so, sixty two undergraduate EFL student-teachers were guided to conduct two either on-line or face to face reflective ethnographic interviews over a sixteen-week course of cross-cultural communication. The quantitative findings obtained from the Intercultural Development Inventory (IDI) questionnaire showed significant increase in participants’ Perceived Orientation (PO) and Developmental Orientation (DO) after the course. Qualitative findings also revealed significant growth, provoking some new perceptions, and emphasizing the student-teachers’ positive responses to both IDI assessment and the intercultural interactions. The exploratory analysis of the participants’ reports on the ethnographic interviews resulted in seven emerged themes which conceptually matched the traditional IC model. Therefore, the study shows that using reflective ethnographic interviews in a mixed methods design is helpful in developing and assessing student-teachers’ IC.
Examining the Effect of Scaffolding Instruction on Critical Thinking Skills of Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In recent years, the importance of thinking skills in education has attracted the attention of researchers. To this end, this study investigated the effect of scaffolding and implicit instructions on the critical thinking skills (i.e., inference, evaluation, analysis, inductive and deductive reasoning) of EFL learners. To this end, 20 EFL learners who were taking an IELTS course at a language institute in two intact classes were chosen as the participants. One group was randomly assigned as the experimental group and their critical thinking skills were scaffolded following Vygotsky’s developmental model of the Zone of Proximal Development, and the other group was assigned as the control group and received implicit instruction for promoting critical thinking skills. California Critical Thinking Skills Test Form B developed by Facione and Facione (1993) was used to check the participants’ critical thinking skills. The results of the paired-samples t-test displayed that scaffolding and implicit instructions enhanced the EFL learners’ critical thinking. The analyses of the independent-samples t-test showed that the experimental group promoted their critical thinking to a greater extent in comparison with the control group. The findings of one-way MANCOVA indicated that by controlling for the pre-tests, scaffolding instruction was more effective than implicit instruction in developing the EFL learners’ critical thinking skills.
Hidden Curriculum Components, Learners’ National Identity, and Self-Efficacy: A Model for Iranian EFL Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Much of what educators address is the overt curriculum; however, there is a hidden curriculum that affects education in a very profound manner. In view of that, the purpose of the present study is to determine the relationship of EFL teachers’ perspectives on hidden curriculum components in the Iranian institutional context with their students’ self-efficacy and national identity. More specifically, the present study surveyed the probable existence of any significant correlation between EFL teachers’ perspectives on the EFL hidden curriculum components, their students’ attitudes towards their own national identity, and self-efficacy. For this purpose, a model was suggested and tested using partial least squares variance-based structural equation modeling (PLS-SEM), to examine EFL teachers’ perspectives on the EFL hidden curriculum components contributing to their students’ national identity and self-efficacy. A total of 164 institutional EFL teachers in Iran completed the EFL hidden curriculum questionnaire. Besides, 987 students (about eighty percent of their learners) were asked to fill in national identity and self-efficacy questionnaires. Based on this model, all the correlations between the latent variables were significant except for three latent variables including the relationships among EFL teachers’ perspectives on the EFL hidden curriculum components (social atmosphere, organizational structure, and interaction between teachers and learners) and their learners’ self-efficacy. In addition, the results depicted all the relationships between latent variables was positive relations; while, the relationship between EFL learners’ national identity and self-efficacy was proved to be negative.
Coping Strategies Employed by EFL Teachers to Avoid Classroom Management Constraints: Scale Development and Validation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Classroom management constraints and how English teachers cope with or remove them effectively have significantly impacted both EFL teachers and teacher educators. However, the coping strategies employed by teachers with high and low levels of expertise have not been thoroughly explored yet. To this end, first 22 teachers in one language institute in Tehran were interviewed and their main coping strategies were extracted through qualitative analysis of the interviews. Then, the extracted strategies were worded into items carefully. The questionnaire of EFL teachers’ coping strategies was validated for the purpose of the study. The findings revealed that the participants used twenty-three coping strategies under two sub-constructs: problem-focused and emotion-focused strategies, based on exploratory factor analysis. One hundred EFL teachers with high and low levels of expertise (fifty in the high and fifty in the low group) responded to the items in the coping strategy questionnaire. The results revealed that highly expert teachers used the extracted coping strategies more frequently. Furthermore, the researchers confirmed that teachers need in-service training courses on coping strategies to manage their classes effectively. The results have some implications for stakeholders, namely English language teachers, teacher educators, language institutes, education departments, and EFL curriculum developers.
Grammatical Complexity in Research Articles: Iranian Local Journals and International Journals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study aimed to investigate the grammatical complexity based on Biber, Gray, Staples, and Egbert’s (2020) linguistic description in research articles published in Iranian local journals and international journals. The corpus of the study included 40 Applied Linguistics research articles, 20 published in Iranian local journals and 20 in international journals in 2019-2020. The research articles were selected through purposive sampling from two Iranian journals, namely Journal of Research in Applied Linguistics and Journal of Teaching Language Skills, and two international journals, including Journal of English for Specific Purposes and System Journal. The research articles were analyzed in terms of three dimensions of grammatical complexity, including the structural types, syntactic functions, and specific structural/syntactic features. Moreover, for intra-rater consistency, the researcher re-analyzed the corpus after one month to see whether the same results were found. According to the results, in terms of the first dimension, i.e., the structural types, the frequencies of structures indicating higher grammatical complexity (non-finite dependent clauses and dependent phrases) outnumbered the frequency of structures showing lower grammatical complexity (finite dependent clauses) in both local and international journals. Concerning the second dimension, i.e., syntactic function within the structural type, the frequencies of more complex syntactic functions were higher than those of simple functions in both sets of research articles. Concerning the third dimension, i.e., specific structural/syntactic features, both groups of writers preferred to use more complex specific structural/syntactic features than simple ones.
بررسی رابطه بین وزن دستوری بند موصولی و حضور و یا عدم حضور ضمیر تکراری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
199 - 223
حوزه های تخصصی:
ضمایر تکراری در جایگاهی قرار می گیرند که سازه ای از آنجا حرکت کرده باشد. در زبان فارسی، یکی از جایگاه های این ضمایر در درون بندهای موصولی است. با توجه به تبیین نقشی هاکینز (2004، 1999) برای حضور ضمایر تکراری، در بندهای موصولی، هرقدر فاصله بین هسته بند موصولی و محل سازه هم مرجع با آن در بند موصولی بیشتر باشد، عدم حضور ضمیر تکراری باعث می شود یافتن مرجع سخت تر باشد. این پژوهش، با بهره گیری از آزمایش سنجش سطح خوانش، قضاوت دستوری، آزمایش تولیدی عملکردمحور و آزمایش شنیداری، به بررسی رابطه بین وزن دستوری بند موصولی و حضور یا عدم حضور ضمایر تکراری در جایگاه مفعول پرداخته است. فرض بر این بود که با افزایش وزن دستوری بند موصولی، حضور ضمیر تکراری در جایگاه مفعول، که هدف بررسی این پژوهش است، کمک کننده خواهد بود. در نهایت، داده های هر آزمون جداگانه با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. آزمایش هایی که نتایج آنها طبق فرضیه پژوهش بوده اند، در تحلیل های آماری SPSS معنادار نبوده اند؛ یعنی حضور ضمیر تکراری و یا عدم حضور آن، در هر یک از سطوح وزنی، تغییر معناداری ایجاد نمی کند. به علاوه، رابطه بین وزن دستوری و حضور ضمیر تکراری نیز معنادار نبود؛ یعنی سخنگویان فارسی زبان فارغ از هر نوع وزن دستوری، به میزان زیادی ضمیر تکراری استفاده می کنند.
کسره اضافه: هسته نمای اسم در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
53 - 87
حوزه های تخصصی:
کسره اضافه همواره از عناصر دستوری مورد توجّه دستوریان و زبانشناسان بوده است و نظرات گوناگونی در خصوص ماهیّت و توزیع آن در ساختار گروه اسمی زبان فارسی و برخی دیگر از شاخه های زبان های ایرانی مطرح شده است. تحلیل های نحوی و صرفی در مورد کسره اضافه به دست داده شده است. پژوهش حاضر می کوشد ضمن گردآوری این نظرات و بررسی منتقدانه آنها نشان دهد تلاش برای تعیین ماهیّت این عنصر تنها یکی از پرسش های اساسی در خصوص این عنصر است که نیاز به پاسخ دارد و علت ظهور و نقش آن در ساخت نیز باید همزمان مدَنظر قرار گیرد. در این پژوهش، کسره اضافه در فارسی دارای نقش هسته نمایی برای عنصر دارای مشخصه اسمی قلمداد شده است. گرایش پرقدرتی در میان زبان های پیش اضافه برای هسته آغازی بودن گروه های اسمی وجود دارد. می توان بر اساس اصول مطرح در برنامه کمینه گرایی، کسره اضافه را تظاهر ساختواژی نشاندارکردن هسته حرکت کرده به جایگاه آغازین در گروه های اسمی به شمار آورد.
شبکه معنایی حروف اضافه رویداد حرکتی «رفتن» در قرآن کریم: مطالعه موردی حرف «إلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
89 - 117
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکه معنایی حروف اضافه بر اساس نظریه رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که پرکاربردترین حرف اضافه به کاررفته با مفهوم رفتن، حرف «إلی» است؛ گرچه این حرف در معنای پیش نمون، مفهوم انتهاء، غایت و مقصد را بازنمود کرده است، اما کاربرد آن در آیات محدود به این معنا نبوده و مفاهیم جدیدی چون جهت (درون، بیرون، بالا) و حالات مختلف (روانی، جسمانی) به وسیله این حرف اضافه، رمزگذاری شده است. از جمله نتایج این پژوهش، بازنمایی شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» است که سبب شده است دانش موجود از این مفهوم در قرآن کریم ارتقاء یابد.
بهره گیری از الگوی هَیجامَد در تهیه و تدوین فرهنگ های لغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
171 - 193
حوزه های تخصصی:
در گذشته، فرهنگ های لغت صرفاً به عنوان ابزارهایی تکنیکی در یافتن معانی واژگان به یاری خوانندگان و نویسندگان می شتافتند، اما امروزه علاوه بر اینکه حاوی حجم بیشتر و دقیق تری از اطلاعات واژگانی هستند، ضرورت دارد در زمینه های اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی نیز ایفای نقش نمایند. این فرهنگ ها به مثابه آینه ای تمام نما، باید بتوانند تمامی رفتارهای زبانی، اجتماعی و هیجانی گویشوران یک زبان را به تصویر کشند. به بیان دیگر، تا چندی پیش، مطالعات فرهنگ نویسی بدون توجه به ماهیت اجتماعی زبان و بار احساسی واژگان صورت می گرفت، اما در سال های اخیر، فرهنگ نویسی در ایران جان تازه ای یافته است. امروزه، تقریباً همه متخصصان معترف اند که تهیه و تدوین فرهنگ های لغت بدون توجه به ابعاد اجتماعی-فرهنگی واژگان غیرممکن به نظر می رسد. فرهنگ نویسی به عنوان یک دانش میان رشته ای، ضرورت دارد علاوه بر دستاوردهای حوزه زبانشناسی، از دستاوردهای سایر حوزه های مرتبط چون جامعه شناسی و روانشناسی نیز بهره گیرد. بر این اساس، جستار کنونی بر آن بوده است تا در پرتوی الگوی هَیجامَد (هیجان+ بسامد حواس) و با بهره گیری از مفهوم نوظهور وزن فرهنگی، پیشنهاداتی برای تألیف و تهیه فرهنگ های لغت فارسی ارائه دهد که به نظر می رسد تاکنون مورد کم توجهی یا بی توجهی مؤلفان این فرهنگ ها واقع شده اند. به بیان دقیق تر، در این جستار سعی بر آن بود تا با تأکید بر ضرورت درج اطلاعات روانشناختی فرهنگیِ مداخل واژگانی در فرهنگ های لغت، لزوم ثبت مؤلفه هایی نظیر «بسامد»، «هیجان»، «حس» و در نهایت «هَیجامَد» برای واحدهای واژگانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
رده شناسی حالت نمایی و مطابقه در بشاگردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
247 - 280
حوزه های تخصصی:
با تحلیل شیوه بازنماییِ نظام های حالت نمایی و مطابقه در بَشاگَردی (شمالی و جنوبی) براساس نظریه رده شناسیِ کلاسیک کامری (1978) و سپس، ارزیابی دقیق یافته ها براساس نظریه رده شناسیِ نوین زوارْت و لینْدِن بِرگ (2021)، جستار حاضر می کوشد به تبیینی نظام مند از عملکرد رده شناختیِ آن نظام ها، و نیز از الگوی کلی انطباق در این گونه ها دست یابد. در این راستا، داده های پژوهش با تکمیل پرسشنامه و گفتگو با ده گویشور بومی گردآوری و تحلیل گردیده است. براساس یافته های پژوهش، حالت نمایی و مطابقه این گونه ها در زمان غیرگذشته، به طور یکسان پیرو الگوی غالب (کاملِ) مفعولی است و الگوی کلی انطباقِ «وارونه مستقیم غیرمستقیم» را نشان می دهد. در برابر آن، حالت نمایی و مطابقه آنها در زمان گذشته، به طور یکسان تابع الگوی غالب (کاملِ) کُنایی است و الگوی کلی انطباقِ «همسان» را نشان می دهد. همچنین، ناشی از خصوصیت گذرایی فعل، این دو گونه زبانی در زمان غیرگذشته، به طور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) کُنایی را برای بازنمایی نظام های حالت نمایی و مطابقه، و در زمان گذشته نیز به طور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) سه بخشی را برای بازنمایی نظام حالت نمایی به کار می گیرند. با وجود این، الگوی مطابقه بَشاگَردی در زمان گذشته، فاقد هرگونه الگوی تناوبی و الگویی یکدست است.
بررسی فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه رویکرد واج شناسی بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه واج شناسی بهینگی می پردازد. از آن جایی که فرایندهای واجی در زبان های هم رده تقریباً یکسان رخ می دهند، با وجود واکه های کشیده در زبان فارسی و کردی انتظار می رود فرایند کوتاه شدگی واکه ای در این زبان ها رخ دهد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر مشخص کردن نوع واکه ها و مرتبه بندی محدودیت های حاکم بر کوتاه شدگی آن ها در برخی از بافت های زبان های فارسی و کردی است. نتایج تحلیل واجی داده های پژوهش نشان می دهد که فرایند کوتاه شدگی واکه در هر دو زبان فارسی و کردی در واکه های افراشته و افتاده رخ می دهد. در زبان فارسی سه واکه کشیده /i، u، ɑ/ و در کردی دو واکه کشیده /i، ɑ/ دچار کوتاه شدگی می شوند. در هر دو زبان تنها واکه کشیده و افتاده /ɑ/ با توجه به بافت آوایی، می تواند به واکه های کوتاه /e/ و /æ/ در زبان فارسی و واکه های کوتاه /ə/ و /æ/ در زبان کردی کاهش یابد. در زبان فارسی تعداد و تنوع بافت هایی که در آن ها واکه های کشیده دچار کوتاه شدگی می شوند، بیش تر از زبان کردی است. تحلیل بهینگی نیز نشان داد که در کوتاه شدگی واکه /ɑ/ در هر دو زبان محدودیت های پایایی یکسان IDENT (back), IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان *Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند. همچنین، در کوتاه شدگی واکه /i/، در زبان های فارسی و کردی تنها محدودیت پایایی IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان*Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند.
فرایند درهم شدگی در دگرگونی واجی ستاک های گذشته با پایانه «- شت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
257 - 279
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از زبان های ایرانی- از جمله فارسی- ستاکِ گذشته، در ریشه برخی فعل ها که پس از یک واکه، مختوم به /r/ هستند، در حالتی به /-št/ ختم می شود که /r/ از ساختمان آن ها حذف می گردد. با توجه به اینکه پایه بنیادین ستاک گذ شته ساز، تکواژ /t-/ است که طی فرایندهای واژ-واجی، به صورت تکواژگونه های مختلفی نمود می یابد، نگارنده بر آن شد تا روند ساختار این تکواژ ویژه را، که در پژوهش های پیشین نادیده گرفته شده و یا به درستی تبیین نشده بود، بررسی و تحلیل نماید. هدف نگارنده تحلیل و تبیین روند ساختار این تکواژ ویژه روی پایه بنیادین ستاک گذ شته ساز، تکواژ /t-/ است که در پژوهش های پیشین نادیده گرفته شده یا به درستی تبیین نشده بود. فرض پژوهش از این قرار است که در خوشه همخوانی نخستی که /rst / بوده، فرایند درهم شدگی [r] واکرفته در [s] صورت گرفته و به پدیدآیی صدای واج شده / š / انجامیده است. با بهره گیری از الگوی آواشناختی-محور در دگرگونی واجی شامل برنامه ریزی حرکتی در تولید گفتار، آیرودینامیک گفتار، ساز و کار حرکت بخش های دستگاه گفتاری و ادراک گفتار و به ویژه آواشناسی تعاملی، هر دو رویکرد درزمانی و هم زمانی مورد نیاز، چه برای تحلیل و چه برای استخراج شواهد به کار گرفته شده است. داده های پژوهش، همه ستاک های گذشته دارای این موضوعیت در زبان فارسی بوده اند. شواهد نظری و تجربی، هم در داده ها و هم در دیگر نمونه های تاریخی یا به روز، تأییدکننده درستی فرضیه در پیدایی واج /š/ در ستاک گذشته فعل و حذف /r/ از پایه آن به سبب درهم شدگی /rs/ بودند. یکی دیگر از یافته های پژوهش، این است که تکواژگونه زیرساختی این دسته از ستاک ها می بایست /st/ بوده باشد. پیشنهاد می شود این یافته در پژوهش های آینده، به صورت آزمایشگاهی نیز بررسی شود.
A Survey Study of Factors Influencing Iranian EFL Learners’ English Pronunciation Learning
منبع:
Research in English Education Volume ۵, Issue ۲(۲۰۲۰)
103-123
حوزه های تخصصی:
English pronunciation is one of the most important and complicated parts of foreign language teaching and learning. Due to its complexity, pronunciation has been overlooked in English language teaching. Understandable pronunciation is an important part of communicative competence. Individuals who have acceptable pronunciation can easily improve their language skills better than those who have weak pronunciation. Thus, English pronunciation is very significant for successful communication. This study investigated the factors influenced Iranian EFL learners’ English pronunciation learning. To this end, fifty Iranian EFL learners participated voluntarily in this study. A quantitative method was used as the design of this study. The researchers used a survey questionnaire as the instrument of this study. The collected data were analyzed via using frequency and percentage. The findings of this research indicated that factors such as pronunciation instruction, attitude, motivation, and error correction respectively were the most important factors that had the greatest effects on Iranian learners’ pronunciation improvement. It was also concluded that when teaching pronunciation into their classes, EFL teachers and learners should be equipped with these factors that can considerably increase their success in the correct teaching and learning of English pronunciation.
زیرنویس ناشنوایان و کم شنوایان در ایران: راهکارهای متنی زیرنویس درون زبانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمایش فیلم با زیرنویس نا/کم شنوایان یکی از اقداماتی است که اخیرا در برخی از سینماهای ایران به منظور دسترسی همگان به رسانه صورت گرفته است. به دلیل اهمیت روزافزون دسترسی به رسانه، پژوهشگران حوزه ترجمه دیداری شنیداری در دو دهه اخیر به بررسی کیفیت زیرنویس نا/کم شنوایان پرداخته اند تا این نوع زیرنویس ها را به نیازها و انتظارات مخاطبان نزدیک تر نمایند. این پژوهش هدف دارد راهکارهای متنی را در یکی از زیرنویس های فارسی نا/کم شنوایان شناسایی کند و آن ها را بر مبنای استانداردهای بدست آمده از مطالعات این حوزه مورد ارزیابی قرار دهد. به این منظور، ابتدا مهارت خواندن نا/ کم شنوایان را توصیف می کند تا ضرورت اعمال راهکارهای متنی روشن گردد. سپس، راهکارهای متنی پیشنهاد شده از سوی صاحب نظران حوزه زیرنویس نا/کم شنوایان را توضیح می دهد. در پایان، یکی از زیرنویس های فارسی نا/کم شنوایان را با گفت وگوهای اصلی فیلم مقایسه می کند تا راهکارهای متنی به کاررفته در زیرنویس شناسایی شوند. مقایسه راهکارهای به کاررفته در زیرنویس فارسی با آنچه در مطالعات زیرنویس نا/ کم شنوایان آمده نشان می دهد راهکارهای متنی به کاررفته در این زیرنویس از اصول و قواعد زیرنویس درون زبانی نا/کم شنوایان چندان پیروی نمی کنند و احتمال می رود زیرنویس پاسخ گوی انتظارات مخاطبان نباشد.
بررسی مشکلات درک و ترجمه متن از نوع جریان سیال ذهن یک مطالعه موردی: خشم و هیاهو اثر فاکنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان سیال ذهن یک سبک نوشتاری جدید و پیچیده است؛ و مشکلات سبکی جریان سیال ذهن هم به خوانندگان متن مبدأ و هم به خوانندگان متن مقصد مربوط می باشد. پژوهش حاضر سعی دارد به مشکلات مربوط به فهم و ترجمه متنی از نوع جریان سیال ذهن بپردازد. در این پژوهش، متن مبدأ کتاب The Sound and the Fury ، اثر ویلیام فاکنر، و متن مقصد ترجمه کتاب مذکور با عنوان «خشم و هیاهو»، به قلم صالح حسینی، است .پژوهشگر مشکلات فهم را برای خوانندگان متن مبدأ مشخص می کند و سپس به مشکلات ترجمه متن و عملکرد مترجم می پردازد. موضوع اصلی عدم تطابق زمانی در فصل اول کتاب و مشکلات فهم در فصل دوم خشم و هیاهو است. جریان روایت در یک داستان کلاسیک خطی است: ابتدا الف اتفاق می افتد و بعد ب؛ یعنی ذهن خواننده با چالش زیادی روبرو نمی شود. اما در بخش «بنجی» خواننده با چالش های زیادی روبرو می شود. بنجی فصل اول را با تداعی معانی روایت می کند؛ هنگام قدم زدن به اطرافش نگاه می کند، اشیائی را می بیند، و هر کدام از این اشیاء خاطراتی را برای او زنده می کنند. اما موضوع هوشمندانه این است که بنجی دچار عقب ماندگی ذهنی است و نمی داند که این خاطرات در زمان حال رخ نمی دهند؛ همین امر باعث سردرگمی خواننده می شود. زیبایی داستان در این است که خواننده نمی تواند بفهمد دقیقاً چه اتفاقی رخ می دهد. حس بی همتای عقب ماندگی ذهنی بیان نمی شود، بلکه در سبک جریان سیال ذهن به واسطه نبوغ فراوان نویسنده ای مانند فاکنر احساس می شود.
وندها و نقش آنها در ساخت اسم در گویش رودبار گیلان
منبع:
رخسار زبان سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
161-192
حوزه های تخصصی: