زبان شناسی و گویش های ایرانی
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال 6 بهار و تابستان 1400 شماره 1 (پیاپی 8) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی مطالعه علمی زبان است و توصیف زبان ها و شرح دانش ناخودآگاه اهل زبان از اهداف آن است. همه زبان های بشر از نظر ماهیت، شبیه به هم هستند و به دلیل نحوه پراکندگی سخنگویان و تحول تاریخی هر یک از آن ها، هر کدام دارای تنوعات گویشی و لهجه ای گوناگونی می باشند. هر زبانی دارای سه زیرساخت واج شناسی، صرف و نحو مخصوص به خود می باشد. در این پژوهش از اصطلاح زبان شناختی «گونه» که اصطلاحی خنثی است، برای اطلاق به گونه زبانی «کُردلی» استفاده می شود. گونه کُردلی جزو خانواده زبان کردی است که از شاخه زبان های ایرانی شمال غربی به شمار می رود. داده های این پژوهش با هدف توصیف واج شناختی نظام واجی، توصیف صرفی نظام واژگانی و توصیف نحوی نظام دستوری گونه کُردلی از گویشوران کُردلی ساکن شهر دهلران از توابع استان ایلام گردآوری شده اند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی ارائه می شود و روش تحقیق نیز به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. تحقیق میدانی به صورت مصاحبه رو در رو و پرسش و پاسخ با 12 نفر انجام شده است. داده ها با الفبای آوانگار IPA 2020 آوانگاری شده اند و تحلیل صرفی و نحوی پژوهش بر اساس کتاب دستور زبان فارسی 1 نوشته احمدی گیوی و انوری (1390) صورت می گیرد. نتایج به دست آمده نشان می دهند که گونه کُردلی دارای 9 واکه و 28 همخوان است و انواع فعل به جز فعل های دووجهی و فعل های غیر شخصی و انواع اسم، صفت، ضمیر، قید، شبه جمله و نقش نما و انواع جمله های خبری، پرسشی، عاطفی، امری، ساده و مرکب نیز در این گونه زبانی یافت می شوند.
برجستگی هجایی در گونه فارسی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی یکی از عناصر زبرزنجیری به نام برجستگی هجایی در گونه اصفهانی است. به منظور دستیابی به این هدف، تأثیر متغیرهای بسامد پایه، شدت و دیرش در ایجاد برجستگی هجایی بررسی می شود. جهت انجام این پژوهش، 18 واژه زبان فارسی معیار به گونه ای انتخاب شدند که هر شش واکه ساده (سه واکه کوتاه و سه واکه کشیده) در مجاورت همخوان مشابه در هر سه جایگاه آغازی، میانی و پایانی واژه ها قرار داشته باشند. سپس یازده گویشور بومی اصفهانی که در رده سنی 40 تا 50 سال قرار داشتند، این واژه ها را یک بار به تنهایی و بار دیگر در قالب جمله حامل تلفظ کردند. صدای گویشوران توسط دستگاه ضبط صوت SONY مدل X ضبط و سپس در نرم افزار پرات تقطیع صوت شناختی شد. در مرحله بعد مقادیر هر متغیر استخراج و در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل آماری شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در گونه اصفهانی بسامد پایه در کلمات دو و سه هجایی در هجای اول، دیرش در هجای آخر و شدت در هجای ماقبل آخر بیش تر است. مقایسه بین دو سطح کلمه و جمله نشان می دهد که در متغیرهای بسامد پایه و شدت، اختلاف معنی داری وجود ندارد اما متغیر دیرش در سطح کلمه بیش تر از سطح جمله است.
بررسی و تحلیل کارکردهای مشترک دوگان سازی در چند زبان و گویش رایج در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش فرایند دوگان سازی بر پایه داده های چند زبان و گویش رایج در ایران (و همچنین به اقتضای تحلیل ها و بحث های مقاله، شماری از زبان های خارج از ایران) در چارچوب دیدگاه های اینکلاس و زول (2005) بررسی و تحلیل می شوند. هدف اصلی پژوهش، پاسخ دادن به این دو پرسش است: 1. کارکردهای اصلی دوگان سازی در زبان ها و گویش های رایج در ایران، کدام هستند؟ 2. چه تبیینی می توان برای کارکردهای مشترک دوگان سازی در زبان های مختلف ارائه کرد؟ با هدف پاسخ دادن به این پرسش ها، پس از طرح مسئله و بیان روش شناسی پژوهش، نخست پژوهش های پیشین مرور، سپس داده های پژوهش بررسی و تحلیل و سرانجام مجموعه ای از بحث ها و نتیجه گیری ها در پیوند با تحلیل های مقاله ارائه می شوند. تحلیل ها و بحث های پژوهش نشان می دهند که در زبان ها و گویش های بررسی شده، از دوگان سازی برای افزودن معناهای گوناگونی به پایه بهره گرفته می شود. بررسی های پژوهش همچنین نشان دهنده آن است که اسم سازی یکی از کارکردهای دوگان سازی در زبان ها و گویش های رایج در ایران است. افزون بر این ها، در بخش تحلیل داده ها، استدلال می شود که در چارچوب انگاره اینکلاس و زول، نمی توان تبیین رضایت بخشی برای برخی از داده ها ارائه کرد و بنابراین لازم است که سامان دیگری بر این انگاره حاکم شود تا توان تبیین انواع بیش تری از دوگان سازی را داشته باشد. در تبیین پدیده دوگان سازی نیز استدلال می شود که توجه به رابطه صورت و معنا در دوگان سازی بسیار راه گشا است. همچنین، از رهگذر ارائه برخی داده ها و تحلیل آن ها، گفته می شود که ساخت های دوتایی مبتنی بر نام آواها را نیز می توان گونه ای دوگان سازی دانست.
جنس دستوری در زبان آمُره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی جنس دستوری در زبان آمُره ای می پردازد. آمُره ای زبان روستای آمُره از توابع خلجستان استان قُم است و در آن دو جنس دستوری مذکر و مؤنث وجود دارند. پسوند تصریفی نشانه جنس موُنث -a/-iya است. این پسوند در واژه های مختوم به همخوان به صورت -aو در واژه های مختوم به واکه به صورت -iya نمایان می شود. این نشانه ها به اسم، ضمیر، نشانه نکره، صفت و فعل برای تفکیک جنس واژه افزوده می شوند. جنس دستوری فعل، صفت، ضمیر و نشانه نکره براساس جنس هسته گروه اسمی تعیین می شود. جنس حاصل از مطابقه در مابقی اجزای جمله شیوه قاعده مندی برای تشخیص جنس اسامی است. مطابقه جنس فعل و صفت با هر نوع اسم (انسان، جاندار و بی جان) و اسامی جمع نیز مشاهده می شود. اما مطابقه در نشانه نکره تنها در اسامی مفرد منتسب به انسان ها قابل مشاهده است. مطابقه جنس فعل در فعل های زمان گذشته است. در این مطابقه با وجود این که تنها ضمیر سوم شخص مفرد نشانه تصریفی تمایز جنس را دارد و صفات و نشانه حالت تنها با این ضمیر مطابقت دارند، مطابقه جنس در حالت کُنایی فعل گذشته با همه ضمایر قابل مشاهده است. در این زبان و از نظر جنس، فعل های گذشته لازم با فاعل (همراه با نشانه حالت) و فعل های گذشته متعدی با مفعول (با نظام حالت کُنایی) مطابقه دارند.
رویکرد قدرت واجی به فرایند تضعیف انسدادی های دهانی در زبان فارسی بر مبنای دیدگاه تاریخی فولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضعیف، فرایندی واجی ا ست که در آن یک واحد واجی یا ضعیف تر تولید می شود یا رساتر می گردد. این اصطلاح اغلب به فرایندهای گوناگون دیگری بسط داده می شود که ضعیف شدن را نشان می دهند. این ﭘﮊوهش به بررسی نقش و نوع قدرت واجی در بروز فرایندهای «تضعیف» در زبان فارسی از تحول از فارسی میانه به نو بر مبنای دیدگاه تاریخی فولی می پردازد. به منظور انجام ﭘﮊوهش، حدود ۱۲۰ واﮊه از زبان فارسی میانه از فرهنگ های گوناگون زبان پهلوی استخراج و بررسی شده اند. از یافته های پژوهش این است که فرایندهای واجی حذف در جایگاه پایان واژه و سایشی شدگی، در جایگاه های آغاز واژه، بین دو واکه و پایان هجا (پیش از همخوان های پیوسته آغازه هجای بعد)، بر همخوان های انسدادی اعمال شده اند. دیگر دستاورد این است که تضعیف انسدادی با دو فرایند متوالی «افزایش رسایی» و «بازشدن بست تولیدی» همراه بوده است.
نقش وام واژه ها در گویش هزارگی: گفتمان کاوی رمان ملکه بامیان طبق الگوی فن لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«زبان»، «فرهنگ» و «کنشگران اجتماعی» اصلی ترین مولفه های هویتی در ادبیات معاصر هستند. در رمان خودزندگینامه ای ملکه بامیان (1399)، معصومه حلیمی مخاطبان پارسی زبان را با گویش های هزارگی و ایرانی از این زبان کهن آشنا می سازد. هدف از این پژوهش بررسی ساختاری گویش هزارگی در رمان ملکه بامیان و کشف دیدگاه های ایدئولوژیکی نویسنده بر مبنای الگوی تحلیل گفتمان فن لیوون است. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. داده های پژوهش بر پایه مولفه های هشت گانه فن لیوون (2008) تحلیل می شوند و بسامد آن ها با استفاده از نرم افزار SPSS 25 و بر مبنای آزمون خی دو مشخص می شود. این جستار درصدد پاسخگویی به این پرسش ها است که عناصر ساختاری گویش های هزارگی و ایرانی زبان پارسی تا چه میزان با یکدیگر تطابق دارند؟ همپوشانی مولفه های هشت گانه الگوی گفتمان کاوی فن لیوون با محتوای مضمونی رمان ملکه بامیان به چه اندازه است؟ فرضیه اصلی این پژوهش آن است که با توجه به پیشینه تاریخی بخش هزاره جات افغانستان، میزان وام واژه های ترکی در گویش هزارگی بیش از سایر وام واژه ها است. یافته های پژوهش نشان می دهند که در سطح زبانی میان وام واژه های ترکی در گویش هزارگی و سایر وام واژه ها تفاوت معناداری وجود دارد. وام واژه های ترکی از بسامد و فراوانی بالاتری نسبت به بقیه برخوردار هستند که نشان گر تاثیرپذیری بالای گویش هزارگی از زبان ترکی است. این پژوهش در سطح محتوایی تکیه بیش تری بر مولفه« نام دهی» دارد و کنش گران اجتماعی را بر مبنای فرهنگ شیعی بامیان به صورت عام یا خاص بازنمایی می کند. این مطالعه با بهره گیری از دو گویش گامی ارزش مند در جهت پاسداری از زبان پارسی برداشته است.
واژ های مرکب برون مرکز ترکیبی، استعاری و انتقالی در زبان لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترکیب یکی از فرآیندهای اصلی واژه سازی در همه زبان های دنیاست و بررسی صوری و معنایی واژه های مرکب همواره یکی از دغدغه های اصلی پژوهشگران و متخصصان حوزه صرف بوده است. تا به حال تقسیم بندی های متعددی برای این واژه ها ارائه شده اند که واژه های مرکب برون مرکز یکی از مهم ترین انواع آن ها محسوب می شوند. در زبان لکی که یکی از زبان های متعلق به شاخه غربی-شمالی زبان های ایرانی است، ترکیب مهم ترین فرآیند واژه سازی به شمار می رود و بخش عمده ای از ترکیب های این زبان از نوع برون مرکز هستند. هدف این پژوهش بررسی ساخت های برون مرکز ترکیبی، استعاری، انتقالی و تحول یافته در زبان لکی براساس طبقه بندی بائر (2017) است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که ترکیب برون مرکز ترکیبی در زبان لکی هفت ساختار متفاوت دارد که عبارتند از: [اسم + فعل]؛ [صفت + فعل]؛ [قید + فعل]؛ [حرف اضافه + فعل]؛ [حرف اضافه + اسم + فعل]؛ [اسم + حرف اضافه + فعل]؛ [اسم + اسم + فعل]. این ترکیب ها از لحاظ معنایی نیز تنوع زیادی دارند و برای بیان اسم فاعل، اسم ابزار، اسم مکان، اسم زمان، اسم مشابهت، صفت فاعلی و صفت مفعولی به کار می روند. همچنین مواردی از ترکیب های استعاری، انتقالی و تحول یافته در لکی یافت می شوند اما بسامد و تنوع آن ها به مراتب کم تر از ترکیب های ترکیبی است.
بررسی فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه رویکرد واج شناسی بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه فرایند کوتاه شدگی واکه ای در زبان فارسی و کردی (میانی) بر پایه واج شناسی بهینگی می پردازد. از آن جایی که فرایندهای واجی در زبان های هم رده تقریباً یکسان رخ می دهند، با وجود واکه های کشیده در زبان فارسی و کردی انتظار می رود فرایند کوتاه شدگی واکه ای در این زبان ها رخ دهد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر مشخص کردن نوع واکه ها و مرتبه بندی محدودیت های حاکم بر کوتاه شدگی آن ها در برخی از بافت های زبان های فارسی و کردی است. نتایج تحلیل واجی داده های پژوهش نشان می دهد که فرایند کوتاه شدگی واکه در هر دو زبان فارسی و کردی در واکه های افراشته و افتاده رخ می دهد. در زبان فارسی سه واکه کشیده /i، u، ɑ/ و در کردی دو واکه کشیده /i، ɑ/ دچار کوتاه شدگی می شوند. در هر دو زبان تنها واکه کشیده و افتاده /ɑ/ با توجه به بافت آوایی، می تواند به واکه های کوتاه /e/ و /æ/ در زبان فارسی و واکه های کوتاه /ə/ و /æ/ در زبان کردی کاهش یابد. در زبان فارسی تعداد و تنوع بافت هایی که در آن ها واکه های کشیده دچار کوتاه شدگی می شوند، بیش تر از زبان کردی است. تحلیل بهینگی نیز نشان داد که در کوتاه شدگی واکه /ɑ/ در هر دو زبان محدودیت های پایایی یکسان IDENT (back), IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان *Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند. همچنین، در کوتاه شدگی واکه /i/، در زبان های فارسی و کردی تنها محدودیت پایایی IDENT (µ) و محدودیت های نشانداری یکسان*Vmid C, *VhighC, *VbackC, *VlowC فعال هستند.
ارزیابی استعاره تصوری آب در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی استعاره ها با رویکرد شناختی نشان می دهد تصورات ذهنی انسان چه اندازه به مفاهیم انتزاعی تسری می یابند. در این پژوهش که در چارچوب زبان شناسی فرهنگی انجام شده است، برای تبیین استعاره های پدیده آب در زبان ترکی آذربایجانی از فرایند مقوله بندی و طرحواره های تصوری استفاده شده است. داده های پژوهش به صورت انجام مصاحبه با 30 نفر از گویشوران زبان ترکی و همین طور تعدادی از کتاب ها، دیوان اشعار و فرهنگ های لغات این زبان گردآوری شده اند. ابتدا رابطه معنایی هر کدام از واژه های مربوط به آب مشخص می شوند، سپس برای نشان دادن معانی دقیق استعاری از روش مقوله بندی معنایی و ارائه طرحواره تصوری استفاده می شود تا دیدگاه گویشوران زبان ترکی آذربایجانی به پدیده های آب ارائه شود. یافته های پژوهش نشان می دهند که گویشوران این زبان در گفتار شان از مقوله های آب به صورت استعاری بهره می گیرند. در واژگان استعاری آب، 10 واژه با کاربرد مثبت و یک واژه با کاربرد منفی وجود دارد که گویشوران در موقعیت های مناسب از آن ها استفاده می کنند.
زمان و نمود در دستور سنتی زبان ترکی آذربایجانی در مقایسه با رویکرد نظام دستور نقشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که منابع دستوری زبان ترکی آذربایجانی عموماً بر پایه دستور سنتی است و تمایزی بین عنصر زمان و نمود در این دستور صورت نگرفته است، بنابراین جستار حاضر به بررسی و مقایسه عنصر زمان و نمود در زبان ترکی و انگلیسی با رویکرد دستور نقشی هلیدی می پردازد. در مرحله نخست تحلیل داده ها، پیوندهای زمان در زبان ترکی و سپس ساختار وجه در قالب جملات انگلیسی با معادل های ترکی شان مقایسه و بررسی شدند که این نتایج به دست آمد: در تمامی منابع دستور سنتی ترکی آذربایجانی، پیوندهای -ir، ar/әr و –miş که بیانگر فرآیند وقوع فعل هستند، به عنوان پیوندهای زمان در نظر گرفته شدند. به بیان دیگر، در دستور سنتی با نوعی از آمیختگی زمان و نمود مواجه هستیم. از طرف دیگر، این تکواژها در رویکرد دستور نقشی در گروه زمان داری ها قرار نمی گیرند، بلکه در بخش باقی مانده، نقش اول محمول ها یعنی فرآیند زمانی وقوع فعل را بازی می کنند. همچنین مشخص شد که تکواژ زمان حال در ترکی- برخلاف نگرش دستور سنتی- با عدم حضور پیوند زمان گذشته (di-) نمود پیدا می کند؛ یعنی با تکواژ صفر و مطابق دستور نقشی در بخش «محمول» واقع می شود. برخلاف زبان انگلیسی که تکواژهای زمان داری در مواردی به شکل ادغام با فعل واژگانی نمود پیدا می کنند، این تکواژها در ترکی همیشه به شکل تکواژ وابسته، به پایه فعل واژگانی متصل می شوند.
تحلیل صرفی و نحوی نام های افراد در گویش لامردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ساخت صرفی و نحوی نام های خاص، یکی از حوزه های مطالعات زبان شناسی است که از آن به نام شناسی زبان شناختی تعبیر می شود. پژوهش پیش رو که به توصیف و تحلیل نام های افراد در گویش لامردی، یکی از گویش های فارسی رایج در جنوب استان فارس، اختصاص دارد، در شمار نخستین پژوهش های حوزه نام شناسی زبان شناختی در گویش های ایرانی است. در این جستار نام افراد به سه گروه ساده، ترکیبی و گروهی دسته بندی و لایه های صرفی و نحوی آن ها از منظری ساختارگرایانه بررسی و تحلیل می شود. یافته های نشان می دهند که در نام های ساده و ترکیبی زایاترین فرایند واژه سازی در گویش لامردی، فرایند کوتاه سازی است که در قالب کوتاه سازی پس رو، میانی، پیش رو و نامنظم نمود یافته است. تکواژهای تصریفی متعددی متأثر از بافت موقعیتی برای بیان معنای سرزنش (-ol)، تحقیر و تصغیر (-ak) و تحبیب (-ā و -aku و -i) به کار گرفته می شوند. در این میان، نشانداری تکواژ -ol به جنسیت افراد و نشانداری -aku به سن و منزلت اجتماعی آنان از جهت کاربردشناختی قابل توجه است. بررسی «نام های گروهی» و توصیف چهار الگو در ساخت نحوی آن ها بخش پایانی این نوشتار است. نام های گروهی در گویش لامردی نمایان گر بقای سنتی کهن در نام گذاری ایرانی است که به دلیل رواج سنت عربی نام گذاری افراد در متون رسمی و دیوانی، چندان مجال بروز نداشته ولی به طور غیررسمی در گویش های ایرانی باقی مانده است.