فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در معناشناسی گفتمانیِ شوش، فرایند تولید معنا با زیبا شناختی یا حضور پدیدار شناختی پیوند می خورد. حضرت ابراهیم(ع) در شوشی ممتاز طی فرایندهای حسی ادراکی به همراه ابعاد دیگر گفتمان در برخورد با ابژه های ارزشی دچار وضعیتی جدید می شود که آن را می توان در جریان شهود ملکوت، حرکت به سوی وصال و معرفت معشوق نامید. هدف اصلی مقاله این است که با استفاده از روش تحلیل نشانه معناشناختیِ گفتمان، تبیین کند که چگونه «گفتمان دیداری» در داستان ابراهیم(ع)، بُعد پدیدارشناختی یا حضور می گیرد و با ایجاد تکانه ای در شخصیت اصلی داستان بعد زیبا شناسی عاطفی آن شکل می گیرد و در نهایت، شوش به تولید معنا و به کنش منجر می شود. در ابتدای داستان نظام شوشی جریان دارد و در ادامه، نظام های گفتمانی کنشی و تجویزی در نظام ارزشی شکل می گیرد الگوی کنشی داستان حول کنش های ابراهیم(ع) و نمرود و همچنین، قوم او شکل می گیرد. نتیجه مقاله این است که در داستان ابراهیم(ع) نه تنها معنا در رابطه با نظام گفتمانی شوش و کنش بازتولید می شود؛ بلکه تداوم نیز دارد. ابراهیم(ع) به منزله شوشگر در جریان معنا سازی سیال و پویا به کنشگری فعال تبدیل می شود و حقیقت معبود را در نظام گفتمانی کنشی، ارزش سازی و معناسازی می کند.
خودآرمان، خودباید، انگیزه یکپارچه و انگیزه های ابزاری در میان فارسی آموزان غیرایرانی: بررسی موردی زبان-آموزان چینی و کره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تئوری سازی مربوط به انگیزش زبان دوم، خودهای ممکن و انگیزش یکپارچه به مثابه چارچوب های مکمل در نظر گرفته می شوند و تحقیقات انگیزشی ای که تئوری های مربوط به خود ها و هویت زبان آموزان را به ارمغان آوردند، بسیار نویدبخش بوده اند Macintyre et al., 2009: 14)). از این رو، پژوهش حاضر به بررسی چهار عامل انگیزشی خودباید، خودآرمان، یکپارچگی و ابزارسازی در میان فارسی آموزان کره ای و چینی می پردازد. بدین منظور، 20 دانشجوی کره ای و چینی، از مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شدند. این فارسی آموزان به پرسش نامه ای 36 آیتمی برگرفته از پژوهش های دورنی (2009) وتاگوچی و همکاران (2009) پاسخ دادند. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس. تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین خودباید و خودآرمان فارسی آموزان کره ای با چینی تفاوت معنی داری وجود دارد، به گونه ای که خودآرمان فارسی آموزان کره ای بیشتر از چینی ها و خودباید فارسی آموزان چینی بیشتر از کره ای هاست. علاوه بر این، بین انگیزه ابزاری ارتقا دهنده فارسی آموزان چینی و کره ای تفاوت معنی داری مشاهده شد و این در حالی است که بین انگیزه های ابزاری بازدارنده این دو گروه از فارسی آموزان تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین، نتایج پژوهش مبنی بر عدم وجود تفاوت معنی دار بین میانگین انگیزه یکپارچه فارسی آموزان چینی و کره ای است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد بین انگیزه یکپارچه دانشجویان چینی و کره ای و خودآرمان آن ها در یادگیری زبان فارسی، رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین، بین خودباید و انگیزه ابزاری بازدارنده فارسی آموزان کره ای رابطه معنی دار معکوسی مشاهده شد، در حالی که بین دانشجویان چینی، بین این دو متغیر، رابطه معنی داری مشاهده نشد.
انعکاس هویت ملی و مذهبی مترجمان در ترجمه رمان های التقاطی: بررسی رمان های ترجمه شده فیروزه دوما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود چرخش مطالعات ترجمه از جنبه های زبانی به جنبه های فرازبانی، کماکان نقش برخی از جنبه های فرازبانی همانند نقش هویت مترجم در ترجمه های او مورد توجه لازم قرار نگرفته است. با در نظر گرفتن این خلأ، تحقیق حاضر در نظر دارد به بررسی نقش هویت ملی و مذهبی مترجم در ترجمه رمان های التقاطی بپردازد. بدین منظور دو رمان التقاطی فیروزه دوما و شش ترجمه موجود از آن بررسی شدند. سپس تغییرات ترجمه لغات، عبارات و جملات دوزبانه به کاررفته در رمان بررسی شدند. برای پیدا کردن رابطه بین هویت ملی و مذهبی شخصیت های رمان ها و راهکارهای به کاررفته در آن ها، از مدل کلینگر (2014) استفاده شد. نتایج نشان داد که چگونه تغییر قسمت های دوزبانه می تواند انعکاس دهنده هویت ملی و مذهبی مترجم باشد که خود نماینده هویت ملی و مذهبی جامعه است. یافته های این تحقیق می تواند در کلاس های آموزش ترجمه به کار رود.
A pragmatic Analysis of Personal Metadiscourse and Politeness Principle across Genres: From Relevance to Adaptation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study investigated personal metadiscourse units across genres. Based on Ädel’s (2006) taxonomy of the discourse functions of personal metadiscourse and Leech’s (2014) grand strategy of politeness, three spoken genres were compared in terms of the use of personal metadiscourse functions and politeness maxims. To that end, a 3,034,025-word corpus consisting of Panel discussion in politics, Interviews with actors, and Comedies genres, which included 30 audio and video transcriptions, was developed. Explicitness, world of discourse, current discourse, speaker qua speaker and listener qua listener were used to identify metadiscourse units. We examined the total frequencies of all personal metadiscourse units used in the corpus. The results of corpus analysis showed that 19.6% of metadiscourse units occurred in comedies, which was the highest among the three genres. The most commonly used metadiscourse units appeared in speaker-oriented metadiscourse with 10.2% in interviews. The results also revealed that in panel discussion the speakers focused more on their own ideas than the listeners or participants. Results of chi-square analysis showed that English speakers used speaker-oriented, participant-oriented, and listener-oriented metadiscourse types statistically significantly differently. A statistically significant difference between speaker-, participant-, and listener-oriented units was found. Results also revealed that speakers in different genres are willing to use such maxims as opinion reticence and modesty more frequently than other maxims. The paper concludes with proposing a new model for analyzing metadiscourse.
Pedagogical content knowledge and expertise in ELT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In an attempt to shed light on how expert teachers of English language are distinguished from non-experts, the present research explored how pedagogical content knowledge, as a characteristic of experts relates to four other dimensions of expertise in ELT. These include teacher’s experience, cognitive skills, professional development and learner-centered teaching. To this aim, a questionnaire was developed based on the related literature, comprising 109 items, 41 of which enquired about pedagogical content knowledge and the rest about the other dimensions of expertise in ELT. The reliability and validity of the test were confirmed. The SEM analysis results showed that pedagogical content knowledge was positively and significantly correlated with teacher’s experience, cognitive skills and learner-centered teaching. It also showed to have a statistically significant causal relationship with professional development. The findings proved the significance of pedagogical content knowledge as a prominent feature of expertise in ELT, which requires attention to teacher’s lesson planning, class management, problem solving, learning assessment/feedback and task design in teacher education programs or teacher evaluation program especially for the sake of teacher professional development.
بازنمایی هویت و غیریت در نخستین سخنرانی رؤسای جمهور پس از انتخابات: مطالعه موردی انتخابات ایران، آمریکا، فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک تحلیل زبان شناختی، سطح های گوناگون از جمله واژه، جمله، ساختار متنی، ترکیبات، اصطلاحات و موارد مشابه در اندرکنش با یک دیگر بن مایه ها، اصول اولیه و بافتار یک اندیشه و ایدئولوژی را می سازند. ایدئولوژی ها و هویت های برساخته آن ها در پشت واژه ها و واحدهای گوناگون زبانی پنهان هستند و باید از آن ها رمزگشایی شود. این رمزگشایی در فراگرد توصیف، تحلیل و تبیین متن ها به انجام می رسد. در واقع، ایدئولوژی به هر اندیشه و رهیافتی این امکان را می دهد تا مرزهای هویتی و دگرسازانه خود را نسبت به رقبای خویش ترسیم نماید. این جستار در پی پاسخ به پرسش «در نخستین سخنرانی پس از انتخابات رؤسای جمهور جمهوری اسلامی ایران، امریکا و فرانسه مرزهای هویتی تولید و بازتولید اقتدار به چه صورتی بازنمایی می شود؟» تحلیلی در سطوح خرد و کلان را در پیش می گیرد. نگارندگان به منظور پاسخ به این پرسش بر این فرض هستند که «کاندیداهای پیروز در انتخابات ریاست جمهوری ایران، فرانسه و امریکا ابتنای سامانه نشانه شناختی خویش را بر روی مفصل بندی هویت ایجابی حداکثری و تنظیم دایره غیریت حداقلی (شمول بیشنه و برون رانی کمینه) استوار نموده اند». در این نوشتار، نخست، روابط سازه های زبانی پیکره مورد بررسی با استفاده از تحلیل دلالت صریح و ضمنی و حضور و غیاب واکاوی می شود. سپس مؤلفه های خود و دیگری، غیریت سازی، چگونگی برجسته سازی و حاشیه رانی و منطق تفاوت و زنجیره هم ارزی هرکدام از گفتمان های مورد بررسی تبیین می گردد. تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر آن است که زنجیره هم ارزی و هویت ساز روحانی آشکارا تبیین می شود و حاشیه رانیِ دگرهایِ منفی این گفتمان به صورتی ضمنی انجام می گیرد. دگرهای گفتمانی ترامپ و مکرون نیز به صورت ضمنی بیان می شود، اما زنجیره هم ارزی دال بر گفتمان های هم سوی آن ها ترسیم آشکاری ندارد.
تحلیل گفتمان انتقادی توئیت ها ی ترامپ بر اساس مدل ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و تأثیرگذاری شبکه های اجتماعی از جمله توئیتر، انکارنشدنی است. توئیت ها می توانند کنش های اجتماعی را شکل دهند و جامعه را به سمت و سوی ویژه ای، رهبری کنند. بنابراین، تحلیل گفتمان انتقادیِ توئیت ها، نوع تعامل های میان کاربران توئیتر را بازنمایی می کند. در پژوهشِ حاضر، توئیت های ترامپ بر پایه روش تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک واکاوی شدند. به این منظور، از ابتدای ژانویه تا انتهای مارس 2018، حدود 400 توئیت از صفحه شخصی دونالد ترامپ- رئیس جمهور وقت آمریکا، با روش تصادفیِ هدف دار، گرد آوری شده و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس داده های پژوهش با بهره گیری از نشانه ها و عناصر زبان شناختی مدل ون دایک، تفسیر و تبیین شدند. یافته ها نشان می دهند که ترامپ، در سطح معنایی از عناصر زبان شناختی بسیاری مانند مقوله بندی، قطب بندی، تعمیم دادن، ایجاد فاصله، مفهوم تلویحی، مبالغه و خلاف واقع بهره می گیرد. او همچنین، در سطح سبک به واژه گزینی و حذف عمدی برخی واژه ها می پردازد. علاوه بر این، تراپ در سطح استدلال مقوله استدلال را با مغالطه کاری جبران می کند. یافته های پژوهش همچنین نمایانگر آن است که کاربران توئیتر، پیوسته در مواجهه با گفتمان های ایدئولوژیک قرار می گیرند. این گفتمان ها در جامعه، فرایند تأثیرگذاری خود را با سرعت پشت سر نهاده و پایه گذار نظریه های اجتماعی می شوند. همچنین این گفتمان ها، نقش تعیین کننده ای در چگونگی زندگی و دیدگاه افراد یک گروه و یا روابط میان گروهی دارند.
اجراگری و بازتاب گفتمانی آن در روایت «مرد» اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل و کنش های اجتماعی در آثار محمود دولت آبادی جایگاه بسیار پررنگی دارند. «مرد» داستان کوتاهی است که از جمله آثار رئالیستی او به شمار می آید و دارای توصیفاتی دقیق از فضا، شخصیت ها و عناصر متعدد داستان است. در این پژوهش پرسش اصلی این است که چگونه در این داستان زبان مسئله هویت شکل نگرفته را بازتاب گفتمانی می دهد؟ چگونه زبان می تواند نظام روابط زنانه و مردانه را از طریق اجراگری به چالش بکشد؟ و اینکه کارکرد فرهنگی هویت در این روایت چیست؟ هدف از نگارش این مقاله تحلیل گفتمانی و بررسی اجراگری در شکل گیری و فهم پذیری هویت شخصیت اصلی و قهرمان این داستان به نام «ذولقدر» است. قهرمانی که دوره کودکی خود را پشت سر گذاشته و اکنون که در آستانه ورود به نوجوانی است، زندگی او دچار فراز و نشیبی ناگهانی می شود. او در غیاب پدر تلاش می کند که نقش پدر خانواده را بر عهده بگیرد و با بازتاب هویتی تقلیدی، مسئولیتی را که والدینش از تقبل آن سر باز زده اند، به تنهایی به دوش بکشد. ذولقدر با تقلید از گفتمان، رفتارها و اجراگری های پدرش به منزله یک الگوی فرهنگی، هویت جنسیتی جدید خود را بازتولید می کند.
A Cross-disciplinary Study on Evaluative Strategies in Research Articles Conclusion Sections
حوزه های تخصصی:
In academia, different disciplines tend to represent themselves, their writers, and their readers in unique ways. To be able to probe into such cross-disciplinary discursive variations, the present cross-disciplinary study used Martin and White’s appraisal framework incorporating lexico-grammar and language evaluation strategies to explore the linguistic construal of evaluative stance in the conclusion section of academic research articles. To this end, a corpus of 160 research articles randomly selected from English international journals of psychology as a representative of soft sciences and industrial engineering as a representative of hard scienceswere examined in the light of Martin and White’s scheme, with a focus on graduation. To code the data, UAM Corpus Tool was used for the ease of descriptive analyses. In general, the findings indicated that the number of graduation words and graduation types were significantly higher in the hard science corpus compared to the soft science one, suggesting that the authors of hard science articles mainly attempted to express their appreciation and judgment and report the fluctuation of a specific feature in their findings.
بررسی مفهوم سازی نیروهای ذهنی انسان در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مفهوم پردازی نیروهای ذهنی انسان در مرزبان نامه را بررسی کرده است. این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت کتابخانه ای انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش، در مرزبان نامه مفهوم سازی نیروهای ذهنی به طور عمده بر بنیاد حوزه های مبدأ انسان، شیء و ماده، پدیده های طبیعی، ظرف و حیوان انجام پذیرفته است؛ همچنین از (58) استعاره مورد بررسی، بیشترین استعاره در حوزه مبدأ انسان بوده است. چنین می نماید که شناخته شده بودن اعتبار و اهمّیت انسان، سبب شده که از رهگذر انتقال ویژگی ها و خصوصیات انسانی به نیروهای ذهنی، بر نقش این نیروها به مثابه عناصر مهمّی تأکید ویژه شود؛ همچنین در همه موارد، نگاشت از ساختار عینی به ساختار ذهنی صورت پذیرفته است و بدین روش ویژگی ها و خصوصیات حوزه مفهومی عینی به مثابه حوزه مبدأ قرار گرفته و شناخت از حوزه مفهومی ذهنی و انتزاعی حاصل شده است.
تحلیل فرایند انتقال معنا در ترجمه با رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی (مطالعه موردی: اثر پیامبر ترجمه حسین الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور همنشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش می زند. با التفات به اینکه مترجم، به عنوان گفته یابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفته پردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ فضایی بیناگفتمانی قرار می گیرد، رویکرد نشانه معناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنا، اختیار شده است. با در نظر گرفتن تعریف نشانه شناختیِ «ترجمه» به مثابه رابطه بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی توصیفی نشان دهد در ترجمه پیامبر اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشه ای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام مع نایی هم گرا و واگرا نقش آفرینی می نمایند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی هم گرا، حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهم ریختیِ بینافرهنگی، مسئله پژوهش این است که در ترجمه پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی هم گرا و واگرا، عناصر فرهنگی می توانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم نمایند؟ فصل تمایز این پژوهش با پژوهش های متناظر دیگری که در خصوص پیامبر صورت پذیرفته، در توجه نشانه معناشناختی به عناصر بینافرهنگی است. از یک سو التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت های فرهنگی، برای بهبود عملیِ ترجمه هایشان ضرورت این پژوهش را توجیه می نمایند.
بررسی قالب های معنایی و روش های بیان جهت در فعل های حرکتی فارسی: آمدن و رفتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با تمرکز بر دو مسیر بالا و پایین و ترکیب این دو با فعل های حرکتی رفتن و آمدن، کوشیده است تا قالب های معنایی فعل های ساخته شده از این دو مسیر را در دو زبان فارسی و انگلیسی با یکدیگر مقایسه کند و به این ترتیب، کارایی پایگاه شبکه قالبی را برای توصیف زبان فارسی بررسی نماید. بدین منظور، تعداد (120) جمله شامل فعل های مسیرنمای پیش گفته از پیکره اصلی بی جن خان استخراج و سپس سعی شد با استفاده از پایگاه شبکه قالبی، قالب های معنایی هرکدام از این افعال با معادل انگلیسی آن مقایسه شود. درنهایت نگارندگان با مقایسه قالب ها به این نتیجه رسیدند که شبکه قالبی برای آن دسته از فعل های مسیرنمای فارسی که مسیر یا جهت را در قید پیشوندی فعل کدگذاری می کنند، قالب متفاوتی با معادل انگلیسی آن دارد؛ ازسوی دیگر، در نوشتار پیش رو به روابط استعاری این افعال با قالب های معنایی دیگر نیز اشاره شد و به طور کلّی این نتیجه به دست آمد که زبان ویژه بودن این نوع رابطه و همچنین بازنمود نحوی متفاوت افعال و کدگذاری مختلف جهت در آن ها، بیان گر لزوم درنظرگرفتن تفاوت های زبانی به منظور کارایی بیشتر شبکه قالبی برای توصیف زبان های دیگر است.
Investigating Iranian EFL Students’ Metacognitive Online Reading Strategies, Critical Thinking, and Their Relationship: A Mixed-Methods Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۱, June ۲۰۲۰
151 - 182
حوزه های تخصصی:
The digital information age requires skills and strategies that are crucial in comprehending online academic texts. Also, research has emphasized the crucial role of critical thinking (CT) in education. Thus, this explanatory sequential mixed-methods study aimed to (a) identify Iranian EFL students’ metacognitive online reading strategies and CT skills, and (b) investigate the possible relationship between Iranian EFL students’ metacognitive online reading strategies in academic texts with their CT skills. To these ends, 80 Iranian EFL university students, selected nonrandomly from Shahrekord University, took part in this study and responded to the Pookcharoen’s (2009) Online Survey of Reading Strategies and Facione, Facione, Blohm, and Giancarlo’s (2002) California Critical Thinking Skills Test. In the follow-up, to probe into metacognitive online reading strategy use, 10 Iranian EFL university students were selected to do think-aloud online reading tasks. The descriptive statistics indicated that the EFL university students greatly preferred to use problem solving strategies more, followed by different global and support reading strategies respectively. Also, evaluation and inductive (sub)skills of CT were used mostly by the university students. Moreover, the results of the think-aloud provided evidence in support of quantitative results, confirming various problem solving, global and support strategy use in online academic reading. Furthermore, Pearson correlations revealed a positive and significant relationship, though it was small, between metacognitive online reading strategy use and CT skills. Integrating the findings from the quantitative and qualitative components call for metacognitive strategy assistance and instruction and CT development to improve online reading comprehension.
The Influence of Learning Styles and Input Modalities on the Simultaneous Attention to Form and Meaning(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۱, June ۲۰۲۰
213 - 243
حوزه های تخصصی:
Second language acquisition (SLA) research suggests that learners differ in the extent to which they can direct their attention to the meaning and form of the input. Among various factors responsible for this discrepancy, learning style by itself or along with other factors might influence the process, yet its impact has rarely been addressed in empirical studies. The present study aimed to investigate how learners with different learning styles allocate their attention to form and content when exposed to different input modalities. For this purpose, 73 male and female university students from three intact groups, participated in the research. First, the Ehrman & Leaver (E& L) Construct Questionnaire was implemented to determine the participants' learning styles. Then, the reconstructive Elicited Imitation (REI) Tests comprising a reading and a listening section were administered to specify how learning styles might allocate their attention if exposed to different modalities. Moreover, to obtain further evidence regarding how they would attend to the form and content, a structured interview was employed. The analysis of Chi-square showed that the atomistic learners processed the linguistic features more effectively while the holistic learners focused more on the content. The results further indicated that both types of learners had difficulty processing oral input, although the atomistic learners outperformed the holistic learners in attending to the formal features. Finally it was revealed that learning style is a crucial factor, directing the EFL learners how to divide their attention between form and meaning, but input modalities can only influence the process.
Towards More Effective App-Assisted Language Learning: The Essential Content and Design Features of Educational Applications(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۱, June ۲۰۲۰
245 - 278
حوزه های تخصصی:
While the use of apps specifically designed for language learning has witnessed a surge over the past decade, research on the productivity of these apps for language learning purposes along with their essential design and content features from students’ lens remains scant. The present paper illustrates an attempt to explore the way using language learning apps throughout an academic semester develops university level students’ semi-technical English language knowledge and the features and qualities they find essential in these educational apps. Drawing on empirical data obtained from pre- and post-tests and App Feature Interview form, it was observed that students who used language learning apps had a significantly better performance in a semi-technical English language post-test compared to the students who did not use language learning apps of their choice. Following content analysis, participants’ responses to an interview question were explored to determine the qualities they found crucial for language learning apps. Students highlighted 18 qualities, which were categorized under three main themes: smartphone, pedagogical content, and design features, as required for effective language learning apps. The findings of this study provide insights for educational app designers and educators on what works better in these apps from users’ perspective.
The Effect of Interactionist vs. Interventionist Models of Dynamic Assessment on L2 Learners’ Pragmatic Comprehension Accuracy and Speed(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۱, June ۲۰۲۰
279 - 320
حوزه های تخصصی:
Various models of Dynamic Assessment (DA) have been used in L2 pragmatic instruction and have proved their significant contributions to pragmatic production; however, there is a paucity of research regarding their implementation for pragmatic comprehension. Therefore, this study sought to investigate the effects of interactionist and interventionist models of DA on the accuracy and speed of pragmatic comprehension among a convenience sample of 60 advanced EFL learners who were randomly assigned into two DA groups and a control group. A listening pragmatic comprehension test developed and validated by Garcia (2004) was used both as a pretest and as a posttest. During the 14-session treatment, the interactionist DA group received metapragmatic instruction about 28 conversations, and learners interacted with each other and the teacher. Assistance and scaffolding were continuously provided by the teacher as the more knowledgeable other (MKO) within the learners’ Zone of Proximal Development (ZPD). The interventionist DA class received its treatment based on DA procedures as presented by Lantolf and Poehner (2010). However, the Non-DA group only received metapragmatic instruction about the conversations from the instructor without any DA-based intervention or interaction. Data analysis using one-way ANCOVA revealed that study groups differed in their pragmatic comprehension accuracy and speed: DA groups significantly outperformed the control group. The interventionist DA group did significantly better than the interactionist DA group for pragmatic accuracy but nor for pragmatic comprehension speed. The pedagogical implication of the study is that teachers can utilize interventionist and interactionist DA to foster learners’ pragmatic comprehension accuracy.
اعتبارسنجی معیارنمره دهی مهارت صحبت کردن در آزمون جامع زبان فارسی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت صحبت کردن بخش بسیار مهمی از توانایی زبانی افراد را دربر می گیرد. بهره مندی از این مهارت در محیط دانشگاه نیز اهمیت بسزایی دارد؛ اما سنجش صحبت کردن کار چندان ساده ای نیست و با مشکلاتی مانند دشواری در نمره دهی روبه رو است. در این پژوهش تلاش شده است تا میزان اعتبارِ معیار نمره دهی مهارت صحبت کردن در آزمون جامع زبان فارسی مرکز بین المللی دانشگاه فردوسی مشهد مطالعه شود. به همین منظور، نتایج به دست آمده از یکی از آزمون های برگزار شده در این مرکز به وسیله مدل های آماری راش و تحلیل عاملی بررسی شد. نتایج نشان داد که پایایی آزمون گیرنده 97 درصد است. این عدد بیانگر درک نسبتاً یکسان آزمون گیرندگان از معیار نمره دهی است. همچنین، در این آزمون، آزمون گیرندگان توانسته اند به شکل مناسبی مقیاس نمره دهی را برای آزمون دهندگان با توانایی های مختلف به کار گیرند؛ زیرا آستانه های به دست آمده بر اساس مدل راش، سیر صعودی منظمی داشته اند. نقشه آزمون دهنده - پرسش نیز نشان می دهد که معیار نمره دهی توانایی تمییز زبان آموزان ضعیف، متوسط و قوی از یکدیگر را داشته است. با این حال، در بالای طیف توانمندی آزمون دهندگان، هشت آزمون دهنده قرار گرفته است که هیچ نمره ای متناسب با سطح توانمندی شان دیده نمی شود؛ یعنی معیار نمره دهی در تمییز آن ها کارآمد نبوده است. از سوی دیگر، بار عاملی به دست آمده برای سه سازه شیوه بیان، کیفیت زبان و بسط موضوع به ترتیب 76، 78 و 74 درصد بوده است. این امر نشان می دهد تقسیم توانایی صحبت کردن به سه عامل یاد شده متناسب و دقیق است و هر کدام از این سازه ها توانمندی متفاوتی را سنجش می کنند. از این میان کیفیت زبان بیشترین و سازه بسط موضوع، کم ترین میزان بار عاملی را داشته اند.
کاربردشناسی ساخت های پرسشی در متون علمی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بر پایه پرسش استوار است و در هر متن علمی، فرض بر این است که نویسنده به یک یا چند پرسش معین پاسخ دهد. با وجود مطالعات گسترده در خصوص ملاحظات دستوری، آوایی و معنایی ساخت های پرسشی، تحلیل کاربردشناختی این گروه از ساخت های زبانی دارای سابقه چندانی نیست. برای نخستین بار هایلند ( 2002 ) ساخت پرسشی را با رویکردی کاربردشناختی و به مثابه راهبردی کلامی برای جلب توجه خواننده متن معرفی کرد. در انگاره نظری هایلند، هفت کارکرد کلامی برای ساخت های پرسشی پیش بینی شده است: 1) ساخت پرسشی در جایگاه عنوان اثر، 2) مقدمه چینی، 3) بخش بندی متن، 4) موقعیت محکم، 5) اظهار نگرش یا رد ادعا، 6) تأیید خواننده و 7) پرسش واقعی. به دلیل فقدان مطالعه ای در خصوص کارکرد کلامی ساخت های پرسشی در زبان فارسی، نگارنده پس از فراهم ساختن پیکره ای از متون علمی زبان فارسی شامل 5700000 هزار واژه، کوشیده است خلأ پژوهشی موردنظر را رفع کند. به منظور امکان مقایسه میان متون، فراوانی ساخت های پرسشی در قالب مقیاس 10000 واژه نیز محاسبه شده است و یافته ها نشان می دهد که ساخت های پرسشی در ژانر کتاب درسی بیش از دو نوع مقاله و طرح پژوهشی به کار می رود. همچنین، در این خصوص شاهد تفاوت در متون مربوط به دو حوزه علوم انسانی و علوم پایه هستیم و لذا، دیدگاه مبتنی بر وجود دوگانه علوم نرم و علوم سخت تقویت می شود. تفاوت در کارکرد کلامی ساخت های پرسشی در متون مربوط به رشته های مختلف دانشگاهی نیز مشاهده می شود.
Investigating Foreign Language Enjoyment and Public Speaking Class Anxiety in the EFL Class: A Mixed Methods Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۹, Issue ۱, Spring ۲۰۲۰
115 - 152
حوزه های تخصصی:
Foreign language enjoyment and speaking anxiety in the classroom are two potential emotion-inducing factors for foreign language learning. This sequential mixed methods study investigated whether and to what extent Iranian EFL students experienced foreign language enjoyment and public speaking anxiety in their English classrooms, and how they characterize the sources of the enjoyment and speaking anxiety in such a context. To these ends, 128 learners of English as a foreign language (EFL) from several English language institutes, selected based on convenience sampling, took part in this research. They completed Dewaele and MacIntyre’s (2014b) Foreign Language Enjoyment and Yaikhong and Usaha’s (2012) Public Speaking Class Anxiety questionnaires, and write down about an episode in which they had experienced enjoyment and speaking anxiety in the EFL classroom. Quantitative and qualitative statistical data analyses were applied to examine foreign language enjoyment and public speaking class anxiety. Descriptive data analysis showed that the learners had a medium-to-high foreign language degree of enjoyment and a low level of public speaking anxiety. Besides, they reported more enjoyment than public speaking anxiety in class. Further qualitative data analysis revealed 12 sub-themes and four main themes of Teacher, Learning, Class Activities, and Class Atmosphere in explaining their enjoyment, as well as eight sub-themes and four main themes of Exam Phobia, Reaction/Feedback, Personal Failure, and Lack of Self-Confidence for speaking anxiety. The findings provide implications for language teachers and policymakers to gain better insights into factors underlying enjoyment and speaking anxiety in the field of foreign language learning.
تحلیل فرایند همگرا و واگرای زبانی در ترجمه از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی (مطالعه موردی عناوین فصول کتاب پیامبر ترجمه حسین الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند ترجمه همواره تنشی بین گفتمان و ساختار زبان مبدأ با گفتمان و ساختار زبان مقصد وجود دارد و از دیالکتیک این دو، سنتزی موسوم به ترجمه حاصل می آید. هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور هم نشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش می زند. با التفات به اینکه مترجم، به عنوان گفته یابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفته پردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ یک فضای بیناگفتمانی قرار می گیرد، از همین رو رویکرد نشانه معناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنادر ترجمه عناوین اختیار شده است. با درنظر گرفتن تعریف نشانه شناختیِ «ترجمه»، به مثابه یک رابطه بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی توصیفی نشان دهد: در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر، اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشه ای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام مع نایی همگرا و واگرا نقش آفرینی می کنند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی همگرا حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهمریختیِ بینافرهنگی، مسئله پژوهش این است که در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی همگرا و واگرا، عناصر فرهنگی می توانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم کنند. حال آنکه با نظر به اصل نشانه های زبانی و تکثر دلالت های برخاسته از آن، مترجم می تواند با در نظر گرفتن ظرفیت های زبانی و فرازبانی متن به انعکاس صحیح مدلول مدنظر نویسنده که مرتبط با برداشت های شخصی او است، بپردازد و در نهایت، هم ارزی میان متن اصلی و ترجمه را رعایت کند مانند آنچه که در ترجمه کتاب پیامبر توسط دکتر الهی قمشه ای صورت گرفته است. فصل تمایز این پژوهش با پژوهش های متناظر دیگری که در خصوص اثر پیامبر صورت پذیرفته در توجه نشانه معناشناختی به عناصر بینافرهنگی در ترجمه عناوین فصول است. از یک سو، التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت های فرهنگی برای بهبود عملیِ ترجمه هایشان ضرورت این پژوهش را توجیه می کنند.