دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نویسنده در این مقاله سعی دارد اعتبار امام حسین علیهالسلام را که از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به آن حضرت شناخته شده است را بیان کند. طبعا بر اساس اعتباری که اربعین میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین میخواندهاند و اگر میتوانستهاند مانند جابر بر مزار امام حسین علیهالسلام گردآمده و آن امام را زیارت میکردند.
نویسنده در ادامه در ارتباط با اربعین چند نکته را بیان میکند. به نظر وی نخستین مسألهای که در ارتباط با «اربعین» جلب توجه میکند، تعبیر اربعین در متون دینی است. اصولاً باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد نقش خاصی به لحاظ عدد بودن، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ در واقع بسیاری از اعداد که در نقلهای دینی آمده میتواند بر اساس یک محاسبه الاهی باشد، اما اینکه این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی میتوان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. تنها چیزی که درباره برخی از این اعداد میشود گفت آن است که آن اعداد معین، نشانه کثرت است. نویسنده در پاسخ به اینکه منشأ اربعین چیست بیان میکند که، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است: نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعه کردند. دوم روزی که جابر بن عبداللّه انصاری، صحابی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از مدینه به کربلا وارد شد تا قنبر حضرت ابا عبداللّه الحسین علیهالسلام را زیارت کند. علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب لولؤ و مرجان در آداب اهل منبر به نقد و
______________________________
1. گزارش دهنده: ز. مهدوینژاد
______________________________
ارزیابی برخی از روضهها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی از اساس، نادرست بوده است. ظاهرا وی در دوره امیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است. ایشان این عبارت سیدبن طاووس در لهوف را نقل کرده است که اسرا در بازگشت از شام، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است. اما همین سیدبن طاووس در اقبال الاعمال با اشاره به اینکه شیخ طوس در مصباح میگوید اسرا روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده در غیرآن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانستهاند، در هر دو مورد تردید میکند.
اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بحثی خاص به امام حسین علیهالسلام از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلاً اشارهای به اینکه اسرا به عراق بازگشتند ندارد. روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین حذف و تحریفی، دلیل وجود ندارد.
نویسنده در پایان بیان میدارد، مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود نوری، داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است. در دهههای اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است. همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبایی است.
نویسنده در ادامه در ارتباط با اربعین چند نکته را بیان میکند. به نظر وی نخستین مسألهای که در ارتباط با «اربعین» جلب توجه میکند، تعبیر اربعین در متون دینی است. اصولاً باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد نقش خاصی به لحاظ عدد بودن، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ در واقع بسیاری از اعداد که در نقلهای دینی آمده میتواند بر اساس یک محاسبه الاهی باشد، اما اینکه این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی میتوان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. تنها چیزی که درباره برخی از این اعداد میشود گفت آن است که آن اعداد معین، نشانه کثرت است. نویسنده در پاسخ به اینکه منشأ اربعین چیست بیان میکند که، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است: نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعه کردند. دوم روزی که جابر بن عبداللّه انصاری، صحابی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از مدینه به کربلا وارد شد تا قنبر حضرت ابا عبداللّه الحسین علیهالسلام را زیارت کند. علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب لولؤ و مرجان در آداب اهل منبر به نقد و
______________________________
1. گزارش دهنده: ز. مهدوینژاد
______________________________
ارزیابی برخی از روضهها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی از اساس، نادرست بوده است. ظاهرا وی در دوره امیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است. ایشان این عبارت سیدبن طاووس در لهوف را نقل کرده است که اسرا در بازگشت از شام، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است. اما همین سیدبن طاووس در اقبال الاعمال با اشاره به اینکه شیخ طوس در مصباح میگوید اسرا روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده در غیرآن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانستهاند، در هر دو مورد تردید میکند.
اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بحثی خاص به امام حسین علیهالسلام از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلاً اشارهای به اینکه اسرا به عراق بازگشتند ندارد. روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین حذف و تحریفی، دلیل وجود ندارد.
نویسنده در پایان بیان میدارد، مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود نوری، داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است. در دهههای اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است. همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبایی است.