آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

ایشان در ابتدای مقاله، آینده جامعه سیاسی ایران و شکل عملی توزیع قدرت در آن و سمت سو و سرعت فرآیند حرکت نظام سیاسی به سوی یک جامعه باز و توسعه یافته را، محوری‏ترین پرسش و دغدغه اصلی اکثریت روشن‏فکران و تحلیل گرانی می‏داند که از فردای سوم تیر، شاهد یکپارچه شدن حاکمیت سیاسی به نفع عناصر اصول‏گرا و تفوق یافتن نهایی آنان در تمامی نهادهای اصلی و حساس تصمیم‏گیری شده‏اند. در واقع فرآیند توسعه و تثبیت مدرنیته در ایران طی زمان فراز و نشیب‏های مختلفی را به خود دیده و در روزگاران نه چندان دور نقاط عطف مهمی همانند دوم خرداد را پشت سر گذاشته و طی سال‏های اخیر با چالشی جدی مواجه شده است. با به قدرت رسیدن عناصری که همواره این دیدگاه‏های نو را مورد نقد قرار می‏دادند این سؤال پدید آمده که، سرانجام این حرکت آهسته و پیوسته در تاریخ معاصر ایران چه خواهد شد؟ آیا روندی که سرانجام به پیروزی اصول گرایان در عرصه سیاسی ایران انجامیده در راستای مسیر توسعه همه جانبه ایران است و یا در خلاف جهت آن؟
وی در ادامه مقاله، سیری در تطور شکل‏گیری سیاسی دوم خرداد و رویدادهای آن، ضعف و شرکت اصلاح طلبان را عاملی مهم در تصمیم‏گیری متقدمین جبهه دیگر یعنی اصول‏گرایان، مؤثر قلمداد می‏کند. ایشان این‏طور بیان می‏کند که؛ در واقع اصول‏گرایان با درک شرایط جامعه که برآیند و نتایج آن در دوم خرداد حاصل آمده بود تلاش کردند، استراتژی مدونی را بر اساس نقاط ضعف حریف جهت بازگشت به مراکز اصلی قدرت تدوین کنند. نکته جالب توجه و ظریف در این میان این است که، اتفاقا پنهان کردن تأثیرات فوق الذکر و مخفی کردن تحلیل‏های نوینی که از جامعه ایران به دست آمده بود، مهم‏ترین وظیفه اصول‏گرایان در این مبارزه سیاسی بود.
نویسنده محترم در ادامه، بحث انتخابات، شکست اصلاح‏طلبان و پیروزی اصول‏گرایان در این انتخابات را، از موضوعات می‏داند که راه را برای تصدی اصول‏گرایان بر اریکه قدرت در این چند ساله‏ای که از قدرت کنار زده شده بودند مؤثر بوده است. و نتیجه انتخابات و پیروزی آن اصول‏گرایان را در ادامه مسیر خود ثابت قدمتر کرد. اصول گرایان بر طبق یک برنامه و با استفاده از شکل عمومی و خصیصه‏های کلی یک جامعه دموکراتیک و با اندکی دستکاری در افکار عمومی موفق به رسیدن بر اریکه قدرت شدند. حال اگر روند دموکراسی ادامه یابد، انتخابات شوراها و خبرگان پیش‏رو، محک مطلوبی برای چگونگی عملکرد آنان و توانایی ایشان در حفظ جایگاه‏شان در افکار عمومی خواهد بود. اگر شرایط رقابتی در انتخابات خبرگان و شوراهای سوم، همچون انتخابات شورای دوم و یا حتی انتخابات ریاست جمهوری باشد، می‏توان از منظر یک تحلیل‏گر، تحولات پیش گفته در عرصه سیاسی و صعود اصول‏گرایان به قدرت را مثبت ارزیابی کرد؛ چرا که مجموعه تحولات سیاسی و اجتماعی پس از سال‏ها به پیوستن تمام نحله‏ها و جناح‏های سیاسی به قطار دموکراسی و میزان رأی مردم انجامیده است. در این شرایط است که حقیقتا نمی‏توان تفاوتی بین دوم خرداد و سوم تیر قائل شد و هر دو مقطع را می‏توان تجلی حضور مردمی و نوک پیکان تأثیرگذاری اندیشه مدرن برساختار سیاسی ایران تلقی کرد. اما بدیهی است قطع روند دموکراسی و یا هر گونه خللی در آن، وقایعی است که می‏تواند نوع نگرش را بر پایه توسعه همه جانبه کشور به تحولات گذشته و تأثیرات مثبت و منفی آن با تغییرات جدی مواجه کند.

تبلیغات