آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

این مقاله در صدد آن است که، عوامل انحراف نهضت مشروطه و نقش روشن‏فکران غرب زده را مورد بررسی قرار دهد. در قسمت نخست این مقاله، به سر آغاز روند جنبش مشروطیت در ایران و مسائل چالش برانگیز آن و نقش علمای دینی در ایجاد و گسترش آن اشاره شده و در این راستا هویت ایرانیان و استقلال ایران، دو عامل اساسی چالش برانگیز مشروطه اعلام شده که موجبات ایجاد شکاف و اختلاف را در میان مشروطه خواهان فراهم ساخته و در نهایت ایده مترقی مشروطیت را در مسیر تباهی و تیرگی قرار داده است. در قسمت دوم و پایانی این مقاله به نقش تخریبی روشن‏فکران و اطرافیان مظفرالدین شاه مانند عین الدوله و عضدالملک در انحراف مشروطیت اشاره شده است. از دیدگاه نگارنده، راهزنی فکری ـ فرهنگی پویش بیداری ایرانیان هر چند در انقلاب مشروطه عملی گردید و نهایتا نظام پهلوی را در ظل بیگانگان بنا نهاد، لیکن انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در چالشی و توانا و متضاد با آن، همچون واقعیتی انکارناپذیر، پاسخی همه جانبه به ندای آبادی ایران و نفی استعمار بود، که از خیزش تنباکو آغاز گردید و امید داشت در انقلاب مشروطه به ثمر بنشیند.
در قسمتی دیگر از این مقاله نویسنده به چالش‏های پس از مشروطه و نوسان موضع‏گیری رهبران آن اشاره و از شیخ فضل اللّه‏ نوری به عنوان یکی از برجسته‏ترین و بهترین رهبران مشروطه یاد می‏کند و مخالفت وی را با منورالفکران و دیگر اقدامات او در همسویی با سایر علمای مشروطه مانند آخوند خراسانی، میرزای نائینی و سیدمحمد طباطبایی برای هدایت نهضت مشروطه و سرانجام شهادت وی را به‏طور مبسوط شرح می‏نماید.
نویسنده بر این باور است که، روشن‏فکران عصر مشروطه در تضادی آشکار با مسائل دینی، مشروطه را مخالف آزادی ملت ایران معرفی کردند و با به شکست کشاندن نهضت مشروطه، زمینه را برای تشکیل حکومت استبدادی پهلوی و تغییر در جامعه ایران فراهم کردند. از نظر نویسنده، روشن‏فکران ابتدا در کنار علمای دینی بودند ولی بر اثر درک نکردن مفهوم استقلال و هویت خویش از علما کناره‏گیری کردند و مقدمات انحراف انقلاب مشروطیت را فراهم کردند، به طوری که می‏توان گفت؛ بحرانی که گریبان‏گیر مشروطیت شد، بحران هویت و مفهوم استقلال بود که توسط روشن‏فکران، مشروطه را به شکست کشاند.

تبلیغات