اشتباه هویتی روشن فکران (1) و (2)
آرشیو
چکیده
متن
این مقاله در صدد آن است که، عوامل انحراف نهضت مشروطه و نقش روشنفکران غرب زده را مورد بررسی قرار دهد. در قسمت نخست این مقاله، به سر آغاز روند جنبش مشروطیت در ایران و مسائل چالش برانگیز آن و نقش علمای دینی در ایجاد و گسترش آن اشاره شده و در این راستا هویت ایرانیان و استقلال ایران، دو عامل اساسی چالش برانگیز مشروطه اعلام شده که موجبات ایجاد شکاف و اختلاف را در میان مشروطه خواهان فراهم ساخته و در نهایت ایده مترقی مشروطیت را در مسیر تباهی و تیرگی قرار داده است. در قسمت دوم و پایانی این مقاله به نقش تخریبی روشنفکران و اطرافیان مظفرالدین شاه مانند عین الدوله و عضدالملک در انحراف مشروطیت اشاره شده است. از دیدگاه نگارنده، راهزنی فکری ـ فرهنگی پویش بیداری ایرانیان هر چند در انقلاب مشروطه عملی گردید و نهایتا نظام پهلوی را در ظل بیگانگان بنا نهاد، لیکن انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در چالشی و توانا و متضاد با آن، همچون واقعیتی انکارناپذیر، پاسخی همه جانبه به ندای آبادی ایران و نفی استعمار بود، که از خیزش تنباکو آغاز گردید و امید داشت در انقلاب مشروطه به ثمر بنشیند.
در قسمتی دیگر از این مقاله نویسنده به چالشهای پس از مشروطه و نوسان موضعگیری رهبران آن اشاره و از شیخ فضل اللّه نوری به عنوان یکی از برجستهترین و بهترین رهبران مشروطه یاد میکند و مخالفت وی را با منورالفکران و دیگر اقدامات او در همسویی با سایر علمای مشروطه مانند آخوند خراسانی، میرزای نائینی و سیدمحمد طباطبایی برای هدایت نهضت مشروطه و سرانجام شهادت وی را بهطور مبسوط شرح مینماید.
نویسنده بر این باور است که، روشنفکران عصر مشروطه در تضادی آشکار با مسائل دینی، مشروطه را مخالف آزادی ملت ایران معرفی کردند و با به شکست کشاندن نهضت مشروطه، زمینه را برای تشکیل حکومت استبدادی پهلوی و تغییر در جامعه ایران فراهم کردند. از نظر نویسنده، روشنفکران ابتدا در کنار علمای دینی بودند ولی بر اثر درک نکردن مفهوم استقلال و هویت خویش از علما کنارهگیری کردند و مقدمات انحراف انقلاب مشروطیت را فراهم کردند، به طوری که میتوان گفت؛ بحرانی که گریبانگیر مشروطیت شد، بحران هویت و مفهوم استقلال بود که توسط روشنفکران، مشروطه را به شکست کشاند.
در قسمتی دیگر از این مقاله نویسنده به چالشهای پس از مشروطه و نوسان موضعگیری رهبران آن اشاره و از شیخ فضل اللّه نوری به عنوان یکی از برجستهترین و بهترین رهبران مشروطه یاد میکند و مخالفت وی را با منورالفکران و دیگر اقدامات او در همسویی با سایر علمای مشروطه مانند آخوند خراسانی، میرزای نائینی و سیدمحمد طباطبایی برای هدایت نهضت مشروطه و سرانجام شهادت وی را بهطور مبسوط شرح مینماید.
نویسنده بر این باور است که، روشنفکران عصر مشروطه در تضادی آشکار با مسائل دینی، مشروطه را مخالف آزادی ملت ایران معرفی کردند و با به شکست کشاندن نهضت مشروطه، زمینه را برای تشکیل حکومت استبدادی پهلوی و تغییر در جامعه ایران فراهم کردند. از نظر نویسنده، روشنفکران ابتدا در کنار علمای دینی بودند ولی بر اثر درک نکردن مفهوم استقلال و هویت خویش از علما کنارهگیری کردند و مقدمات انحراف انقلاب مشروطیت را فراهم کردند، به طوری که میتوان گفت؛ بحرانی که گریبانگیر مشروطیت شد، بحران هویت و مفهوم استقلال بود که توسط روشنفکران، مشروطه را به شکست کشاند.