آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

خانم کولایى در این مقاله، بر اهمیت صلح و امنیت براى زنان تأکید و به برخى آسیب‏هاى زنان در جنگ‏ها اشاره است. وى معتقد است، باید براى پیش‏گیرى از آسیب‏هاى زنان، تدابیر بین‏المللى بیشترى اندیشیده شود. ایشان جنگ را بیشتر به مردان و صلح را متناسب با زنان دانسته و آسیب‏هاى زنان را، در جنگ‏ها بیشتر از مردان برآورد کرده است.

متن

زنان، ش 126، آبان 84
زنان ایرانى در طول هشت سال دفاع مقدس در حراست از آب، خاک و کیان این کشور و دفاع از حریم امن همه ایرانیان حماسه‏ها آفریدند، صدمات و خسارت‏هاى عظیم جبران‏ناپذیرى را نیز، متحمل شدند؛ ولى کمتر به مصائب و آلام زنان ایرانى در پذیرش خسارت‏ها و دشوارى‏ها پرداخته شد.
واقعیت این است که، در طول تاریخ بسیارى از زنان، در شکل‏گیرى، درگیرى‏هاى مسلحانه و جنگ‏ها، نقشى نداشته‏اند اما، قربانیان اصلى این منازعات، زنان و کودکان بوده‏اند.
گرچه این نوع رفتارها در اشکال مختلف همیشه در طول تاریخ وجود داشته، اما؛ در شرایط جدید که پروتکل‏ها، کنوانسیون‏ها و موافقت‏نامه‏هاى جهانى متعددى براى دفاع از حقوق بشر، تدوین و تصویب شده و مباحث نشست‏هاى جهانى و منطقه‏اى و جلسات سازمان‏هاى غیردولتى، اهمیت به حقوق انسان‏ها را، امرى فراگیر و ضرورى ساخته، شاهد رفتارهایى از این دست در آستانه هزاره سوم بودیم. آسیب‏هایى که زنان به دلیل مناقشات و درگیرى‏هاى مسلحانه متحمل مى‏شوند، نیاز به تأمین و حفظ امنیت، و برخوردارى از همه لوازم تأمین آن، از محورهاى مباحث اجلاس‏هاى جهانى زنان است؛ که پیش‏تر، در اعلامیه جهانى حقوق بشر و در پروتکل اساسى مصوب 1377 مورد تأکید قرار گرفته است. سازمان ملل متحد سال 2000 را «سال گسترش فرهنگ صلح» نام‏گذارى کرده است. دهه اول قرن 21 نیز «دهه گسترش فرهنگ صلح وعدم خشونت علیه کودکان در جهان» عنوان شده است که، نیاز جهانى را نشان مى‏دهد. نقش زنان در تغییر گفتمان غالب بر جوامع و ترویج فرهنگ تفاهم و گفت‏وگو، یعنى حل منازعات و مناقشات و اختلافات با توسل به شیوه‏هاى مسالمت‏جویانه و مدنى و تربیت انسان‏هاى طرفدار صلح، از درون خانه‏ها مورد توجه قرار مى‏گیرد.
زنان در ایجاد نگاه جنسیتى، به فرآیند دموکراسى نقش داشته‏اند، که ایجاد این نگاه با تغییرات سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و البته فرهنگى در کشورهاى مختلف جهان، مرتبط بوده است. زنان مى‏توانند عرصه‏هاى تصمیم‏گیرى را، از مادرى و همسرى به حوزه‏هاى اجتماعى ارتقا دهند و نگاه وسیع‏تر، واقع‏گرایانه‏تر و مبتنى بر عدالت و ترویج فرهنگ ضد خشونت را گسترش دهند. بنابراین، حضور زنان در عرصه‏هاى تصمیم‏گیرى یکى از مکانیسم‏هاى گسترش فرهنگ صلح محسوب مى‏شود و به این دلیل از سال 2001 به بعد، حضور زنان در مذاکرات معطوف به تأمین وحفظ صلح به‏طور جدى مورد توجه قرار گرفته است.
مبحث دیگر اینکه، نگاه جنسیتى، وارد برنامه‏ریزى‏ها، تصمیم‏گیرى‏ها و مباحثى شود که، مى‏تواند به تحول در کشورهاى مختلف جهان بینجامد و روند تغییرات را هدایت کند. در چند سال گذشته قطعنامه‏اى در شوراى امنیت تصویب شد که، توجه به زنان در مقابله با رفتارهاى خشونت‏بار را ضرورى ساخت و تأکید کرد زنان، در مسائل مربوط به تأمین و حفاظت از صلح به‏کار گرفته شوند.
آسیب‏پذیرى‏هاى متعدد زنان و بى‏توجهى جامعه بشرى به این مسئله، که با ویژگى‏هاى فیزیولوژیک زنان مرتبط است، آثار بسیار مخرب و زیان‏بارى بر حیات جامعه بشرى دارد. همچنین ضرورت توجه به مسائل زنان را، نه تنها به عنوان عناصرى که تداوم حیات و سلامت جامعه بشرى خانواده، فرهنگ صلح در گرو حفظ و تأمین سلامت و امنیت آنهاست، بلکه به عنوان انسان‏هایى صاحب حق برخوردارى از امنیت، در سطوح مختلف افزون‏تر مى‏کند. از آنجا که امروزه بحث سوء استفاده از زنان، کاملاً جنبه سازمان‏یافته پیدا کرده، باید رویکردى جهانى و مبتنى بر عزمى استوار، براى مقابله با این شرایط نابه‏هنجار شکل گیرد. بدون تردید، زنان مى‏توانند در ترویج فرهنگ صلح و هنجارهاى حل و فصل مسالمت‏آمیز، در جامعه بشرى، نقش مؤثرى ایفا کنند و ایفاى این نقش‏ها مى‏تواند، از درون خانه‏ها و با استفاده از توان بالقوه عظیمى که زنان دارند، شروع شود.
اشاره
خانم کولایى در این مقاله به اهمیت صلح و امنیت براى زنان و کودکان تأکید کرده است. هر چند توجه ایشان به موضوع قابل تقدیر است ولى، ادبیات ایشان، در دفاع از حقوق زنان، ادبیات فمینیستى است در این راستا نکاتى قابل توجه است:
از مجموع اظهارات خانم کولایى چنین برمى‏آید، ایشان برآنند که، جنگ مقوله‏اى مردانه و صلح مقوله‏اى زنانه است. این مطلب را برخى دیگر از مدافعان حقوق زن، که از موضع فمینیستى، از حقوق زنان دفاع مى‏کنند، نیز، تصریح کرده‏اند،(1) برخى اشکالات این سخن عبارتند از:
اول، جنگ و صلح، ریشه در حبّ و بغض دارد و هیچ یک از آن دو، مقوله مردانه نیستند بلکه، مقوله انسانى هستند.
خشم و «بغض» فى نفسه مذموم نیست زیرا، حکمت اصلى آن، رو در رویى با شرّ و بدى است، البته اگر در سایه رهنمودهاى انبیا و کتب آسمانى جهت الاهى پیدا نکند، منشأ جنگ‏ها و منازعاتى مى‏شود، که با اغراض دنیوى و دعاوى و نفسانى از قبیل کشور گشایى، سلطه‏جویى، تجاوزگرى و... همراه است.
نتیجه آنکه، اگر چه در واقعیت بیرونى اکثرا جنگ به دست مردان رخ داده است، اما این نه بدان جهت است که، «بغض» در زنان نیست.
دوم آنکه، اگر بپذیریم جنگ امرى مردانه است، به تبع، صلح نیز، باید مردانه باشد، زیرا این دو از باب عدم و ملکه است که اگر، در جایى یکى از آن دو شأنیت نداشته باشد، دیگرى نیز نخواهد داشت.
______________________________
1. ماهنامه حافظ، ش 21، آذر 84، ص 50: «... در مردانگى، غارت و کشتار، کینه و پیکار هست، اما جامعه بشرى همواره امیدوار به تحقق دنیایى بى‏تاراج و قتل و دشمن و جنگ یعنى دنیایى زنانه بوده است...» [مقاله زن تصویر آینه‏گون نوشته دکتر قدم على سرّ امى

تبلیغات