فمینیسم دولتی و جنبش مستقل زنان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ماهنامه زنان، ش 124، شهریور 84
این نوشتار قسمت اول از گفتوگوى آقاى محمد حسین صبورى با دکتر آزاده کیان دانشیار علوم سیاسى در دانشگاه پاریس و پژوهشگر مرکز ملى تحقیقات علمى فرانسه است.
ایشان در ضمن پاسخ به پرسشهاى طرح شده مىگوید در سال 1906 میلادى و مقارن با نهضت مشروطه در ایران، جنبش حق رأى زنان در میان فمینیستهاى غربى فعال بود، در ایران هم جنبش خودش زنان فعالیتهایى داشت مانند انتشار نشریات متعدد در حوزه مسائل زنان و تأسیس مدارس دخترانه. این زنان خواستههاى مشخص سیاسى و اجتماعى مثل حقوق برابر و حق رأى داشتند. اما پس از کودتاى 1299 ش، فمینیسم دولتى رضاشاه به وجود آمد که در واقع اصلاً فمینیسم نبود، به قول افسانه نجم آبادى به زنان مىگفت مدرن باشند یعنى حجابشان را بردارند اما فروتن باشند یعنى حقوق برابر نخواهند. ازاینرو قانون مدنى رضاشاه مصوب 1933 م کاملاً مردسالار و بر مبناى شرع است. مىتوان گفت سیاستهاى مدرنیزاسیون رضاشاه در حوزه زنان، در مقابل مدرنیته قرار گرفت و در نهایت، این مدرنیزاسیون رضاشاهى و دولت وى بود که برنده این مقابله و جدال شد.
تا زمان پهلوى دوم، در واقع، جنبش زنان بهطور مستقل نداریم. یکى از دلایلش تشکیل سازمان زنان است. زنان در دوران محمدرضا شاه اگر چه کارهاى خیلى مثبتى انجام دادند ولى دولت را به چالش نگرفتند بلکه خود سدّ این راه شدند. حقوق سیاسى مورد نظر محمدرضا شاه هم به افزایش فعالیت زنان در عرصههاى سیاسى نینجامید چرا که دموکراسى وجود نداشت.
در دوران انقلاب، خواستههاى زنان بهطور خاص مطرح نشد، بلکه خواستههاى عمومى مطرح مىشد. اما بعد از انقلاب کم کم با رشد شهرنشینى از یک سو و افزایش سواد و معلومات جوانان، کم کم از اقتدار پدران و مردان کاسته شد. در واقع انقلاب بهمن، انقلاب نسلى است و در جهت مخالفت با نظام پدرسالار. جنگ ایران و عراق هم به نوبه خود بر اقتدار جوانها در خانواده افزود چرا که دولت اقتدار والدین را کاهش مىداد تا جوانها به جبهه بروند. تا بعد از زمان جنگ حرکتهاى زنان چندان قوى و محسوس نبود. اما پس از آن با تلاشهاى زنان مذهبى، نه زنان لائیک و سکولار، کم کم آگاهى قشر زنان بالا رفت. زنان مذهبى وقتى جاى زنان سکولار را گرفتند متوجه شدند که اگر نگرش ضد زن وجود داشته باشد، بر ضد همه آنهاست. بدین ترتیب نقش روشنفکران و فعالان مذهبى جنبش زنان که سعى مىکردند از طریق ایجاد یک سنتز به بهتر کردن وضع زنان در ایران برسند، نقش مهمترى بوده است.
خانم کیان معتقد است زنان روشنفکر مذهبى در دو وجه کار کردند. اول آنکه سعى کردند سنتزى از سنت و مدرنیته ارائه بدهند. دیگر، تلاشهایى است که این زنان براى همراه کردن زنان سکولار انجام مىدهند مثل انتشار مجله زنان و فرزانه.
ایشان فعالیتهاى برخى از نمایندگان زن در مجلس ششم و نیز روشنفکران مذهبى مثل آقاى سروش و مجتهد شبسترى را در جهت پیشبرد اهداف جنبش زنان و ایجاد همدلى بین این نیروها مؤثر مىدانند.
وى معتقد است سلطهطلبى آمریکا در منطقه خاورمیانه و کشورهاى اسلامى موجب شده تا در خیلى از کشورها مثل مصر، مراکش و عراق بازگشت به سنتها یا بنیادگرایى پیش آید. بنابراین نمىتوان ادعا کرد که حرکتهاى جهانى به نفع سکولارهاست.
این نوشتار قسمت اول از گفتوگوى آقاى محمد حسین صبورى با دکتر آزاده کیان دانشیار علوم سیاسى در دانشگاه پاریس و پژوهشگر مرکز ملى تحقیقات علمى فرانسه است.
ایشان در ضمن پاسخ به پرسشهاى طرح شده مىگوید در سال 1906 میلادى و مقارن با نهضت مشروطه در ایران، جنبش حق رأى زنان در میان فمینیستهاى غربى فعال بود، در ایران هم جنبش خودش زنان فعالیتهایى داشت مانند انتشار نشریات متعدد در حوزه مسائل زنان و تأسیس مدارس دخترانه. این زنان خواستههاى مشخص سیاسى و اجتماعى مثل حقوق برابر و حق رأى داشتند. اما پس از کودتاى 1299 ش، فمینیسم دولتى رضاشاه به وجود آمد که در واقع اصلاً فمینیسم نبود، به قول افسانه نجم آبادى به زنان مىگفت مدرن باشند یعنى حجابشان را بردارند اما فروتن باشند یعنى حقوق برابر نخواهند. ازاینرو قانون مدنى رضاشاه مصوب 1933 م کاملاً مردسالار و بر مبناى شرع است. مىتوان گفت سیاستهاى مدرنیزاسیون رضاشاه در حوزه زنان، در مقابل مدرنیته قرار گرفت و در نهایت، این مدرنیزاسیون رضاشاهى و دولت وى بود که برنده این مقابله و جدال شد.
تا زمان پهلوى دوم، در واقع، جنبش زنان بهطور مستقل نداریم. یکى از دلایلش تشکیل سازمان زنان است. زنان در دوران محمدرضا شاه اگر چه کارهاى خیلى مثبتى انجام دادند ولى دولت را به چالش نگرفتند بلکه خود سدّ این راه شدند. حقوق سیاسى مورد نظر محمدرضا شاه هم به افزایش فعالیت زنان در عرصههاى سیاسى نینجامید چرا که دموکراسى وجود نداشت.
در دوران انقلاب، خواستههاى زنان بهطور خاص مطرح نشد، بلکه خواستههاى عمومى مطرح مىشد. اما بعد از انقلاب کم کم با رشد شهرنشینى از یک سو و افزایش سواد و معلومات جوانان، کم کم از اقتدار پدران و مردان کاسته شد. در واقع انقلاب بهمن، انقلاب نسلى است و در جهت مخالفت با نظام پدرسالار. جنگ ایران و عراق هم به نوبه خود بر اقتدار جوانها در خانواده افزود چرا که دولت اقتدار والدین را کاهش مىداد تا جوانها به جبهه بروند. تا بعد از زمان جنگ حرکتهاى زنان چندان قوى و محسوس نبود. اما پس از آن با تلاشهاى زنان مذهبى، نه زنان لائیک و سکولار، کم کم آگاهى قشر زنان بالا رفت. زنان مذهبى وقتى جاى زنان سکولار را گرفتند متوجه شدند که اگر نگرش ضد زن وجود داشته باشد، بر ضد همه آنهاست. بدین ترتیب نقش روشنفکران و فعالان مذهبى جنبش زنان که سعى مىکردند از طریق ایجاد یک سنتز به بهتر کردن وضع زنان در ایران برسند، نقش مهمترى بوده است.
خانم کیان معتقد است زنان روشنفکر مذهبى در دو وجه کار کردند. اول آنکه سعى کردند سنتزى از سنت و مدرنیته ارائه بدهند. دیگر، تلاشهایى است که این زنان براى همراه کردن زنان سکولار انجام مىدهند مثل انتشار مجله زنان و فرزانه.
ایشان فعالیتهاى برخى از نمایندگان زن در مجلس ششم و نیز روشنفکران مذهبى مثل آقاى سروش و مجتهد شبسترى را در جهت پیشبرد اهداف جنبش زنان و ایجاد همدلى بین این نیروها مؤثر مىدانند.
وى معتقد است سلطهطلبى آمریکا در منطقه خاورمیانه و کشورهاى اسلامى موجب شده تا در خیلى از کشورها مثل مصر، مراکش و عراق بازگشت به سنتها یا بنیادگرایى پیش آید. بنابراین نمىتوان ادعا کرد که حرکتهاى جهانى به نفع سکولارهاست.